گل سوسن

مهدی خوئی

صبح امید
آسمان، دیده بر زمین گشوده بود و مدینه، شب انتظارش را به دست صبح امید می‌سپرد که ناگاه در صبح دمی حیات‌بخش، آفرینش، تولّدی دوباره کرد و یازدهمین روشنگرش را به هستی بخشید. عرش، به برکت میلاد جهان افروز امام عسکری(ع) بزم شادی گستراند و باران صلواتش را بر سرای امام هدایت و هادی دین فرو فرستاد. زمین در تولّد نوگل بوستان ولایت، دامان سخاوتش را به روی طبیعت گشود و از عطر حضورش که الهام‌بخش جان‌ها بود، لبریز گشت.

گل سوسن
فضای مدینه در میلاد امام عسکری(ع) پر شده بود از عطر خدا و شمیم گل سوسن و پرواز فرشتگانی که به طواف خانه دوست می‌‌آمدند تا تبریک خدا را در میلاد کودکی که زمین انتظارش را می‌کشید، به دامان ولایت امام هادی(ع) بیفشانند، و مژده‌رسان امامتی گردند که وجودش، روشنگر تیرگی‌ها و گشایش بخش قلوب انسان‌های اندوهناک است و عنایت بی‌نهایتش، کلید جمله برکت‌ها و تمامی نعمت‌هاست. او موعودی را بشارت دهنده است که ظهورش، سپیده دمی است به سوی روشنایی و مرهمی است بر تمامی رنج‌ها و مقصد همه رفتن‌ها و رسیدن‌هاست.

به یاد مهر
امام هادی(ع) فرزند خویش را که در هشتم ربیع‌الثانی ۲۳۲ق در مدینه دیده‌به جهان گشود، ۱ به یاد عموی بزرگوارشان که «ریحانه الرسول» و «سید جوانان بهشت» و پرتو افشان سخاوت و زیبایی و کرامت بود، «حسن» نامیدند۲ و کنیه او را «ابومحمّد» نهادند. امام حسن عسکری(ع) در سال ۲۵۴ق پس از شهادت پدر ارجمندشان، بر مسند امامت نشستند و این در حالی بود که از حیات پر برکتشان، ۲۲ بهار می‌گذشت. مدّت امامت آن حضرت ۶ سال و عمر شریفشان ۲۸ سال است. امام عسکری(ع) در هشتم ربیع‌الاول سال ۲۶۰ق به دسیسه متعمد عبّاسی مسموم شدند و به شهادت رسیدند. مرقد مطهّر آن امام همام، در کنار پدر بزرگوارشان در شهر سامرا قرار دارد۳.

گوهر حُسن
سیمای  امام عسکری(ع) را چنین توصیف کرده‌اند: «امامْ گندم گون، درشت چشم، نیکو قامت، خوب روی و خوش‌اندام بود و هیبت و جلالی تمام داشت».4 امام عسکری(ع) در اوان کودکی بودند که همراه پدر گرامی‌شان، توسط متوکل عبّاسی از مدینه به سامرّا تبعید گردیدند و به دلیل سکونت اجباری توسط حکومت وقت در مرکز عسکر (لشکرگاه)، ایشان و پدر بزرگوارشان «عسکریین» لقب یافته‌اند.۵ از القاب دیگر حضرت «ابن‌الرضا»، «سراج»، «نقی» و «زکی» است.۶

مبدأ نور
خورشید وجود امام عسکری(ع) در دامان مادری تابیدن گرفت که از بانوان پارسا و دانشمند زمان خویش بود. زلالی مادر آن حضرت را همین بس که چون آن بانوی پاک به همسری امام هادی(ع) درآمد، آن حضرت در شأن او فرمودند: «[تو] پاک شده از هر آفت، نقص، پلیدی و ناپاکی هستی». مادر امام‌عسکری(ع) دارای نام‌های متعددی هستند؛ از جمله: «حُدَیث»، «سوسن» و «جدّه» ـ مادر بزرگ حضرت مهدی (عج).
در مورد شایستگی ایشان روایت است که پس از شهادت امام حسن عسکری(ع) یکی از پیروان امام هُمام به نزد عمه مکرمه آن حضرت«حکیمه خاتون» آمد و در ضمن پرسش‌هایی، از ایشان پرسید که در عصر غیبت حضرت مهدی(ع) پیروان آن امام، به چه کسی پناهنده شوند؟ حکیمه خاتون در جوابش فرمود: به جدّه، مادر امام حسن عسکری(ع).۷

آفتاب آمد دلیل آفتاب
در روایات بسیاری که از امام هادی(ع) نقل شده، بر امامت و جانشینی امام حسن عسکری(ع) تصریح گردیده است.
یحیی بن یسار عنبری که از یاران امام هادی است، در این باره می‌گوید: حضرت هادی(ع) چهار ماه قبل از شهادت، فرزندشان امام حسن عسکری(ع) را، امام و جانشین پس از خود معرفی کردند و گروهی از پیروانشان را بر این مطلب گواه گرفتند. ۸ نیز حضرت عبدالعظیم حسنی از امام هادی(ع) نقل می‌کند که حضرت فرمودند: «امام پس از من، فرزندم حسن است. پس چگونه خواهد بود حال مردم با جانشین و امام پس از او». علی بن مهزیار نیز می‌گوید: به امام هادی(ع) عرض کردم: اگر خدای نکرده شما در گذشتید، به که رو آوریم؟ فرمودند: «عهد امامتم به بزرگ فرزندانم [امام حسن عسکری(ع)] می‌رسد».9

در حریم دوست
وجود مبارک حضرت عسکری(ع) چشمه‌سار عبادت و تضرّع به درگاه حضرت حق بود و چه بسیار گمراهانی که با مشاهده عبادت ‌ها ومناجات‌های خالصانه حضرت، به یاد خدا می‌افتادند و به راه راست هدایت می‌شدند. در ستایش حضرت نقل است که ایشان را از طرف طاغوت وقت دستگیر و زندانی کردند. رئیس زندان شخصی به نام «صالح بن وصیف» بود. چند نفر از وابستگان خلیفه عبّاسی نزد او آمدند و از او خواستند که در زندان بر امام سخت بگیرد. صالح پاسخ داد: چه کنم؟ دو نفر از سنگ‌دل‌ترین و خشن‌ترین افرادی را که می‌شناختم، مأمور شکنجه حسن بن علی(ع) نموده‌ام، ولی آن‌ها می‌گویند: ما با دیدن فردی که دائم در حال عبادت و راز و نیاز با معبود خویش است، نه سخن می‌گوید و نه به چیزی سرگرم می‌گردد، لرزه بر انداممان می‌افتد و آن چنان منقلب می‌گردیم که نمی‌توانیم خود را از عبادت و تضر‌ّع به آستان ربوبیّت نگه داریم.۱۰
طاغوت‌های زمان
امام حسن عسکری(ع) در مدّت کوتاه امامت خویش، با سه نفر از خلفای عبّاسی که هر یک از دیگری ستمگرتر بودند، معاصر بود. این سه تن عبارت‌اند از: معتزّ عبّاسی، مهدی عبّاسی و معتمد عبّاسی.۱۱ خلفای عبّاسی، از موقعیت مهم اجتماعی امام(ع) در نزد مردم بسیار در هراس بودند، به همین جهت به شدت از ارتباط ایشان با پیروانشان جلوگیری می‌کردند. تدابیر امنیتی که از طرف طاغوت‌های وقت برای جلوگیری از پرتوافشانی آن حضرت صورت می‌گرفت، به حدی بود که «عثمان بن سعید عمری» از نمایندگان و یاران امام عسکری(ع) در زیر پوشش روغن فروشی می‌توانست با آن حضرت ملاقات کند و مجبور بود وجوهی را که پیروان آن امام برای ایشان می‌فرستادند، در ظرف‌ها و مشک‌های روغن قرار داده و به دست آن حضرت برساند.۱۲

نمایندگان امام
حضرت عسکری(ع) به دلیل جور و خفقان حاکم بر زمانشان، برای رسیدگی به امور شرعی و مسائل مهم زندگی پیروانشان، مجبور بودند که در نقاط مختلف کشور اسلامی، نمایندگانی داشته باشند. برخی از این نمایندگان، عبارت‌اند از: احمدبن اسحاق اشعری قمی نماینده امام در قم که از اصحاب خاص حضرت عسکری(ع) به شمار می‌رود و مسائل اهل قم را نزد امام می‌برد و پاسخ می‌گرفت؛ ابراهیم بن عبده نماینده امام در نیشابور؛ احمد بن اسحاق رازی نماینده امام در ری؛ و نیز ابراهیم بن مهزیار اهوازی و عثمان بن سعید عمری که او مردی بزرگوار و موثّق و از بزرگان اصحاب و وکیلان امام هادی، امام عسکری و امام زمان(ع) بود.۱۳

سروش هدایت
در نامه‌ای که امام حسن عسکری(ع) به ابن بابویه قمی، فقیه و محدّث بزرگوار نوشتند، آمده است:
ای بزرگ و مورد اعتمادم و ای فقیه من، علی بن الحسین القمی! خدا تو را بر آن چه مورد خشنودی اوست، موفق بدارد و در پرتو رحتمش، فرزندان شایسته‌ای در نسل تو قرار دهد. تو را به تقوای الهی و پرهیزکاری و برپا داشتن نماز و دادن زکات [سفارش می‌کنم]؛ زیرا نماز از کسی که زکات نمی‌دهد قبول نمی‌شود. تو را سفارش می‌کنم به عفو کردن گناه دیگران، فرو بردن خشم، صله رحم، تفقّه در دین، هم پیمانی با قرآن، خوش خلقی و امر به معروف و نهی از منکر. بر تو باد به خواندن نماز شب؛ هر که نماز شب را سبک بشمارد، از ما نیست. پس توصیه مرا به کار بند و پیروانم را همین دستور ده.۱۴

ارمغان ولایت
امام حسن عسکری(ع) پیامی‌به پیروانشان دارند که در آن، به تعیین وظایفشان در پیمودن راه سعادت پرداخته‌اند. در بخشی از آن پیام آمده است: «شما پیروانم را دعوت می‌کنم به پرهیزگاری در دین، کوشش در راه خدا، راستگویی، ادای امانت به آن که چیزی به شما سپرده است؛ چه نیکوکار باشد چه گناهکار، سجده‌های طولانی و رفتار خوب با همسایگان که پیامبر بدان مبعوث شده‌ است. از خدا بترسید و زینت ما باشید، نه خار چشم ما. هر نیکی را به سمت ما آورید و هر زشتی را از ما دور کنید»15

بر بال اندیشه
در همیشه روزگار، انسان‌هایی هستند که عبادت را فقط به نماز و روزه بسیار می‌دانند. در حالی که از تفکر و اندیشیدن در آیات پروردگار غافل‌اند و فاقد روحیه تعبّد و اطاعت‌گری محض از خدای متعال هستند. امام عسکری(ع) برای روشنگری این افراد فرموده‌اند: «عبادت، به نماز و روزه بسیار نیست؛ بلکه عبادت به تعبّد بسیار و اندیشیدن در کار خدا و تفکّر در امر پروردگار است».16

پندی ارزشمند
امام عسکری(ع) همواره با رهنمودهای کارگشا و حکمت استوارشان، می‌کوشیدند تا پناه یاران و پیروان خویش در رویارویی با مشکلات و سختی‌ها باشند. از جمله آن‌ها، بخشی از پند و اندرزهای ارزشمند آن حضرت به یکی از اصحاب خویش است که می‌فرمایند: «تا آن جا که می‌توانی و تحمل داری، از کسی خواهشی نداشته باش؛ زیرا در هر روز، روزی و خیری تازه است و بدان که اصرار در خواهش‌ها، وقار و ارزش آدمی را از بین می‌برد. پس شکیب‌ورز، تا خدای دری به روی تو گشاید که شایسته ورود باشد. چه بسار فراز و نشیب روزگار گونه‌ای از تأدیبات الهی باشد که خدا می‌خواهد بدان‌ها بنده را ادب کند. بهره‌ها و نعمت‌ها، اوقاتی دارند؛ پس در میوه‌ای که هنوز نرسیده، شتاب مکن که به وقت خود از آن بهره خواهی برد».17

اعتدال و میانه‌روی
افراط و تفریط، از مهم‌ترین مسائلی است که مردم هر زمان با آن رو به رو هستند و از آن رنج می‌برند. امام عسکری(ع) در گوشه‌ای از فرمایش‌های خود، ضمن توصیه به اعتدال و میانه‌روی می‌فرمایند: «بخشش را حدّی است، اگر از آن حد گذشت، اسراف است. دوراندیشی را مرزی است، اگر از آن مرز گذشت، ترس است. اقتصاد و میانه‌روی را میزانی است که اگر از آن بگذرد، بخل است. شجاعت را اندازه‌ای است که اگر از آن گذشته شود، نابودی است. شرم و حیا را حدی است که اگر رعایت نشود، ضعف وناتوانی خواهد بود».18

نکوهش منافق
امام عسکری(ع) در نکوهش منافقان می‌فرماید: «بدترین بندگان، آدم دورو و دو زبان است؛ در حضور برادرش او را می‌ستاید و چاپلوسی می‌کند و در پس او، به غیبت می‌نشیند و گوشت تن او را می‌خورد؛ اگر به برادر مؤمنش خیری برسد، بر او حسد می‌برد و اگر گرفتار شود، به او خیانت می‌کند».19
نفاق، آدمی را دروغگو، خیانت‌کار، پیمان‌شکن و فریب‌کار، بار می‌آورد و او را از شاهراه حقیقت دور می‌کند. شخصیت منافق، مظهر هر گونه بدی است؛ زیرا برای رسیدن به مقاصد پلید و نامشروع خویش، از هیچ کار بدی دریغ نمی‌کند و به هر پلیدی تن می‌دهد. فرد منافق، شایسته هیچ گونه اعتمادی نیست؛ زیرا منتظر فرصتی است که پنهانی ضربه خود را وارد نماید. شناخت نفاق، مرهون تیزبینی و آگاهی بسیاری است و در راه این شناخت، هیچ غفلتی شایسته نیست.

پی‌نوشت‌ها:
۱. عقیقی بخشایشی، ۱۴ نور پاک، ج ۲، ص ۱۶۹۶، بنابر اتفاق قول اغلب سیره‌نویسان اسلامی درباره تاریخ تولد امام عسکری (ع).
۲. شریف قرشی، باقر، زندگانی امام عسکری(ع)، ص ۱۵.
۳. پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، ص ۶۱۶.
۴. زندگانی امام عسکری(ع)، ص ۱۷.
۵. زندگانی امام عسکری(ع)، ص ۱۶، اگر در جایی لقب عسکری به تنهایی به کار رود، مراد امام حسن عسکری است، نه پدرشان.
۶. سیره پیشوایان، ص ۶۱۶، ۱۴ نور پاک، ص ۱۶۹۵؛ محمدی اشتهاردی، سیره چهارده معصوم، ص ۸۹۶.
۷. سیره چهارده معصوم، صص ۸۹۹ ـ ۹۰۰.
۸. زندگانی امام حسن عسکری(ع)، ص ۵۰.
۹. همان، ص ۵۲.
۱۰. سیره چهارده معصوم، ص ۹۳۷.
۱۱.  سیره پیشوایان، ص ۶۱۶.
۱۲. همان، ص ۶۳۵.
۱۳. همان، ص ۶۳۷.
۱۴. سیره چهارده معصوم، ص ۹۴۳.
۱۵. ۱۴ نور پاک، ج ۲، ص ۱۷۷۱.
۱۶. زندگانی امام حسن عسکری(ع)، ص ۱۰۱، مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۷۳.
۱۷. زندگانی امام عسکری(ع)، ص ۹۹.
۱۸. همان.
۱۹. همان، ص ۱۰۳.
 

ماهنامه موعود شماره ۷۵
 

همچنین ببینید

به ما نگفتند…

سید مهدی شجاعیگفتند: تو که بیایی خون به پا می کنی،جوی خون به راه می اندازی و از کشته پشته می سازی و ما را از ظهور تو ترساندند.درست مثل اینکه ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *