واتیکان و رسانه

vatican3 yji4mdmynt - واتیکان و رسانهواتیکان یک روزنامه رسمی‌به نام «لوسر واتوره رومانو» ـ به معنای ناظر رومی ـ دارد که حدود ۱۵۰ سال است منتشر می‌شود. این روزنامه به زبان ایتالیایی است و به طور همزمان، به چند زبان دیگر مثل انگلیسی، فرانسوی و لهستانی نیز منتشر می‌شود. خلاصه مطالب این روزنامه به صورت هفتگی، در هفته‌نامه‌ای به همین نام منتشر می‌شود که زبان‌های بیشتری را در بر می‌گیرد.

گفتگو با حجت الاسلام دکتر محمد مسجد جامعی
محقق و سفیر سابق ایران در واتیکان



  • اشاره:

گفت‌وگو کردن با کسانی که از نزدیک شرایط زندگی غربی را تجربه کرده و بی‌واسطه با فرهنگ حاکم بر مردم آن سامان روبه‌رو شده‌اند، کمک بزرگی است برای درست قضاوت کردن درباره غرب؛ بسیار پیش می‌آید که در گفت‌وگوهای روزانه، نوشته‌جات مطبوعاتی و سخنرانی‌ها مطالبی به غرب و متفکران آنجا نسبت داده می‌شود بی‌آنکه کسی یا کسانی از خود بپرسند تا چه‌اندازه این آمارها و گفته‌ها از سندیت برخوردارند. زیرا می‌توان مدعی شد در بسیاری از موارد اطلاعات از منابع ترجمه شده‌ای به دست آمده که اگر از علمیت متن اصلی و ترجمه درستی هم برخوردار باشند، باز هم حاصل تفکرات یک شاهد غیر اینجایی است و نه نتایج دریافت‌های مستقیم یک محقق ایرانی؛ در حوزه رسانه با توجه به غربی بودن ذاتی پدیده‌‌هایی چون تلویزیون این مسئله اهمیت بسزایی دارد.

مجالی دست داد تا در گفت‌وگویی نه چندان بلند، پای سخن کسی بنشینیم که خود مدت‌ها در قلب دنیای مسیحیت، یعنی واتیکان روزگار گذرانده بود و می‌توانستیم بیشتر از حال و هوای حضور دین مسیحیت و کلیسای کاتولیک در رسانه‌های آن دیار باخبر شویم.

حجت‌الاسلام دکتر محمد مسجدجامعی سفیر پیشین ایران در واتیکان بوده و هم‌اکنون سفیر ایران در مراکش هستند.

  •  لطفاً کمی درباره رسانه‌های دینی مسیحیت کاتولیک و چگونگی فعالیت‌هایشان بگویید.

 در جهان کاتولیک، دو دسته رسانه وجود دارد؛ یک گروه رسانه‌های مربوط به مرکزیت کلیسای کاتولیک، یعنی واتیکان است و گروه دیگر رسانه‌های مرتبط با کلیساهای کاتولیک  کاتولیکی وجود دارد، برای خود، رسانه گروهی دارد؛ اعم از مطبوعات، رادیو و گاه تلویزیون.

اما درباره رسانه‌های مربوط به واتیکان، باید گفت که به لحاظ رسمی، واتیکان یک روزنامه رسمی‌به نام «لوسر واتوره رومانو» ـ به معنای ناظر رومی ـ دارد که حدود ۱۵۰ سال است منتشر می‌شود. این روزنامه به زبان ایتالیایی است و به طور همزمان، به چند زبان دیگر مثل انگلیسی، فرانسوی و لهستانی نیز منتشر می‌شود. خلاصه مطالب این روزنامه به صورت هفتگی، در هفته‌نامه‌ای به همین نام منتشر می‌شود که زبان‌های بیشتری را در بر می‌گیرد.

روزنامه دیگری با رویکرد اجتماعی ـ سیاسی ـ دینی نیز در ایتالیا منتشر می‌شود، به نام «اُوِنیره» که به قول خودشان، روزنامه‌ای است با گرایش کاتولیکی و وابسته به شورای اسقفی ایتالیا؛ اما روزنامه رسمی واتیکان نیست. در این روزنامه، اخبار زیادی درباره کلیسای کاتولیک، واتیکان و … درج می‌شود. روزنامه‌ها و نشریات متعدد دیگری نیز هستند که در ایتالیا و دیگر کشورهای جهان منتشر می‌شوند که البته رسمی نیستند.

اما واتیکان به طور رسمی تلویزیون ندارد و به طریق اولی، تلویزیون ماهواره‌ای هم ندارد. البته در اوایل دهه ۹۰، یک شبکه تلویزیونی به نام «تله پاچه» ـ به معنای تلویزیون صلح ـ راه‌اندازی شد که برنامه‌های آن در رم تهیه می‌شود. این تلویزیون با گرایش کاتولیکی، عموماً اخبار و تحولات پاپ را پوشش می‌دهد و در کنار آن، برنامه‌های مذهبی و دینی دیگری نیز پخش می‌کند. این شبکه تلویزیونی که هنوز به عنوان تلویزیون رسمی معرفی نشده، در اواخر دهه ۹۰، از یک کانال ماهواره‌ای پخش شد و هنوز پخش ماهواره‌ای دارد. تا زمانی که من در واتیکان بودم، این شبکه تنها به زبان ایتالیایی برنامه داشت و فکر می‌کنم هنوز همانگونه باشد. بنابراین، واتیکان تنها دو رسانه رسمی دارد؛ یکی روزنامه لوسر واتوره رومانو و دیگری رادیو واتیکان.

  •  آیا به لحاظ اقتصادی، دولت ایتالیا از این رسانه‌ها، مثلاً تله پاچه حمایت می‌کند؟ یا اینکه از طریق اعانات کلیسا، به آنها کمک می‌شود؟

 
متولی رسانه‌های رسمی مانند لوسر واتر رومانو یا رادیو واتیکان، خود واتیکان است؛ اما اطلاع ندارم شبکه‌هایی مثل تله پاچه، محل درآمد یا حامی اقتصادی‌شان از کجاست. دلیلی هم نمی‌بینم که دولت ایتالیا در این مورد هزینه کند.

  •  یعنی دولت ایتالیا، حتی برای مقاصد سیاسی یا برای گسترش جهانی کاتولیک، سرمایه‌گذاری نمی‌کند؟ برای مثال، جمهوری‌خواهان آمریکا برای مقاصد سیاسی، کمک زیادی به کلیساهای اوانجلیس و پروتستان می‌کنند. آیا دولت ایتالیا چنین بهره‌برداری‌هایی از کلیسای کاتولیک نمی‌کند؟

 بهتر است این سئوال را به صورتی کلّی‌تر پاسخ دهم. اصولاً موقعیت دین، به معنای عام کلمه و متدینان به طور کلی، در ایالات متحده آمریکا و اروپا، به معنای واقعی کلمه، با یکدیگر متفاوت است. در آمریکا، به دلایلی مفصل که عموماً تاریخی است، دین بسیار قدرتمند و تمایلات دینی فراوان است. دین و کلیسا در آمریکا، به لحاظ اجتماعی، تأثیرگذار و به لحاظ اقتصادی، ثروتمند است. مردم نیز همچنان مایلند به کلیسا کمک کنند؛ اما در اروپا، چنین شرایطی وجود ندارد. البته به یقین، گسترش مسیحیت، حتی برای اروپاییان بی‌دین نیز مهم و پسندیده است؛ زیرا توسعه مسیحیت نوعی سمپاتی گرایش به غرب و تمدن غرب ایجاد می‌کند. به هر روی، هر دولتی موظف است در چهارچوب قوانین، ضوابط و ماده‌های قانونی پیش‌بینی شده، بودجه را مصرف کند. مسائلی که گفتید، در قانون کشورهای اروپایی لحاظ نشده است. البته در وزارت خارجه برخی کشورهای اروپایی، از جمله ایتالیا و فرانسه، بخشی به نام تعاون وجود دارد که برای تعاون و همکاری با کشورهای جهان سوم فعالیت می‌کند. دولت‌ها می‌توانند به نام وزارت خارجه و تعاون یا تعاونی‌های چند جانبه، بودجه‌هایی را صرف پروژه‌هایی کنند که در نهایت، به تقویت مسیحیت در کشورهای خاص می‌انجامد؛ مانند ساخت بیمارستان‌های مسیحی ـ کاتولیکی یا ساختن مدرسه‌ای با گرایش کاتولیکی در یک کشور جهان سومی. این شیوه، نه تنها در وزارت تعاون و امور خارجه، بلکه در بخش‌های دیگر دولت، مانند نخست‌وزیری، ریاست جمهوری، سازمان مهاجرت و… وجود دارد. برای مثال، در طرحی به نام پلیکان که کشور ایتالیا با هماهنگی واتیکان اجرا کرد، قرار شده بود جامعه آلبانی را اروپاییزه کنند و بخشی از این طرح نیز گسترش مسیحیت کاتولیک در آلبانی بود. در این طرح، پیش‌بینی شده بود برخی از مسلمانانی که قصد دارند مسیحی شوند، مورد حمایت قرار گیرند. در نتیجه این طرح که در اواخر دهه نود اجرا شد، تعدادی از مسلمانان آلبانی کاتولیک شدند؛ اما واقعیت این است که حتی در ایتالیا و کشورهای متدین مسیحی چون اسپانیا، ایرلند و کرواسی، ردیف بودجه‌ای برای کمک به فعالیت‌های بیشتری، به ویژه در خارج از کشور، وجود ندارد.


  •  آیا کلیسای کاتولیک در پخش برنامه‌هایش از طریق ماهواره، شبکه‌های اوانجلیس را رقیب خود به شمار می‌آورد؟ به عبارت دیگر، آیا برنامه‌های مذهبی اوانجلیست‌ها، مانند جلسه‌های شفابخشی، جلسه‌های دعا و کنفرانس‌های گسترده‌ای که به لحاظ ماهیت، این عبادت‌های دسته‌جمعی با مناسک و ضوابط کلیسای کاتولیک تفاوت دارند، از سوی کلیسای کاتولیک، مورد انتقاد قرار می‌گیرد یا کلیسای کاتولیک این گونه برنامه‌ها را عبادت مخلصانه دینی می‌انگارد؟

 
این قبیل پرسش‌ها که مربوط به رقابت میان شاخه‌ها و فرق دینی است، بسیار پیچیده است و پاسخ کوتاهی ندارد. برای درک چگونگی این رقابت و تبدیل رقابت به خصومت، باید ابتدا موقعیت کلیسای تبشیری را ـ که عمدتاً پروتستان با منشأ آمریکایی هستند ـ به خوبی شناخت. در ضمن، باید تمایل پروتستان‌ها برای جذب کاتولیک‌ها را نیز در نظر داشت و توجه کرد که این رقابت در کدام صحنه‌ها انجام می‌شود. به عبارت دیگر، باید به این دو پرسش نیز پاسخ داد که آیا کاتولیک‌ها، توسعه و پیشرفت پروتستان‌ها را در خارج از قلمرو کاتولیکی می‌پذیرند و آن را به نفع خود می‌بینند؟ یا اینکه حتی در خارج از قلمرو کاتولیکی، در مقابل آنها می‌ایستند؟ به عبارت دیگر، آنها را تا چه حدی تحمل و تا چه حدی تشویق می‌کنند؟

همه اینها پرسش‌هایی است که در پی پرسش شما درباره رقابت این دو فرقه، به ذهن خطور می‌کند. پاسخ به تمامی این پرسش‌ها زمان زیادی می‌طلبد؛ اما به اجمال می‌توان گفت که تعارض و رقابت میان کلیسای کاتولیک و کلیسای جدید پروتستان با منشأ آمریکایی یا همان اوانجلیس، به طور عمده، در کشورهای آمریکای لاتین بروز کرده است و روز به روز، بر شدت آن افزوده می‌شود؛ زیرا کلیسای پروتستان در کشورهای آمریکای لاتین، بسیاری از کاتولیک‌ها را جذب و آنها را پروتستان کرده است. در واقع، پروتستان‌ها در این منطقه، پا توی کفش کاتولیک‌ها کرده‌اند؛ اما در مناطق دیگر، حتی در آفریقای سیاه ـ نیز این رقابت یا خصومت به شدت آمریکای لاتین نیست؛ زیرا در عموم قلمروهای غیر آمریکای لاتین ـ حتی در خود اروپا، پروتستان‌ها قصد ندارند پا توی کفش کاتولیک‌ها کنند. به همین دلیل، کلیسای کاتولیک در اروپا، به فعالیت‌های پروتستان‌ها حساسیتی نشان نمی‌دهد.

  •  آیا نمی‌توان گفت ترویج مسیحیت پروتستان در آمریکای لاتین، بخشی از هژمونی سیاسی ـ دینی آمریکاست؟ یا باید این اقبال اهالی آمریکای لاتین را به تفاوت آموزه‌های مسیحیت کاتولیک با پروتستان نسبت داد؟ درباره ترویج مسیحیت در آمریکای لاتین، نقش رسانه‌های قدرتمند آمریکایی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
 واقعیت این است که توسعه پروتستانتیسم، امروز دیگر یک جریان جهانی است. در حال حاضر، مسیحیت تبشیر کننده و بلکه عمدتاً مسیحیت پروتستانی آمریکایی در همه جای دنیا، در حال توسعه و رونق است. این کلیسا مورد حمایت نه تنها سیاست خارجی آمریکا، بلکه گروه‌های منجی داخل آمریکا، به ویژه گروه‌های راست‌گرای سیاسی نیز است.
برای پاسخ دقیق به این پرسش، لازم است دین و تحولات دینی در آمریکا و همچنین بی‌اعتنایی زمامداران دهه ۶۰ و ۷۰ آمریکا به دین، بررسی شود. سپس باید چرخشی که در زمان رونالد ریگان، به دین و به ویژه راست دینی پدید آمد، مورد تحلیل قرار گیرد. همچنین باید بررسی کرد که چگونه راست دینی از سقوط بلوک شرق، هیجان‌زده شد و چگونه خود را بسیج کرد که مجموعه شرق اروپا و بلوک شرق را تحت نفوذ و حتی سیطره خویش درآورد و این مسئله چه کنش‌ها و واکنش‌هایی در پی داشت.

گروه‌های راست در دهه ۹۰، دستخوش تحولاتی درونی گردیدند که جای تحلیل و بررسی دارد. آنها در زمان بیل کلینتون، از قدرت دور بودند و در همان زمان، در حال پردازش تئوریک برای جهشی بودند که در سال ۲۰۰۰، با آمدن جرج بوش پسر اتفاق افتاد. برای شناخت درست و دقیق کلیسای پروتستان، منهای شناخت ریشه‌های تئوریک و تئولوژیک آن به لحاظ کلامی، باید تاریخ آمریکا، جامعه آمریکا و تحولات دینی آن جامعه و همچنین خود شخصیت ریگان و نوع راست‌گرایی او، یا به عبارتی، ریگانیسم هم مورد بررسی قرار گیرد.

به هر روی، این کلیسا در خدمت منافع سیاست خارجی آمریکا، به ویژه سیاست خارجی جناح راست و راست‌گرایان آمریکاست؛ چنان‌که از جانب آنان، حمایت و تقویت می‌شود. این موضوعی پیچیده است که برای شناخت دقیق آن، مسائل بسیاری باید مورد مطالعه و تحلیل قرار گیرد. اینکه آیا این ترویج با انگیزه‌های مشخصی، اعم از سیاسی و اقتصادی صورت می‌گیرد یا مردم آن سامان رغبتی به تعالیم پروتستانی دارند یا نه، باید با دقت و تأمل بیشتری بررسی شود.

  •  در همین آمریکای لاتین، با پدیده‌ای روبه‌رو بودیم، به نام الهیات رهایی‌بخش که توانست در کشورهایی که زیر سلطه شدید کودتاچیان و سیاست‌های استعماری آمریکا قرار داشتند، کارگشا باشد. الهیات رهایی‌بخش چیست و چگونه توانست مبنای تحولات اجتماعی ـ سیاسی آمریکای لاتین قرار گیرد و اکنون در چه موقعیتی است؟

 
الهیات رهایی‌بخش مؤلّفه‌ای کاتولیکی است که در میانه دهه ۶۰ پدید آمد. در آن زمان، کلیسای رسمی‌کاتولیک در آمریکای لاتین، نسبت به وضع معیشتی و اقتصادی مردم و ظلم اقتصادی و اجتماعی موجود، بی‌تفاوت شده بود و همین مسئله زیربنای ایدئولوژیک الهیات آزادی‌بخش قرار گرفت. الهیات آزادی‌بخش یک مسئله سیاسی نبود. الهیات آزادی‌بخش قرار گرفت. الهیات آزادی‌بخش یک مسئله سیاسی نبود و اساساً در آمریکای لاتین، مانند خاورمیانه نسبت به استقلال حساسیت وجود ندارد. الهیات آزادی‌بخش در بستر کلیسای کاتولیک، تعالیم اولیه مسیح و کلیسای کاتولیک شکل گرفت و ناظر به واقعیت زندگی روزمره مردم بود و از ظلم اقتصادی ـ اجتماعی‌ای که بر مردم می‌رفت، سخن می‌گفت. این جریان ادامه یافت تا اینکه در دهه هفتاد، موقعیت بهتری پیدا کرد و در دهه هشتاد، قدرت بیشتری به دست آورد، تا جایی که ساندنیست‌ها در نیکاراگوئه نیز به الهیات آزادی‌بخش گرویدند. این جریان تا اوایل دهه نود ادامه داشت تا اینکه با سقوط بلوک شرق و فروکش کردن ارزش‌ها و اندیشه‌های سوسیالیستی در همه جای دنیا، الهیات آزادی‌بخش نیز موقعیت پیشین خود را از دست داد و اکنون تقریباً به بخشی از تاریخ بدل شده است.

  •  کلیسای کاتولیک چه برنامه‌هایی را از طریق شبکه‌های تلویزیون پوشش می‌دهد؟ آیا جلسات عبادات دسته‌جمعی هم از این شبکه‌ها به نمایش درمی‌آید؟ در این صورت، کلیسا تا چه حد می‌کوشد جلوه‌های هنری این جلسات را بیشتر کند؟ آیا سعی می‌کند آن را از حالت آداب و مناسک رایج، خارج کند و بر وجه معنوی و تأثیرگذاری باطنی آن جلسات بیفزاید؟

 کلیسای کاتولیک بسیار سنتی است. البته ممکن است از منظر ما، کلیسای مدرن و متحولی به چشم بیاید؛ اما از دیدگاه خود کاتولیک‌ها، به ویژه کاتولیک‌های غربی، این کلیسا کاملاً سنتی و ملتزم به مبانی سنتی خویش است؛ به عکس کلیسای پروتستان، به ویژه پروتستان‌های آمریکایی که هرگز به این معنا، به سنت التزام ندارند. رویکرد کلیسای پروتستان در نوع جدید و آمریکایی‌اش، با کاتولیک‌های محافظه‌کار و سنتی متفاوت است. محافظه‌کاری کاتولیک‌ها موجب شده تا تنوع در برنامه‌های عبادی و در نتیجه، جذابیت برنامه‌ها، تا حدّ زیادی کاهش یابد. در ایران، اغلب سعی می‌شود. برای فعالیت‌های دینی، از تمامی عناصر مورد قبول اجتماع و هماهنگ با ضوابط دینی استفاده شود. هنر دینی برای ما، فی نفسه دارای موضوعیت است و حتی هنرهایی چون تذهیب وجود دارد که به استخدام دین درآمده‌اند. به همین جهت، از دیگران نیز توقع همین شیوه و روش را داریم؛ اما حقیقت این است که در آنجا، جهان مسیحیت به هیچ وجه، این‌گونه نیست و این گستردگی استفاده از هنر در بیان مفاهیم دینی وجود ندارد؛ به ویژه در کلیسای محافظه‌کاری چون واتیکان که برنامه‌هایشان در ظاهر، بسیار تکراری است. برای مثال، مشابه نمایشگاه‌های قرآنی که در ماه مبارک رمضان، در تهران برگزار می‌شود، با آن همه جذابیت و گستردگی، در هیچ جای دنیا وجود ندارد. اگر هم اسقف یا کشیشی در برنامه‌های خود، از روش‌هایی جدید و جذاب استفاده کند، مورد تأیید واتیکان قرار نمی‌گیرد و در رسانه‌هایشان نمایش داده نمی‌شود.

  •  آیا می‌توان گفت پاپ پیشین سیاست‌های تبشیری خود را با رسانه‌ها تنظیم کرده بود و ارتباطات بیشتری با رسانه‌ها داشت؟

 پاپ ژان پل دوم یکی از مهم‌ترین شخصیت‌های جهانی بود که تا حد امکان، از رسانه‌های گروهی، به ویژه تلویزیون استفاده می‌کرد و به خوبی می‌دانست چگونه باید از رسانه‌ها استفاده کند. عمده نفوذ پاپ ژان پل دوم به دلیل تخصص او در استفاده به موقع، و فراوان از رسانه‌های گروهی بود. او اصولاً یک مرد رسانه‌ای به شمار می‌آمد و از این جهت، یک استثنا بود. مشکل بتوان گفت که در سال‌های اخیر، هیچ شخصیت سیاسی در سطح بین‌المللی، به‌اندازه او از رسانه‌ها استفاده کرده باشد. پاپ کنونی بدون شک، شخصیتی رسانه‌ای نیست. او به لحاظ فلسفی و کلامی، یک تئولوگ است. در واقع، او یک شخصیت علمی است. وی به مدت ۲۰ سال، در واتیکان، مسئول مجمع دکترین عقاید مسیحی بود که آن‌هم مسئولیتی علمی‌بود، نه اجرایی. ویژگی‌های شخصی او نیز به گونه‌ای نیست که تمایل به استفاده وسیع از رسانه داشته باشد و اساساً به این کار معتقد نیست. به نظر می‌رسد سیاست او برای مدیریت کلیسای کاتولیک و تصور او درباره اولویت‌ها و ضرورت‌های کلیسای کاتولیک، با ژان پل دوم به کلی فرق می‌کند.

  •  آیا در جهان کاتولیک، چیزی به نام تربیت مبلغانی که بتوانند در رسانه فعالیت کنند، وجود دارد؟

 تا جایی که من اطلاع دارم، نزدیک به سه دهه است که در دوره طلبگی کشیش‌ها، درس‌های متعددی درباره رسانه‌ها و چگونگی کار با آن وجود دارد و اکنون نیز تأکید بر این موضوع، بیش از دهه‌های قبل است. پاپ پیشین چندین بار، در این‌باره تذکر داد و تأکید می‌کرد باید نسل جدیدی از طلاب و کشیش‌ها به صحنه بیایند که به رسانه‌ها اهتمام ویژه داشته باشند و بتوانند از رسانه‌ها، استفاده بهینه ببرند.

ادامه دارد…

ماهنامه موعود شماره ۸۴

پی‌نوشت:
٭ برگرفته از: ماهنامه رواق هنر و اندیشه (مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما)، سال ۶، دوره جدید، پیاپی ۶۴.

همچنین ببینید

Antelers6 310x165 - نگاهی به فیلم «شاخ‌ها» : از «آدم‌خواری» تا «توتم‌پرستی»

نگاهی به فیلم «شاخ‌ها» : از «آدم‌خواری» تا «توتم‌پرستی»

علاقه‌ی هالیوود به بازتولید مکرّر ژانر مردگان متحرک(زامبی‌ها) و صحنه‌های هولناک آدم‌خواری و خون‌خواری، نمی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *