«حسن لطفی» گریمور ایرانی هالیوود، درباره چگونگی گریم شخصیتهای شرقی و مسلمان در فیلمهایهالیوود گفت: «هالیوود در زمینه چهرهسازی، انسانها را براساس پیشینه تاریخی، مذهبی و جغرافیایی طبقه بندی میکند و از آن جایی که تا حدّ زیادی ماشین تبلیغاتی وزارت خارجه آمریکا و پنتاگون است، هم راستا با سیاستهای آنها حرکت میکند. همچنین به دلیل اینکه روابط سیاسی آمریکا در حال حاضر با کشورهای مسلمان مطلوب نیست همواره در فیلمهای هالیوودی شاهد آن هستیم که مسلمانان را با چهرههایی خشن و ناآراسته و به عنوان «بَدمَنها» (شخصیت منفی) معرفی میکنند».
لطفی گفت:
هالیوود کاملاً در انحصار یهودیها است، یهودیها هم از هر چه که بگذرند ـ حتی شده از منافع آمریکاییها بگذرند ـ از منافع خودشان نمیگذرند، ولی چون خودشان را با سیاستهای آمریکا هم سو میبینند بنابراین در مجموع کار، تبلوری از دیدگاههای استعمارگرانه سیا و پنتاگون و منافع لابی صهیونیستهاست، اگرچه بحث یهود از صهیونیسم متفاوت است و برخی از یهودیها از صهیونیستها متنفرند، ولی زمانی که پای منافعشان پیش میآید، یهودی بودن را به هر چیزی ترجیح میدهند.
او درباره وجود همیشگی شخصیتهای منفی در فیلمهای هالیوودی گفت: «همیشه مشکل بدمن (شخصیت منفی) در فیلمهای آمریکایی وجود دارد، بهگونهای که همیشه و در همه حال سفیدپوستها انسانهای خوبی هستند و بقیه انسانها چندان قابل اعتماد نیستند، در این میان مشکل تنها مسلمانان نیست، بلکه موسیاهها همیشه در فیلمها بد هستند».
وی افزود: «قبل از آمدن اسرائیل، نگاه به مسلمانان ـ که به طور ویژه عربها هستند ـ نگاه خوبی است، در این دوره اعراب به عنوان شیوخی بسیار پولدار و متموّل معرفی میشوند. شیوخ، مخصوصاً طیّ دوره صامت سینما سمبل پول و اشرافیت هستند و شاهد بازی بازیگران خوشتیپ در قالب این نقشها هستیم، ولی بعد از جنگ جهانی دوم که اسرائیل به وجود آمد به مرور عربها بد شدند به طوری که از این پس عربها در این فیلمها به عنوان اشخاصی بسیار عقبمانده که فقط پول نفت دارند مطرح میشوند و بس».
لطفی گفت: در آمریکا و درهالیوود همیشه وجود یک دشمن فرضی لازم است که با توجه به زمان و موقعیت سیاسی، این دشمن فرق میکند، همانگونه که در زمان جنگ سرد این دشمن روسیه معرفی میشود، اساساً سیاست خارجی آمریکا بر این اساس است که برای آنکه همواره خود را منجی بشریت معرفی کند در هر دوره برای خود دشمن خاصّی خلق میکند که در نهایت نیز خود او، این دشمن را مغلوب میکند.
وی افزود: بهطور کلی سیستم موجود در هالیوود سیستم بسیار پیچیدهای است، آنها اول از همه دشمن و سوپرقهرمانهای خود را از طریق «کمیک بوکها» (کتابهای مصور) در قالب داستانهای تخیلی تعریف میکنند. این کتابها در فرهنگ آمریکا بسیار حائز اهمیت است، زیرا همه فکر میکنند که این فقط یک افسانه است و هیچ کس به آنها چندان اهمیتی نمیدهد و مردم از کودکی نیز با این کمیکبوکها در ارتباط هستند و آرزو دارند که شخصیت این کمیک بوکها را از نزدیک درک کنند و این آرزو باعث میشود تا فیلمها اقتباسی ساخته شده و به این شخصیتها شکل جدّیتری داده شود. دشمنان فرضی اغلب اوقات در مرحله اول در این کمیکبوکها هستند، در مرحله بعد بر پرده سینما میروند و در آنجا شکل جدیتری به خود میگیرند، ولی بازهم چون افسانه هستند کسی چندان قضیه را جدی نمیگیرد و بدین ترتیب افکار عمومی را برای خلق دشمنی جدید در دنیای واقعیت آماده میکنند.
گریمور ایرانی هالیوود گفت: به طور کلی سیاست آمریکا بر محور ضربالمثل معروف: «اول بحران را به وجود بیاور سپس تصمیم بگیر» حرکت میکند، به گونهای که آنها سینما را بستر آزمایش خود کردهاند، یعنی در ابتدا از طریق سینما مسئلهای را مطرح کرده، بحرانی غیرواقعی را به وجود آورده، سپس با توجه به عکسالعمل مردم نسبت به آن مسئله تصمیم نهایی خود را میگیرند.
لطفی در ادامه افزود: آنها که مدتی روسها و آدم فضاییها را به عنوان دشمن معرفی میکردند اکنون با توجه به روابط سیاسی نامطلوب خود با افغانستان، عراق وایران افکار خود را روی مسلمانان متمرکز کردهاند و اخیراً در فیلمهایشان میبینیم که مسلمانان با چهرهای خشن، ابروهای در هم فرورفته، گونههای برجسته و چشمان نافذ به عنوان افرادی تروریست، در واقع دشمن معرفی میشوند.
وی افزود: هر چندهالیوود پس از حادثه ۱۱ سپتامبر به مراتب گستاختر شده است ولی در واکنشهای اخیری که مسلمانان نسبت به توهینهای جهان غرب نسبت به اسلام داشتهاند، هالیوود کمی ترسیده و بیشتر ملیتهای کوچکی چون چچنیها، آلبانیاییها و …. را به عنوان دشمنان خود معرفی میکند، که البته در چنین جریان سازی، هالیوود تنها نبوده و مطبوعات نیز به ابزاری در دست کاخ سفید و سیاستمداران آمریکایی تبدیل شده است.
حسن لطفی، که گریم را در آمریکا با همکاری آژانس کوتییر، coutier، معتبرترین آژانس گریم در شهر لس آنجلس آغاز کرد فیلمهایی چون، فیلم آستین پاورز(۲) با اجرای گریم بر مایک مایرز، چهره آرایی برای تبلیغات: برای فیلم سیاره میمونها «به کارگردانی تیم برتون»، کاندیدای جایزه اسکار به خاطر گریم و … را در کارنامه کاری خود دارد.
آخرین کار لطفی پروژه «گیلگمش»، ساخته «راجر کریستین»، برنده دوبار جایزه اسکار و با بازی «عمر شریف»، «پیتر اتول» و «کریستوفرلی» است که هماکنون در حال ساخت است.
پینوشت:
منبع: http://www.arnet.ir
ماهنامه موعود شماره ۸۱