مترجم: مهدى حقى
اگر بهجز آیات نخستینف سوره »بنى اسرائیل«، پیرامون نقش یهودیان در آخر الزمان و عصر ظهور حضرت مهدى(ع)، چیز دیگرى هم در اختیار نداشتیم، همان کافى بود؛ زیرا این آیات در عین کوتاهى، آیات وحى الهى و بسیار رسا و گویا هستند که خلاصهاى از تاریخ را بیان کرده و به شکل معجزه آسا و با دقت تمام، آینده را روشن ساخته است.
در حالى که علاوه بر این آیهها و آیات دیگر، روایات بسیارى وجود دارد که بعضى مربوط به تفسیر آیات، و برخى دیگر پیرامون وضع یهودیان در عصر ظهور و انقلاب حضرت مهدى(ع) است، که پس از تفسیر آیات به بیان آنها نیز خواهیم پرداخت.
وعده الهى نسبت به نابودى یهودیان
خداوند در سوره بنى اسرائیل آیات ۴ تا ۸ مىفرماید:
وقضینا إلى بنىاسرائیل فی الکتاب لتفسدنّ فى الأرض مرّتین ولتعلنّ علوّاً کبیراً.
ما در تورات به بنى اسرائیل حکم قطعى کردیم که شما در زمین دو بار فساد خواهید کرد و برترى طلبى و طغیان بزرگى خواهید نمود.
یعنى ما در توراتى که بر آنان فرستادیم حکم قطعى کردیم که شما بهزودى از راه راست منحرف شده و دو بار در جامعه فساد و تبهکارى مىکنید، همچنانکه بهزودى بر دیگران برترىجویى و طغیان بزرگى خواهید نمود.
فإذا جاء وعد أولاهما بعثنا علیکم عباداً لنا أولى بأس شدید….
چون وقت مجازات شما بر نخستین فساد و تبهکاریتان رسید، بندگانى که منسوب به ما هستند به سویتان مىفرستیم، بندگانى با صلابت و سرسخت که بر سرتان فرود آیند.
فجاسوا خلال الدیار وکان وعداً مفعولاً.
که در میان خانهها به جستوجوى [شما] بپردازند و این وعدهاى قطعى و انجام شدنى است.
این جمله کنایه از سهولت فتح نخستین فلسطین به دست مسلمانان است، که سپاه مسلمانان به جستوجوى خانه به خانه بقایاى دشمنان یهودى خود مىپردازند و این وعدهاى، قطعى است.
ثم رددنا لکم الکرّه علیهم وأمددناکم بأموال وبنین وجعلناکم أکثر نفیراً.
سپس شما را بر مسلمانانى که علیه شما برانگیختیم، پیروز گردانیم و به شما ثروتها و فرزندانى عطا کنیم و از یاوران بیشترى برخوردار نماییم تا به کمک شما علیه آنان بستیزند.
إن أحسنتم أحسنتم لأنفسکم وإن أسأتم فلها….
اگر خوبى کردید، خوبى به خود نمودهاید و اگر بدى کردید به خود بدى کردهاید….
و آنگاه وضع شما مدتى بدین گونه ادامه پیدا مىکند و چنانچه توبه نموده و بهواسطه نعمتهایى که از ثروتها و اولاد به شما بخشیدیم، نیک عمل نمودید به سود خودتان بوده و اگر به بدى و طغیان و خود بزرگبینى پرداختید فرجام بد آن، مربوط به خودتان خواهد بود.
فإذا جاء وعد الاخره لیسؤوا وجوهکم ولیدخلوا المسجد کما دخلوه أول مره ولیتبّروا ما علواً تتبیراً.
و چون وعده [کیفر طغیان] بار دوم فرا رسد، [مخالفانتان] چهرههاى شما را غمبار و سیاه گردانند و وارد مسجد [الاقصى] گردند همانگونه که نخستین بار داخل شدند و بر آنچه دست یافتند به کلى نابود کنند.
اما شما در آینده نه تنها عمل نیک انجام نمىدهید بلکه به اعمال بد دست مىزنند، ما شما را مهلت مىدهیم تا روزى که وقت مجازات و کیفر شما بر دومین فسادتان فرا رسد، آنگاه بندگانى از سوى خراسان را که به مراتب سختتر از مرحله اول رفتار مىنمایند، بر شما مسط مىکنیم تا آنچه را از آن بیمناک و گریزانید بر شما تحمیل کنند و چهرههایتان را غمبار و افسرده سازند. و فاتحانه وارد مسجد الاقصى گردند، همانطور که در زمان تعقیب خانه به خانه شما در مرحله اول، وارد گردیده و برترىجویى و فسادگرایى شما را به نابودى کشاندند.
عسى ربّکم أن یرحمکم وإن عدتم عدنا وجعلنا جهنّم للکافرین حصیراً.
[اگر توبه کنید] امید است که پروردگارتان بر شما ترحم کند و اگر [به فساد] بازگردید ما نیز [به کیفر شما] باز مىگردیم و جهنم را براى کافران زندانى تنگ قرار دادیم.
شاید پروردگارتان شما را بعد از دومین کیفر با هدایت خویش مورد رحمت قرار دهند و چنانچه بعد از آن دوباره به انحراف و فساد روى آوردید، ما نیز مجازات شما را آغاز مىکنیم و شما را در تنگناى دنیوى قرار داده و در آخرت دوزخ را زندان و حصار شما خواهیم ساخت.
نخستین نتیجهاى که از این آیات قرآن گرفته مىشود آن است که تاریخ یهودیان بعد از حضرت موسى تا پایان زندگانىشان در ایجاد فتنه و فساد در جامعه خلاصه مىشود، تا آنگاه که مجازاتشان فرا رسد و خداوند افرادى را برانگیزد که به سهولت بر آنان چیره شوند.
سپس خداوند بنا بر حکمت و مصلحت خود، یهودیان را بر آنان پیروز گرداند، و به آنها مال و اولاد فراوان دهد و یارىکنندگان آنها را در دنیا افزایش دهد. اما یهودیان نه تنها از این اموال و یاران استفاده نمىکنند بلکه براى بار دوم در روى زمین به فساد و فتنه روى مىآورند، البته این بار علاوه بر فساد، گرفتار خوى تکبر و برترىطلبى شده و خویش را بسیار بهتر و برتر از سایر مردم مىپندارند.
و زمانى که لحظه کیفرشان فرا رسد خداوند بار دیگر آن قوم را بر آنان چیره ساخته، و مجازات شدیدترى را در سه مرحله بر آنها فرو مىفرستد.
نتیجه دوم این که، گروهى که خداوند بار اول بر ضد یهودیان برمىانگیزد، به آسانى بر آنها چیره مىشوند، آنگاه داخل مسجد الاقصى شده و به تعقیب خانه به خانه یهودیان مىپردازند، و نیروى نظامى آنها را متلاشى مىکنند.
آنگاه خداوند براى بار دوم آنها را به سراغ یهودیان مىفرستد و با وجود غلبه یهودیان بر آنها و زیادى یاران و هوادارانشان، ضربات شدیدترى را در سه نوبت از مسلمانان دریافت مىکنند، که در اولین نوبت، چهرههاى پلید آنان را آشکار و آنها را رسوا ساخته و همانند نبرد سابق، فاتحانه وارد مسجد الاقصى مىشوند. و سپس خوى تکبر و برترىجوئى آنان بر ملتها را، درهم مىشکنند. این نکته را از نظر ادبیات زبان عرب از حرف »لام« در سه جمله »لیسوؤا وجوهکم« و »لیدخلوا المسجد…. و لیتبّروا« مىتوان فهمید.
سؤال اساسى که مفسران مطرح مىکنند این است که آیا این دو نوع فساد که در یکى از آنها حس خودخواهى وجود دارد، تمام شده و آن دو کیفر وعده داده شده بر آنان به وقوع پیوسته یا هنوز چنین حوادثى واقع نشده است ؟
برخى از مفسران بر این عقیدهاند که هر دو پیشبینى عملى شده است، بدین ترتیب که کیفرف فتنه و فسادف نخستین به دست »بنوخذ نصر« (بخت النصر) و مجازاتف دوم بهدست »تیتوس« رومى عملى شده و بعضى دیگر معتقدند که هنوز آن دو کیفر رخ نداده است. اما نظریه درست این است که: اولین کیفر در برابر نخستین فساد، در صدر اسلام، بهدست مسلمانان انجام گرفت، اما وقتى مسلمانان از اسلام فاصله گرفتند، خداوند یهودیان را بر آنان چیره ساخت، اما یهودیان مجدداً در زمین فساد و طغیان نمودند و هرگاه که مسلمانان دوباره به اسلام روى آورند زمانف کیفر دوم فرا رسیده و به دست مسلمانان انجام خواهد شد.
براساس همین تفسیر، از امامان معصوم(ع) روایاتى رسیده که در آنها آن قوم که خداوند در مرحله دوم علیه یهودیان برمىانگیزد، به حضرت مهدى(ع) و یاران او و به اینکه آنان اهل قم و کسانى هستند که خداوند آنها را قبل از ظهور حضرت برمىانگیزد، تأویل شده است.
در تفسیر عیّاشى از امام باقر(ع) روایت شده که حضرت بعد از آنکه آیه شریفه »بعثنا علیکم عباداً لنا أولى بأس شدید« را قرائت نمود، فرمود:
مراد از این آیه حضرت قائم(ع) و یاران اویند که نیرومند و باصلابت هستند.
و در تفسیر نورالثقلین از امام صادق(ع) نقل شده که آن حضرت در تفسیر همین آیه شریفه فرمود:
خداوند قومى را قبل از خروج حضرت قائم، برمىانگیزاند که دشمنى از دشمنان آل محمد(ص) را رها ننموده، مگر اینکه او را به هلاکت مىرسانند.
و در کتاب بحارالانوار از امام صادق(ع) روایت شده که وقتى آن حضرت این آیه را قرائت فرمود، عرض کردیم:
فدایت گردیم آنها چه کسانى هستند ؟ امام سه بار فرمودند: بهخدا سوگند اهل قم هستند، بهخدا سوگند اهل قم هستند، بهخدا سوگند اهل قم هستند.۱
این سه روایت از نظر مفهوم یکسان بوده و تعارضى بین آنها نیست؛ چرا که اهل قم یعنى شیعیان حضرت که از ایران هستند و روایت شده که آنها با حضرت قیام کرده و یارىاش مىکنند.
به نظر مىرسد که مقاومت یهودیان در مقابل پیروان حضرت در چند نوبت انجام مىگیرد، تا آنکه امام مهدى(ع) ظهور کند و نابودى نهایى یهودیان به رهبرى وى و به دست با کفایت او، ارواحنا فداه، تحقق یابد.
از جمله مطالبى که دلالت دارد دومین کیفرف وعده داده شده یهودیان بهدست مسلمانان انجام خواهد گرفت، این است که آن قومى که خداوند وعده فرموده، دو بار علیه یهودیان برمىانگیزد، یک امت بوده و صفاتى که براى آنان یاد شده و ویژگیهاىف جنگف آنان با یهودیان جز بر مسلمانان تطبیق نمىکند. پس پادشاهان مصر، بابل، یونان، ایران، روم و دیگران که در طول تاریخ بر یهودیان تسلط یافتند، هیچکدام با صفت »عباداً لنا« (بندگان ما) که در قرآن آمده، سازگارى ندارند، وانگهى بعد از کیفر اول حادثهاى هم پیش نیامده که یهودیان بر هیچیک از آنان چیره گردند، در حالى که پس از مجازات اول یهودیان در صدر اسلام، بار دیگر یهودیان بر ما غلبه پیدا نمودند، و خداوند آنها را با اموال و فرزندان یارى کرد، و طرفداران آنها را نیز با حمایت ابرقدرتها بیش از ما قرار داد.
و هم آنان هستند که در زمین فساد نموده، و بر ما و سایر ملتها، برترى طلبى مىکنند و این مجاهدان و کفرستیزان اسلام هستند که ضربات خود را بر پیکر آنها وارد ساخته و چهره آنان را در غم و اندوه فرو مىبرند.
با بررسى تاریخ یهود بعد از حضرت موسى(ع) روشن مىگردد که فتنهگرى و فسادانگیزى در گذشته و حالف یهود وجود داشته است، اما برترى وعده داده شده آنها تنها در زمان ما بهوجود آمده است و البته کیفرف وعده داده شده خداوند نیز در پى آن خواهد آمد.
این مطلب براى تمام کسانى که از تاریخ یهود آگاهى دارند، کاملاً واضح و آشکار است.
{mospagebreak}
وعده خداوند نسبت به تسلط دائم بر یهودیان
خداوند متعال در قرآن کریم مىفرماید:
آنگاه که پروردگارت اعلام نمود که حتماً تا روز قیامت بر آنان (یهود) کسانى را خواهد انگیخت که پیوسته عذابى سخت بر آنها روا دارند، همانا پروردگار تو زود کیفر و [در عین حال] بسیار آمرزنده و مهربان است × و آنها (یهود) را روى زمین به صورت گروههایى پراکنده کردیم، برخى از آنان نیکوکارند و برخى فروتر از آنها و آنان را با خوشى و ناخوشى آزمودیم، شاید که [بهسوى حق] باز گردند.۲
معنى دو آیه شریفه این است که خداوند اعلان و مقدر فرموده که در آینده، افرادى را بر یهود مسلط مىگرداند که تا روز رستاخیز آنان را به عذابى سخت گرفتار سازد. او خدایى است که به سرعت کیفر مىدهد و بسیار آمرزنده و مهربان است.
و از جلمه مجازاتهاى خداوند درباره یهودیان این است که آنها را در زمین پراکنده و دسته دسته مىگرداند، گروهى از آنان نیکوکار و گروهى بدکارند و آنها را با خیر و شر آزمایش مىکند شاید توبه نموده و هدایت شوند.
ما اجراى این وعده الهى در کیفر یهود را، در تمام دورانهاى تاریخى آنان به استثناى دوران حکومت پیامبرانى چون موسى، یوشع، داود و سلیمان(ع) مشاهده مىکنیم و خداوند همواره اقوام و ملتهاى مختلفى را بر آنها مسلط گردانیده که آنان را به عذابى دردناک گرفتار نمودهاند.
ممکن است گفته شود که پادشاهان مصر، بابل، یونان، فارس، روم و دیگران بودند که بر یهودیان تسلط یافته و آنان را مجازات سختى نمودند اما مسلمانان چنان رفتارى با آنها نکردهاند، بلکه تنها بر نیروهاى نظامى آنها پیروز گشتند و سپس زندگى در سایه دولت اسلامى را از آنان پذیرفتند، تا با برخوردارى از آزادى و حفظ حقوق خود در سایه قوانین اسلامى زندگى کرده و جزیه بپردازد.
اما پاسخ این است که معنى عذاب سخت این نیست که پیوسته آنها را کشته یا آواره و زندانى نمایند، آنچنانکه بیشتر حکومتهایى که پیش از اسلام بر آنان تسلط یافتند، اینگونه عمل کردند، بلکه به این معنى است که آنها از لحاظ نظامى، سیاسى، تسلیم آن حکومتى مىگردند که خداوند بر آنان مسلط ساخته، اگرچه مسلمانان در کیفر دادن یهودیان، از دیگران ملایمتر بودند، اما همان سیطره مسلمانان، مصداق تسلط بر یهودیان، و کیفر نمودن آنان است.
گاهى نیز گفته مىشود: تاریخ یهود تطبیق این وعده خدا را بر آنها گواهى مىدهد ولى در یک و یا حداقل نیم قرن اخیر، کسى که آنان را مجازات و کیفر دهد بر آنان مسلط نشده، بلکه آنان از سال ۱۹۳۶ میلادى بدترین شکنجهها را در فلسطین و دیگر مناطق به مسلمانان روا مىدارند ! این قضیه را چگونه مىتوان تحلیل نمود ؟
پاسخ این است که: این دوره از تاریخ زندگى یهودیان استثناست؛ زیرا این همان دوره بازگشت قدرت آنهاست که خداوند در سوره اسراء به آنان وعده فرموده است:
سپس پیروزى شما را بر کسانى که آنان را علیه شما برانگیختیم برگردانده و به شما اموال و فرزندانى عطا کرده، و شما را از یارانى بیش از تعداد آنان برخوردار سازیم تا با همکارى شما بر ضد آنها بستیزند.۳
بنابراین، این دوره خارج از وعده کلى تسلط بر آنهاست تا اینکه وقت کیفر و مجازات دوم بهدست مسلمانان فرا رسد.
در این زمینه روایاتى از ائمه(ع) رسیده که وعده الهى در سرکوب مجدد یهود نیز بدست مسلمانان انجام مىپذیرد، مؤلف مجمع البیان، در ارتباط با سرکوب یهود در طغیان دوم آنان، اتفاق نظر مفسران را بیان کرده و فرموده مراد از آن نزد تمام مفسران، امت پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) است، و همین معنى از امام باقر(ع) نقل شده، وعلى بن ابراهیم قمى، در تفسیر خود آن را از ابى الجارود، از امام باقر(ع) بیان کرده است.
وعده خداوند در فرونشاندن آتش جنگ یهودیان
خداى متعال در قرآن مجید مىفرماید:
یهودیان گفتند دست خدا بسته است، دستهاى خودشان بسته باد، و به سبب این گفته از رحمت خدا دور باشند. بلکه دستهاى [قدرت] خدا گشوده است و هرگونه بخواهد انفاق مىکند… آنچه از ناحیه پروردگار بر تو فرود آمده، بر سرکشى و کفر بسیارى از آنان مىافزاید و ما میان آنان تا روز رستاخیز، کینه و دشمنى انداختیم، و هر وقت آتش جنگى را برافروختند، خداوند آن را خاموش گردانید، آنان سعى در ایجاد فساد در زمین دارند و خداوند فساد کنندگان را دوست ندارد.۴
این وعده الهى بر فرو نشاندن آتش جنگهایى است که یهودیان مىافروزند. خواه مستقیماً خود آنان جنگافروزى نمایند و یا اینکه دیگران را به جنگ تحریک کنند و این وعده الهى بهدلیل لفظ »کلّما أوقدوا« یعنى »هر وقت آتش افروزى نمایند« بدون استثناء است.
تاریخ گذشته و حال یهود گواهى مىدهد که آنها همواره در پشت پرده بسیارى از آشوبها و جنگها بودهاند، اما خداوند با لطف و عنایت خویش وعده خود را نسبت به مسلمانان و بشریت تحقق بخشیده، و مکر و حیله یهود را باطل و نقشههایشان را خنثى و آتش جنگ آنان را فرو نشانده است.
شاید بزرگترین آتش جنگ و آشوبى که آنان علیه مسلمانان و جهانیان برافروختهاند، همین نبرد فعلى باشد که جهت دامن زدن به آن، شرق و غرب را تحریک نموده و خودشان در فلسطین بهطور مستقیم، و در اکثر کشورهاى جهان بهطور غیر مستقیم طرف درگیرىاند، و آنچه باقى مانده وعده خداوند است که با فرو نشاندن این جنگ تحقق مىیابد.
از آیه شریفه یادشده چنین استفاده مىشود که دشمنى و درگیرى داخلى آنها، خود یکى از اسباب لطف الهى جهت فرو نشاندن آتش جنگ آنها خواهد بود.
و ما میان آنان تا روز قیامت دشمنى و کینهتوزى افکندیم و هرگاه آتش جنگى را برافروختند، خداوند آن را فرو نشاند.
حال به روایاتى مىپردازیم که از نقش یهود در عصر ظهور سخن مىگویند:
برخى از روایات عصر ظهور، مربوط به گرد آمدن یهودیان در فلسطین قبل از جنگىست که نابودى آنها را در پى دارد که تفسیرى بر این آیه شریفه است:
…به بنى اسرائیل گفتیم در زمین ساکن شوید و زمانى که قیامت فرا رسد شما را با همدیگر [به صحنه محشر] مىآوریم.۵
یعنى شما را از هر ناحیهاى گردهم مىآوردیم، چنانکه در تفسیر نورالثقلین آمده است. حدیث دیگر درباره اجتماع و کارزار یهودیان در عکّا است، از پیامبر(ص) روایت شده که فرمود:
آیا شنیدهاید نام شهرى را که بخشى از آن درون دریاست ؟ عرض کردند: آرى، فرمود: قیامت به پا نمىشود مگر آنکه هفتاد هزار تن از فرزندان اسحاق به این شهر یورش برند.۶
و از امیر مؤمنان(ع) روایت شده است که فرمود:
در مصر منبرى را بنا نموده و دمشق را قطعاً تخریب خواهم کرد و یهودیان را از شهرهاى عربى بیرون مىرانم و با عصایم عربها را به پیش خواهم راند. راوى این حدیث (عبایه اسدى) مىگوید: پرسیدم اى امیر مؤمنان، شما بهگونهاى خبر مىدهید که به یقین پس از مردن زنده خواهید شد ؟ فرمود: هیهات اى عبایه که متوجه نشدى ! مردى از تبار من؛ یعنى مهدى(ع) این کارها را انجام مىدهد.۷
روایت این نکته را مىفهماند که یهودیان بر بسیارى از شهرهاى عرب تسلط و یا در آن حضور مؤثر دارند.
از جمله روایاتى که در ارتباط با یهودیان است، حدیث کشف معبد توسط آنهاست، تعبیر »کشف هیکل« (معبد) در شمار نشانههاى ظهور آمده، که ظاهراً کشف معبد حضرت سلیمان(ع) است، از امیر مؤمنان(ع) نقل شده که فرمودند:
ظهور آن حضرت نشانهها و علاماتى دارد: نخست محاصره کوفه با کمین و پرتاب سنگ، و ایجاد شکاف و رخنه در زوایاى کوچههاى کوفه و تعطیلى مساجد به مدت چهل شب و کشف معبد و به اهتزاز درآمدن پرچمهایى گرداگرد مسجد بزرگ (مسجد الحرام) است. قاتل و مقتول در این ماجرا، در آتشاند.۸
احتمال دارد که آن معبد، اثر تاریخى غیر از معبدف حضرت سلیمان بوده و یا در محل دیگرى غیر از قدس باشد، چون عبارت »کشف معبد« بهطور کلى یاد شده و نامى از کاشف آن به میان نیامده است.
بخشهاى اول این روایت نشانگر حالت جنگف در کوفه است که در روایات، گاهى از آن به عراق یاد مىشود، اما در این جا به معنى همان شهر کوفه و محدوده آن و درهم کوبیدن آن و ایجاد موانع دفاعى در گوشه و کنار آن است.
اما پرچمهاى گوناگون در اطراف مسجد الحرام، اشاره به درگیرى و کشمکش قبایل بر سر حکومت دارد کهاندکى پیش از ظهور حضرت پدید خواهد آمد و در این زمینه روایات فراوانى وارد شده است.
دستهاى دیگر از احادیث، روایاتى است که به معرفى افرادى مىپردازد که خداوند بعد از فسادآفرینى و تکبرجویى یهودیان بر آنان مسلط مىگرداند، که تعدادى از آنها در تفسیر آیات قرآن مجید گذشت، و برخى دیگر درباره ایران و شخصیتهاى ایرانى در زمان ظهور است، مانند حدیث »پرچمهاى سیاه« که توسط راویان متعدد نقل شده و در آن چنین آمده است.
درفشهاى سیاه، از خراسان ظهور مىکنند که هیچ چیز قادر به بازگرداندن آنها نیست، تا سرانجام در قدس برافراشته شوند.{mospagebreak}
روایات مربوط به بیرون آوردن تورات اصلى از غارى در انطاکیه و کوهى در شام و فلسطین و دریاچه طبریه، توسط حضرت مهدى(ع) و استدلال آن حضرت بر یهودیان، بهوسیله تورات نیز از جمله همین روایات است.
از پیامبر اسلام(ص) روایت شده که فرمود:
تورات و انجیل را از سرزمینى که انطاکیه نامیده مىشود بیرون مىآورد.۹
و نیز از آن بزرگوار نقل شده که فرمودند:
(صندوق مقدس) را از غارى در انطاکیه و بخشهاى تورات را از کوهى در شام بیرون آورده و به وسیله آن با یهودیان به استدلال مىپردازد و سرانجام بسیارى از آنها اسلام مىآورند.۱۰
همچنین از پیامبر(ص) نقل شده که فرمود:
صندوق مقدس از دریاچه طبریه به وسیله او آشکار مىشود و آن را در پیشگاه او در بیتالمقدس قرار مىدهند و چون یهودیان آن را مشاهده مىنمایند، به جز اندکى بقیه ایمان مىآورند.۱۱
و تابوت سکینه (صندوق مقدس) همان است که در فرموده خداى متعال آمده است:
پیامبرشان گفت: دلیل و نشانه بر پادشاهى او این است که آن تابوت (صندوق عهدى که موسى را در داخل آن به آب افکندند) به سوى شما مىآید که در آن سکینه و آرامشى از ناحیه پروردگارتان وجود دارد و از آنچه آل موسى و آل هارون باقى گذاشتهاند، که آنرا فرشتگان حمل مىکنند، به راستى در آن نشانهاى [از صداقت حاکمیت طالوت] براى شماست چنانکه مؤمن باشید.۱۲
در تفسیر آیه آمده است که این صندوق که در آن میراث پیامبران: وجود دارد، دلیل و نشانهاى براى بنىاسرائیل است مبنى بر اینکه چه کسى شایستگى فرمانروایى را دارد، از این رو فرشتگان آن را آورده و از میان جمعیت بنى اسرائیل عبور داده و آنگاه در پیش روى طالوت(ع) قرار مىدهند، سپس طالوت(ع) آن را به داوود و او به سلیمان و او به وصى خود آصف بن برخیا تسلیم مىکند، اما بنى اسرائیل بعد از وصى حضرت سلیمان چون از دیگرى اطاعت مىکنند آن صندوق را از دست مىدهند.
و مراد از جمله »فیسلم کثیر منهم« (بسیارى از آنان ایمان مىآورند) و یا »أسلمت إلاّ قلیلاً منهم« (بهجز اندکى از آنان بقیه ایمان مىآورند) ممکن است کسانى باشند که صندوق مقدس را مىبینند و یا کسانى که حضرت مهدى(ع) بوسیله تورات اصلى با آنان استدلال مىنماید و یا افرادى که حضرت آنان را پس از آزاد سازى فلسطین در آنجا باقى مىگذارد.
در روایتى دیگر آمده که تعداد سى هزار نفر از یهودیان به حضرت ایمان مىآورند که نسبت به کل جمعیت آنان، رقم اندکى است.
از جمله روایتهاى مربوط به یهود، روایتهاى درگیرى حضرت و یارانش با یهودیان است. همچون حدیث بیرون راندن آنان از جزیره العرب توسط آن حضرت که گذشت. این اقدام حضرت با پیروزى بر یهودیان و بیرون راندن آنان از فلسطین به پایان مىرسد، علماى شیعه و سنى روایات مربوط به نبرد بزرگ حضرت مهدى(ع) با سفیانى را نقل کردهاند، نبردى که از پشتیبانى یهودیان و رومیان برخوردار است. این نبرد در جبههاى از انطاکیه تا عکّا امتداد دارد؛ یعنى در طول ساحل سوریه، لبنان و فلسطین و از آنجا تا طبرستان، دمشق و قدس ادامه مىیابد. شکست بزرگ وعده داده شده یهود در آنجا اتفاق مىافتد بهگونهاى که سنگ و درخت به سخن مىآیند که اى مسلمان! این شخص یهودى است، او را بکش.
حدیث دیگر مربوط به نبرد »مرج عکّا« است که شاید جزیى از جنگ بزرگ ٠
پىنوشتها:
× متن حاضر از ویرایش جدید کتاب »عصر ظهور« که با ترجمه مجدد و اصلاحات اساسى از سوى مؤلف به زودى منتشر خواهد شد، برگزیده شده است.
1. بحارالانوار، ج۶۰، ص۲۱۶.
2. سوره اعراف(۷) آیه۱۶۸-۱۶۷.
3. سوره اسراء(۱۷) آیه۶.
4. همان، آیه۱۰۴.
5. همان.
6. مستدرک حاکم، ج۴، ص۴۷۶.
7. بحارالانوار، ج۵۳، ص۶۰.
8. همان، ج۵۲، ص۲۷۳.
9. همان، ج۵۱، ص۲۵.
10. منتخبالأثر، ص۳۰۹.
11. الملاحم والفتن، ص۵۷.
12. سوره بقره(۲) آیه۲۴۸.
13. بشاره الاسلام، ص۲۹۷.
14. الزامالناصب، ص۲۲۴
موعود شماره ۴۳