اشاره:
باورم نمیشد! حتّی مسیح را هم؟! ولی باید حرف او را میپذیرفتم. او، فیلم «آخرین وسوسه مسیح»1 را بیطرفانه معرفی میکرد. در فیلم «مصائب مسیح» 2 دیده بودم که کارگردان منطبق بر انجیل، قصه فیلم را با داستانپردازی مفصّلی پیش برده بود ولی مگر میتوان مسیح را هم تابع وسوسههای شیطانی معرّفی کرد؟
بعد از نقد «مصائب مسیح»، آن جوان با چه آب و تابی از آرشیو مفصّل و تخصّصی فیلمهای هالیوودیاش صحبت میکرد. همچنین از تخصصش در فهم و نقد فیلمهای هنری و اصیل میگفت که انگار من گناهکارم که بدون نقد و بررسی «آخرین وسوسه مسیح» به نقد «مصائب مسیح» پرداختهام. یادم میآید همان جا با احتیاط به اوگفتم: «حتماً فیلم را خواهم دید ولی فکر نمیکنم فیلمیبا چنین نامی، چندان بیطرف هم باشد و اساساً آیا میتوانیم هنر بیطرف داشته باشیم یا نه؟ باید دقّت کرد. اصلاً مگر میشود انسان به نحوی فکر کند که هم غیررحمانی و هم غیر شیطانی باشد؟ فکری بیطرف! نمیدانم، باید هر دو بیشتر تأمل کنیم.»3
یادم میآید ناگهان مثل اینکه بادکنکی کنار گوشش ترکانده باشم، جا خورد و با انکاری متفکرانه گفت: «ولی فکر میکنم حتماً هنر بیطرف داریم و نمونه خوبش همین فیلم آخرین وسوسه مسیح است. باور نداری فیلم را ببین و خود قضاوت کن. به او قول دادم که فیلم را با دقت خواهم دید و نتیجهاش را به شما ایمیل خواهم زد. فیلم را پیدا کردم و دیدم. امّا مثل اینکه عیسای این فیلم با عیسای «انجیل به روایت متّی» و «مصائب مسیح» خیلی تفاوت دارد. انگار اصلاً کارگردان و نویسنده، کتاب مقدس مسیحیان را مورد توجّه قرار ندادهاند! سراغ مجلّات و سایتهای مسیحی و سینمایی رفتم و هرچه توانستم در مورد داستان فیلم و کارگردان و نویسندهاش، مطالبی جستوجو و جمع آوری کردم. برای تکمیل کار، مطالبی هم در مورد نگاه کلی هالیوود به دین اسلام و پیامبری داشتم. به نظرم رسید بتوانم صفحاتی از مجله را به موضوع مهم ولی کمتر کار شده «وحی و پیامبری از دیدگاه هالیوود» اختصاص دهم که جامعه ما را هم ـ به دلیل دینی بودنش ـ به شدت تحت تأثیر قرار داده است؛ ولی متفکران ما کمتر به این مهم پرداختهاند. در مسیر تحقیق، با هر کدام از دوستان که روبرو میشدم، از استاد حوزه و دانشگاه تا طلبه و دانشجو و دانشآموز، همه بسیاری از این فیلمهای هالیوودی را دیده ولی به تعمّق جدی نپرداخته بودند و هر کدام حرفهایی در دل داشتند، ولی در فکرِ قلمیکردن و تأمل دقیق در آنها نبودند. نمیدانم، شاید کارهای بسیار مهمتری داشتند از بررسی تأثیر سینما، این «رسانه جاعل» بر موضوعی به اهمیّت وحی و پیامبری.۴
در جستوجوی ریشهها
مطمئن بودم فیلمی چون «آخرین وسوسه مسیح» از آسمان به زمین نیفتاده است، یا مثلاً فیلمی چون «ده فرمان»5 که با قباحت تمام به حضرت موسای قبل از پیامبری نسبتهای ناروایی میدهد، از رود نیل گرفته نشده است. باید جستوجو میکردم که بفهمم چرا در انیمیشن «شاهزاده مصر»6، حضرت موسی(ع) در ابتدای فیلم حتّی با تفکر خداپرستی هم آشنا نیست و یک جوان لذتطلب بیکار به تصویر کشیده شده است! باید درک میکردم که چرا پیامآوران و منجیان جدید هالیوود به شدت با بودیسم و هندوئیسم پیوند خوردهاند.۷ میدانستم اگر کاری نکنم فردا روزی فرزندم تحت تأثیر این کارتونها و فیلمها همین تصویر از پیامبران را، وحی منزل تلقی خواهد کرد و سر کلاس «معارف» کارتون جدیدتر هالیوود در مورد فلان پیامبر بزرگ را با بَغل دستیاش رد و بدل خواهد کرد و دو نسل دیگرم از پیامبری، فقط همان را در ذهن میپروراند که اربابان هالیوود خواستهاند. تصمیم گرفتم ریشههای نگاهِ هالیوود به وحی و پیامبری را مورد تعمق بیشتری قرار دهم تا انشاء الله در تصویر سازیهای آینده خود و دیگران از پیامآوران وحی، توجه دقیقتری به فضای اطراف هم داشته باشیم.
بیتردید، هالیوود مجموعه شرکتهای بزرگ فیلمسازی آمریکایی است و اکثر آمریکاییها مسیحی هستند، پروتستان و کاتولیک، ولی اقلیتهای دیگری هم در آمریکا مؤثرند. مسلمانان، یهودیان و بودائیان. باید سهم هر یک را در مسیر این فیلمپردازیها دقیقاً مشخص میکردم. یقین داشتم که نمیتوانم از روی مقدار جمعیت هر کدام، تأثیرشان را بفهمم؛ بلکه باید از مقدار قدرت مادی و فنی و تکنیکی و خصوصاً نفوذشان بر هالیوود به داوری منصفانهای برسم. پس چنین یافتم که یهودیان نقش اول را در انگارهسازی هالیوود دارند. به گفته اساتیدی چون مارک وبر آمریکایی و محمد الغیطی مصری و شمس الدین رحمانی ایرانی یهودیان ۹۰ درصد بر هالیوود تسلط دارند.۸ سپس مسیحیان پروتستان خصوصاً صهیونیستهای مسیحی و پس از آن کاتولیکها، بعد از آنها بودائیان و هندوها و کمی هم مسلمانان و سایر مذاهب شرقی. نکته محوری که یافتم این بود که در این ترتیببندی سهم «حقانیت تفکرات» در حدّ صفر است و میزان قدرت و ثروت و نفوذ در سیاستگذاریهای فرهنگی و سیاسی آمریکا و بالتبع هالیوود حرف اول را میزند؛ البّته لازمه جهان شکاک و نسبیگرا و سود محور غربی هم، چیزی جز این نیست و در چنین دنیایی است که شیطانپرستان هم دارای پیامبری یهودی میشوند به نام « آنتوان لوی» و یا روشنفکران ادعای تجربهای درونی بهتر از پیامبران میکنند و خود را پیامبران عصر مدرن مینامند، یا ادیان جدیدی چون رائیلیان و بودیسم یهودی (یهودیت بودیستی) و کابالیسم۹ (عرفان یهودی ممزوج به مناسک مشرکانه) و … پدید میآیند و یا پیغامآوران ماشینیسم و تکنولوژی یا فرازمینیها در فیلمهای مختلفی خود را به رخ بشر معاصر میکشند.
وحی و پیامبری در فیلمهای مسیحی
غالیان و توطئه چینانی چون رومیان و یهودیان دنیاطلبی مانند پولس۱۰، از اوان مسیحیت سعی در مصادره این دین الهی به نفع دنیای خود داشتند. مسیحیت، امروزه پر است از مفاهیمیکه حتی بسیاری از منصفان مسیحی هم درباره آن انتقاد و نقد دارند. در اسلام و یهودیت، وحی به مفهوم ارتباط بین خدا و پیامبرش است، ولی در مسیحیت این مفهوم عوض شد و عیسی(ع)، خود وحی الهی شد. در مسیحیت تثلیثی امروزین، مسیح همان خداست که تجسّد یافته تا بیاید رنجی را تحمل کند و به صلیب کشیده شود تا رستگاری را برای مسیحیان به ارمغان بیاورد. ایمان او به خدای پدر و عشقش به نجات انسانهاست که او را در تحمل رنج و رضایت از وضع موجود، یاری میرساند. سینمای مسیحی را باید سینمای تجسّد، گناه ازلی، ایمان، عشق، رنج، صلیب، فداء، تثلیث، تسلیم و تقدیر۱۱ دانست؛ البته با قرائتهایی خاص مسیحیت پولسی شده فعلی که چاشنی ذلتپذیری۱۲ و سکولاریسم و جبرگرایی و عقل ستیزی (یا حداقل عقلگریزی) را هم به همراه دارد.
مسیحیت در نظر بونوئل
به دلیل ابهام و عقلگریزی در برخی مفاهیم مسیحیت فعلی و به دلیل سلطهای که صهیونیستها در هالیوود دارند، برخی فیلمهایی که در مورد حضرت مسیح(ع) ساخته شدهاند، به شدّت بر تقدّسزدایی از این پیامبر اولوالعزم الهی و کلیسا و مفاهیم دینی مسیحیت تأکید دارند؛ مثلاً دو فیلم «ویریدیانا» و «نازارین» اثر بونوئل، رنج مسیحی را نه تنها مایه رستگاری ندانست بلکه آن را نوعی بیماری روانی و از جنس مازوخیسم و خود آزاری دانست که موجب تباهی است؛ تا حدی که کلیسای کاتولیک بونوئل را همطراز شیطان و مثل او مطرود از درگاه خداوندی دانست.۱۳ موضوع فیلم «ویریدیانا» راهبهای جوان است که هنوز وارد صومعه نشده است. وی از ترس از دست دادن ایمان، با دیگران معاشرت نمیکند و لباس خشن میپوشد و شبها بر زمین میخوابد و خود را شلاق میزند و در رنج میاندازد. او خود را وقف گدایان کرده ولی در نهایت همانها در شبی تیره و تار، جنونآمیز و مست به خانهاش حملهور شده و پس از تجاوز به او، اموالش را هم به سرقت میبرند. صحنه شام آخر فیلم، درست مثل تابلوی شام آخر داوینچی به تصویر درآمده و سه بار صدای خروس ما را به یاد خیانت ادعایی پطروس میاندازد که کلیشه تمامی فیلمهای مسیحی است.
قهرمان دیگر بونوئل، یعنی «نازارین» هم سخت به آیین مسیح تعصب میورزد و حاضر به سازش با محیطش نیست و به دلیل شدت حمایتش از رنج دیدگان و بینوایان، خشم کلیسای جامع مکزیک را برمیانگیزد و به جوخه اعدام سپرده میشود. در زمینه این فیلم هم مثل فیلم «برادر خورشید، خواهر ماه» که زندگی «فرانچسکو» راهب مسیحی را به تصویر میکشد، مراکز اصلی کلیسا به همکاری با ثروتمندان و جاهطلبان دنیاگرا متهم میشوند؛ اتهامیکه میتوان با دقّت در تاریخ قرون وسطی و معاصر در سند آن خدشههایی وارد کرد.۱۴
حقیقت این است که محوریّت شرارت و جنگهای قدرتطلبانه اواخر قرون وسطی و دوران معاصر را باید در بین زرسالاران یهودی فریسی جستوجو کرد که با فرافکنی و اتهام زدن به دیگران، نقش خود را به فراموشی عمدی سپردهاند؛ در حالی که اگر تاریخ تحریف مسیحیت و اسلام و جنگهای صلیبی و رنسانس و جنگهای جهانی اول و دوم دقیق جستوجو شود، با حقایق دیگری روبرو خواهیم شد.۱۵
نگاهی به فیلم «آخرین وسوسه مسیح»
«مارتین اسکورسیزی» کارگردان این فیلم، به ساختن فیلمهای مردانه و خشن شهره است. شخصیت مسیح در این فیلم، دقیقاً مانند شخصیت «تاویس» در فیلم «راننده تاکسی» (1976م)، آقای «جیک لاموتا» در فیلم «گاو خشمگین» (1980م) و یا «ماکس کیدی» در «تنگه وحشت» (1991م) اوست که دارای دوگانگی خاصی میباشند و این دوگانگی هم در محتوا و هم در فرم فیلم، نمایش داده میشود. در این فیلمها شاهد افرادی هستیم که در عین دل بستن به خشونت یا رابطه جنسی با یک زن، تلاش میکنند برای ایجاد عدالت یا رستگاری زندگی کنند و فدا شوند(!) این فیلمها حس دوگانهای در بیننده میآفرینند. مسیح هم در «آخرین وسوسه مسیح» (1988 م) بین انسانیت و خدائیت خود متلاطم است و از طرفی مکاشفات رحمانی او را به سوی فداء و تصلیب میکشاند و از طرفی وسوسههای شیطانی و زمینی او را به سوی قدرت، و زن و دنیا میکشاند. شخصیت مسیح در این فیلم کاملاً زمینی شده و بدون تقدس به نمایش درآمده است. انگار تقدسزدایی خود به یک بت جدید در هالیوود بدل گشته است که حتی به مسیح هم رحم نمیشود. عیسای مجعول اسکورسیزی تمام تلاش خود را میکند تا خدا مسئولیت پیامبری و فدا شدن را از دوشش بردارد و او راحت شود و به صلیب کشیده نشود ولی بالاخره میپذیرد و به تبشیر میپردازد ولی دینی صرفاً عشقی را تبلیغ میکند و نه عشقی به همراه مبارزهای علیه ظلم و ستم رومیان و یهودیان، ولی شیطان حتی بر روی صلیب هم مسیح را رها نمیکند و به شکل فرشته نجات او ظاهر میشود و وی را از صلیب پایین آورده و با فریب میگوید: «تو در امتحانت پیروز شدی و اکنون میتوانی با زن مورد علاقهات مریم مجدلیه (فاحشه توبه کرده) ازدواج کنی. مسیح نیز اسیر حیله ابلیس میشود و با معشوقهاش ازدواج میکند و بچهدار میشود. بعد از پیر شدن در هنگام مرگ، یهودا بر بالینش حاضر شده و به او گلایه میکند که: « من به خود قبولاندم که تو را لو دهم تا تو به صلیب کشیده شوی (و مسیحیان به رستگاری برسند)، ولی تو اسیر شیطان شدی و زندگی معمولی و ازدواج را برگزیدی.» در اینجا مسیح متوجه فریب شیطان میشود و از خدا میخواهد که او را بر روی صلیب برگرداند تا فدای گناهان بشر شود و چنین میشود و مسیح بر روی صلیب فریاد میزند: «مأموریت من انجام شد.»
این فیلم از جانب کلیسا به شدت محکوم شد و اسکورسیزی هم مانند نویسنده این داستان «نیکوس کازانتزاکیس» (1883 ـ ۱۹۵۷م.) از جانب مؤمنان و کلیسا مورد بازخواست قرار گرفت. «کازانتزاکیس» نویسنده یونانی سه رمان «مسیح باز مصلوب»، «آخرین وسوسه مسیح» و «مرد بینوای خدا»، که هیچگاه دید خوبی نسبت به اربابان کلیسا نداشت بعد از نوشتن «آخرین وسوسه مسیح» (حوالی ۱۹۴۸م) مورد خشم کلیسای ارتدوکس یونان قرار گرفت و در آوریل سال ۱۹۵۴م، این کتاب مورد تحریم پاپ قرار گرفت.۱۶ «نیکوس» روح ناآرامی داشت که در جستوجوی حقیقت، در دنیای تاریک «غرب بدون معنا» تحولات فکری و تجربیات کمونیسم و بودیسم و نقد کلیسا و عشق به سن فرانسیس و نیچه و برگسون را از سر گذراند. شاید او به دنبال «معناگرایی ناب» بود ولی تا پایان عمر خود هم به آن نرسید. شاید با آشنایی «نیکوس» با اسلام و دانستن نظر اسلام نسبت به اباحه ازدواج برای پیامبران هیچگاه رمان و فیلمی عجیب چون آخرین وسوسه مسیح خلق نمیشد. وقتی این نویسنده از دنیا رفت (۱۹۵۷م) هیچ کلیسایی در یونان حاضر به پذیرش جسد او نشد. امروزه تحریفات مسیحیت مایه بسیاری از نقدها به این کیش و آیین است که گاه رنگ افراط هم به خود میگیرد.
لازم به ذکر است که فیلم «آخرین وسوسه مسیح» طبق هیچ کدام از اناجیل موجود هم ساخته نشده است۱۷ و عصمت و تقدّس مسیح را به شدت زیر سؤال برده شده و بعضاً یهودای اسخریوطی را حکیمتر از مسیح نشان داده است. این تبرئه یهودا از گناه تاریخیاش، که هرگز مور قبول کلیسا واقع نشده است در فیلمهای دیگری هم که در مورد حضرت عیسی(ع) ساخته شده، دیده میشود و بعضاً حتی یهودیان هم در کنار یهودای خائن ابزار مشیت خدا برای تصلیب مسیح و آمرزش گناه ذاتی بشر به تصویر درمیآیند و گناهِ شکنجه و کشتار مسیحیان را با ظرافت از یهودیان فریسی و صدوقی دنیاطلب دور کرده و به خواست خدا نسبت میدهند و در حقیقت نوعی جبرگرایی و مشیّتگرایی را به مخاطب القا میکند.
مصائب مسیح در قرن بیست و یکم
شاید مهمترین اثری که در سالهای اخیر در مورد تصلیب یسوع ساخته شده است، فیلم مل گیبسون (۲۰۰۴م) باشد. در این فیلم که دوازده ساعت آخر زندگی حضرت به تصویر درمیآید، شاهد خیانت یهودا، انکار پطروس، شکنجه هولناک مسیح، تحمل و رضایت عاشقانه مسیح در برابر خواست خدا، قساوت گروهی از خاخامهای فریسی و مخالفت برخی دیگر از خاخامهای یهودی در شورای سن هدرین، ادعای پسر خدا بودن توسط مسیح و تصلیب و آمرزش و رستگاری هستیم. در این فیلم عیسی صلیب را در آغوش میکشد و کاملاً ذلتپذیر و مشیتگرا تصویر میشود. از طرفی فیلم به علّت مخالفت یهودیان با مسیح نمیپردازد و تأکید خشونتآمیزی بر شکنجههای مسیح توسط رومیان دارد. کارگردان فیلم (گیبسون) با ارجاعاتی به گذشته و کودکی عیسی و فلاش بکهای متعدد خود، عشق مادر و پسر را به تصویر میکشد و بیرحمانه عاطفه مخاطب را به بازی میگیرد و با موسیقیهای به جای «جانی بنی» روح مخاطب فیلم را از شدت رنجهای مسیح میآزارد. مل گیبسون که در ساختن فضایی فوق خشونت تخصص دارد، به شدت احساسات مخاطب را برمیانگیزاند و مسیح را به گفته خودش همچون گاندی تابع سیاست «مبارزه صلحجویانه» و «ظلمپذیری» معرفی میکند. وی در این صحنهها به فلسفه اخلاق دوران کنونی نزدیک میشود که: «هر که با شمشیر بکشد، با شمشیر نیز کشته میشود.»18 و «هر که با شما دشمنی کند هم او را دوست داشته باشید.» انگار مبارزات حضرت با فریسیان روبه صفت و مجاهدتهای مسیح با رومیان ستمگر که حتی در انجیل محرّف کنونی هم آمده است، ۱۹ اصلاً مورد توجه گیبسون قرار نگرفته است و آموزههای بودیستی رو به رشد در غرب، پیامبری ظلمپذیر، غیر مجاهد و سکولار ساخته است. مطمئناً تا زمانی که حدود دو میلیارد مسیحی جهان تحت سلطه این آموزههای استعماری باشند یهودیان با تعداد اندک خود، نبض شریانهای حیات غرب را در اختیار خواهند داشت.۲۰
با این تحلیل با درصد بالایی از اطمینان میتوان گفت که این فیلم برخلاف تبلیغات موجود، اثری ضد یهودی نیست و با ترویج و تثبیت آموزهای غلطی چون تثلیث و سکولاریسم و جبرگرایی و ذلتپذیری و فداء و تقدیس دموکراسی یونانی و تجسیم خدا و عقلگریزی و حاکمیت تاریخی فرهنگ و زبان عبرانی ـ یهودی در فلسطین (سرزمین موعود ادعایی یهود)، بیشترین خدمت را به یهودیان و صهیونیستهای هالیوود کرد و عملاً تبلیغات ظاهری علیه فیلم به نفع فروش آن تمام شد.۲۱ (حدود هفتصد میلیون دلار فروخت.) گرچه گیبسون و کلیسای غافل و یهودی زده کاتولیک میپندارند که به دین خدا خدمت کردهاند. این مطلب را نمایش بسیار وسیع فیلم در سینماهای آمریکای شمالی تأئید میکند (حدود ۴۰۰۰ سینما همراه با هم این فیلم را نمایش دادند)؛ و با توجه به اینکه، بیشترین سهم صنعت سینما و سینماداری غرب را یهودیان و صهیونیستها در اختیار دارند، به راحتی میتوانستند جلوی پخش گسترده فیلم را بگیرند؛ دقیقاً مثل کارتون «محمد، آخرین پیامبر (ص)»22 که همزمان با یازده سپتامبر در آمریکا تولید شد و چهره مثبتی از پیامبر اسلام (ص) به نمایش میگذاشت، ولی چون با تبلیغات صهیونیستی و ضدّ اسلام آن زمان همخوانی نداشت، تا چهار سال در تعداد بسیار محدودی سینما (فقط حدود پنجاه سینما) به نمایش درآمد و اخیراً در حال نمایش وسیعتری در آمریکا میباشد.۲۳
سایر آثار مسیحی
در مورد فیلمهای مسیحی هالیوود اشاره به فیلمهای مطرح دیگری هم ضروری به نظر میرسد:
دیوید وارک گریفیث با فیلم «تعصب» در نیمه اول قرن بیستم، نخستین تصویر سینمایی از مسیح را به نمایش گذاشت و به الگویی برای تقلید آیندگان تبدیل شد. در سال ۱۹۵۳م. فیلم «خرقه» براساس داستانی از «لویدسی داگلاس» به کارگردانی «فرانک روس» در کمپانی یهودی «فوکس قرن بیستم» ساخته شد، که در آن فراز اصلی و دراماتیک ماجرا یعنی محاکمه و محکومیت حضرت توسط رهبران دینی و سیاسی یهود (خاخام«قیافا» رهبر حاخامها و پادشاه یهود «هرود» یا «هیرودیوس») به فراموشی عمدی سپرده شده است و تصلیب، صرفاً آمرزش و سعادت را، منهای فریسی ستیزی حضرت، به نمایش میگذارد و محور داستان را به مسابقه عشق «گالیو» فرماندهی رومی و امپراطور روم (کالیگولا) برسر «دیانا» میکشاند.۲۴
فیلم «عیسی مسیح، سوپر استار» در سال ۱۹۷۳م توسط «نورمن جویسون» ساخته شد که به سبک جدید و کنایی به زندگی مسیح پرداخته بود. در فیلم «بزرگترین داستان عالم» که توسط «جرج استیونس» ساخته شد، جایی برای «مریم» مادر حضرت، وجود نداشت و بازیگران مو بور و چشم سبز نقشها را با همان مدل خطای هالیوودی بازی کردند. این فیلم با نگرشی گزینشی به داستان زندگی آن پیامبر راستین، نقش خیانت یهودا و پادشاه یهود «هیرود» را کمرنگ کرد و گناه تصلیب را به گردن «پیلاتوس» فرماندار رومی فلسطین انداخت.۲۵
در فیلمهایی که در مورد حضرت مسیح ساخته میشود پایبندی نابجایی بر دموکراسی دیده میشود که نتیجه نگاه تمدن لیبرال دموکراسی غرب به تاریخ است که نقطه طلایی و اوج تاریخ بشر را حاکمیت لیبرال دموکراسی بر بشر میپندارد و لذا اصول آن را از خدا هم مهمتر تلقی میکند.
شاید یکی از مهمترین فیلمها در مورد حضرت عیسی(ع) فیلم «انجیل به روایت متی» اثر پازولینی باشد که از نظر کلیسای کاتولیک فیلمی عالی ارزیابی شد. در این فیلم برخلاف فیلم گریفیث که مسیح «بره ّای آرام بود که به مسلخ فداء رفت» شخصیتی شورشی و سیاسی از ایشان به نمایش گذاشته شد. به گفته خود کارگردان: «مسیح در این اثر، طغیانگری چپگراست که در یک محیط خرده کارگری آماده شورش، ظهور میکند.» پازولینی چون متی (ماتیوس) را «نزدیکترین فرد به مسائل واقعی یک دوران تاریخی و انقلابیترین حواری عیسی(ع)» دید فیلمی را براساس انجیل متی ساخت؛ ۲۶ گرچه اکثر فیلمهای مسیحی اکثراً براساس انجیل یوحنا که به افکار پولس (یهودی مسیحینما) نزدیکتر است، ساخته میشود.
در سال ۱۹۷۹ فیلم «عیسی» به کارگردانی «جان کرشی» و«پیتر سایلس» توسط دو کمپانی «بریتیش» و «کلمبیا» (محصول مشترک آمریکا و انگلیس) ساخته شد. نویسنده فیلم «برایانت فیشن» بود که براساس انجیل لوقا، تصلیب مسیح در فیلم را به دور از خشونتهای گزافی چون فیلم «مصائب مسیح» تصویر کرد و یهود را ابزار اجرای مشیت الهی معرفی کرد که با اجرای اصول دمکراسی مسیح را به قربانگاه بردند. همانطور که در اکثر آثار هالیوودی و غیر هالیوودی در مورد مسیح شاهدیم، در این فیلم هم حضرت پطرس شمعون(ع) که جانشین واقعی حضرت عیسی(ع) بود، خیانتکار نشان داده میشود در حالی که از نظر روایات اسلامی وی وصی معصوم بوده است. خودآگاه یا ناخودآگاه دقیقاً همان جریانی که از صدر مسیحیت سعی در تضعیف پطرس(ع) و تعالی پولس داشت، در این فیلمها هم تلاش خود را آگاهانه یا ناآگاهانه با تأکید موسیقایی و طراحی چهره ادامه میدهند.۲۷ در فیلم «مصائب مسیح» نیز پطرس(ع) به صورت شخصیتی با چهرهای منفی و منکرحقّ عیسی نمایش داده میشود.
« فرانکو زفیرللی» نیز با ساخت «عیسی بن مریم» و با قطاری از ستارگان تاریخ سینما، همان مسیح آرام و تسلیمپذیر سایر آثار را تکرار کرد و به معجزات عیسی(ع) اصالت داد. «مسیح مونترال» در سال ۱۹۸۹، عیسی(ع) را در دوران معاصر بازسازی کرد که مانند فیلم «مسیح سوپراستار» حقّ زیادی برای یهودای اسخریوطی قائل است و داستان را از زبان او میشنویم. فیلمهای «آهنگ برنادرت» و «راهبه» اثر «فرد زینهمان» و فیلم «نرگس سیاه» اثر «مایکل پاول» و «امریک پرسبرگ» (1976) به زندگی راهبههای مشهور عالم مسیحیت پرداخته و آثاری تبلیغی ـ تبشیری برای مسیحیت با هدف قرار دادن دخترانِ جوان میباشند. فیلمهایی چون «برادر خورشید، خواهرماه» و «فرانچسکو» به زندگی عرفانی و انزواطلبانه و سکولار راهبان مسیحی میپردازند که در بین مخاطبان غافل، جذبه زیادی نسبت به مسیحیت ایجاد میکند. متأسفانه تلویزیون ما هم با بیتوجهی آشکاری، بسیاری از این آثار را حتّی بدون نقد و بررسی پخش میکند و در ترویج آیین خرافی و تحریف شده مسیحیت، بهترین کمک را در تیراژ میلیونی ببیننده به اربابان هالیوود میکند.
«رمز داوینچی»، تبلیغات گمراه کننده برای فروش بیشتر
اخیراً فیلم «رمز داوینچی» یا «کد داوینچی»28 با بودجه صد میلیون دلاری توسط «ران هاوارد » ساخته شد. این فیلم براساس کتاب «دن براون» ساخته شده و در آن شخصیتی به اسم «رابرت لنگدون» باید رمز تعدادی از بزرگترین آثار هنری جهان را کشف کند و پرده از راز صد ساله فرقهای خطرناک و مرموز بردارد. در این فیلم تئوری ازدواج حضرت مسیح و تولد فرزندان او به مانند فیلم آخرین وسوسه مسیح مطرح میشود. در این فیلم چنین وانمود میشود که مردانِ تابلوی «شام آخر» لئوناردو داوینچی، حواریون عیسی(ع) نیستند، بلکه فرزندان او هستند. به همین جهت این فیلم مورد نقد و حمله بسیاری از کلیساها واقع شده است، ولی در روزنامه واتیکان طی یادداشتی با عنوان «هیاهوی بسیار برای هیچ» آمده است که: «تبلیغات موجود به احتمال بسیار، عظیمترین استراتژی فروش یک کتاب یا فیلم است که در چند دهه گذشته مورد استفاده قرار گرفته است.»29 دقیقاً مثل تبلیغات معکوس برای فیلم مصائب مسیح که فروش آن را که با بودجه بیست و پنج میلیون دلاری ساخته شده بود، تا حدود هفتصد میلیون دلار بالا برد و حتی خود گیبسون هم از این فروش بالا تعجّب کرد. تکنیکی که همیشه پولپرستان و شهرتطلبان عالم به کار بردهاند: «عملی یا حرفی خلاف عرف و شرع مردم بزن یا غلو کن تا بزرگ شوی» و بعضی ستارههای فاسد هالیوود تا جایی پیش رفتهاند که حتی با هماهنگی قبلی شایع میکنند که به کودکی تجاوز کردهاند تا پس از دادگاهی و تبرئه شدن، مشهور شوند(!) آری، این است چهره واقعی و منفور دنیاطلبی و اومانیسم.
محمدحسین فرجنژاد
ماهنامه موعود شماره ۸۵
پینوشتها:
۱. The last temption of christ
۲. the passion of the christ
۳. شهید سیدمرتضی آوینی در کتاب سه جلدی سینما آیینه جادو به طور مفصل به این مهم پرداخته است. به علاوه مقالات زیادی در مورد جهت داری هنر و سینما نوشته شده است، به عنوان نمونه مراجعه کنید به: مقاله «سینما و فلسفه، شکگرایی و صهیون (نقد محتوایی فیلم ماتریکس)»، مجله معرفت، ش ۸۵ و مقاله «پروپاگاند یا پاپ کورن! (هالیوود و سیاست، ارتش، سیا، پنتاگون و تروریسم)»، مجله دنیای تصویر، ش ۱۳۹، دی ۱۳۸۳، ص ۶۴.
۴. البته اخیراً با تلاشهای دلسوزان کارهای مثبتی انجام گرفته و یا در حال انجام است. از جمله نشستی با عنوان: «نقد و بررسی تصویر پیامبران الهی در سینمای غرب» با حضور نادر طالبزاده و دکتر حسن بلخاری و آقای شاهحسینی در روز سهشنبه ۱۹/۲/۸۵؛ و نشستی دیگر با عنوان «ظرفیت سینمای مستند و انیمیشن در تبیین سجایای پیامبر اعظم (ص)» با حضور محمد اصلانی، نادر طالبزاده و پژمان از سوی معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامیبرگزار شد.
۵. The Ten Commandments
۶. Prince of Egypt
۷. ر.ک : همین مقاله، بخش قرائت هندویی ـ بودایی از وحی و پیامبری در سینما.
۸. در این زمینه حرف برای گفتن بسیار زیاد است ولی شما را به مطالعه مقاله سینما و فلسفه، شکگرایی و صهیون (نقد محتوایی فیلم ماتریکس)، مجله معرفت، ش ۸۵ جلب میکنم که منابع مفیدی را در این زمینه معرفی کرده است. علاوه بر آن منابع اخیراً کتاب «سلطه پنهانی» اثر مجید صفاتاج هم مطالب مفیدی در این باره ارائه داده است. و همچنین ر.ک: مقاله«نگاهی به لابی صهیونیستی در آمریکا» نوشته مارک وبر (مدیر مؤسسه بازنگری تاریخی)، روزنامه رسالت، ش ۵۳۰۲، خرداد ۸۳، ص ۸، به نقل از سایت www.IHR.org
۹. ر.ک: مقاله «داستان حقیقی کابالا» اثر هارون یحیی، ترجمه باران خردمند، مجله موعود، ش ۶۲.
۱۰. پولس (پاولس) از علمای قسیالقلب و دنیاطلب یهود بود که با همکاری سربازان مشرک رومی و یهودیان دنیا محور به کشتن وسیع نو ایمانان مسیحی برمیخاست تا حدی که مسیحیان مستضعف از اسم او هم به وحشت میافتادند. در مسیر تار و مار نوکیشان مسیحی دمشق، ادعا کرد که مسیح بر او نازل شده و او مسیحی شده است و از این به بعد میخواهد در لباس آیین جدید در خدمت خدا باشد، امّا گذشت زمان خلاف آن را ثابت کرد با کمال تعجب، پولس که از باسوادان قدرتمند بود مواردی را مطرح کرده که با روح آیین عیسوی منافات داشت. او بارها و بارها در نامههایش به نوکیشان مناطق مختلف، عیسی بن مریم را پسر خدا و خدای پسر خطاب میکرد طبعاً اگر بنا باشد عیسی هم خدا بشود تلقی سنتی از وحی باطل میشود و به خود عیسی وحی میشود و تجلی جسمانی خدا روی زمین میشود. گویا بوی چندگانه پرستی و جبرگروی یونان و هند و ایران باستان بیش از حرفهای زیبا و عمیق عیسی(ع) در مرامش استشمام میشد. پولس شریعت را هم در مسیحیت الغاء کرد که باعث وابستگی بیشتر مسیحیت به شریعت قبلی (یهود) شد. جانشینانش چون مارسیون راه او را پیش گرفتند و دستگاه تبلیغی روم و دولت در سایه یهود هم با ظرافت از جبرگرایی و چند گانه پرستی و ذلتپذیری و سکولاریسم در مسیحیت حمایت میکرد، تا اینکه با کمال تأسف، بعد از چند نسل همینها به عنوان اساس مسیحیت شناخته شد و دین مسیح از درون تهی شد.
۱۱. ر.ک: مسیحیتشناسی مقایسهای، محمدرضا زیبایینژاد، نشر سروش، چاپ اول، ۱۳۸۳، تهران.
۱۲. عیسی(ع) در مسیر حق آن چنان پای فشرد که تا حدّ شهادت توسط مستکبران منفعت طلب پیش رفت. او فریسیان را روباهصفت (انجیل لوقا، باب ۱۳، فقرات ۳۱ تا ۳۳) و فرماندار رومی فلسطین را فریبکار (انجیل متی، باب ۲۳، فقرات ۳۶ ـ ۱ و انجیل لوقا، باب ۱۱، فقرات ۵۴ ـ ۳۹) خطاب میکرد و در شجاعت و ظلمستیزی حماسهها آفرید. ر.ک: آشنایی با ادیان بزرگ، حسینی توفیقی، نشر طه و مرکز جهانی علوم اسلامی و سمت، چاپ پنجم، تهران، ۱۳۸۱، ص ۱۴ ذیل عنوان «عیسای انقلابی».
۱۳. ر.ک: مقاله «سینمای ایمان، گزاشی از فیلمهای شاخص با موضوع ایمان مسیحی»، نوشته کاوه جلالی، مجله اخبار ادیان، ش ۵، سال ۱۳۸۲.
۱۴. استاد شهبازی مینویسد: «در سدههای نهم و دهم میلادی کشیشان نیکنفسی چون «آکوبار لیونی» و «آلبرت پراگی» از فروش محدود کودکان مسیحی به وسیله حکمرانان مرکز و جنوب اروپا شکوه میکردند. ر.ک: زرسالاران یهود و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران، نشر مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، جلد دوم، چاپ اول، ۱۳۷۷، تهران، ص ۱۳۶؛ مخالفتهای کلیساها یا رباخواری نیز در تاریخ مشهور است. ر.ک: همان منبع، ص ۱۱۰.
۱۵. ر.ک: زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران، عبدالله شهبازی، نشر مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، تهران در جلدهای مختلف در مورد این بحث مهم توضیحات مفصلی داده است.
۱۶. ر.ک: دایرتالمعارف «ویکی پدیا» در اینترنت و همچنین مقاله «جستوجوگر معنا، نگاهی به زندگی فکری نیکوس کازانتزاکیس»، گروه دین و اندیشه خبرگزاری مهر و مقاله، «آخرین وسوسه مسیح، نوشته نیکوس کازانتزاکیس» از سایت، www.persiambook. net. structure/criticism. 197 = Php/bid و سایت iketab در شبکه جهانی اینترنت و مقاله نگاهی به آثار مارتین اسکورسیزی» در آدرس ۶۶۲۲ ۴۵himi -www.darinoos net/postx –
۱۷. قبل از پخش فیلم در ابتدای تیتراژ از آغازین فیلم، این نکته نوشته میشود.
۱۸. در مقاله «چون برهای راهی مسلخ»، اشکان راد، مجله فیلمنگار، تیرماه ۱۳۸۳، سال سوم، ش ۲۲، ص ۳۷ و همچنین در مقاله بازسازی ناقص هالیوود از کربلا (یادداشتی بر فیلم مصائب مسیح) منابع قابل اعتنا و زیادی برای بررسی این فیلم آمده است. در آدرس زیر ببینید: cinemazion blogfa com و naqdfilm blogfa.com.
۱۹. انجیل لوقا، باب ۱۳، فقرات ۳۱ تا ۳۳ و انجیل متی، باب ۲۳، فقرات ۳۶ ـ ۱ و انجیل لوقا، باب ۱۱، فقرات ۳۹ ـ ۵۴ و آشنایی با ادیان بزرگ، همان، ص ۱۴ ذیل عنوان «عیسای انقلابی».
۲۰. مثلاً در کشوری چون آمریکا جمعیت شش میلیونی یهودیان بر حدود دویست و هشتاد میلیون مسیحی نفوذ خارق العادهای دارد. ر.ک: / آمریکا بدون نقاب، سیدهاشم میرلوحی، نشر کیهان، ۱۳۸۰ / نفوذ صهیونیسم در مطبوعات، میرابوالفتح دعوتی، نشر ایّام، ۱۳۷۹، قم و همچنین: مبانی فراماسونری (یهود و فراماسونری)، نوشته گروه تحقیقات علمی (ترکیه)، ترجمه جعفر سعیدی، چ دوم، تهران، نشر مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۶ و همچنین : سازمان های یهودیان آمریکا، نوشته لی اوبرین، ترجمه علی ناصری، چ دوم، مؤسسه تحقیقاتی و انتشاراتی نور، ۱۳۷۵.
۲۱. مقاله «جنجالهایی که به نفع فیلم تمام شد، در حاشیه نمایش فیلم مصائب مسیح»، مجله دنیای تصویر، ش ۱۳۰، خرداد ۱۳۸۳، ص ۶۹.
21. Mahammad the last prophet
۲۲. ر.ک: مقاله «آخرین پیامبر، با شکوه و زیبا» گروه بین الملل، خبرگزاری رسا:
(rasanews.com/More Report.asp?Id=132) و همچنین مقاله «انیمیشن «محمد (ص) خاتم پیامبران در سوریه به نمایش درآمد» در آدرس: Pilban.com/Archiv1.9/mohammad.html.www
۲۳. ر.ک: مقاله «خرقه، روایتی غریب از مصائب مسیح»، تحقیق و نوشته: مجتبی حبیبی، گروه فرهنگ و هنر، خبرگزاری مهر.
۲۴. ر.ک: مقاله «بزرگترین داستان عالم، فیلمیبرای تبرئه یهودا» گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری مهر.
۲۵. ر.ک: مقاله «سینمای ایمان، گزارشی از فیلمهای شاخص با موضوع ایمان مسیحی»، همان.
۲۶. ر.ک: مقاله «فیلم عیسی، قرائتی صهیونیستی از انجیل لوقا»، گروه فرهنگ و هنر، خبرگزاری مهر.
۲۷. davinci code
۲۸. در این قسمت از چندین خبر در خبرگزاری مهر استفاده شده است و آدرس این جمله روزنامه واتیکانی چنین است:
www.mehrnews.com/fa/News Detail.
aspx?NewsID=330681