«آدمها خوش شانسی رو دو جور تعریف میکنن. یک عده اونو چیزی بیشتر از شانس و اتفاق میدونن؛ واسه اونها شانس یه نشونه است؛ یک نشونه که ثابت میکنه یک کسی اون بالا هست، اونها رو میبینه و مراقبشونه. اما واسه یه عده دیگه این فقط شانسه که اومده سراغشون؛ شانس آوردن و بخت یارشون شده. من مطمئنم این جور آدمها به اون ۱۴ تا نور بدبینانه نگاه میکنن؛ واسشون شرایط پنجاه پنجاه نیست. میتونه بد باشه، می تونه خوب باشه. در اعماق قلبشون باور دارن که هرچی پیش بیاد، خودشون هستن و خودشون. تنها میمونن و این اونها رو میترسونه. درسته، این جور آدمها هستن. ولی عده زیاد دیگهای هم هستند که با این گروه فرق دارن. وقتی اون ۱۴ تا نور رو میبینن، بهش به چشم یه معجزه نگاه میکنن؛ و با تمام وجود حس میکنن که هر اتفاقی بیفته یک کسی هست که کمکشون کنه، و این بهشون امید میده. حالا باید از خودتون بپرسین که شما جزو کدوم دستهاین؟ از اونها که نشونهها واسشون معجزه است؟ یا اونهایی که فقط به شانس اعتقاد دارن؟ یا اصلاً اینجوری فکر کنین ـ یعنی ممکنه دو تا چیز فقط از روی شانس، هم زمان اتفاق بیفته؟»2
اگر قرار بود از هر کس که در خیابان میبینم، بپرسم: «شما میتوانستید حملات تروریستی یازده سپتامبر ۲۰۰۱ را پیش بینی کنید؟» پاسخ نود و نه درصد آنها مطمئناً منفی بود. حتّی اگر قرار بود همین پرسش را از مسئولان دولتی، قضایی، نظامی، مذهبی یا اقتصادی کشور میپرسیدم باز هم همین جواب را میگرفتم. البته دولت بوش هم اعلام کرد که: «هیچ کس در دولت نمیتوانست وقوع چنین هواپیماربایی و حمله انتحاری را پیشبینی کند»3. مشاور سابق امنیت ملی آمریکا و وزیر امور خارجه فعلی، کاندولیزا رایس، نیز ماهها پس از حملات تروریستی تأکید کرد: «من فکر نمیکنم کسی میتوانست چنین حادثهای را تصور کند که…گروهی سعی کنند از یک هواپیمای ربوده شده به عنوان موشک استفاده کنند».4 حتّی سرپرست مشاوران نظامی رئیس جمهور، ژنرال نیروی هوایی، ریچارد مایرز، اذعان کرد: « اعتراف سخت است، امّا باید بگویم در این مورد فکری نکرده بودیم».5
بهرغم سخنان تکراری دولتمردان بوش مبنی بر اینکه «هیچ کس در کشور تصور چنین حادثهای را نداشت». باید بگویم اگر قرار بود از چند تن از افراد بانفوذ و قدرتمند هالیوود، که با تجسم تصور نکردنی زندگی میگذرانند، همان پرسش را میپرسیدم، شاید با توجّه به آنچه که آنها در لایههای پنهان بعضی از فیلمهایشان قبل از یازده سپتامبر نشان دادهاند؛ پاسخهایی گویاتر و واقعیتر دریافت میکردم.
- فیلمهای پیش از ۱۱/۹
فیلم: ویروس ماشین(۱۹۸۴)
دقیقه: 01: 08: 58
صحنه: زاک کالیگان همراه جیزمو سوار ماشین میشود و آن را با موفقیت روشن میکند. رادیو روشن میشود و نشانگر قرمز آن بین ۹ و۱۱ است.
فیلم: روزاستقلال(۱۹۹۶)
دقیقه: ۰۰: ۴۱: ۲۲
صحنه: هنگامیکه هواپیما، رئیس جمهور و خانوادهاش را از صحنه دور میکند، جف گلدبلوم لپ تاپی را باز میکند تا شمارش معکوس را ببیند. هنگامیکه دوربین نمای کلوزآپ میگیرد لحظه
۹: ۱۱: ۰۱ نشان داده میشود.
فیلم: صلح طلب(۱۹۹۷)
دقیقه: ۰۱: ۲۸: ۴۲
صحنه: جورج کلونی و نیکول کیدمن در تعقیب تروریست یوگسلاویایی هستند که پروازش در فرودگاه جی اف کی نیویورک به زمین مینشیند. کلونی از پله برقی پایین آمده و نگران اطراف را نگاه میکند. پشت سرش صندلیهای شماره ۹ و ۱۱ پیداست.
فیلم: دشمن ملّت(۱۹۹۸)
دقیقه: ۰۱: ۲۸: ۰۶
صحنه: جین هکمن، ویل اسمیت را به خانهاش میبرد تا اطلاعات شخصی جان ویتز را از رایانه بگیرند. هکمن میخواند: «توماس برایان رینولدز، متولد۴۰/۱۱/۹».
فیلم: روگراتها در پاریس(۲۰۰۰)
دقیقه: ۰۰: ۰۲: ۲۲
صحنه: چاکی در جشن عروسی دارد میرقصد که بند کفشهایش گره میخورد. همراه با ضربات موسیقی شروع به شمردن میکند: «نه، یازده، دوازده…»
فیلم: قاچاق(۲۰۰۲)
دقیقه: ۰۰: ۰۲: ۱۷
صحنه: در سکانس ابتدایی ماشین حمل مواد چپ میکند و پلیس آن را میگیرد. وقتی جعبههای مواد را بر میدارند، روی هر کدام عدد ۹۱۱ نوشته شده است.
دقیقه: ۱ ـ 00: 03: 25 و۲ ـ 00: 03: 59
صحنه: ۱ ـ مل گیبسون صندلی را که ساخته است وزن میکند و میگوید: «نه پوند و یازده اونس.خوبه، خیلی خوبه».2 ـ صندلی را به زمین میگذارد و روی آن مینشیند امّا صندلی وزن او را تحمل نمیکند و میشکند. او با ناراحتی صندلی را به سمت دیوار جایی که بقیه صندلی شکستهها قرار دارند، پرت میکند.
- توطئه یا تصادف
نظر شما چیست؟ توطئهای در کار است یا این تنها یک تصادف زمانی ساده است؟ عده بیشماری از مردم، که تعدادشان هم روز به روز بیشتر میشود، بر این باورند که دستهایی در کار است. مظنونان اصلی آنها نیز انجمنهای مخفی هستند که سالهاست بر ضدّ مردم آمریکا و انگلیس توطئه میکنند.۷ از جمله این انجمنها، سازمانهای مذهبی یا ظاهراً مذهبی و دستگاههای دولتی مانند فراماسونریها(Masons)، ایلومیناتی(Illuminati)، اوپوس دی (Opus Dei)، اسکال اند بونز(Skull & Bones)، جامعه یسوعیان(Jesuits)، سازمان اطلاعات و جاسوسی آمریکا(CIA)، اداره آگاهی فدرال(FBI) و داره امنیت ملی (NSA) را میتوان نام برد. اینها را اضافه کنید به گروههای بسیار دیگری که به صورت کاملاً مخفیانه و سرّی برضدّ مردم آزادی خواه غرب فعالیت میکنند.
این گروههای شریر در تلاشند تا با قدرت و نفوذ خطرناک خود، که از طریق سکوت مرموز و کتمان فعالیتهایشان به دست آوردهاند، نظامهای اجتماعی و سیاسی خاص را متزلزل کرده و برنامههای پنهان خود را پیش برند. این سرکوب خائنانه و وقیحانه کار را به جایی کشاند که رئیس جمهور آمریکا، جان اف کندی، شخصاً در سخنرانی خود در نشست انجمن ناشران مطبوعاتی آمریکا به شدت از آن انتقاد کرد. کسی که قتلش خبر از توطئه و آشوب میداد و بر آن در بالاترین سطوح دولت، سرپوش گذاشته شد:
خودِ کلمه «پنهانکاری»، در جامعهای آزاد و باز، منفور است؛ ملت ما در سرشت خود و سرنوشت خود مخالف انجمنهای مخفی، سوگندهای پنهانی و جلسات سرّی بوده و هست. ما سالها پیش دریافتیم که خطرات پنهان کاریِِِ غیر ضروری و افراطی حقایق درست، به مراتب بیشتر از خطراتی است که برای توجیه کتمان آنها میشماریم.»8
در کنار قدرت سیاسی، این گروهها «نفوذ زیادی هم بر رسانههای جهان» دارند؛ که البته اعمال آن از همه جا بیشتر بر پایتخت رسانهای جهان هالیوود، احساس میشود!۹
دکتر ربکا کرلی در مصاحبهای تلفنی با برنامه وایزیگوت، از نفوذ پنهانی یکی از این گروههای خائن در هالیوود پرده برداشت:
«وقت آن رسیده که در مورد فراماسونرها روشنتر صحبت کنیم… زیرا این طور که معلوم است هر چه بیشتر به ما میگویند که در مراسم و تشریفات عجیب و غریب خود چهها میکنند، راحت تر هم از جواب پس دادن طفره میروند… در وهله اوّل از طریق فیلمهای علمی ـ تخیلی با آنها آشنا میشویم… چنین فیلمهایی را میشناسید، مثل «تئوری توطئه» و همین طور بسیاری از فیلمهای مل گیبسون؛ و ظاهراً در این فیلمهاست که پی میبریم واقعیت چیست. حال مردم باید بفهمند که آنها چه طور از مجازات در امان میمانند.»10
با توجه به اینکه هالیوود، به دستور مقامات دولتی، نظامی و اطلاعاتی فیلمنامههایی را تغییر داده، خطوط اصلی داستانها را اصلاح کرده و حتّی تاریخ را بازنویسی کرده است؛ دیگر شکی نمیماند که تعدادی از اعضای این گروهها به جمع نویسندگان، کارگردانان، بازیگران یا تولیدکنندگان سرشناس هالیوودی راه پیدا کردهاند تا در مورد اهدافشان مذاکره کنند.۱۱ تا آنجا که جدیداً جنجالی در مورد فیلم کریس کارتر با نام «پرونده ایکس» (The X ـ Files) و سری تلویزیونی آن «تیراندازان تنها» (The Lone Gunmen) به راه افتاده است؛ زیرا در یکی از صحنههای این فیلم عدهای از دولتمردان آمریکا که عضو گروهی سرّی هستند، تحت عنوان تروریست، هواپیمایی تجاری را از راه دور میربایند و آن را به سمت مرکز تجارت جهانی هدف میگیرند.۱۲ آیا خیلی دور از تصور است اگر فرض کنیم که یکی یا چند تا از نویسندگان (وینس گیلیگان، جان شیبان و فرانک اسپاتنیز) یا دست اندرکاران این فیلم از قبل اطلاعاتی داشته است؟
دین هگلوند، که در فیلم «پرونده ایکس» و«تیراندازان تنها» نقش ریچارد «رینگو» لنگلی را بازی میکرد، در سری جدید مصاحبههایش عنوان کرده که نویسندگان این فیلم روابطی با FBIوNASA داشتند و آنها بودند که بودجه لازم را در اختیار تولیدکنندگان گذاشتند.۱۳ او تصریح کرد که CIA در طول بیست سال گذشته، همواره جاسوسانی را به کار گرفته تا در اجتماعات هالیوودی شرکت کنند و بدین وسیله حافظ منافع آنان بوده و نظرات آنها را منتقل کنند. هگلوند همچنین تعریف کرد که چگونه با یکی از این جاسوسان که به عنوان غیبگو در هالیوود کار میکرد، آشنا شده است:
«در یکی از مهمانیهای هالیوود، کریس کارتر در لباسی رسمیگوشهای ایستاده بود و انگار در مهمانی نبود. خانمیبه سمت او رفت و گفت: «روی هر چه که داری کار میکنی بدان که میلیونها دلار برایت سود خواهد آورد»، و این درست قبل از شروع «پرونده ایکس» بود. بنابراین آن خانم موفقیت فیلم را پیش بینی کرده بود بدون آنکه کریس کارتر را بشناسد و بداند او روی چه پروژهای کار میکند. وقتی از او پرسیدم که او چگونه به این مهمانی دعوت شده، جواب داد که برای CIA کار میکند به این صورت که آنها ایمیلهایی برایش میفرستند و به او میگویند به چه مهمانیهایی برود؛ بعد یک سری اتفاقاتی میافتد و پولهایی رد و بدل میشود و اسم او در لیست مهمانها قرار میگیرد ( و البته هرگز هم نمیفهمد چگونه!). سپس به مهمانی رفته و با افراد مختلف حرف میزند و وقتی برگشت نتایج گفتوگوهایش را برای آنها ایمیل میکند. او واقعاً نمیدانست که این ایمیل کجا میرود و چه کسی جوابش را میدهد، امّا پس از مدتی آنها برایش چکی میفرستند. بعداً معلوم شد که این کار CIA است و خوب همان طور که میدانید، آنها تمام حرفهایی را که در مهمانیهای هالیوود میان تهیه کنندگان و سایر افراد رد و بدل میشود زیر نظر میگیرند وخوب معلوم است به این دلیل که سینما یکی از مهمترین ابزارهای تبلیغ سیاستهای خارجی در هر کشور و گروهی است…»14
این مسائل باعث شده خیلیها به گمانه زنی و نظریه پردازی رو آورند؛ همان طور که فرانک اسپاتنیز، یکی از نویسندگان «تیراندازان تنها» و تهیه کننده «پرونده ایکس» عنوان میکند: «چیزی که مرا آزار میدهد این است که اگر من به عنوان نویسنده فیلمهای تخیّلی توانستم چنین سناریویی را تصور کنم؛ پس افرادی که در رأس قدرت هستند و وظیفهاشان هم این است که درباره فجایع و خطرات از قبل چارهاندیشی کنند، توانایی تصور چنین حادثهای را داشتهاند.»15 در حقیقت پس از یازده سپتامبر دولت آمریکا «عدهای از نویسندگان تلویزیون و سینما را جمع کرد و از آنها خواست تا فیلمنامههایی تخیلی در مورد تروریسم بنویسند تا بتوانیم در برابر این حوادث پیشبینی نشدنی بهتر عکسالعمل نشان دهیم (و لابد آماده تر شویم!)».16 چه کسی میداند که نتیجه تصورات این نویسندگان چه خواهد بود؟ ولی شما دفعه بعدی که فیلمی را میبینید دقیقتر نگاه کنید.
- عدد شناسی ۱۱/۹
مطالعه اعداد (عدد شناسی یا علم اعداد) در ادیان بزرگی چون مسیحیت، یهود و اسلام نقشی محوری دارد. انجیل مسیحی پر است از الگوها و نمادهای عددی که هر کدام معنای خاص خود را دارند. مثلاً هر یک از اعداد ۳، ۷، ۱۲، ۴۰، ۶۶۶ ، ۱۲۶۰ یا ۲۵۲۰ نماد چیزی هستند. بنابراین جای تعجب نیست اگر اعدادی برای بعضی از انجمنهای سرّی معنا و اهمیت خاصی داشته باشد. در واقع در بسیاری از فیلمهای هالیوودی مانند (End of Days): «پایان روزگار» (1999)، (Eyes Wide Shut): «چشمان کاملاً بسته» (1999)، (Matrix «ماتریکس» (1999)، (National Treasure): «میراث ملی» (2004)، (Ocean’s 11): « یازده یار اوشن» (2001) (Thirteen Days) : «سیزده روز» (2000) و (The Thirteenth Floor) : «طبقه سیزدهم» (1999) به اعداد و نمادها اشاره شده است.۱۷
پس یعنی اعداد ۹ و ۱۱ نیز معنای خاصی دارند؟ یکی از کشیشان انگلیکی قرن نوزدهم، EW Bullinger، بر این باور بود که عدد ۹ نشان دهنده داوری الهی یا غایت و کمال است در حالی که عدد ۱۱ نماد بی نظمی، آشوب، نقصان و فروپاشی است.۱۸ با این حال هنوز نمیدانیم که آیا این اعداد معنای اسرار آمیز دیگری برای این انجمنهای مخفی دارند؟۱۹
اگر ۱۱/۹ را با حوادث تروریستی پس از آن مقایسه کنیم، متوجه میشویم که فهمیدن معنای این اعداد و کشف رابطه آن با طراحان اصلی اینگونه حوادث جهانی، چقدر ضروری مینماید. در ۱۱ مارچ ۲۰۰۴، ۱۹۱ نفر در حادثه تروریستی قطار مادرید جان خود را از دست دادند. بسیاری از رسانههای خبری از این حادثه۱۱/۳ به عنوان «11/9 اروپا» یاد کردند.۲۰ هرچند همه نمیدانند امّا این حادثه۹۱۱ روز بعد از ۱۱/۹ اتفاق افتاد.۲۱ این تکرار اعداد ۱ ـ ۱ ـ ۹ خیلی آشنا به نظر میرسد! امّا چه کسی پشت این اعداد است و چه میخواهد بگوید؟
امّا، این اعداد برای مردم اسرائیل اهمیت تاریخی دارند. یهودیان هر سال در روز(Tisha B’ Av)، نهمین روز از یازدهمین ماه تقویم عبری، روزه میگیرند به یاد بلایا و فجایعی که در طول تاریخ بر سر آنها آمده است؛ از جمله ویران شدن معبد اوّل توسط بابلیها در ۵۸۷ ـ 586 قبل از میلاد، خراب شدن معبد دوم توسط رومنها در۷۰ بعد از میلاد، شکست رومنها از ارتش سیمون بار کوچبا (Simon Bar Kochba) در۱۳۵ بعد از میلاد، اخراج یهودیان از انگلستان توسط شاه ادوارد اوّل در ۱۸ جولای ۱۲۹۰، اخراج یهودیان از اسپانیا توسط شاه فردیناند و ایزابلا در ۲ آگوست ۱۴۹۲و اعلام جنگ جهانی اوّل در ۱۹۱۴. حال این پرسش پیش میآید : دیگر چه ۱۱/۹هایی قرار است در یادها بماند؟
- نگاهی دقیقتر
هالیوود همچون جادوگران درویید(Druid)، که ازچوب راج(holly wood) عصای جادو میساختند، با فیلمی پس از فیلم دیگر، ما را افسون خود میکند و آنچه را که در «آینده» میبیند برای تماشاچیانی روایت میکند که همه چیز را بدون چون و چرا میپذیرند.۲۲ این شکل کنترل اجتماعی که به «برنامه ریزی پیشگویانه» معروف است، سنت پایداری است در هالیوود که به وسیله تکنیک جادوگری و جلوههای ویژه خود تصویر دقیق و خطاناپذیری از جهان آینده برای ما ترسیم میکند و این پندار نادرست را از این رو در ذهن ما به وجود میآورد تا به وسیله آن تصویری از واقعیت آینده داشته باشیم.۲۳ از فیلمهایی چون (Independence Day): «روز استقلال» (1996) و(The Long Kiss Goodnight) : (1996) گرفته تا The Peacemaker)): «صلح طلب» (1997) و (The Siege) : «محاصره» (1998) روند شرطی کردن عامه مردم برای پذیرفتن تصویری از آینده، که روشنفکران سعی دارند به صورت کاملاً واقعی و قابل لمس برای آنها ترسیم کنند، از محورهای اصلی برنامههای هالیوود بوده است.۲۴
اگر تکرار ۱۱/۹ به صورت پنهان و پیدا در بسیاری از فیلمهای هالیوود قسمتی از توطئهای پنهانی بوده، پس فیلمهای بعد از ۱۱ سپتامبر از چه حکایت میکنند؟ در سالهای اخیر مضمون اصلی ساختههای هالیوود حول محور تصاویر نامیمونی از آخرالزمان چرخیده است: شیوع بیماری و اپیدمیهای فراگیری که میلیونها نفر را در سراسر جهان از بین میبرد، افزایش خطر بمبهای هستهای و حملات تروریستی شیمیایی و بیولوژیکی در آمریکا و انگلیس، بلایا و فجایع محیطی که در سراسر جهان ویرانیهایی به بار میآورد و جان تودههای آسیب پذیر را تهدید میکند.
برای مثال در فیلم (Outbreak) (1995) دولت آمریکا در جهت اهداف خود درجنگ میکروبی، ویروسی کشنده تولید میکند. امّا کنترل آن از دستشان خارج میشود و ویروس به شهر ساحلی کوچکی در کالیفرنیا راه پیدا میکند. ارتش تمام شهر را قرنطینه کرده و افراد مبتلا را دستگیر میکند. در همین حین کمیتهای از طرف رئیس جمهور دستور میدهد برای از بین بردن ویروس، تمام شهر را بمباران کنند.۲۵ دانشمندِ تندروی آمریکایی در فیلم (۱۲ Monkeys) : «دوازده میمون» (1995) ویروس کشندهای را آزاد میکند که باعث از بین رفتن جان میلیاردها انسان میشود و نجات یافتگان را مجبور به زندگی در زیرزمین میکند. فیلم (Smallpox 2002 Silent Weapon) : «آبله ۲۰۰۲: اسلحه خاموش» (2002) به اثرات ویرانگر شیوع آبله در آمریکا و انگلیس میپردازد که در اثر آن ۶۰ میلیون نفر در سراسر جهان میمیرند. در ( Tidal Wave: No Escape): «طوفان: راه فراری نیست» (1997) تروریستی دیوانه، موشکی اتمی را به زیر دریا میفرستد و موجی از تسونامیبه وجود میآورد که سواحل کالیفرنیای جنوبی را ویران میکند. تروریستهای اروپایی در (The peacemaker): «صلح طلب» (1997) و (The Sum of All Fears) «مجموع همه ترسها» (2002) نقشه میکشند تا سلاحهای اتمی را در خاک آمریکا نابود کنند. بنیادگرایان مسلمان افراطی موفق میشوند که بمب آلودهای را در فیلم (Dirty War) : «جنگ کثیف» (2004) منفجر کنند که پرتوهای رادیواکتیو آن نواحی مرکزی لندن را فرا میگیرد. سیارکها و ستارههای دنباله دار جان انسانها را در فیلمهای (Armageddon) : «آرماگدون» (1998) و ( (Deep Impact: «اثر عمیق» (1998) به خطر میاندازد و در(Volcano) : «آتش فشان» (1997)، Dante’ s Peak) (1997) و (Supervolcano): «اََبَر آتش فشان»: (2005) فوران آتش فشانهای خاموش مناطق شهری آمریکا را تهدید میکند. سیل و طوفان در(The Day After Tomorrow): «روزی پس از فردا» (2003) قاره آمریکا را ویران میکند و در (Category 6: Day of Destruction) : «طوفان ششم: روز تخریب» (2004) کولاک و گردباد با هم در میآمیزند و به شکل طوفان عظیمی، خرابیهایی را در شیکاگو به بار میآورند و باعث قطع شبکه فشار قوی برق کشور میشوند. صدها میلیون نفر بدون برق میمانند و هیچ کس قادر نیست دیگران را از فاجعه در حال وقوع آگاه کند.
حال آیا این سناریوهای وحشت آفرین هالیوود، آنچه که گروههایی ناشناس با اطمینان پیشبینی کردهاند، آنها که چنین ابزارهایی را در جهت پیشبرد اهداف نامشروع خود به کار گرفتهاند، اتفاق خواهد افتاد؟ زمان، همه چیز را روشن میکند. شما نیز میتوانید مطمئن باشید که همه چیز در ابتدا نمایشی ساختگی و پیچیده از صدا و تصویر است که هالیوود پیشکشتان میکند؛ امّا پس از مدتی این نمایش، با تمامی جزئیات در جهانی واقعی و بی مثال، در اوج ترس و حیرت پیش چشمان ما به وقوع خواهد پیوست.
جان ولنتاینی
ترجمه: زهرا نیرومند
ماهنامه موعود شماره ۷۸
پینوشتها:
۱. از آنجا که ترتیب اعداد در این مقاله و فیلمهای نمونه آن مهم است، در اینجا همان شکل نوشتن تاریخ در آمریکا (روز / ماه) حفظ شده است.
۲. نشانهها (۲۰۰۲) ۵۰ : ۴۱ : ۰۰ ـ ۰۷ : ۴۰ : ..
۳ و ۴. سی بی سی نیوز ۱۷ می ۲۰۰۲
۵. Rhem 23 October 2001
۶. سی بی سی نیوز ۱۷ می ۲۰۰۲
۷. Phelps, 2001
۸. Kennedy 27 April 1961
۹. Ankerbery & Weldon 1990.
۱۰. Vyzygoth, 24 October 2003, 00 : 45: 52 – 00 : 46: 39.
۱۱. Compbell 29 August 2001.
۱۲. Killtown 30 January 2005.
۱۳. Jones 17 December 2004, 00 : 04: 29 – 05 : 15: 49.
۱۴. Jones 17 December 2004, 00: 15: 39 – 00: 15 : 56.
۱۵. Tv Guide 21 Jun 2001.
۱۶. Martin 20 Jun 2002.
۱۷. Grand Lodge of British Columbia & Yukon 28 January 2005.
۱۸. Bullinger 1967 pp. 235, 242 , 251.
۱۹. Howard 7 December 2001.
۲۰. Chance 11 March 2005.
۲۱. Shanon 12 March 2004.
۲۲,۲۳. Collins 13 December 2004.
۲۴. Collins 6 February 2005.
۲۵.Davies 2003, p2