حتّی یک انیمیشن هم برایش ساختند؛ برای تناسخ. در این باره بود که فرد پلیدی که به قتل رسیده بود، در قالب یک «مگس» دوباره متولّد میشود و برای انتقام به سراغ قاتلش می رود. این انیمیشن هندی بود.(۱) هرچند اینگونه عقاید را بیشتر در عرفانهای شرقی دیده ایم؛ ولی در بیشتر عرفانهای دروغین و ادیان غیرالهی (مثلاً در آئین مصریان قدیم) این اعتقاد وجود داشته و دارد. مثلاً در رمان تاریخی «سینوهه»، غلام پیر و زشت سینوهه، به خاطر دَله دزدی های فراوانش همیشه می ترسید که در قالب جانوری پست به جهان بازگردد.
پیروان تناسخ، اعتقاد دارند که روح کسی که می میرد، بنا بر اعمالی که در زندگی اوّلش انجام داده است، در قالب موجودی دوباره متولّد میشود. اگر خوب بوده، دوباره در قالب انسان متولّد میشود و اگر بد بوده است، در شکل حشرات و گیاهان که دستشان در انجام امور بسته است. (۲)
از نظر اسلام، تناسخ امری باطل است. البتّه تناسخ هم نوعی بازگشت به زندگی است؛ ولی با رجعت تفاوتهایی دارد و همین تفاوتهاست که باعث میشود، باطل و نادرست باشد. با ما همراه باشید تا «دلایل نادرست بودن تناسخ» را برشمریم.
دلایلی برای از دور خارج کردن تناسخ
مهم ترین شباهت بین رجعت و تناسخ، «بازگشت دوباره به زندگی» است؛ امّا مهمترین تفاوت این دو، این است که در تناسخ، روح به بدن «دیگری» بازمیگردد و در رجعت، روح به «همان جسم سابقش» که در خاک بوده بازمیگردد.(۳)
این را هم قبل از توضیح مطلب اضافه کنیم که مهمترین دلیل باطل بودن تناسخ، این است که در این فرض، «عدالت خداوند» زیر سوال می رود. چگونه؟ با ما همراه باشید.
الف) خداوند بدنی را که گناه نکرده، مجازات نمیکند
در فرض تناسخ، مثلاً A که در زمین، انسانهای بسیاری را کشته و جنایات بسیاری کرده است، در قالب یک موجود دیگر، فرض کنید سوسک، به زمین باز میگردد. حالا این A دیگر انسان نیست که بشود از او خواست که پاسخگوی اعمالش باشد؛ در عین حال، اگر هم همان سوسک را زیر پایمان له کنیم تا تلافی آن جنایات A درآمده باشد، در انتقام، موفّق نبوده ایم.
می دانید چرا؟
چون A در زمان انجام جنایات، از دستهایش استفاده کرده است و نه آن پاهای سوسکی ظریف و پرز دار. حتّی اگر A در قالب یک انسان دیگر هم به دنیا برگردد، باز هم نمیشود آن «جسمِ دیگر» را مجازات کرد. چرا که آن جسم، گناهی نکرده که بخواهد به خاطرش مجازات شود.
نکته ی مهمیکه نباید فراموش کنیم این است که در رجعت، هدف، بازگشت مردگان به «دنیا» است تا جسم مادّی شان، طعم عذاب را بچشد (یا اگر انسانهای نیکی هستند، در دنیا، جسم مادّی شان از نعمتها بهره ببرد) وگرنه «ارواح» انسان های بد و خوب، در برزخ، مجازات و پاداش اعمالشان را میبینند و می چشند.
با این استدلال، در تناسخ، نمی توان عدالت خداوند درباره ی مجازات بدکاران و پاداش دادن به خوبان را محقّق ساخت؛ چرا که آن بدنی که بازگشته، بدن جنایتکار/نیکوکار نیست که بشود تحت عذاب/ نوازش قرارش داد. (۴)
یادمان باشد که خداوند وعده داده است که بَدان و نیکان، هر دو، در «همین دنیا»، مرحله ای از مجازات و پاداششان را دریافت میکنند.(۵) و «وعده های خداوند تخلّف ناپذیر است.»(۶)
ب) خداوند به کافران فرصت دوباره نمی دهد
دوباره فرض کنید، همان A چندین و چند بار به زندگی برگردد و در هر بار، چون نمیشود مجازاتش کرد، فرصت داشته باشد که جنایت کند یا حتّی در زندگی دومش فرصتی برایش به وجود بیاید که زندگی درستی را درپیش بگیرد. در فرض اوّل، این جنایتکار، در مسیری می افتد که امکان توقّفش وجود ندارد و در فرض دوم، چون آن جنایتکار، فرصت دوباره ای پیدا کرده است، دیگر نمیشود او را به خاطر زندگی اوّلش مجازات کرد. هر دو این فرض ها با عدالت خداوند ناسازگاری دارد.(۷)
خودتان قضاوت کنید: فکر کنید کسی بمیرد و تازه بفهمد که در برزخ چه خبر است! چقدر مجازاتهای وحشتناک وجود دارد و مهم تر از همه، بفهمد که خداوند و فرستادگانش(علیهم السلام) در تمام مدّت، راست میگفتند و او این حقّ را نفهمیده است.
در چنین شرایطی اگر یک جو عقل در سرِ کسی باشد، می خواهد به زندگی بازگردد و کم کاری هایش را جبران کند؛ ولی از طرفی اگر به چنین کسی فرصت دوباره داده شود، ارزش آن کسی که این مسائل را «ندیده» باور کرده است، زیر سوال می رود.
معلوم است آن کسی که آنقدر به پیامبران و امامان(ع) ایمان داشته است که حرف آنها را چشم بسته پذیرفته است، ارزش بیشتری دارد تا کسی که در دنیا هرگز حرف آنان را نپذیرفته و تازه پس از مُردن به درستی حرف آنان پی برده است. عدالت خداوند اجازه ی چنین تبعیضی نمی دهد که فرد «با ایمان» و فرد «تردید کننده در فرستادگان» هر دو پاداش ببرند. به قول خودش «آیا مؤمن با فاسق گناهکار یکسان است؟!» (۸)
حالا بیایید دوباره عقیده ی درستی را مرور کنیم که با خداوند و صفات زیبا و نیکویش همخوانی دارد: رجعت، بازگشت ارواح مردگان به همان «بدن قبلی» شان است. همان بدنی که گاهی در خاک پوسیده است و کرمها و حشرات تمام آن را خوردهاند. خداوند نه تنها می تواند آن بدنها را به دنیا بازگرداند، بلکه می تواند شیارهای انگشت آنها را هم به همان حالتی درآورد که پیش از آن بوده است.(۹)
امّا اگر آن انسانهای رجعت کننده، خوب و درستکار بودهاند، به بدنهایشان در خاک آسیبی نمی رسد؛ چنانکه درباره ی بازگشت امام حسین(علیه السلام) به دنیا آمده است که ایشان در حالی به دنیا بازمیگردند که خاک را از سرشان فرو می ریزند تا همان جلوه ی محمّدی را بیابند و بار دیگر رخساره ی خویش را به رخ خورشید بکشند.(۱۰)
«این است آئین محکم و استوار.»(۱۱)
پی نوشت:
۱. این انیمیشن با نام «Eega» در سال ۲۰۱۲ پخش شد.
۲. برای مطالعه ی بیشتر ن.ک به: بنیاد دائره المعارف اسلامی، ذیل واژه ی تناسخ
۳. شیخ حر عاملى، محمّد بن حسن، «الإیقاظ من الهجعه بالبرهان على الرجعه»، تهران، چاپ اوّل، ۱۳۶۲، ص ۳۰۵؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث نور ۳.۵.
۴. همان، ص ۴۲۷؛ با استفاده از همان.
۵. آلعمران: ۵۶ «فَأَمَّا الَّذینَ کَفَرُوا فَأُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدیداً فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرین؛ اما کسانى که کفر ورزیدند، در دنیا و آخرت به سختى عذابشان کنم و یاورانى نخواهند داشت.»
۶. آل عمران: ۹ «انَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمیعاد»
۷. شیخ حر عاملی، همان، ص ۴۲۸؛ با استفاده از همان.
۸. سجده: ۱۸.
۹. قیامت: ۳-۴.
۱۰. روایت از امام صادق(علیه السلام): «…نخستین کسى که در رجعت از قبر بیرون مى آید و خاک از سر و روى خود می تکاند، حسین بن على است که با هفتاد و پنج هزار نفر برانگیخته میشوند.» مجلسى، محمد باقر، «مهدى موعود ( ترجمه جلد ۵۱ بحار الأنوار)»، تهران، اسلامیه، چاپ بیست و هشتم، ۱۳۷۸، ص ۱۲۲۳.
۱۱. توبه: ۳۶.