تبشیری‌ها درعصر قاجار -۳

جوزف ولف در نوامبر سال ۱۸۲۴ (۱۲۳۹ق) وارد بوشهر شد و سپس از کازرون، شیراز، اصفهان، کاشان، ‏تهران و تبریز دیدن کرد و در تمامی این شهرها با یهودیان و مسلمانان درباره مسیحیت به بحث ‏پرداخت. ولف نیز همانند مارتین، بدون وقفه و تحت هر شرایطی به تبلیغ می‏پرداخت. به‌عنوان‌مثال وی ‏یک‌بار در شهر تبریز از ساعت ده صبح تا شش بعد از ظهر به شش زبان روسی، فرانسوی، ایتالیایی، ‏آلمانی، انگلیسی و سریانی موعظه ‏کرد.

 

در دو بخش گذشته، به ترتیب مطالبی درباره اقدامات مبلغان استعماری و مسیحی در ایران ـ دوره قاجار ـ همچون: ترجمه و پخش انجیل، نشر کتب مسیحی در کنار کتاب مقدس، سفرنامه‌نویسی، فعالیت پزشکی، نشر سرودهای مسیحی، تأسیس مدرسه به سبک مسیحی، ارتباط‌گیری با عشایر ایرانی، تلاش برای جذب دربار و حکام محلی؛ و نیز معرفی چهره‌های شاخص و تأثیرگذار این جریان در ایران به حضور شما تقدیم شد. در آخرین قسمت، به معرفی دو تن از چهره‌های مهم دیگر تبشیری و اقداماتشان در ایران می‌پردازیم.

‏2. ژوزف ولف
یکی دیگر از مبلغان منفردی که پس از هنری مارتین به ایران آمد و فعالیت گسترده‏ای را در دربار ‏قاجار و شهرهای مختلف ایران برای اشاعه مسیحیت در پیش گرفت، مردی آلمانی‏تبار و یهودی‌الاصل ‏به نام «ژوزف ولف» ـ متولد ۱۷۹۶ م ـ  بود. گرچه پدر ولف از روحانیان یهودی بود، اما ولف در جوانی ضمن فراگیری زبان‌های ‏بیگانه ـ به‌ویژه زبان یونانی ـ با عقاید مسیحیت آشنا شد و از این‌رو برای تحصیل به رم رفت. ولف سپس در ‏کمبریج به تحصیل زبان‌های فارسی و عربی پرداخت، الهیأت مسیحیت پروتستان را فراگرفت و پس از ‏مدتی به تبلیغ در بین یهودیان علاقمند شد. ژوزف ولف در انگلستان به کلیسای انگلیکن پیوست و در «‏انجمن لندن برای اشاعه مسیحیت در بین یهودیان» یا «‏CMJ‏» به فعالیت پرداخت. سرانجام ولف نیز ‏همانند هنری مارتین تحت تأثیر عقاید و آرای «چارلز سیمئون» داوطلب شد به عنوان یک واعظ معمولی ‏برای تبلیغ به شرق میانه اعزام شود. ژوزف ولف سفر تبلیغی خود را در سال ۱۸۲۱ (۱۲۳۶ق) آغاز کرد. ‏این سفر پنج سال به طول انجامید. ‏

جوزف ولف در نوامبر سال ۱۸۲۴ (۱۲۳۹ق) وارد بوشهر شد و سپس از کازرون، شیراز، اصفهان، کاشان، ‏تهران و تبریز دیدن کرد و در تمامی این شهرها با یهودیان و مسلمانان درباره مسیحیت به بحث ‏پرداخت. ولف نیز همانند مارتین، بدون وقفه و تحت هر شرایطی به تبلیغ می‏پرداخت. به‌عنوان‌مثال وی ‏یک‌بار در شهر تبریز از ساعت ده صبح تا شش بعد از ظهر به شش زبان روسی، فرانسوی، ایتالیایی، ‏آلمانی، انگلیسی و سریانی موعظه ‏کرد. ‏

ولف در ۱۸۲۶ (۱۲۴۲ق) ازدواج کرد. نتیجه این ازدواج، پسری به نام هنری دراموند بود که بعدها به ‏نمایندگی مجلس انگلستان رسید و مدتی نیز به‌عنوان «وزیرمختار انگلستان در ایران» به خدمت پرداخت. ‏سرهنری دراموند ولف مقارن انجام مأموریت خود در ایران (۱۸۸۷ـ۱۸۹۰) به‌عنوان ‏یکی از سیاستمداران فعال در عرصه اقتصاد بین‏الملل انگلستان و به سبب ده سال نمایندگی حزب ‏محافظه‏کار در مجلس این کشور، از حمایت و پشتیبانی کارگزاران دولت متبوعه خود برخوردار بود. وی ‏با تکیه بر تجربیات اقتصادی خویش و به منظور کاهش نفوذ روسیه، درصدد جلب سرمایه‏گذاری تجار ‏انگلیسی در ایران برآمد و در رویدادهای اقتصادی مهمی نظیر انعقاد قرارداد تجاری رویتر، امتیاز تالبوت ‏در انحصار خرید و فروش توتون و تنباکو و آزادی کشتی‌رانی در کارون، نقش مؤثری ایفا کرد. ‏علاوه‌ بر این، وی را باید پیشرو تفکر رسمیت‌بخشیدن به حضور روسیه و انگلستان در ایران دانست که ‏سرانجام با انعقاد عهدنامه ۱۹۰۷ به حقیقت پیوست. ‏
‏  ‏
فعالیت‌های ولف

الف‌ـ ملاقات‌های سیاسی ـ تبلیغی: ‏ژوزف ولف شرح سفر خود را در کتابی با عنوان تحقیقات و زحمات تبلیغی بین یهودیان، مسلمانان و ‏سایر فرق به تفصیل بیان کرده است. وی در این سفر، با شاه‌زادگان قاجار از جمله «عباس‌میرزا ‏نایب‏السلطنه» و اعضای سفارت‎ ‎انگلستان در آذربایجان مانند دکتر مک‏نیل ‏‎(Dr. McNeill)‎، سرجان ‏کمپبل ‏‎(Sir John Campbell)‎‏ و دکتر کورمیک ‏‎(Dr. Cormick)‎‏ ملاقات کرد. او در طول سفر‎ ‎همواره ‏خود را یک انگلیسی واعظ معرفی می‏کرد و با پیروان فرق و ادیان مختلف به بحث و گفت‏وگو ‏می‏پرداخت، به‌گونه‏ای‌که بخشی از کتاب او به شرح مباحث وی با یهودیان، زرتشتیان، ارامنه، مسلمانان ‏شیعه، سنی، صوفیان و… اختصاص دارد. ‏

ژوزف ولف در خراسان با عباس‌میرزا نیز ملاقات کرد. در این دیدار، عباس‌میرزا از عقیده ولف مبنی بر ‏«تأسیس مدرسه در ایران»، استقبال نمود و حتی در یکی از مباحث ولف با مسلمانان و یهودیان شرکت ‏کرد. عباس‌میرزا خود با ولف به مباحثه پرداخت و سپس در نامه‏ای او را به «امیر بخارا» معرفی نمود. در ‏مقابل این استقبال عباس‌میرزا از ولف، وی در بیرجند به سرقت دوازده‌هزار تومان از اموال عباس‌میرزا ‏متهم شد و تحت تعقیب قرار گرفت۱‏ که به سبب انگلیسی‌بودن او را رها کردند. ولف پس از ‏رهایی، نسخی از کتاب مقدس را به زبان عربی و فارسی در آن ناحیه پخش کرد‎.‎
ولف در آخرین سفرش به ایران در سال ۱۸۴۳، با همراه آوردن تعداد قابل‌توجهی کتاب ‏مقدس (عهد جدید)، پس از دریافت سفارش‏نامه‏هایی از سلطان عثمانی و شیخ‏الاسلام آن سامان، با «‏محمدشاه قاجار» ملاقات کرد و از وی نیز سفارش‏نامه‏هایی برای فعالیت گسترده‏تر دریافت نمود. ‏

‎ ‎ب‌ ـ فعالیت‌های استعماری: ‏همان‏گونه‌که گذشت، فعالیت‌های تبلیغی کلیسا همواره با سیاست‌های استعماری کشورهای استعمارگر ‏هماهنگ بود. فعالیت ژوزف ولف نیز از این قاعده مستثنی نیست. یکی از مهم‌ترین نتایج فعالیت تبلیغی ‏ولف برای استعمار، تحقیقات وی درباره اقلیت یهود در شرق، به‏ویژه در ایران بود. تحقیقات ولف در ‏زمینه اقلیت یهود، سرآغازی برای نگاهی ویژه به یهودیان شرقی از جانب کلیسا شد. در ایام تبلیغ ولف ‏در ایران، نظریه‏ای خاص در اروپا راجع به اسباط گمشده یهودیان رایج شد که بر اساس آن، رابطه‏ای ‏این‌همانی میان افاغنه و اسباط گمشده یهودیان برقرار می‏شد. احتمالاً از همین رو است که ژوزف ولف ‏بیشترین تلاش خود را به تحقیق درباره یهودیان ایران و همچنین اسباط گمشده آنان، در این سرزمین ‏و آسیای میانه معطوف کرد. از سوی دیگر، با توجه به پیشینه‌اندیشه رایج و سیاست انگلستان مبنی بر ‏حمایت از یهودیان در شرق و ترغیب آنان به مهاجرت به فلسطین، می‏توان چنین انگاشت که فعالیت‌های ‏ولف در زمینه شناسایی یهودیان، تاحدودی از این امر نشأت می‏گرفته است. درواقع، در صورت تعیین ‏افاغنه به عنوان یکی از اقوام یهود، اقدامات سیاسی دولت انگلستان برای نفوذ و تسلط بر افغانستان با ‏عنوان قانون حمایت از یهودیان شرق، رسمیت می‏یافت و این امر به نوبه خود حضور انگلستان در شرق ‏آسیای میانه را موجه می‏نمود. خود ولف دراین‌باره می‌نویسد:

برای نخستین بار ‏مسیحیت را به یهودیان مقیم ایران، خراسان، بخارا، افغانستان، دشت ترکستان، خوقند و تاتارهای چینی ‏شناساندم و جمعی از یهودیان مصر، یافا، صنعا، یمن و بخارا را تعمید دادم. من اولین‌بار مسئله یهود را ‏در دانشگاه‏های آکسفورد، لیدن، اوترخت و در کنگره آمریکا مطرح کردم.

سرانجام به دنبال فعالیت‌های گسترده و مداوم ژوزف ولف برای تبلیغ یهودیان شرق میانه ـ خاصه ایران ‏ـ انجمن لندن برای اشاعه مسیحیت در میان یهودیان، در سال ۱۸۴۴ اولین مبلغان ‏مسیحی را برای فعالیت در جوامع یهودی ایران اعزام کرد. ‏

از سوی دیگر، با توجه به این‌که مقارن قرن نوزدهم میلادی (سیزدهم قمری) ایران از نظر موقعیت ‏سوق‏الجیشی و استراتژیک به عنوان دروازه دسترسی به هندوستان، همواره مورد توجه دولت‌های ‏انگلستان و روسیه قرار داشت، سفرهای مکرر ولف به شرق میانه را نمی‏توان با اهداف سیاسی و ‏استعماری انگلستان در این ناحیه بی‏ارتباط دانست؛ خاصه آن‌که حضور ولف به عنوان مبلّغ مذهبی در ‏شرق میانه، کمتر از سفر کارگزاران سیاسی و نظامی انگلستان، توجه امرا و اهالی آن ناحیه را جلب ‏می‏کرد. ‏
‏  ‏
ج‌ ـ دستاوردها:‏‎ ‎
‏1. ملاقات با قشرهای مختلف مردم: از جمله مهم‌ترین فعالیت‌های ولف در سفرهایش به شرق میانه و ‏ایران، ملاقات با قشرهای مختلف مردم بود. وی، طی دیدار با افراد گوناگون، آمادگی آنان برای گرایش ‏به مسیحیت را مدّ نظر قرار می‏داد و به شیوه‏های مختلف توجه آنان را به این آیین جلب می‏کرد. از ‏جمله اقدامات وی در این زمینه، ملاقات وی با فردی به نام میرزا ابراهیم شیرازی است. گویا ولف پس از ‏آشنایی با وی و بررسی توانایی‌های او، هزینه سفر وی به انگلستان را متقبل شد. گرچه از هدف اصلی ‏ولف برای اعزام میرزا ابراهیم به انگلستان اطلاع دقیقی در دست نیست، اما میرزا ابراهیم با حمایت ‏سرگور اوزلی به عنوان استاد زبان فارسی و عربی در کالج هند شرقی «هیلی بری»‎‏ به کار مشغول‎ ‎شد. البته از تغییر یا عدم تغییر مذهب میرزا ابراهیم به وسیله ولف اطلاع ‏دقیقی در دست نیست، اما نمی‏توان قبول کرد که بی‌هدف، ولف هزینه سفر وی را متقبل شود و سرگور ‏اوزلی نیز مقدمات تحصیل و تدریس وی را در انگلستان فراهم کند. از آن‌جا که وی با یک زن انگلیسی ‏ازدواج کرد و نام فرزند او نیز نامی مسیحی بود، می‌توان وی را یکی از نخستین دست‏پرورده‏های ولف و ‏سایر مبلّغان انگلیسی در ایران قاجاری دانست.

‏2. ولف درباره نسطوریان مقیم ارومیه و خسروی تحقیق کرد و نسخه ارزشمندی از اسفار پنج‌گانه ‏تورات به زبان سریانی را با خود به انگلستان برد که انجمن کتاب مقدس، برای بریتانیا و خارج چندین ‏نسخه از آن را چاپ و منتشر کرد‎.

‏3. خدمت ولف به مسیحیت، صرفاً محدود به حوزه ایران نبود. وی در سال ۱۸۳۵ سومین سفر خود ‏را از انگلستان به شرق میانه از سر گرفت و این بار به تحقیق درباره مسیحیان و یهودیان قاهره، حبشه، ‏جدّه و یمن پرداخت و نسخه‏هایی از کتاب عهد جدید را در دسترس آنان قرار داد.‏2 ‏

‏4. تبلیغات و تحقیقات ولف، به نتایج مثبتی در نحوه تعامل میان یهود و مسیحیت در ایران انجامید. ‏قضیه از این قرار بود که انجمنی به نام «انجمن اشاعه مسیحیت در بین یهودیان» در سال ‏‏1809و به منظور تبلیغ و تبشیر یهودیان به آیین مسیحیت و ایجاد تسهیلات آموزشی و ‏پزشکی برای آنان در سراسر جهان، در لندن تأسیس شد. اما اعضای این انجمن تا زمان ورود ژوزف ولف ‏به ایران و سفرهای مکرر او ـ در دهه‌های ۱۸۲۰ و ۱۸۳۰ـ برای تأسیس ‏شعبه‏ای به منظور ترویج مسیحیت در بین یهودیان ایران، هیچ اقدامی‌به عمل نیاوردند. از این‌جهت، ‏پس‌ از آن‌که ژوزف ولف به انگلستان بازگشت، با تکیه بر اطلاعاتی که از وضع یهودیان ایران و سایر ‏سرزمین‌های واقع در شرق میانه جمع‏آوری کرده بود، اولین هیأت برای فعالیت بین یهودیان در سال ‏‏1844 به ایران اعزام شد. اعضای این هیأت سه‌نفره به طور هم‌زمان در مناطق یهودی‏نشین ‏ایران به جمع‏آوری اطلاعات و تبلیغ و تبشیر یهودیان پرداختند و شرح مشاهدات خود را در اختیار ‏انجمن قرار دادند. مدتی بعد، فعالیت‌های مبلغان این هیأت در بین یهودیان ایران، توجه سر موزس مونته ‏فیوره ـ رهبر یهودیان انگلستان ـ را به خود جلب کرد و وی بودجه خاصی را برای کمک به این هیأت ‏درنظر گرفت. بدین‌ترتیب، هیأت اشاعه مسیحیت در بین یهودیان، در شهرهای تهران، اصفهان و ‏همدان، سه مرکز تبلیغی تأسیس کرد و از آن پس، همکاری خود را با انجمن تبلیغی کلیسا در اصفهان ‏که در میان تمام اقلیت‌های دینی در ایران فعالیت می‏کرد، آغاز نمود. «رابرت بروس» ‏مؤسس انجمن تبلیغی کلیسا در اصفهان، در مراسم مذهبی که اعضای هیأت مبلغان انگلیسی برای ‏یهودیان برگزار می‏کردند، به موعظه می‏پرداخت و دکتر کار در امر احداث نمازخانه برای بیمارستان این ‏هیأت در اصفهان با آنان همکاری می‏کرد. به‌عبارتی گرچه هیأت انجمن اشاعه مسیحیت در بین ‏یهودیان به‌ظاهر هیأت مستقلی محسوب می‏شد، اما در باطن جزئی از هیأت انجمن تبلیغی کلیسا در ‏ایران بود.‏3

‏3.  رابرت بروس
انجمن تبلیغی کلیسا با توجه به ساختار مذهبی ایران مبنی بر حاکمیت غالب دیانت اسلام و تعصب ‏مسیحیان بومی و سایر اقلیت‌های دینی در حفظ آیین‌های خویش، مایل بود بخش عمده فعالیت‌های ‏تبلیغی خود را در سرزمینی چون هندوستان متمرکز کند تا از این طریق تاحدودی تحت حمایت نیروی ‏استعماری انگلیسی حاکم بر آن منطقه، قرار گیرد و در ضمن، به تغییر کیش اهالی بومی آن سامان که ‏به این امر مستعدتر و متمایل‏تر بودند، بپردازد. اما ناگفته نماند که اعضای انجمن تبلیغی کلیسا، به‏رغم ‏سفرهای مبلّغان منفرد، برای حفظ حلقه‏های ارتباطی خود در هندوستان، همواره امکان فعالیت در ‏ایران را مدّ نظر داشتند. بااین‌حال آن‌ها هیچ‌گاه درصدد تأسیس یک پایگاه ثابت در ایران برنیامدند و ‏شاید هم مبلّغ داوطلب برای انجام این کار نیافتند؛ چرا که برای ایجاد چنین مرکزی، آنان نمی‏توانستند ‏از وجود مبلغان منفرد سود جویند. در واقع، انجمن تبلیغی کلیسا حداقل به دو یا سه مبلّغ دایمی نیاز ‏داشت تا امکان حضور و فعالیت آنان را کمابیش تا حدود یک سال در ایران بررسی نماید و اطلاعات ‏مورد نیاز آنان را برای توسعه امور تبلیغی در این کشور جمع‏آوری کند. سرانجام زمان مناسب برای این ‏کار در سال ۱۸۶۹، یعنی مقارن بیست‌ویکمین سال حکمرانی ناصرالدین‌شاه قاجار ‏‏(متوفی۱۸۹۶) فراهم شد و انجمن تبلیغی کلیسا مبلّغی به نام رابرت بروس را برای اقامت دو‏ساله به ایران فرستاد.

رابرت بروس یک مبلّغ ایرلندی از اعضای کالج تثلیث دوبلین بود که در بیست‌وپنج‌سالگی و به سال ‏‏1858 از مقام شماسی ـ خادم کلیسا و رتبه‏ای پایین‏تر از کشیش ـ به عنوان کشیش، ‏تعمید داده شد و برای خدمت در هیأت انجمن تبلیغی کلیسا در ناحیه آمرینسار در پنجاب هندوستان ‏مستقر شد. بروس در سال ۱۸۶۸ به سبب بیماری به همراه همسرش به انگلستان بازگشت و ‏یک سال بعد به تنهایی بار دیگر سفر خود را به هندوستان در پیش گرفت. وی از آن‌جا که طیّ اقامت در ‏هندوستان با فارسی‌زبانان بسیاری روبه‌رو شده بود، تصمیم گرفت برای تکمیل زبان فارسی خود و اصلاح ‏ترجمه انجیل هنری مارتین مدتی در ایران به سر برد. از این رو، وی، در سال ۱۸۶۹ به عنوان ‏تنها نماینده انگلیسی دولت انگلستان در جلفای اصفهان مستقر شد تا ترجمه فارسی انجیل و تورات را ‏اصلاح نموده، کتاب دعایی را به زبان ارمنی ترجمه کند.‏‎4 ورود بروس به اصفهان با‏‎ ‎یکی از ‏ادوار بروز قحطی در سراسر ایران و شیوع وبا در اصفهان هم‌زمان بود. بروس با تکیه بر وظایف تبلیغی ‏خویش، درصدد برآمد ضمن انجام امور خیریه، برای نگهداری و رسیدگی به قحطی‏زدگان و بیماران ‏مبتلا به وبا، اولین نمونه از فعالیت‌های انجمن تبلیغی کلیسا را به جامعه اصفهان معرفی کند. وی ‏پس‌ از آن‌که همسرش در سال ۱۸۷۰ به او ملحق شد، کار رسیدگی به آسیب‏دیدگان را آغاز ‏کرد و حدود هفت‌هزار نفر را که دوهزار نفر آن‌ها ارمنی بودند، تحت پوشش قرار داد. بدین‌ترتیب، حدود ‏شانزده‌‌هزار پوند از لندن و مبلغی حدود هزار پوند به عنوان اعانه برای قحطی‏زدگان، خاصه ارامنه و ‏یهودیان جلفا و اصفهان به دست بروس رسید. هزینه نگهداری و رسیدگی از این افراد را، بروس و برخی ‏حامیان امور تبلیغی در انگلستان و اروپا تأمین می‏کردند. ‏

برخی از ارامنه جلفا از فعالیت‌های بروس استقبال کردند و به وی پیشنهاد کردند در تأسیس یک مدرسه ‏کوچک برای ارامنه به آن‌ها کمک کند. البته درهمان‌حال گروه دیگری از ارامنه جلفا به‌طورعلنی با حضور ‏بروس و فعالیت‌های او ـ که کمابیش سبب تغییر آیین برخی از ارامنه و پذیرش آیین پروتستان شده بود ‏ـ مخالفت می‏کردند. ‏

بروس طی پنج سال اقامت‎ ‎خود در ایران، علاوه بر انجام امور خیریه که در نهایت برای جلب توجه اهالی ‏اصفهان و جلفا نسبت به فعالیت‌های هیأت تبلیغی بود، امر تبلیغ و ترویج آرا و عقاید مسیحیت پروتستان ‏را نیز بر عهده داشت. وی برای نیل به این مقصود، مراسم مذهبی را در محل اقامت خود به زبان فارسی ‏برگزار می‏کرد و تنها سرودها و مزامیر را به زبان ارمنی بیان می‏نمود. وی بر آن بود که علاوه بر ارامنه، ‏سایر اهالی جلفا و اصفهان مانند مسلمانان و یهودیان را نیز به پذیرش آرا و عقاید پروتستان دعوت کند. ‏البته فعالیت او در این زمینه، در بیشتر موارد بی‏نتیجه بود. با ‌این‌حال، پس از گذشت شش سال از ‏اقامت بروس در جلفا، سرانجام انجمن تبلیغی کلیسا متقاعد شد تا فعالیت بروس در ایران را به رسمیت ‏بشناسد و بدین‌ترتیب در تابستان ۱۸۷۵ اولین هیأت انجمن تبلیغی کلیسا به طور رسمی‌کار ‏خود را در ایران دنبال کرد و از پشتیبانی و حمایت دایمی و رسمی انجمن مذکور برخوردار شد. ‏

به مرور ایام و به‌ویژه پس از سفر موفقیت‏آمیز بروس و خانواده‏اش به ایرلند در سال ۱۸۸۱ ‏که به تأمین بودجه مورد نیاز هیأت انجامید، شماری از مبلغان ایرلندی آمادگی خود را برای همکاری و ‏فعالیت در هیأت انجمن تبلیغی کلیسا در جلفا اعلام کردند. برخی از این اعضای جدید، از مبلغان منفرد ‏و شماری از آنان نیز از جمله زنان مبلّغ بودند. ازآن‌پس، فعالیت مبلغان هیأت انجمن تبلیغی کلیسا در ‏جلفا در سطح قابل‌توجهی توسعه یافت و در سه شاخه امور مذهبی، آموزشی و پزشکی متمرکز شد که ‏در واقع دو شاخه آموزشی و پزشکی، جزئی از فعالیت مذهبی بودند. ‏
‎ ‎‏ ‏
فعالیت‌های بروس

الف‌ ـ فعالیت‌های تبلیغی: ‏اگرچه رابرت بروس برای ترجمه و تصحیح متون کتب عهد عتیق و جدید به ایران آمد، اما حیطه ‏وظایف او تنها به این امر محدود نمی‏شد. آرتور آرنولد ـ سیاح انگلیسی ـ ضمن توصیف بروس از وی به ‏عنوان یک مبلّغ استثنایی، سرباز الهی با ذائقه‏ای خاص برای جنگ مذهبی در دورترین مکان‌های زمین و ‏مسلط‌ترین فرد در ایران به زبان فارسی یاد می‏کند. رابرت بروس به سبب تسلط بر زبان فارسی، علاوه ‏بر ترجمه و تصحیح کتب مقدس، برای اهالی جلفا موعظه می‏کرد و از ترجمه متون مذهبی به زبان ‏فارسی برای جلب توجه عامه مردم سود می‏جست. همچنین بروس کلاس‌هایی برای فراگیری زبان ‏انگلیسی برای بزرگ‌سالان تشکیل داده بود. پس از این کلاس‌ها، مراسم عبادی به شیوه آیین ارامنه برگزار ‏می‏شد. این کلاس‌ها و مراسم، انگیزه لازم را برای جلب توجه ارامنه به حضور در هیأت ایجاد می‏کرد. ‏اگر چه اکثر ارامنه هیچ‌گاه از عقاید خود بازنگشتند، اما به ‌هر حال حضور در هیأت بر وجهه ظاهری ‏فعالیت مبلغان انجمن تبلیغی کلیسا می‏افزود. ‏
‏  ‏
ب ـ فعالیت‌های آموزشی: ‏رابرت بروس پس از اقامت در جلفا به پیشنهاد برخی از ارامنه و با همکاری کاراپت هوانس، مدرسه‏ای ‏برای آموزش پسران ارمنی در جلفا تأسیس کرد. این مدرسه در حدود سال ۱۸۷۴ کار خود ‏را در جلفا آغاز کرد. سه سال پس از تأسیس این مدرسه در ۱۸۷۷ حدود ۱۳۱‏شاگرد ـ که همگی، جز سه کودک، ارمنی بودند ـ در این مدرسه تحصیل می‏کردند. بعضی از فرزندان ‏کشیشان ارمنی نیز در شمارِ این محصلین بودند. همچنین برخی از کودکان بی‏سرپرست نیز در این ‏مدرسه تحصیل می‏کردند که طبعاً هیأت انجمن تبلیغی کلیسا مخارج تحصیل آنان را تأمین می‏کرد. ‏شمار دانش‏آموزان این مدرسه در سال ۱۸۹۱ حدود ۲۰۵ نفر بود و در مدت پانزده ‏سال، حدود ۵۶ درصد به تعداد دانش‏آموزان آن افزوده شد. برنامه درسی این مدرسه عبارت بود ‏از: آموزش زبان لاتین، فرانسه، انگلیسی، چهار کتاب اول هندسه اقلیدسی و جبر، که بعضی از این ‏دروس به نوجوانان تدریس می‏شد. به نقل از دکتر ویلز، برنامه درسی این مدرسه با کلاس‌های درسی ‏سیکل اول دبیرستان در انگلستان مطابقت داشت. علاوه بر مدرسه پسرانه، هیأت جلفا مدرسه ‏دخترانه‏ای نیز ایجاد کرد. این مدرسه را مبلغان زن اداره می‏کردند و حدود صد دانش‏آموز دختر در آن ‏به تحصیل اشتغال داشتند. همچنین کلاس‌های خاصی برای تعلیم فنون و حِرَف مختلف، از جمله نجّاری ‏برای پسران و خیاطی، سوزن‏دوزی و برودری‌دوزی برای دختران در نظر گرفته شده بود که به سبب ‏امکان استفاده از این فنون در زندگی روزمره و امرار معاش، این کلاس‌ها بسیار مورد استقبال ‏دانش‏آموزان و خانواده‏های آنان قرار گرفت. گفتنی است تعلیم این حِرَف را غالباً استادکاران بابی بر ‏عهده می‏گرفتند و دولت انگلستان نیز از صرف هزینه در این خصوص خودداری نمی‏ورزید. علاوه بر این، ‏گروهی از ارامنه جلفا که کودکان آن‌ها در این مدرسه تحصیل می‏کردند، معتقد بودند که کودکانشان ‏پس از تحصیل در این مدارس و آشنایی با زبان انگلیسی، به سهولت می‏توانند به هندوستان بروند و با ‏پرداختن به برخی امور اقتصادی، از موقعیت مالی مناسب برخوردار شوند و با ارسال مبالغی، ‏خانواده‏هایشان را تأمین کنند و تغییر قابل توجهی در وضع اجتماعی و اقتصادی خود به وجود آورند. به ‏نقل از ایزابلا برد، با در نظر گرفتن بزرگ‌سالانی که در این هیأت تعلیم می‏دیدند، حدود سه‌هزار نفر از ‏آنان، پس از فراگیری زبان، علوم و حِرَف مختلف به هندوستان، جاوه یا اروپا می‏رفتند و در این نواحی ‏به تحصیل یا کار مشغول می‏شدند. کلارا رایس، از سیاحان و وابستگان به انجمن تبلیغی کلیسا، نیز در ‏کتاب خود به نام زنان ایران و رسوم آن‌ها به مواردی از این مهاجرت‌ها اشاره کرده، یادآور می‌شود که ‏برخی دختران دانش‌آموز در مدارس هیأت برای تحصیل پزشکی و سایر علوم به ایالت‌متحده آمریکا، ‏هندوستان و انگلستان می‌رفتند. در مدارس هیأت انجمن تبلیغی کلیسا، علاوه بر تعلیم و تدریس ‏دانش‌آموزان، مکان مخصوصی نیز برای فعالیت‌های ورزشی آنان در نظر گرفته شده بود.‏‎5
‏  ‏
پی‌نوشت‌ها:

۱. در قضیه تنباکو، ظل‏السلطان برای تجدید مراتب خدمتگذاری خویش نسبت به دستگاه رژی و انگلیس، تلگرافی به ‏آرنستین فرستاد و نوشت: «بر عهده خود واجب می‏دانم که مساعی خود را از هر جهت به کار ببرم و تا به حال با وجود ‏ضعف و ناخوشی، از هیچ کمکی مضایقه نداشته‏ام… هرچه مستر موئیر خواسته همواره برآورده‏ام و بعد از این نیز انجام ‏خواهم داد. و به حرمت‏های آخوندها نباید اعتنایی داشت.» (ابراهیم صفایی، رهبران مشروطه، تهران، جاویدان، ۱۳۴۶؛ ‏نقل از موسی نجفی، همان، صص۶۴ ـ۶۳) ‏
۲. سه سال پس از نهضت تنباکو که ناصرالدین‌شاه به علت اعتراض مردم، ظل‏السلطان را به تهران احضار کرد و او را در ‏شرف عزل قرار داد، ایادی انگلیس در تهران به‌زور ظل‏السلطان را برای بار مجدد به ناصرالدین‌شاه تحمیل کردند و حکم ‏دوباره وی برای اصفهان را از او گرفتند. ‏
۳. الگار، حامد، دین و دولت در ایران (نقش علما در دوره قاجار)، ترجمه: ابوالقاسم ستری، تهران، توس، چ ۲، ‏‏1369، ص ۱۶۷‏‎ ‎
۴.  حائری، عبدالهادی، نخستین رویارویی‏های اندیشه‏گران ایران با دو رویه تمدن و بورژوازی غرب، تهران، ‏امیرکبیر، چ۳، ۱۳۷۸، صص ۵۳۲ ـ ۵۰۷ (با تلخیص، تغییر و تصرف).‏‎ ‎
۵. ولف، یک بار دیگر نیز، مدتی در بخارا زندانی شد تا این‌که به وساطت محمدشاه و اصرار کلنل شیل، سفیر ‏انگلستان در ایران، آزاد شد و به ایران بازگشت.‏‎ ‎

ماهنامه موعود شماره ۷۷ 

همچنین ببینید

از كيومرث تا سوشيانس‏

عقيده به ظهور «موعود» مخصوص به دين يا ملت خاص نيست. هر يك از ملل منتشر در عالم به نوعى براى اين اعتقاد اقرار آورده اند و براى رهايى جهان از ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *