سید مهدی شجاعی
بخوان به نام رهایی!
بخوان به نام بلوغ!
بخوان به نام صاعقه در التهاب شب.
بخوان به نام ساقه امید در پهندشت یأس!
بخوان به نام خالق خورشید، و عشق را به اسم اعظم معشوق، از پس یلدای بیتنفس دیجور، نورباران کن!
بخوان نبی گرامی!
بخوان رسول عشق و امید!
بخوان به نام نامی توحید!
تو خواندی، هرم صدای تو قندیلهای سکوت را ذوب کرد. آوای مهربان تو فضای میان زمین و آسمان را عطرآگین نمود.
بوی خوش عشق ملایک بیتاب را به طواف «حرا» کشانید؛
انبیا انگشت حسرت به دندان گزیدند؛
ابراهیم و اسماعیل از آنکه: حرا بود و ما به مرمت کعبه ایستادیم؟
موسی از آنکه: به طور، چرا رفتیم؟
عیسی از آنکه: آنچه در زمین یافتنی بود، درآسمان چرا میجستیم؟
و در این میانه تنها خاطر خدا بود که راضی بود، چرا که رحمت واسعه خویش را نمود عینی بخشیده بود.
فرشتگان برخی به رضایت بیسابقه خدا سجده میبردند؛ بعضی عرق از جبین پیامبر میستردند؛ عدهای گوش به لطافت این معاشقه میسپردند و برخی از آنکه معشوق خداوند را در زمین میدیدند ـ نه در میان خویش ـ خون دل میخوردند.
جبرئیل چه ذوق کرده بود که پیام عاشق و معشوق را بر بال امانت خویش به یکدیگر میرساند.
آری، تو که خواندی، آسمانیان، زمینیان اهل دل را به پایان شب سیاه بشارت دادند، عرشیان که هلهله میکردند فرشیان را مژده آوردند که: «قد جائکم من الله نور».2
ای پیامبر! سلام بر تو که وعدههای تو را با دستهای لرزان خویش لمس میکنیم.
ما فرموده تو را که «از شرق، کسانی راه را برای ظهور مهدی(ع) هموار میکنند» از یاد نبردهایم.
سلام بر تو! سلامیبه طراوت خونهای جوانانمان.
حاشا که از یاد ببریم آن منظره را که به ابوذر فرمودی:
«ابوذر! میدانی چهاندیشهای مشغولم داشته است و پرنده اشتیاق دلم به کدام سوی پر میکشید؟ دلم به شوق دیدار برادرانی میتپد که بعدها خواهند آمد، مقامشان همسنگ مقام انبیاست و منزلتشان در نزد خدا منزلت شهدا.
از پدر و مادر و برادر و خواهر خویش به خاطر جلب رضای خدا دست میکشند و آنچه مال در خورجین تملک دارند، فدای خدا میکنند.
در مقام خشوع در مقابل خداوند تا اوج ذلت رشد میکنند، دل از دنیا و مافیها میکنند…
دلهایشان رو به سوی خدا دارد، جانهایشان از خداست و دانششان برای خدا…».
ای پیامبر! از یادمان نمیرود آن خاطره را که آنقدر از صفات این عزیزانت مشتاقانه گفتی که اشک در چشمانت نشست و همان حال که زمین اشکهای مبارک تو را در بغل میفشرد دعایشان فرمودی: «خداوندا! حفظشان کن و یاریشان فرما در نبرد با دشمنان و چشمم را به دیدارشان در قیامت روشن کن».
پیامبر! عزیز خداوند! معشوق معبود! سلام بر تو!
تو که قرنها پیش برای این عزیزانت گریستی و دعایشان فرمودی و میدانستی و میدانی که حیات و نصر و فتحشان به پشتوانه دعای توست، اکنون در این مخاطرات رهایشان نکن.
پینوشتها:
۱. مهدی شجاعی، خدا کند تو بیایی، تهران، نشر نیستان، ۱۳۷۸، چ۳، صص۵و۶.
۲. سووره مائده (۵) آیه ۱۵.برایتان از جانب خدا نوری آمده است.
۳. خدا کند تو بیایی، صص۱۵ـ۱۷.