آداب مسلمانی-۱

 

مدتی بود که یک جوری شده بودم. با همیشه فرق داشتم. از دست خودم کلافه بودم. دلم یک تغییر اساسی می‌خواست. یک تحول جدی در روند زندگی! اما نمی‌دانستم که از کجا باید شروع کنم. تا این که خیلی اتفاقی با او آشنا شدم. محسن را می‌گویم. اولین بار او را در حرم مطهر امام رضا(ع) دیدم. زیارت‌نامه‌ای در دست داشت و با صدایی حزین آن را زمزه می‌کرد.
محسن به نظرم آدم جالبی است و می‌تواند الگوی خوبی برای من باشد.

او خوش‌اخلاق و مهربان است.
بذله‌گوست و دیگران را با لطافت به وجد و نشاط می‌آورد.
متواضع است و از تکبر می‌پرهیزد.
تلاش می‌کند تا در راه راست قدم بردارد.
دستش به کار خیر است.
گوش و چشمش را از حرام باز می‌دارد.

اهل مراقبه است.
نمی‌گذارد غفلت و فراموشی به عهدهای او آسیب برساند.
از عملش، از کیفیت عملش و از نیت عملش مراقبت می‌کند.
خدا را با هیچ چیز جمع نمی‌کند و او را از هیچ چیز جدا نمی‌کند.
اهل محاسبه است.
کار خود را ارزیابی می‌کند.
گاهی خودش را تشویق می‌کند.
گاهی سر خود فریاد می‌زند.
گاهی هم خود را ملامت می‌کند.

هوای حق الناس را دارد.
در صف اتوبوس و تاکسی و نان و شیر و… رعایت نوبت را می‌کند.
از هیچ چراغ قرمزی رد نمی‌شود.
دیوارهای اخلاقی را نمی‌شکند.
آب و برق و گاز را به‌اندازه مصرف می‌کند.
مال حرام از گلویش پایین نمی‌رود.
مفت خور هم نیست.

آداب زیارت را می‌داند.
نگاهش که به گنبد و گل‌دسته‌ها می‌افتد دلش می‌لرزد.
می‌داند که امام مرده و زنده ندارد، سلام می‌کند و منتظر پاسخ می‌ماند.
اجازه می‌گیرد و وارد حرم می‌شود.
دست ادب به سینه‌اش می‌نهد و جامعه می‌خواند.
اشک می‌ریزد و حال می‌کند.
به کسی تنه نمی‌زند، پای دیگری را له نمی‌کند، برای رسیدن به ضریح شتاب نمی‌کند.
گوشه‌ای آرام می‌ایستد و دو رکعت عشق به جا می‌آورد.
فیلم می‌بیند.
سینما می‌رود.
تئاتر نگاه می‌کند.
در همایش‌های فرهنگی و هنری شرکت می‌کند.
و از هنرمندان راستین به بزرگی یاد می‌کند.
ادامه دارد…

ماهنامه موعود شماره ۷۱

همچنین ببینید

غدیر

غدیر یک ضرورت راستین

بر اساس جهان بینی توحیدی و مکتبی ، غدیر ، یک ضرورت منطقی و عقلی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *