شیوه های تبلیغی حضرت زینب(سلام الله علیها)، منحصر به فرد بود؛ همانطور که خودشان منحصر به فرد بودند! هر چند روشهای ایشان برگرفته از تعلیماتی است که تحت نظر اهل کساء (علیهم السلام) دیدند، ولی به کارگیری این روشها درست مطابق با شخصیت ایشان است: آمیزه ای از شکوه زنانه و صلابت مردانه؛ ترکیبی از به کارگیری عواطف و به کار انداختن عقلها. امّا این روشها چه بودند؟
۱. گریه و فغان و برپایی مجالس عزاداری و سوگواری
این شیوه ی حضرت زینب(س)، روشی است که در بسیاری از توقّفگاه هایی که اسرا را در آنجا نگه داشته شدند، می توان دید.
پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) و اصحاب باوفایشان، نخستین اقدام حضرت زینب (س)، این بود که به سرعت به طرف میدان حرکت کردند و وقتی که بدن خونین و پاره پاره ی برادر را دیدند، شیون کنان فرمودند:
«ای وای برادرم! ای وای سیّد و سالارم! ای وای خانواده ام! ای کاش آسمان بر زمین ویران میشد و ای کاش کوه ها از هم می پاشیدند و به بیانان ها می ریختند.»(۱)
در روایات آمده است که در هنگام جدایی اجباری حضرت زینب(س) از پیکر خونین برادرشان، حضرت چنان گریستند که «سوگند به خدا هر دوست و دشمن از گریه و گفتار زینب (س) گریه کرد.»(۲)
«پس با زبان پُرگله آن بضعه الرسول
رو در مدینه کرد که یا ایها الرسول
این کشته ی فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست (۳)
آنچه از این گونه اقدامات آن حضرت به دست می آید، این است که ایشان می خواستند با ناله های جان سوز آگاهانه و بیدار کننده، به قاتلان و شریکان قتل و آنانکه ناظر این ماجرا بودند، بفهمانند که چه جنایت هایی کردهاند. این گریه ها بود که به مردم در کوفه و شام یادآوری کرد که مظلوم و ظالم کیست.
حضرت زینب (س) مدتی که در شام اسیر بودند، در محله ای به نام «دار الحجاره» مراسم عزاداری برپا میکردند و آنچنان عزاداری، نوحه سرایی، گریه و زاری از ایشان دیده میشد که مردمیکه در آنجا شرکت میکردند، تصمیم گرفتند به خانه ی یزید هجوم ببرند و او را به قتل برسانند.(۴).
همچنین وقتی که آن حضرت(س) به مدینه بازگشتند، در خانه ی خود به سوگواری بر امام(ع) و دیگر یاران او می پرداختند. در این مراسم عزاداری، هر روز گروه گروه از زنان مدینه به خدمت آن حضرت آمده، ضمن تسلیت به ایشان، به ندبه و گریه می پرداختند؛ تا آنجا که به تدریج زنان قبایل و عشایر، تصمیم به خونخواهی شهدای کربلا گرفتند و قیام های کوچکی به راهانداختند.(۵)
۲. خطابه و سخنرانی
هنگامیکه کاروان اسیران، در آن جوّ پر از ظلم و خفقان به کوفه رسیدند، زنان، مردان و کودکان کوفه همه به معابر آمده بودند تا شکست خوردگان و اسرا را تماشا کنند. برخی ناراحت بودند و برخی بهت زده و گروهی از شدّت تأثّر اشک می ریختند.
حضرت زینب (س) با تشخیص درست موقعیت، نگاهی به مردم کردند و با اشاره خواستند همه سکوت کنند. آنگاه با انتخاب بهترین فرصت ها و زیباترین کلمات و جملات و با شجاعتی بی نظیر و علی وار بر مسند خطابه ایستادند:
«حمد و سپاس مخصوص خداوند است و درود بر پدرم محمّد و اهل بیت پاک و برگزیده او باد […] شما سوگندهای خود را دست آویز فساد، در میان خویش قرار داده اید، آیا در شما جز چاپلوسی و آلودگی و سینه های پرکینه و تملق گویی کنیزان و خریدن ناز دشمنان دین، خصلتی هست؟…»(۶)
ایشان در ابتدای خطبه، از پیامبر (صلی الله علیه و آله) تعبیر به «پدر» میکنند و با انتخاب این کلمه، می خواهد خود و قافله ی اسیران را معرفی کنند تا نسبت خویش را با پیامبر روشن سازند. سپس به بزرگترین نقطه ضعف کوفیان یعنی سست عنصری و پیمان شکنی آنان اشاره میکنند و با این کلمات و جملات، خصلت آنان را به رخشان میکشند.
سخنان زینب کبری(س)، صحنه را کاملاً تغییر داد؛ تا آنجا که صدای مردم کوفه به گریه بلند شده بود. زنان موهای خود را افشان کرده بودند و خاک بر سر و روی خود می ریختند.(۷)
حضرت همچنین پس از ورود به شام و حضور در مجلس یزید، با سخنانشان چنان او را رسوا کردند و به گریه واداشتند که توان پاسخ گفتن از او سلب شد.
۳. سیاه پوشی
از جمله کارهای مدبّرانه ی حضرت زینب (س)، این بود که دستور دادند که محمل ها را سیاه پوش کنند. هر چند این گونه امور از نظر دشمنان ساده و بی ارزش بود، ولی در حقیقت همین جزئی نگری ها بود که زمینه ساز قیام و انقلاب مردم علیه قاتلان امام حسین(ع) شد. قیامهای بیدارگرانه ای که پایه های حکومت اشرافی و فاسد امویان را لرزاند و سرانجام فروریخت.
۴. معرفی خداوند به عنوان پشتوانه و پشتیبان
یکی دیگر از شیوه های تبلیغی حضرت زینب(س)، دعا و عبادت است. حضرت زینب(س) با آگاهی از اینکه در معرض آزمایش الهی هستند، هرگز در هیچ کجای ماجرای عاشورا، لحظه ای به خداوند شکایت نبردند و شکرگزاری خود را کنار نگذاشتند؛ بلکه همواره با توسّل به درگاه خداوند، پشتوانه ی محکم خویش را به رخ دشمنانی میکشیدند که منتظر دیدن نقطه ضعفی از ایشان بودند.
حضرت(س)، در کنار پیکر خونبار برادر خود فرمودند:
«خداوندا این قربانی را از ما قبول کن.»(۸)
همچنین ایشان در بخشی از خطبه ی خود در کاخ یزید فرمودند:
«خدایا! حق ما را باز گیر و از آن کس که به ما ستم کرد، انتقام بگیر و خشم خود را بر کسی که خون های ما را ریخت و عهد ما را شکست و یاران ما را کشت و از ما پرده دری کرد فرود آر.»(۹)
۵. به کارگیری اصول روان شناسی
حضرت زینب (س)، در امر رساندن پیام امام حسین(ع) به جهانیان، از سیاستهایی از جمله تحقیر دشمنان، تکریم دوستان، تحریک عواطف و مخاطب شناسی استفاده کردند. اصولی که امروز آن را «روان شناسانه» می نامیم.
برای مثال، می توان از چینش مطالبی که در کوفه بیان کردند، این موقعیت سنجی را درک کرد: معرفی نسب، معرفی کوفیان با صفاتشان، بیان جنایات ابن زیاد و در نهایت مقصّر خواندن کوفیان. این چینش، اگر به ترتیب دیگری بود، چنین اثر شگرفی بر عهدشکنان کوفه نمیگذاشت. اثری که در «قیام توّابین» جلوه گر شد.
آن بانوی بزرگوار(س) در کاخ ابن زیاد، او را «پسر مرجانه» خواندند. ای عبارت برای عبیدالله، توهین آمیزترین و رسوا کننده ترین القاب است که حاکی از نامشروع بودن نطفه اش و بدنام بودن مادرش است و آن چنان ضربه بر پیکر لرزان عبیدالله می زند که تصمیم به قتل زینب (س) میگیرد.
یا در مثالی دیگر حضرت زینب(س)، به بیان نسب ناپاک یزید پرداختند و بدین ترتیب، مردم را متوجّه ضعف کسی کردند که او را «حاکم سرزمین اسلامی» می خواندند:
«…چگونه توقع و امید دلسوزی از کسی می توان داشت که دهان [جدّه]اش جگر پاکان را جوید و بیرون انداخت و گوشتش از خون شهیدان روئید…» (۱۰)
بی شک، حضرت زینب(س)، تربیت شده ی خانه ی بهترین آفریده های خداوند بودند و اینچنین سخنان معجزه واری از دختر امیرمؤمنان، مرد سخنور جهان اسلام، عجیب و دور از ذهن نیست.
پی نوشت ها:
۱. بحار الانوار، ج ۶، ص ۵۴.
۲. معالی السبطین، ص ۳۱; بحار ج ۴۵ ص ۵۹; نفس المهموم، ص ۲۱۰.
۳. دیوان محتشم، بند ۸ و ۹.
۴. جزایری، سید نور الدین، خصایص زینبیه، ص ۲۹۶.
۵. عمادزاده، حسین، حضرت زینب کبری (س)، ص ۱۵۰.
۶. ترجمه لهوف ص ۱۴۶. ۱۴۸.
۷. فرقان ۲۵:”ویوم یعض الظالم علی یدیه یقول یا لیتنی اتخذت مع الرسول سبیلا» روزی که ستمگر دستان خود را به دندان گزد و میگوید: ای کاش راهی را که رسول در پیش گرفته بود، در پیش گرفته بودم.
۸. مقتل مقرم، ص ۳۰۷.
۹. بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۱۳۵. ۱۳۳.
۱۰. اشاره به هند، همسر ابوسفیان که جگر حمزه سیّد الشهدا(ع) را جوید و فرو داد. بحار، ج ۴۵، ص ۱۳۳. ۱۳۵.
عنایت الله شریفی، «مبلّغان»، «شیوه های تبلیغی حضرت زینب (س)»، اردیبهشت ۱۳۷۹، شماره ۴؛ با تصرّف و تلخیص.