جایگاه والا

جلیل تجلیل

خدای را بر این موهبت جانگشا سپاس باد که دیده امید شیعیان را به امید دیدار دوازدهمین گوهر درج امامت روشن و جهان را از داد و عدل او گلشن می‏دارد. این معنی در مآخذ مستند تاکنون توسط دانشمندان اسلام تحقیق شده و از کتاب و سنت اسناد غیر قابل انکاری بر ما رسیده است و شعاع والای ائمه دین و وداد حجت آخرین بر دل‌های میلیون‌ها مسلمان بر تافته است. از جمله در کتاب من هوالمهدی تألیف آیت‌الله ابوطالب تجلیل۱ توضیح کافی و تتبع وافی به عمل آمده و از آیات قرآن کریم و احادیث پیامبر اکرم(ص) به‏خوبی به اثبات درآمده و در این مکتب به‌طور مستند از احادیث نبی بزرگوار اسلام(ص) و ائمه طاهرین با واسطه‏هایی نزدیک به عصر آن بزرگان که همگی ثقه و مورد اعتماد بوده‏اند حقیقت امر نشان داده شده است.
در این مقاله نخست بخشی از آیات قرآن کریم را که به ظهور امام عصر(ع) تفسیر گردیده است یاد کرده، آنگاه نمونه‏ای از آثار محبت و ولا، و شور و اشتیاق سخنوران فارسی را می‏آورم.
۱. با پنج واسطه از یحیی‏بن ابی القاسم نقل شده است که از امام صادق(ع) می‏پرسد: معنی این آیه کریمه چیست؟
الۤمۤ، ذلک الکتاب لا ریب فیه هدیً للمتقین. الذین یومنون بالغیب.
و ایشان می‏فرمایند: مراد از متقیان، شیعیان علی(ع) هستند و غیب همان امام حجت غایب است؛ و شاهد این امر این آیه است:
و یقولون لو لا أنزل علیه آیهٌ من ربّه فقل إنّما الغیب لله فانتظروا إنّی معکم من المنتظرین.۲
و در این آیه خداوند غیب را معرفی کرده که همان حجت است. تصدیق این معنی در این آیه شریفه نمایان است که خدا می‏فرماید:
وجعلنا ابن مریم و امّه آیهً.
که مراد از آیه حجت اوست.
و باز از حضرت باقر(ع) نقل شده که مراد از «ماء معین» در آیه زیر امام زمان(ع) است:
قل أرأیتم إن أصبح ماءکم غوراً فمن یأتیکم بماء معین.
و هم در آیه شریفه ۵۴ از سوره نور، استخلاف مؤمنان و صالحان با اثبات فرمانروایی الهی حضرت حجت بیان گردیده و وعده داده شده است:
وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهّم فی الأرض.
از آیاتی که در قرآن کریم درباره امام زمان و ظهور وی تفسیر گردیده، آیه شریفه «یوم یأتی بعض آیات ربّک لا ینفع نفس ایمانها لم تکن آمنت من قبل أو کسبت فی إیمانها خیراً» است.
و همچنین آیه شریفه:
اولئک اولیاء الله الذین لاخوفٌ علیهم و لا هم یحزنون.
که درباره پیروان پیامبر و آل محمد(ص) تفسیر گردیده است.۳
باری تجلی ولای علی(ع) و اولاد معصومین او این دوازده امام شیعیان جهان در چامه‏های شاعران، خود حدیثی دیگر است که در مقولات و مقامات پهناور نمی‏گنجد و من در این مقاله روایتی نقل می‏کنم که با هفت واسطه از کمیت بن ابی مسهل نقل شده که گوید:
به پیشگاه امام باقر(ع) رسیده، عرض کردم: یابن رسول‌الله، اشعاری گفته‏ام اجازه فرمایید بخوانم. فرمودند: این روزها ایام البیض است. عرض کردم: در خصوص شما خاندان، این ابیات را گفته‏ام، فرمود: بخوان و من‏ اشعار خود را سرپا خواندم:
أضحکنی الدهر و أبکانی
و الدهر ذو صرف و ألوان
وقتی به بیت زیر رسیدم:
متی یقوم الحق فیکم
متی یقوم مهدیکم الثانی
 فرمود: ان شاء الله بزودی. سپس فرمود:
ای ابو مسهل، قائم ما نهمین از فرزندان حسین است، زیرا ائمه پس از پیامبر دوازده تن هستند و دوازدهمین ایشان امام قائم است.۴
شاعرانی که به توصیف مراتب کمال و عصمت خاندان طهارت پرداخته و چامه‏های بلندی سروده‏اند کم شمار نیستند و کافی است که مجلدات الغدیر مورد مطالعه قرار گیرد. به ویژه جلد ۱۱ آن۵ و از شاعران فارسی در این مقاله به آوردن ابیاتی برگزیده از قصاید غرّای «فیاض لاهیجی» و «واعظ قزوینی» بسنده می‏کنم.
فیاض لاهیجی شاعر توانایی که در لغت خاندان پیامبر(ص) ید طولانی دارد، در قصیده‏ای با مطلع:

کنون خوش است کشیدن شراب خنده گل
که شسته است چمن رو در آب خنده گل
با لطیف‏ترین عبارات و صورت‏گری‌های بیانی، شکفتگی شکوفه زاران را از خنده امام مهدی(ع) می‏داند. این شما خوانندگان و گزیده ابیات این شاعر:
گل شکفتگی غنچه وقت صبحدم است
به وقت صبح توان انتخاب خنده گل

امام مشرق و مغرب که می‏تواند داد
تبسم لب لعلش جواب خنده گل
چه خنده‏ها که زند آفتاب دولت او
به تر شکفتگی آفتاب دولت گل
ز آب و تاب بهار شکفته رویی اوست
شکفتن چمن آب و تاب خنده گل
ز غیبت تو چنان قحط سال کام دل است
که عندلیب نشد کامیاب خنده گل
بیا به خنده آب چمن که بی تو نماند
ترشح مژه‏ای در سحاب خنده گل
ز هجر روی تو گل در چمن نمی‏شکفد
بیا بیا و در افکن نقاب خنده گل
بهار معجزه شاداب از تبسم تست
چنان‌که چهره گلشن ز آب خنده گل
چه نسبت است به بلبل اسیر عشق تو را
خراب گریه کجا و خراب خنده گل
جهان به لطف تو محتاج‏تر که بلبل را
بهار گلشن عشرت به آب خنده گل
جهان ز عدل تو معمور آنچنان که کشد
چمن ز زنگ خزان‌ها گلاب خنده گل

در این قصیده که بالغ بر هفتاد بیت و به ردیف خنده گل از بحر است، فیاض لاهیجی از شوق انتظار دلدار و دیدار ولایت مدار حضرت حجت ابن الحسن به شیوایی و رسایی تمام سخن رانده است.۶
و اینک ابیاتی برگزیده از چامه غرّای دیگری در گلستان شعر فارسی می‏آورم از واعظ قزوینی شاعر نامدار سده یازدهم هجری. پیام این شاعر در این چامه ترسیم ناپایداری و بی اعتباری دنیا و تاریکی و ظلمتی است که جهان مادی انسان‌های خالی از عشق ایمان را فرا گرفته و در این میان این تابش نور ایمان و تجلی روشنان خاندان پیغمبر است که عالم را پر فروغ داشته است و اشاره به منقبت سالار دین حضرت صاحب الامر واپسین موج زخار امامت حجت خدا قائم آل محمد(ع) پایان بخش این جامعه بلاغت نشانه است. گوش حقیقت نیوش به ابیاتی از این قصیده که با مطلع:

نیست در اقلیم هستی ای دل محنت قرین
آن قدر شادی که کس خندد به وضع آن این
شروع می‏شود، فرا می‏داریم:

حجت حق، نور مطلق، صاحب الامر آن‌که او
بحر زخار امامت را است موج واپسین
هستی نه آسمان از بهر ذات پاک اوست
چون وجود حلقه انگشتر از بهر نگین
مهر تابان از فلک پیش فروغ روی او
بر زمین افتاده هر شب همچو چشم رمگین
روز آن روز است کان خورشید تابان سرزند
دولت آن دولت که او باشد شه تخت زمین
دامن عهد ظهورت کو که تا آید برون
ناله‏ها از استخوانم همچو دست از آستین
 همچو نور دیده‏ها از پرده بیرون نه قدم
ای تو نور دیده‏های اولین و آخرین
 بحر از هر موج دارد مصرعی در شأن تو
دست شوق ما و دامان خموشی بعد از این
 همچنان کز جیب شب خورشید تابان سر زند
همچنان کز خواب نگشایند چشم اهل زمین
 سر زند یارب ز شرق غیب مهر ذات کو
تا شد بیدار بخت شیعیان دل حزین۷

 پی‏نوشت‌ها
:
۱. التجلیل التبریزی، ابوطالب، من هو المهدی، چاپ علمیه قم، ۱۳۹۸ هجری، این کتاب را نگارنده این مقاله به فارسی ترجمه کرده و تحت عنوان «مهدی کیست» تاکنون دو بار به چاپ رسیده است. ۱۳۶۰ شمسی چاپ علمیه قم.
۲. همان، از کمال الدین، ج ۱، ص ۹۵  و ج ۲، ص ۱۰.
۳. این آیات و احادیث و روایاتی هم که در این مقاله مجال ذکر آن‌ها نیست در کتاب من هو المهدی و ترجمه فارسی آن مهدی کیست تبیین شده است.
۴. تجلیل، همان، ص ۲۰۳ نقل از کفایه الاثر، ص ۲۴۸.
۵. این جلد توسط نگارنده این مقاله به فارسی ترجمه شده و ترجمه آن در دو جلد ۲۱ و ۲۲ الغدیر فارسی است.
۶. دیوان فیاض لاهیجی، تصحیح و تحشیه دکتر جلیل مسگر نژاد، انتشارات دانشگاه علامه طباطبائی، صص ۴۳۷ ـ ۴۳۵ و ۴۳۸.
۷. دیوان ملا محمد رفیع واعظ قزوینی، به کوشش دکتر سید حسن سادات ناصری، ۱۴۵۹، صص: ۵۲۶ ـ۵۲۰.
 
 

ماهنامه موعود شماره ۷۵

همچنین ببینید

به ما نگفتند…

سید مهدی شجاعیگفتند: تو که بیایی خون به پا می کنی،جوی خون به راه می اندازی و از کشته پشته می سازی و ما را از ظهور تو ترساندند.درست مثل اینکه ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *