پرسش از فلسفه آفرینش، پرسش همیشگى آدم خاکى بوده و این موضوع همواره ذهن انسانها را به خود مشغول داشته است:
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود
به کجا مى روم آخر، ننمایى وطنم
اهمیت این پرسش موجب شده که قرآن کریم و روایات معصومین(ع) در موارد متعددى به تشریح و تحلیل فلسفه آفرینش انسان بپردازند. یکى از مهم ترین موضوعاتى که در آیات و روایات به عنوان فلسفه خلقت مطرح شده، رسیدن به معرفت خدا است. اگر چه درک حقیقت معرفت خدا و شناخت راههاى وصول به این معرفت نیازمند بحث تفصیلى است، اما در یکى از روایتهایى که از وجود مقدس حضرت اباعبداللَّه الحسین(ع) نقل شده چنان زیبا و در کوتاه ترین عبارات به این موضوع پرداخته شده که ما را از بسیارى مباحث تفصیلى بى نیاز مى سازد.
آن حضرت در این روایت مى فرماید:
أیّها الناس! إنّ اللَّه، جلّ ذکره، ما خلق العباد إلّا لیعرفوه فإذا عرفوه عبدوه فإذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عباده ماسواه. فقال له رجل: یابن رسول اللَّه بأبى و أنت و أمّى فما معرفهاللَّه؟ قال: معرفه أهل کلّ زمان إمامهم الذى یجب علیهم طاعته.۱
هان اى مردم! همانا خداوند – بزرگ باد یاد او – بندگان را نیافرید مگر براى این که او را بشناسند. پس هرگاه او را بشناسند او را بپرستند و هرگاه او را بپرستند، با پرستش او از بندگى هر آنچه جز خداست بى نیاز گردند. مردى سؤال کرد: اى فرزند رسول خدا، پدر و مادرم فدایت، معرفت خدا چیست؟ حضرت فرمود: این است که اهل هر زمانى، امامى را که باید از او فرمان برند، بشناسند.
آرى، فلسفه آفرینش انسان، رسیدن به مقام معرفت خداست. اما این معرفت حاصل نمى شود مگر به معرفت امام و حجت عصر(ع)؛ چرا که امام آینه تمام نماى حق و واسطه شناخت خداست. چنان که امام صادق(ع) فرمود:
… نحن العالمون (القائمون) بأمره والداعون إلى سبیله، بنا عرف اللَّه و بنا عبداللَّه، نحن الأدلاّء على اللَّه ولولانا ما عبداللَّه.۲
ما دانایان (برپا دارندگان) به امر خدا و دعوت کنندگان به راه او هستیم. به واسطه ما خدا شناخته و پرستیده مى شود. ما راهنمایان به سوى خدا هستیم و اگر ما نبودیم خدا پرستیده نمى شد.
پى نوشتها :
1 . فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع) صص ۶۰۴-۶۰۵.
2 . محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، ج۲۶، ص۲۶۰، ح۳۸. همچنین ر.ک: همان، ص۲۴۷، ح۱۴.
موعود شماره ۴۴
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود
به کجا مى روم آخر، ننمایى وطنم
اهمیت این پرسش موجب شده که قرآن کریم و روایات معصومین(ع) در موارد متعددى به تشریح و تحلیل فلسفه آفرینش انسان بپردازند. یکى از مهم ترین موضوعاتى که در آیات و روایات به عنوان فلسفه خلقت مطرح شده، رسیدن به معرفت خدا است. اگر چه درک حقیقت معرفت خدا و شناخت راههاى وصول به این معرفت نیازمند بحث تفصیلى است، اما در یکى از روایتهایى که از وجود مقدس حضرت اباعبداللَّه الحسین(ع) نقل شده چنان زیبا و در کوتاه ترین عبارات به این موضوع پرداخته شده که ما را از بسیارى مباحث تفصیلى بى نیاز مى سازد.
آن حضرت در این روایت مى فرماید:
أیّها الناس! إنّ اللَّه، جلّ ذکره، ما خلق العباد إلّا لیعرفوه فإذا عرفوه عبدوه فإذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عباده ماسواه. فقال له رجل: یابن رسول اللَّه بأبى و أنت و أمّى فما معرفهاللَّه؟ قال: معرفه أهل کلّ زمان إمامهم الذى یجب علیهم طاعته.۱
هان اى مردم! همانا خداوند – بزرگ باد یاد او – بندگان را نیافرید مگر براى این که او را بشناسند. پس هرگاه او را بشناسند او را بپرستند و هرگاه او را بپرستند، با پرستش او از بندگى هر آنچه جز خداست بى نیاز گردند. مردى سؤال کرد: اى فرزند رسول خدا، پدر و مادرم فدایت، معرفت خدا چیست؟ حضرت فرمود: این است که اهل هر زمانى، امامى را که باید از او فرمان برند، بشناسند.
آرى، فلسفه آفرینش انسان، رسیدن به مقام معرفت خداست. اما این معرفت حاصل نمى شود مگر به معرفت امام و حجت عصر(ع)؛ چرا که امام آینه تمام نماى حق و واسطه شناخت خداست. چنان که امام صادق(ع) فرمود:
… نحن العالمون (القائمون) بأمره والداعون إلى سبیله، بنا عرف اللَّه و بنا عبداللَّه، نحن الأدلاّء على اللَّه ولولانا ما عبداللَّه.۲
ما دانایان (برپا دارندگان) به امر خدا و دعوت کنندگان به راه او هستیم. به واسطه ما خدا شناخته و پرستیده مى شود. ما راهنمایان به سوى خدا هستیم و اگر ما نبودیم خدا پرستیده نمى شد.
پى نوشتها :
1 . فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع) صص ۶۰۴-۶۰۵.
2 . محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، ج۲۶، ص۲۶۰، ح۳۸. همچنین ر.ک: همان، ص۲۴۷، ح۱۴.
موعود شماره ۴۴