پیر چنگی

«پیرچنگی»، پیرمردی که عمری را به نواختن چنگ گذرانده بود یک روز، وقتی که پیری، تنهایی و شکستگی به او روی آورد، چنگش را برداشت و رو به قبرستان به راه افتاد. روی سنگِ گوری نشست و شروع به نواختن کرد. حالا نزن و کی بزن.

همچنین ببینید

باران که نبارید

باران که نبارید توبه نکردید!

به یاد و به نام همه مردان و زنانی که درد و رنج و خستگی  …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *