هنگامیکه “ابو احمد الادلیبی” برای نخستین بار جان یک انسان را گرفت، عمیقا احساس خوشی و رضایت کرد. رفته رفته یاد گرفت که چگونه حلقوم قربانیان خود را نیز بدرد و از نظر وی این مجازات حق کسی بود که مرتکب جرم شده بود و حال دیگر استحقاق زندگی را نداشت. این مرد همان جنایتکاری است که در ملاء عام و در جریان یک تظاهرات مسالمت آمیز در حلب سوریه، یک دانشجوی دختر را مورد تجاوز قرار داد و سپس دشنه اش را در بدن آن دختر بیگناه فرو کرد و منتظر ماند تا آخرین قطره خون از بدن دختر خارج شود. ابو احمد به هر حال احساس میکرد که وظیفه اش انتقام گرفتن است.
او از قربانیان خود عکس هم دارد و غالبا هر زمان که انسانی را میکشت از او عکس میگرفت و امروز بیش از صد عکس از این قربانیان در اسمارت فون ابو احمد وجود دارد و البته به ادعای خودش تعداد این عکس ها بیش از دویست بوده است. ابواحمد که از ناحیه شانه شکستگی دارد برای دیدار با ما به یک کافه در مرکز استانبول آمد. در پشت این کافه باغ بزرگی با گوشه های فراوان وجود دارد که می توان در هر گوشه آن به دور از چشم دیگران گفتگو کرد. ابواحمد با مرد رابط دست می دهد و با تکان دادن سر برای گزارشگر ما که یک زن است سلام میکند.
البته نام واقعی این مرد ابو احمد نیست و امروز او از ترس جانش این نام مستعار را برای خود انتخاب کرده است. او پیش از این عضو گروه تروریستی دولت اسلامییا همان داعش بود، گروهی که قصد برقراری یک نظام خلافت در خاورمیانه را دارد و این روزها همواره نام آن در صدر اخبار دنیا قرار میگیرد زیرا داعش چندین شهر عراق و یک کارخانه تولید گاز شیمیایی این کشور را به اشغال و کنترل خود درآورده است. داعش شاید از نظر وحشی گری و خشونت ورزی از همه دیگر گروه های مشابه پیشی گرفته باشد. و ابو احمد که داماد امیر منطقه ای ادلیب (که در سلسله مراتب و ساختار داعش یک ولیعهد محسوب میشود) است تا همین چندی پیش به نام خدا برای این گروه تروریستی حکم دژخیم را بر عهده داشت. اما امروز او نیز بیم جان خود را دارد زیرا دیگر یک ولیعهد نیست.
ابو احمد عضویت در دو گروه تروریستی نزدیک به القاعده را نیز در کارنامه خود دارد اما آن گروه ها از نظر وی بیش از اندازه سست و بی عمل بودند. بدین ترتیب بود که ابواحمد در سپتامبر سال گذشته به عنوان یک جلاد به داعش پیوست و به خدمت این گروه درآمد. او میگوید:” جامعه اسلامی آرمان من است. جامعه ای که با قانون شریعت اداره شود و از سیگار و الکل و زن در آن خبری نباشد”. از نظر وی اعضای داعش افراد پاکی هستند و از نظر رفتاری الگو به شمار می آیند :” آنها به آن چه که انجام می دهند ایمان دارند و افرادی شریف و جدی هستند”. جالب آن که ابو احمد خودش به سیگار اعتیاد دارد و در حالی که پک محکمیبه یک سیگار معطر می زند میگوید:” خیلی بد است. سیگار اصلا چیز خوبی نیست”.
دوستان و همراهان سابقش در گروه تروریستی نصرت در مورد پیوستن ابو احمد به داعش به او هشدار داده بودند:” آنها میگفتند که داعش سرت را از بدن جدا میکند اما من با خودم گفتم که هر چه که قرار باشد پیش بیاید پیش خواهد آمد”. به هر صورت جبهه نصرت برای ابواحمد دیگر جذابیت و دستاوردی نداشت و بهاندازه کافی در مورد قوانین شریعت جدی نبود:” این مساله که آنها قوانین شریعت را تنها در مورد سربازان ارتش سوریه و نه برای همه مردم اجرا میکردند برای من قابل قبول نبود”. ابو احمد این را نیز شنیده بود که داعش رادیکال تر و ثروتمندتر از دیگر گروه های تروریستی است:” هر فرد جهادی برای مراسم ازدواج ظاهرا ده هزار دلار پاداش میگرفت. بسیاری از آنها خودروهای گران قیمت و لوکس سوار میشدند”. جالب آن که در نهایت یکی از به اصطلاح امرای جبهه نصرت بود که مقدمات پیوستن ابواحمد به داعش را فراهم کرد.
در نخستین روز کار برای داعش , ابواحمد در دوره آموزش قوانین شریعت شرکت کرد و در آن جا برای اولین بار سیگار را ترک کرد. اما حتی این کلاس ها و قوانین داعش نیز در این مورد تاثیری نداشت و ابواحمد در حالی که در مورد مضرات سیگار به دیگران هشدار می داد، خود نیز پس از مدتی کوتاه دوباره رو به سوی سیگار آورد. بدین ترتیب حضور نه ماهه ابو احمد در داعش آغاز شد. به گفته خودش روزهای نخست از پیکارجویان داعشی هراس داشت زیرا آنها به چشمان خود سرمه میکشیدند و ادعا میکردند که این سنت پیامبر است. ابواحمد کوتاه زمانی پس از ورود به داعش در سپتامبر ۲۰۱۳ از مقام یک تازه وارد به درجه یک معلم ارتقا یافت زیرا او به دلیل آن که در عربستان سعودی بزرگ شده است با قوانین شریعت مورد نظر داعش به خوبی آشنایی دارد.
گفتگو با ابو احمد یکی از مواردی است که به ندرت اتفاق می افتد اما این امکان را به ما می دهد که تا اندازه ای با سازمانی آشنا شویم که در حال حاضر حتی دنیای غرب را نیز به وحشت انداخته است. این گفت وگو پنج ساعت به درازا کشید. ابو احمد تنها از روی اعتمادی که به فرد رابط داشت حاضر به این گفتگو شد زیرا از این نیز می ترسد که شاید از سوی پلیس شناسایی شود.
البته در همه موارد امکان بررسی گفته های ابو احمد و این که کدام بخش از این گفته ها واقعیت و کدام داستانی ساخته و پرداخته او است وجود ندارد. در برخی موارد راستی آزمایی ادعاهای او ممکن نیست به عنوان مثال در مورد شمار واقعی کسانی که به دست وی کشته شدهاند. اما در مواردی می توان آثار این جنایت ها را در وجود این مرد مشاهده کرد. درستی بسیاری از مواردی را که در مورد زندگی شخصی و حضورش در داعش بیان میکند و همین طور جزئیات مربوط به مکان های مختلف و افراد و رویدادهای زندگی قبلی او را می توان با مراجعه به همرزمان سابق و دشمنانش و همین طور از طریق سازمان های اطلاعاتی مورد بررسی قرار داد.
یک مساله در مورد داعش که شاید کشورها نیز از آن آگاه باشند این است که هر تازه واردی در این سازمان باید یک دوره شریعت را بگذراند. ابو احمد در این مورد میگوید:” در این دوره همه چیز از صفر آموزش داده میشود یعنی با ادای واژه لااله الالله که بمعنی این است که خدایی به جز الله نیست و محمد فرستاده اوست. به مدت سه هفته نماز خواندن و روزه گرفتن و طریقه درست بریدن سر انسان آموزش داده میشود. زیرا بریدن سر یک مجرم قواعدی دارد یعنی این که باید یک نفر شهادت بدهد که او گناهکار است. البته من هرگز انگشت هیچ دزدی را قطع نکردم”.
به گفته ابو احمد اعضای داعش به هیچ عنوان وحشی نیستند:” آنها فقط افراد مجرم را مجازات میکنند”. شخص ابو احمد نیز تا یک ماه پیش از جمله همین مجازات کنندگان بود و حال از این که خودش بدست افراد داعش مجازات شود بیم دارد. ابو احمد در پایان سال گذشته و پس از دو ماه و نیم شرکت در کلاس های شریعت بالاخره آماده جنگ شد.
ابو احمد میگوید:” اعضای تازه وارد داعش بعد از دوره شریعت آموزش تیراندازی میبینند و کار با کلاشنیکف و مسلسل های سنگین و توپ های ضدهوایی را یاد میگیرند”. البته ابو احمد نیازی به طی این دوره نداشت زیرا از همان نخستین روزهای جنگ سوریه کاملا می دانست که چگونه باید یک انسان را به کام مرگ بفرستد. او در آن زمان در منطقه افرین و علیه نیروهای کرد می جنگید. بعدها و پس از پیوستن به داعش متوجه شد که این گروه جبهه های خود را تقسیم کرده است:” جبهه ها به بی ۱ و بی ۲ و غیره تقسیم شده و همه چیز به خوبی سازماندهی شده است”. ابو احمد پس از مدتی کوتاه واحد خود را عوض کرده و به نزدیکی ادلیب رفت. در آن جا ۳۲ تروریست بوسنیایی، افغان، آلمانی و فرانسوی در کنار وی می جنگیدند. ابو احمد در آن زمان ۱۹ کیلو وزن کم کرد زیرا هر روز پیش از نماز صبح با دوستانش به یوگا مشغول بود. او میگوید:” یک گروه ویژه اتباع آلمان در عزاز فعال است. در آن جا صدها آلمانی می جنگند. با اطمینان میگویم که در صفوف داعش اتباع بیش از هفتاد کشور مختلف و البته شمار زیادی اروپایی حضور دارند. بعضی از آنها تنها یک ماه آن جا می مانند و دوباره به کشور خود بازگشته و سپس بار دیگر به جبهه ها بازمیگردند. همه چیز به خوبی سازماندهی شده است”.
از قرار معلوم این پیکار جویان خارجی به هتل هایی در آنکارا و استانبول وارد شده و در همان بدو ورود باید لپ تاپ ها و موبایل های خود را تحویل بدهند. با توجه به ارتباطات نزدیک با مقام های ترکیه عبور این افراد از مرز و ورود آنها به سوریه نیز به راحتی انجام میگیرد و پس از ورود به سوریه وسایل خود را دوباره تحویل میگیرند. برخی از این افراد همسران خود را نیز به همراه خود می آورند. ابو احمد میگوید:” من خودم یک دل نه صد دل عاشق یک زن آلمانی شدم که چشمانش مانند روسری اش آبی رنگ بود”.
به گفته ابو احمد گروه داعش از طریق همین پیکارجویان خارجی از یک شبکه قدرتمند جهانی برخوردار است. او در یکی از پایگاه های داعش نقشه ای را دیده بود که حدود و ثغور کشور آینده این گروه را مشخص میکرد. ابو احمد روی یک کاغذ نقشه فرضی امپراطوری داعش را برای ما به تصویر میکشد. نقشه این کشور فرضی به مانند یک بومرنگ است:” شما با یک شبکه جهادی روبرو هستید که به مراتب قدرتمند تر از گروه هایی مانند القاعده است”. به گفته ابو احمد گروه داعش در حال حاضر نیازهای مالی خود را از طریق فروش نفت دو حوزه نفتی بزرگ در حمای سوریه و بیش از ۱۵۰ حوزه نفتی کوچک در مرز عراق تامین میکند. به عبارت دیگر امروزه نفت منبع اصلی درآمدهای داعش به حساب می آید:” آنها روزانه ۱۳۰۰۰ بشکه نفت استخراج و به قیمت هر بشکه بیست دلار می فروشند”.
همین چند روز پیش بود که نیروهای ارتش عراق یک یو اس بی کوچک حاوی همه اطلاعات مالی داعش را بدست آوردند. بر اساس گزارش روزنامه بریتانیایی گاردین یکی از مقام های اطلاعاتی عراق گفته است که مجموع پول نقد موجود در موصول و تاسیسات این شهر قبل از حمله داعش بالغ بر ۸۷۵ میلیون دلار میشد. حال این مبلغ و حوزه های نفتی واقع در شرق سوریه در نزدیکی مرز عراق در اشغال داعش است و این گروه از راه این سرقت آشکار مبلغی در حدود ۵/۱ میلیارد دلار نصیب خود کرده است.
ابو احمد یا همان جناب ولیعهد (سابق) ادلیب تنها می خواهد که ما به حرف های او گوش کنیم. او توجه کامل ما را می خواهد و هر زمان داستان او را قطع میکنیم لب هایش را جمع میکند و منتظر می ماند تا همه ساکت شوند و سپس بدون اضطراب به حکایت داستان خود ادامه می دهد. او داستان های وحشتناک را با همه جزئیات آن برای ما تعریف میکند. در این حالت حتی یک پلک هم نمی زند و همه اعضای بدنش به مانند چشم ها از حرکت بازمی ایستد. با این حال کاملا بی ثبات و عصبی نشان می دهد. زندگی او با خون و خونریزی عجین است و از آغاز سال ۲۰۱۱ تا به امروز در چهار گروه تروریستی جنگیده است و تجربه های زیادی از جنگ در سوریه دارد. با این حال ابو احمد جبهه خود را عوض کرد و به سوی دشمن شتافت و اگر لازم باشد باز هم نزد دوستان تروریست خود باز خواهد گشت. این اولین بار نیست که ابو احمد فرار میکند و در همان دوران کوتاه حضور در داعش نیز چند بار فرار کرد و دوباره بازگشت. اما ناگهان دریافت که همه آن چیزهایی که داعش خواهان آن است در واقع خواسته او نیست. به عنوان مثال ابو احمد می خواهد سیگار بکشد و با زن ها حشر و نشر داشته باشد و الکل بنوشد. او از جنگ و زخم و جراحت خسته شده است و به گفته خودش به همین خاطر می ترسد:” به همین خاطر الآن این جا هستم”. اما از ترکیه هم خسته شده و باز هم فیلش یاد هندوستان و داعش کرده است. البته شاید بازگشت دوباره او به داعش در حد یک جوک باشد.
ابو احمد هیچ مشکلی با آن جنایت هایی که انجام داده است ندارد. چهره هیچ یک از کسانی که به دست وی جان دادهاند او را دنبال نمیکند و هرگز کابوس نمیبیند:” شما غربی ها قانون دیگری دارید. این قتل ها در مرام ما حق و عین قانون است”.
_____________
دیلی ولت_شفقنا