خولی دو زن داشت یکی ثعلبی و دیگری اسدی. ابتدا به نزد زن اسدیاش رفت. او از خولی پرسید:«این چیست؟»
خولی گفت:«سر حسین بن علی(علیهما السلام) است. با آن ثروت دنیا را به دست میآورم.»
همسرش گفت:«مهیا باش که فردا (قیامت) دشمنت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله است. از این به بعد دیگر نه تو شوهر منی و نه من همسر تو.»
خولی گفت:«سر حسین بن علی(علیهما السلام) است. با آن ثروت دنیا را به دست میآورم.»
همسرش گفت:«مهیا باش که فردا (قیامت) دشمنت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله است. از این به بعد دیگر نه تو شوهر منی و نه من همسر تو.»