یکی از امور مرتبط با اهل بیت (ع) مسئله عزاداری در مصائب آنان است؛ به ویژه سوگواری در شهادت مظلومانه و فوق العاده تأثرانگیز امام حسین (ع) و یاران باوفای او در سال ۶۱ ق است. این امر که در آغاز محدود بود، به تدریج از دایره خانواده و بازماندگان آن حضرت و دیگر شهدا فراتر رفت و در میان مسلمانان رواج یافت و به یک سنت اسلامی و بخشی از فرهنگ دینی مسلمانان تبدیل شد. کمتر حادثهای را میتوان یافت که بهاندازه واقعه کربلا بر تاریخ اسلام و تحولات آن تأثیرگذار بوده باشد.
روز دهم محرم سال ۶۱ هجری شمارش معکوس سقوط بنیامیه آغاز شد و دیگر آب خوش از گلوی آنها پایین نرفت و هر روز عدهای علم مخالفت علیه شامیان برمیداشتند تا اینکه در سال ۱۳۲، با قیام خراسانیان که پس از یک ماه عزاداری برای یحیی بن زید بن علی بن حسین (ع)، به سوی شام حرکت کردند و آخرین خلیفه اموی را ساقط کردند. یکی از اهداف راهبرد برپایی سوگواری امام حسین (ع)، زنده نگه داشتن فلسفه قیام بود و در جای جای ادعیه مأثوره جملاتی آمده است که آن واقعه را یک حادثه زنده و جاری در بستر تاریخ تلقی کرده است. پس از گذشت ۱۴ قرن، همچنان در زیارت عاشورا میگوییم: «یا اباعبدالله انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم، من با هر کس که با شما صلح کند، صلح میکنم و با هرکس که با شما بجنگد میجنگم.» (علامه مجلسی، بحارالانوارف بیروت، جلد ۹۸، ص ۲۹۱) و هدف این قیام در زیارت اربعین، نجات امت از سرگردانی و گمراهی ذکر شده است .
«… و بذل مهجته فیک یستنقذ عبادک من الجهاله و حیره الضلاله. خداوندا من شهادت میدهم … که او [امام حسین (ع)] خون خود را تقدیم کرد تا بندگانت را از جهالت و گمراهی نجات دهد.» (شیخ طوسی، مصباح المتهجد، مؤسسه فقه الشیعه، بیروت، ص ۷۸۸). از سویی نباید از نظر دور داشت که اصولاً دلدادگی و ارادت مسلمانان به خاندان پیامبر که ناشی از دستورهای قرآن کریم عشق به رسالت و اهتمام به تأکیدهای آن حضرت نسبت به خاندانش بود «قل لا اسئلکم علیه اجراً الا الموده فی القربی» (شوری ۲۲) «(ای پیامبر به امت بگو) من از شما هیچ پاداشی جز مودت نسبت به نزدیکانم نمیخواهم.» پس از نزول این آیه از پیامبر اکرم (ص) سؤال کردند که این نزدیکان شما که خداوند محبت آنها را بر ما واجب کرده است چه کسانی هستند؟ بنا به نقل جمهور مورخین و محدثین شیعه و سنی ایشان چنین پاسخ دادند: «علی، فاطمه و فرزندان آنها.» بعضی از بزرگان اهل سنت که این حدیث را نقل کردند عبارتند از: احمد بن حنبل (مناقب)، حافظ گنجی شافعی (کفایه الطالب، ص ۳۱)، حافظ حاکم حسکافی (شواهد التنزیل، جلد ۲، ص ۸۲۲)، ابن مغازلی شافعی (مناقب علی بن ابیطالب، ص ۳۰۹)، ابن صباغ مالکی (الفصول المهمه، ص ۲۷)، جلال الدین سیوطی (احیاء المیت، ص ۲۳۹)، ابن حجر مکی (الصواعق المحرقه، ص ۲۵۹).
بنا به روایت تعداد زیادی از علما و راویان حدیث اعم از سنی و شیعه، پیامبر چنین فرمود: «انی تارک فیکم الثقلین، کتاب الله و عترتی، لن یفترقا حتی یردا علی الحوض» (من از میان شما میروم) و دو چیز را در میان شما (به امانت) میگذارم؛ کتاب خدا و خاندانم را. و این هردو از هم جدا نمیشوند تا کنار حوض (کوثر) به من برسند.» تعدادی از محدثین و مورخین شناخته شده اهل سنت که این حدیث را نقل کردهاند عبارتند از: مسلم بن حجاج نیشابوری (صحیح مسلم، ج ۴، ص ۱۸۷۳)، احمد بن حنبل (مسند احمد، ج ۴، ص ۲۶۶)، ترمذی (صحیح، ج ۵، ص ۶۶۲)، حاکم نیشابوری (المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۱۰۹)، پس از اولین مجلس یزید، که با ورود و حضور اهل بیت در کاروان اسیران کربلا همراه بود، بازماندگان حسینی از مناسبتهای مختلف جهت احیای نهضت حسینی استفاده کردند که معمولاً با سوگواری برای شهادت امیر کاروان همراه بود و گویا این برنامه بدان حد تکرار شد که خاندان یزید را تحت تأثیر قرار داد و یزید را تا بدان حد به واکنش واداشت که خود را در فاجعه کربلا بیتقصیر خواند و ابن زیاد را مقصر معرفی کرد و گناه فاجعه عاشورا را متوجه او دانست. (جلال الدین عبدالرحمان سیوطی، تاریخ الخلفاء، کراچی، نور محمد، ص ۸۰۲).
امام سجاد (ع) برای زنده نگه داشتن یاد حماسه حسینی تا بدانجا کوشید که حتی هنگام نوشیدن آب یا خوردن طعام و ذبح گوسفندی میگریست، تا جایی که یکی از غلامانش به او گفت: «یابن رسول الله! چقدر گریه میکنی؟ میترسم خود را هلاک کنید.» حضرت در جواب فرمود: «همانا از اندوه و غصهام را به خدا شکوه میکنم و میدانم از خدا آنچه را که شما نمیدانید.» (شیخ صدوق، امالی، ترجمه محمدباقر کمرهای، تهران: کتابخانه اسلامی، ۱۳۶۲، ص ۱۴۱) و گاهی در پاسخ میفرمود: «وای بر تو! یعقوب پیامبر دوازده فرزند داشت و خداوند یکی از آنان را از چشم پدر دور کرد. یعقوب در فراق وی (یوسف) چندان گریست که چشمانش از شدت گریه سفید و نابینا گردید و کمرش از این غم خمید، در حالی که فرزندش زنده و سالم بود؛ ولی من با دو چشم دیدم که پدر و برادران و عموهایم و هفده تن از اهل بیت (در کمتر از یک روز) در کنارم کشته شدند. من چگونه میتوانم گریه نکنم؟» (جعفر بن محمد قولویه، کامل الزیارات، به دلیل حکومت طولانی امویان در آندلس و مغرب اقصی، همچنان این سنت جشن و سرور در بعضی نقاط مراکش باقی مانده که مردم بدون آگاهی از ریشه و علت چنین جعلیاتی مثل گذشته لباس نو میپوشند. شاید به همین دلیل است که در زیارت عاشورا میخوانیم: «… اللهم ان هذا یوم تبرکت به بنوامیه … خدایا این همان روزی است که بنیامیه جشن گرفتند و آن را روز مبارکی قلمداد کردند.» (علامه مجلسی، بحارالانوار، پیشین). امام صادق (ع)، که در دوران ضعف سلسله امویان و سقوط آنان و آغاز قدرت عباسیان به سر میبرد، فرصت هرچند محدودی جهت برپایی مراسم عزاداری و تشویق مردم به ذکر فضایل اهل بیت و سوگواری امام حسین (ع) به دست میآورد؛ کوشش بسیاری در این راه از خود نشان میداد؛ به گونه ای که بیشترین احادیث مربوط به اهمیت عزاداری از زبان آن حضرت و توسط آن بزرگوار به ما رسیده است.
بنابر روایات متعدد، آن حضرت در روز عاشورا بستگان و اصحاب خود را جمع میکرد و برای امام حسین (ع) عزاداری میکرد. گاهی این مجالس به اطلاع دستگاه ظالم عباسی میرسید و آن حضرت (ع) به ناچار تقیه میکرد و آن را پنهان میکرد. ایشان شاعران را به سرودن شعر در مورد اهل بیت و مصائب کربلا تشویق میکردند. (شیخ طوسی، اختیار معرفه الرجال (رجال کشی)، قم: آل البیت، ۴۰۱۴ ق، ج ۲، ص ۵۷۴؛ عبدالحسین امینی، پیشین، ص ۵-۲۹۴). با تثبیت سلطه عباسیان و آرامش خاطر آنان از خطر امویان، شرایط سختتری برای امامان شیعه حاکم گردید.
با این همه، در روایات اسلامی موارد متعددی گزارش شده است از اینکه امام رضا (ع) و دیگر امامان سنت عزاداری اسلامی را به جای آوردهاند. شاعران بزرگ اسلامی چون حمیری، کمیت اسدی و دعبل خزاعی، که با سرودن اشعاری در ستایش اهل بیت، به ویژه سرودههای عاشورایی، همواره آماده شهادت بودند . این مراسم گاهی با واکنش منفی برخی از حنابله بغداد همراه بود و در مواردی به خشونت میگرایید، با این حال، این مقطع تاریخی نقطه عطفی در احیای فرهنگ عاشورا و ترویج مراسم عزاداری حسینی به شمار میرود در کنار عزاداری مردم، دانشمندان و شاعران شیعی چون سید رضی (م ۶۰۴ ق)، شیخ صدوق، شیخ مفید (م ۴۱۳ ق)، سید مرتضی (م ۴۳۶ ق) و دیگران با تحقیق در معارف اهل بیت و تألیف کتب ارزنده در ابواب گوناگون فقه، اصول، کلام، تاریخ، رجال و حدیث و دایر نمودن حوزههای درسی و برگزاری جلسات مناظره، راه اهل بیت و مبانی علمی و دینی آنان را تقویت کردند. با روی کار آمدن سلجوقیان در سال ۴۴۷ ق و سقوط آل بویه هر چند یک بار دیگر تعصب مذهبی و نبود تساهل بر جهان اسلام و مرکز خلافت(بغداد) حاکم شد. ( همان؛ ابن اثیر، پیشین، ج ۹، ص ۶۳۲) عزاداری حسینی پنهانی یا حتی غیر مستقیم در قالب مجالس سخنرانی و حدیث گویی ادامه یافت و به تدریج گسترش پیدا کرد و در شهرهای شرقی مثل قم، کاشان، مناطق مختلف خراسان و ماوراء النهر رواج یافت.» (عبدالجلیل رازی قزوینی، النقض، تحقیق محدث ارموی، تهران، ص ۷۳- ۳۷۰) شاعران فارسی زبان، چون سخنوران عرب، به شعر رثایی و سوگ سروده های عاشورایی تمایل نشان دادند که این خود حاکی از وضعیت فرهنگی مردم در پذیرش ان و رواج اینگونه اشعار در جامعه بود.
شاعرانی از اهل تشیع و سنت چون کسایی مروزی(م۳۹۱ق)، حکیم ناصر خسرو بلخی(م۴۸۱ ق)، سنایی غزنوی، ادیب صابر، خاقانی شروانی(م ۵۹۵ق)، ظهیر فاریابی(م۵۹۸ ق)، جلال الدین مولوی بلخی(م۶۷۲ ق)، عطار نیشابوری(م ۶۲۷ ق)، علاء الدوله منانی(م۷۳ ق) و ده ها شاعر دیگر از جمله سیف فرغانی(نیمه دوم سده هفتم)، مردم را به برپایی عزاداری حسینی دعوت میکردند. سیف فرغانی در یکی از قصاید خود چنین آورده است : ای قوم در این عزا بگریید / بر کشته کربلا بگریید با این دل مرده خنده تا چند/ امروز در این عزا بگریید فرزند رسول را بکشتند/ از بهر خدای را بگریید از خون جگر سرشک سازید/ بهر دل مصطفی بگریید وز معدن دل به اشک چون در/ بر گوهر مرتضی بگریید با نعمت عافیت به صد چشم/ بر اهل چنین بلا بگریید دل خسته ماتم حسینید/ ای خسته دلان هلا بگریید در ماتم او خمش نباشید/ یا نعره زنید یا بگریید تا روح که متصل به جسم است/ از تن نشود جدا بگریید در گریه سخن نکو نیاید/ من میگویم شما بگریید بر دنیی کم بها بخندید/ بر عالم پر عنا بگریید بسیار درو نمی توان بود/ بر اندکی بقا بگریید بر جور و جفای آن جماعت/ یک دم ز سر صفا بگریید اشک از پی چیست تا بریزید/ چشم از پی چیست تا بگریید در گریه به صد زبان ننالید/ در پرده به صد نوا بگریید تا شسته شود کدورت از دل/ یک دم ز سر صفا بگریید نسیان گنه صواب نبود/ کردید بسی خطا بگریید وز بهر نزول غیث رحمت/ چون ابر گه دعا بگریید (سیف الدین فرغانی، دیوان اشعار، به اهتمام و تصحیح ذبیح الله صفا، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۴۱، ص ۷-۱۷۶) * عزاداری در نظامیه بغداد چنان که اشاره شد، در سده ششم، با همه تعصبات سلجوقیان و خلفای همزمان عباسی عزاداری حسینی نه تنها در میان شیعیان بلکه میان اهل سنت نیز ادامه یافت. حتی در مواردی به درون مدرسه نظامیه که با هدف نشر اشعریگری و حتی کوبیدن تشیع به ویژه اسماعیلیه ساخته شده بود نفوذ کرد و عالمان بزرگ آن از جمله محمد بن عبدالله بلخی(م۵۹۶ق) و علی بن حسین غزنوی که از خطیبان بنام بغداد بودند در مدرسه نظامیه به عزاداری پرداختند .