متمهدیان و مدعیان مهدویت- قسمت چهارم

mask yti4yjhiyj - متمهدیان و مدعیان مهدویت- قسمت چهارمعده‏اى با تمسک به روایت پیامبر(ص) که فرمودند: «ان المهدى من ولدالحسین و انه یخرج بالسیف و انه ابن سبیه.
مهدى از فرزندان حسین(ع) است و او با شمشیر بپا مى‏خیزد و مادرش بهترین کنیزان خواهد بود.»، زمانى که زید بن على بن حسین بن على بن ابى‏طالب قیام خود را علیه امویان آغاز کرد، گفتند: چون او از نسل حسین(ع) است و قیام به سیف علیه ظالمان کرده و از سویى فرزند اسیر است، پس او مهدى موعود مى‏باشد.

  • عمربن عبدالعزیز:

سعیدبن مسیب قائل به مهدویت وى شده است.(۱) عمربن عبدالعزیز، هشتمین خلیفه امویان بود، که به مدت دو سال و ۵ ماه خلافت کرد؛ یعنى از صفر سال ۹۹ هـ تا رجب سال ۱۰۱ هـ(۲). روایت است که وى توسط مروانیان مسموم و با زهر از پاى درآمد. نسب وى از طرف مادر به عمربن خطاب مى‏رسد؛ یعنى مادرش دختر عاصم‏بن خطاب بوده است(۳) و برادرزاده عبدالملک مروان.

عمربن عبدالعزیز در مدینه میان مسلمانان پارسا و آشنا به سنت اسلام تربیت شده بود. وى در مدت کوتاه خلافت خود کوشید تا بدعت‏هایى را که پیشینیان او نهاده بودند، منسوخ کند. البته خدمات او را باید با توجه به اوضاع تاریخى بررسى کرد؛ که آیا در واقع نیت او نسبت به اهل بیت(ع) خیر بوده، یا نه؟ که این مقاله جاى بحث آن نیست.

سعیدبن مسیب در سال ۹۴ هـ / ۷۱۲م از دنیا رفته است.(۴) وى از امام سجاد(ع) روایت نقل کرده و در محضر حضرت درس آموخته است(۵). سعیدبن مسیب امام را والاترین فقیه زمان مى‏دانست و احترام خاصى براى او قائل بود.

منابع و مأخذ شیعه، سعید را یکى از پیروان امام سجاد(ع) مى‏دانند؛ ولى این موضوع نمى‏تواند درست باشد. در حقیقت گرچه سعید احترام خاصى به امام سجاد(ع) مى‏گذاشت و یکى از دوستان صمیمى آن حضرت نیز بود؛ ولى در مسائل حقوقى و شرعى نظریات مشترکى با آن حضرت نداشت؛ و حتى بعد از شهادت امام سجاد(ع) بر پیکر آن حضرت نماز نخواند.(۶)

وى همان گونه که بیان شد، مدعى مهدویت عمربن عبدالعزیز شده بود. در حالى که نشانه‏هایى که از مهدى موعود در منابع روایى ذکر شده، هیچ کدام در عمربن عبدالعزیز وجود ندارد و چیزى دال بر اینکه خود عمربن عبدالعزیز هم مدعى مهدویت بوده، در منابع یافت نشد.

توجه به این نکته مناسب است که درگذشت سعیدبن مسیب سال ۹۴ هـ. بوده؛ ولى درگذشت عمربن عبدالعزیز سال ۱۰۱هـ. مى‏باشد.

گروه و یا فرقه‏اى که پیرو این ادعا باشند، یافت نشده است و کاملاً منقرض شده‏اند همچنین در منابع چیزى درباره غرض سعید از چنین ادعایى یافت نشده است.

باقریه: این فرقه معتقد بودند که امام باقر (شهادت ۱۱۴هـ.) زنده است و مهدى موعود واقعى ایشان مى‏باشد و ظهور خواهد کرد و جهان را پر از عدل و داد خواهد نمود. پیروان این فرقه آن حضرت را امام مى‏دانستند؛ ولى رحلت او را قبول نداشتند و منتظر رجعت (بازگشت) او بودند.(۷)

به نظر مى‏رسد این گروه همان کیسانیه سابق باشند؛ که ابوهاشم را ترک کرده و به پیروى امام باقر(ع) گردن نهاده بودند.(۸) این گروه هم، چه زیر مجموع کیسانیه و غیر آن باشند یا نباشند، منقرض شده‏اند و کسى چنین ادعایى ندارد. از خود امام محمدباقر(ع) هم در هیچ منبعى، حتى غیر معتبر، چنین ادعایى ثبت نشده؛ بلکه طبق روایت ابوبصیر نقل شده، که امام باقر(ع) فرمودند: «بعد از حسین(ع) نُه امام مى‏آیند، نُهم از آنان قائم ایشان است.»(9)

در روایت دیگر، ابراهیم‏بن عمرکناسى مى‏گوید: از امام باقر(ع) شنیدم که مى‏فرمود: «همانا براى صاحب این امر دو غیبت خواهد بود؛ و قائم، قیام مى‏کند، در حالى که بیعت کسى بر گردنش نیست.»(10)
 

  • زیدیه:
عده‏اى با تمسک به روایت پیامبر(ص) که فرمودند: «ان المهدى من ولدالحسین و انه یخرج بالسیف و انه ابن سبیه.
مهدى از فرزندان حسین(ع) است و او با شمشیر بپا مى‏خیزد و مادرش بهترین کنیزان خواهد بود.»، زمانى که زید بن على بن حسین بن على بن ابى‏طالب قیام خود را علیه امویان آغاز کرد، گفتند: چون او از نسل حسین(ع) است و قیام به سیف علیه ظالمان کرده و از سویى فرزند اسیر است، پس او مهدى موعود مى‏باشد. کنیه زید ابوالحسن و مادرش کنیزى بود که مختار بن ابى عبیده او را به على‏بن الحسین(ع) بخشیده بود.(۱۱)

اما این گروه به روایت دیگر پیامبر(ص) توجهى نکردند، که فرمودند:
«الائمه بعدى اثنا عشر؛ تسعه من صلب الحسین؛ تاسعهم قائمهم.»(12)

شخص زیدبن على(ع) از بزرگان بود و خلفاى اموى را به حق نمى‏دانست. او بر علیه آنان قیام کرد و به طرف کوفه رفت و با همراهى چهار هزار نفر، با حاکم عراق؛ یعنى یوسف‏بن عمر، به جنگ برخاست. کار زید در کوفه ده ماه طول کشید؛ تا این که در سال ۱۲۲هـ / ۷۴۰م به دست هشام‏بن عبدالملک اموى به دار آویخته شد و سرش را به دمشق نزد هشام و از آنجا به مدینه بردند.

زید از سوى امام باقر(ع) نیز تأیید شده بود و امام(ع) مى‏فرمودند: «خدایا! پشت مرا به زید محکم فرما.» و با مشاهده زید، آیه «یا ایهاالذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط شهداءللّه.»(13) را تلاوت مى‏کردند و مى‏فرمودند: «اى زید! تو نمونه عمل به این آیه هستى.»(14)

پیروان زید اطراف یحیى و فرزندش را گرفتند. یحیى در خراسان قیام کرد (۱۲۵ ق) و در جوزجان کشته شد. پیروان او به فِرق مختلف تقسیم شدند؛ مثل: رافضیه، جارودیه، عجلیه، تبریه، صالحیه و زیدیه، که قائل به مهدویت زید و منتظر ظهور او شدند.(۱۵)

زید از حیث علم، زهد، ورع، شجاعت و دین، از بزرگان اهل بیت به شمار مى‏رود و این که خود زید ادعاى امامت یا مهدویت داشته باشد، در منابع یافت نشده است بلکه روایتى از زیدبن على(ع) رسیده است، که مؤید عقیده صحیح او در امر مهدویت است. ایشان مى‏فرمایند: پدرم على‏بن حسین(ع) از پدرش حسین‏بن على(ع) برایم روایت کرد، که فرمود: «رسول‏الله(ص) فرمودند: اى حسین! تو امامى و نُه تن از فرزندان تو امینان معصومند و نهمین ایشان، مهدى ایشان است.»(16) از شیخ بهائى، علامه امینى و محسن امین نقل شده است: ما گروه شیعه امامیه در باب زیدبن على سخنى جز خوبى و خیر نمى‏گوییم. درالغدیر این سخن، نظر جمیع شیعیان تلقى گردیده است.(۱۷)

احمدبن سعید مستند از ابوالجارود نقل کرده، که مى‏گوید: به مدینه رفتم و از هر که احوال زیدبن على را پرسیدم، گفتند: او حَلیف قرآن است؛ یعنى هیچ‏گاه از قرآن و تلاوت آن جدا نمى‏شود.(۱۸)

پس از شهادت زید و یحیى، گروهى از شیعیان و طرفداران خاندان پیامبر(ص)، که از ستمگرى حکام و خلفاى اموى به ستوه آمده بودند؛ مخالفت با خاندان اموى را تنها در مبارزه مسلحانه دیدند؛ از این رو، راه زید و یحیى را مفید دانسته، آنان را امام و رهبر تلقى کردند و به همین سبب به زیدیه معروف شدند. زیدیه بعدها تفکر و اعتقادات خاصى یافتند و با دیگر طرفداران خاندان پیامبر(ص) بویژه شیعه امامیه، اختلافهاى اعتقادى پیدا کردند.

علامه طباطبایى درباره عقاید زید و فَرق میان زیدیه و امامیه مى‏فرماید:
زیدیه در اصول اسلام مذاق معتزله و در فروع فقه ابى‏حنیفه، رئیس یکى از چهار مذاهب اهل سنت، را دارند. فَرق کلى میان شیعه دوازده امامى و شیعه زیدى این است، که شیعه زیدى اغلب امامت را مختص به اهل بیت نمى‏دانند وعده ائمه را به دوازده منحصر نمى‏بینند و از فقه اهل بیت پیروى نمى‏کنند؛ بر خلاف شیعه دوازده امامى.(۱۹)

زیدیه امامت را خاص خاندان پیامبر(ص) و فرزندان فاطمه(س) دانسته، قیام به سیف را از شرایط امامت عنوان کرده‏اند و فرزندان امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را در امامت یکسان مى‏دانند.
زیدیه بعدها به مناسبت رهبرانى که پیدا کردند، به گروه‏هاى مختلف تقسیم شدند و هر گروه عقاید ویژه‏اى را برگزیدند.

این فرقه اکنون بیشتر در کشورهاى یمن و سوریه و برخى از کشورهاى دیگر زندگى مى‏کنند. اینان عقاید و اعتقادات خاص خودشان را دارا هستند؛ البته اینکه مدعى باشند زید همان مهدى است و روزى ظهور خواهد کرد، را قائل نیستند.


پی‌نوشت ها
:
۱. المهدیه فى الاسلام، سعد محمد حسن، ص ۱۸۲.
۲. تاریخ سیاسى اسلام، حسن ابراهیم حسن، ج ۱، ص ۴۰۲.
۳. همان، ص ۴۰۳.
۴. معجم رجال الحدیث، آیت‏الله العظمى خویى(ره)، ج ۸، ص ۱۳۷، چاپ سوم، بیروت، ۱۴۰۳ هـ / ۱۹۸۳م.
۵. همان، ص ۱۳۳-۱۳۲.
۶. همان، ص ۱۳۵.
۷. ملل و النحل، ج ۱، ص ۱۶۶.
۸. تشیع در مسیر تاریخ، دکتر جعفرى، ص ۲۹۸.
۹. الغیبه، شیخ طوسى، ص ۱۴۰.
۱۰. الغیبه، نعمانى، ص ۱۱۳، تحقیق: على‏اکبر غفارى، تهران، مکتبه الصدوق.
۱۱. مقاتل الطالبین، ابوالفرج اصفهانى، ترجمه: سید هاشم رسولى محلاتى، ص ۱۲۹، تحقیق: على اکبر غفارى، کتاب فروشى صدوق، تهران.
۱۲. الغیبه، شیخ طوسى، ص ۱۴۰.
۱۳. نساء، ۱۳۵.
۱۴. الغدیر، علامه امینى، ج ۳، ص ۱۷۰.
۱۵. ملل و النحل، شهرستانى، ج ۱، ص ۱۵۴ و المهدیه فى الاسلام، سعد محمد حسن، ص ۱۰۷.
۱۶. کفایه الاثر فى النصوص على الائمه الاثنى عشر، على‏بن محمدبن على الخزاز الرازى القمى، ص ۳۲۷، دارالطباعه نایب ابراهیم، ۱۳۰۵ ق.
۱۷. سیره و قیام زیدبن على، حسین کریمان، ص ۸۳، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى وابسته به وزارت فرهنگ و آموزش عالى، ۱۳۶۴.
۱۸. مقاتل الطالبیین، ابوالفرج اصفهانى، ترجمه: سید هاشم رسولى محلاتى، ص ۱۳۱، تحقیق: على‏اکبر غفارى، کتاب فروشى صدوق، تهران.
۱۹. شیعه در اسلام، محمدحسین علامه طباطبائى، ص ۳۹-۳۴، تهران، ۱۳۴۸.

تبیان 

همچنین ببینید

ازدواج با محارم (مثل دختر، خواهر، عمه و …)

همان طور که می‌دانید، بهائیت مانند سایر ادیان، یک دین یا حتی مکتب نیست که پرسیده شود در کجای کتاب اقدس فلان حکم یا قانون آمده است؟ چنان چه ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *