دغدغه معاش، نگرانى معاد

اسماعیل شفیعی سروستانی

یسئلونکم حتى عن البقاع والبهائم
 وای‌ به حال و روزگار قومی‌ که در میان آنها حساسیت و احساس مسئولیت درباره رعایا و زیردستان و به اصطلاح جدید »شهروندان« روی‌ به ضعف بگذارد تا جایی‌ که درد و رنج آنان و فقر و فاقه بیچارگان، کمترین واکنشی‌ را در نهاد آنها برنینگیزد و خوابشان را برنیاشوبد؛ با تکاندن سری‌ و اظهار افسوسی‌ همه آنچه را که درماندگان از آن می‌نالند بشنوند و از کنار دیوارهای‌ فرو ریخته، شکمهای‌ گرسنه و دستهای‌ درمانده بگذرند و به راه خویش روند.

هیهات! که در میان همه سیره و سنت بزرگان دین از میان اولیا و انبیا هیچ هنری‌ و هیچ عبادتی‌ به رتبه و جایگاه فریادرسی‌ خلق روزگار و برطرف کردن پریشان حالی‌ درماندگان نیست؛ چنانکه حضرت ختمی‌ مرتبت(ص) کسی‌ را که به فریاد دادخواهی‌ درماندهای‌ بی‌اعتنایی‌ می‌کند از جرگه مسلمین خارج می‌داند.

در سیره حاکمان عادل و اولیای‌ صالح از خیل اهل بیت، علیهمالسلام، است که جز نان وخورش خشن برنگزیدند و جز رسیدگی‌ به حال رعایا و اصلاح و انتظام رفتار و مناسبت آنان برای‌ خود طریقی‌ انتخاب نکردند؛ چنانکه امیرالمؤمنین علی‌، علیهالسلام، همواره چنین بود و حضرت صاحب الزمان، علیهالسلام، نیز جز این نخواهد کرد.

»دغدغه معاش« مجال »نگرانی‌ معاد« را از بین می‌برد. مردم در گیرو دار نان و خورش و پوشش چنان سرمایههای‌ وجودی‌ خویش را از دست می‌دهند که از آنان جز سنگی‌ سرد و نامی‌ سنگین بر صفحه قبر نمی‌ماند تا چه رسد به عمل صالح، عبودیت، معرفت و انتظار فرج بزرگ و ظهور حضرت صاحبالزمان(ع).

مگر جز این است که صلاح و فساد رعایا در کف حاکمان است؟! مگر نه اینکه صلاح معاش و اصلاح معاد آنان در گرو عدالت امیران و مراقبت آنان از حال و روز مردم است؟!  بویژه در عصری‌ که تمامی‌ قوا و حتی‌ آب و برق و خوراک و تعلیم و تربیت و بازرگانی‌ و سایر امور جملگی‌ در کف کلیدداران بیتالمال است و هیچ تولد و مرگ و سفر و حضری‌ از نگاه صاحبان دفتر و دیوان دور نمی‌ماند.

دمدمههای‌ شیطان لعین از یک سو بندگان خدا را در معرض هلاکت می‌افکند و دم تیز و تند ملکالموت از دیگرسو خیل رعایا را به سوی‌ مرگ ناگزیر می‌خواند، این همه را در کنار توطئهها و نقشههای‌ پلید اولاد بنی‌اسرائیل و عملههای‌ تا دندان مسلح آنان از میان جهانخواران قرار دهید که همواره مسلمین را درگیر با خود، مشغول با مشکلات خرد و حقیر و غافل از همه آنچه در پیرامون آنان می‌گذرد می‌خواهند. بهراستی‌ در چنین مهلکهای‌ چه باید کرد؟

چگونه می‌توان درس هوشیاری‌، آمادگی‌، انتظار و مجاهده اخلاقی‌ را در گوش رعایا خواند؟ چگونه می‌شود آنان را مهیای‌ استقبال از سالهای‌ سخت عصر ظهور نمود و در آستانه خانهها چشم به راه امام مبین حق نگهداشت؟

فهرست بزرگ تغییر ارقام و اعداد و نرخ معمولی‌ترین و سادهترین نیازهای‌ حیات مثل آب و نان و سرپناه و جامه درآ غاز هر سال که جملگی‌ بر حجم دغدغههای‌ بندگان خدا می‌افزاید جایی‌ برای‌ نگرانی‌ معاد نمی‌گذارد.
شما را چه می‌شود؟

هیچ اندیشیدهاید که احساس ناامنی‌ و دغدغه معاشچگونه اخلاق را در گرداب ابتذال نابود می‌سازد؟!

هیچ به تأثیر وحشتناک و اضطراب حاصل از بی‌تعادلی‌ و فردایی‌ مبهم و آنچه بر سر نسلی‌ می‌آورد فکر کردهاید؟ نسلی‌ که خصم از همه سو او را احاطه کرده است؟!

هیچ به لغزش همه پایههای‌ اعتماد به حاکمان و تأثیر دهشتناک آن در رعایا فکر کردهاید؟!

بی‌گمان این صاحبان امضا و مناصباند که می‌بایست دیر یا زود جوابگوی‌ همه آنچه که در همه لحظات و آنات بر تکتک مردم می‌گذرد باشند، چنانکه در پیشگاه حاکم و دادرس بزرگ، حساب پولی‌ سیاه و دانهای‌ خرما را می‌بایست پس داد تا چه رسد به میلیاردها روز و ساعت عمر و میلیاردها میلیارد ثروت و مال که ضرورتاً در دخل و خرج آنها وارد ساختن ذره المثقالی‌ هوی‌ و هوس و یا تمایلات قبیلهای‌ و حزبی‌ جایز نیست.

هیهات! در نیافتیم که در قاموس حکمرانی‌ علی‌ علیهالسلام، از حاکمان درباره بقاع و بهائم (چهارپایان) نیز سؤال می‌شود (یسئلونکم عن البقاع والبهائم).

در چنین معرکهای‌ وای‌ به حال وکیلی‌ و وزیری‌ که عقبای‌ خویش را مصروف دنیای‌ دوستان گرمابه و گلستان کرده باشد.

نسلی‌ در انتظار با صبری‌ بزرگ آمد و رفت و نسلی‌ دیگر نیز روی‌ به کهولت گذارده، اما همچنان صابر و ناظر است. این سکوت در پیشگاه امام عصر، علیهالسلام و دادگاه عدل الهی‌ فریادی‌ خواهد شد که هیچ کوهی‌ آن را تاب نخواهد آورد.

 چگونه است که گاه بی‌ملاحظه اینهمه و با داشتن قدرت، ثروت، اختیار و مردمی‌ تابع و شکیبا از تنظیم مناسبات اجتماعی‌، اقتصادی‌، آموزشی‌ مردم چنان در می‌مانیم که تغییر و تزلزل در تصمیمات، مقررات، آئیننامهها و عزل و نصبها روزی‌ همه هفتهها و ماههای‌ سالمان شده است؟

چگونه است که همه ساله، درست در آخرین روزهایی‌ که میلیونها نفر از خانواده بزرگ این وطن اسلامی‌ با هزاران رنج و سختی‌ خود را با تغییرات ناگزیر و البته یک جانبه اقتصادی‌ و معیشتی‌ سال پیش تطبیق دادهاند به ناگاه دیگربار با تغییر نرخ همه خدمات و کالاهای‌ عمومی‌ آنان را با شرایطی‌ متزلزل و بحرانی‌ و کمرشکن روبرو می‌سازید؟ در حالی‌ که هیچ مرجعی‌ برای‌ جبران کاستیها و دستیابی‌ به تعادل نمی‌شناسند و دغدغه فرا رسیدن آخرین ماه سال و وارد آمدن شوک و ضربهای‌ دیگر پشت آنان را می‌لرزاند. چه، دیگر بار خود را ناگزیر به رویارویی‌ با تصمیماتی‌ یکسویه خواهند یافت.

»موعود« در هزاران صفحه از نشریهای‌ که جملگی‌ متعلق به ساحت مقدس امام عصر، علیهالسلام، است از همه آنچه که کیان مسلمین را به خطر می‌اندازد و آنان را تهدید می‌کند سخن گفته و با ذکر مستندات، قریبالوقوع بودن بحرانهای‌ بزرگ را که از فضایی‌ خارج از جغرافیای‌ این سرزمین وارد می‌شود هشدار داده و از ضرورت ایجاد آمادگی‌ بزرگ »تربیت نسل منتظر و تأسیس شهر منتظران« سخن بهمیان آورده است.
اینهمه می‌تواند در آیندهای‌ نه چندان دور شیعیان والامقام را درگیر با حوادث سخت کند.

 جا دارد با توجه به بیانات مقام معظم رهبری‌ که سال ۸۳ را سال »پاسخگویی‌« مسئولان به مردم اعلام کردهاند بررسی‌ و اصلاح موارد زیر در دستور کار مدیران کشور وارد شود.

مطالعه همه جانبه مناسبات مردم (اقتصادی‌، اجتماعی‌، فرهنگی‌ و…) و کشف همه مواردی‌ که قانون درباره آن موارد سکوت اختیار کرده و یا به اجمال از کنار آنها گذشته است.

تدوین سریع و هوشمندانه قوانین برای‌ همه موارد مکشوفه.

تصویب آئیننامههای‌ اجرایی‌ و ساماندهی‌ دستگاههای‌ اجرایی‌ توسط مدیران لایق و از همه مهمتر افزایش توان و کارایی‌ دستگاههای‌ نظارتی‌ و بازرسی‌.

اصلاح جدی‌ همه اموری‌ که دستگاه قضایی‌ را از ظاهر ساختن نقش و توان کامل در استیفای‌ حقوق فردی‌ و اجتماعی‌ بازمی‌دارد.

اینهمه در زمره معضلات بر زمین مانده است که ناگزیر می‌بایست اصلاح و بازبینی‌ آنها در دستور کار نظام اسلامی‌ وارد شود. تأدیب خاطیان و مسدود ساختن راه انتخاب و بهکارگیری‌ مدیران ناتوان و فاقد شایستگی‌ و توانایی‌ و حراست مجموعه نظام اقتصادی‌ و اجتماعی‌ کشور از تغییرات بی‌سبب فصلی‌ می‌تواند زمینه احیاء حسن ظن و اعتماد عمومی‌ را فراهم آورد. والسلام
سردبیر                    


ماهنامه موعود شماره ۴۳

همچنین ببینید

استاد اسماعیل شفیعی سروستانی

پرسش ذاتی وجود آدمیست؛

پرسش ذاتی وجود آدمیست؛ وآدمی پرسشگری است که همواره از منشا هستی و نسبت میان …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *