سـاعت چنگیــــزخـان! …

e66117712d989f986d0b412fa7b71928 - سـاعت چنگیــــزخـان! ...

او جمله مشهور ورد زبان ساعت‌سازان سوئیسی را برایم تکرار می‌کند: سوئیسی‌ها می‌گویند ما برای نیم درصد از مردم کشورهای مختلف ساعت تولید می‌کنیم؛ یعنی جامعه هدف آنها در «ایران» تنها نیم‌درصد مردم کشور است چون افرادی که به دنبال این ساعت‌ها می‌آیند، اوّلاً جیب‌های پرپول و ثانیاً سلیقه‌های خاصّی دارند. ساعت‌های گران‌قیمت، همگی دست‌ساز هستند و تعداد محدودی از آنها تولید می‌شود؛ حتّی بعضی از ساعت‌ها پیش‌فروش می‌شوند.

ساعت‌های میلیونی در دستان میلیاردرهای خاص؛ اشرافیّت ارتجاعی‌ای که هنوز جولان می‌دهد.
او جمله مشهور ورد زبان ساعت‌سازان سوئیسی را برایم تکرار می‌کند: سوئیسی‌ها می‌گویند ما برای نیم درصد از مردم کشورهای مختلف ساعت تولید می‌کنیم؛ یعنی جامعه هدف آنها در «ایران» تنها نیم‌درصد مردم کشور است چون افرادی که به دنبال این ساعت‌ها می‌آیند، اوّلاً جیب‌های پرپول و ثانیاً سلیقه‌های خاصّی دارند. ساعت‌های گران‌قیمت، همگی دست‌ساز هستند و تعداد محدودی از آنها تولید می‌شود؛ حتّی بعضی از ساعت‌ها پیش‌فروش می‌شوند.
اینجا ساعت‌ها حکم جواهرات گران‌قیمتی را دارند که انگار عقربه‌هایشان هر بار تکان می‌خورند، چرتکه می‌اندازند و قیمتشان را به رخ صاحبانشان می‌کشند. وقتی از پشت ویترین چشمت به قیمت‌های نجومی ساعت‌ها می‌افتد، تازه می‌فهمی وقت طلاست یعنی چه؟ برای آنهایی که پیاده‌روی خیابان ولیّ‌عصر(عج) را پیاده گز می‌کنند، حتماً پاساژ مشهوری که بین «زعفرانیه» و «محمودیه» قرار دارد و مغازه‌هایش ساعت‌های لوکس می‌فروشند، آشناست. فروشگاه‌هایی که قیمت ساعت‌هایشان گاهی با قیمت یک دستگاه آپارتمان مبله در شمال «تهران» برابری می‌کند. اینجا ساعت‌ها فقط عقربه‌هایی که زمان را نشان می‌دهند، نیستند؛ بلکه کالایی لوکس و اشرافی هستند که شاید تنها چند صد نفر توانایی خرید آن را داشته باشند.

••• جنس طلا، بدنه الماس
نمای بیرونی پاساژ با پوستر بزرگی که پشت یکی از ویترین‌ها چسبانده شده و چهره دو مرد را درحالی که ساعت‌هایشان را مقابل چشم عابران گرفته‌اند، آن‌قدر جذّاب هستندکه کنجکاوی رهگذران را برای سرک کشیدن به داخل پاساژ تحریک کند. داخل یکی از فروشگاه‌ها می‌شوم و جوان آراسته و مؤدّبی، انگار که از دور من را شبیه یک دسته اسکناس دیده باشد، جلو می‌آید و می‌گوید: در خدمتم. می‌گویم کمی اطّلاعات از قیمت ساعت‌هایتان و گران‌قیمت‌ترین آنها می‌خواهم و خلاصه چراغ صحبتمان را روشن می‌کنم.
باور نمی‌کند، من که سر و وضعم بیشتر به دانشجوهای ندار می‌خورد، این‌قدر پول داشته باشم که گران‌قیمت‌ترین ساعتشان را بخرم. کمی وراندازم می‌کند و بعد مثل اینکه توضیح دادن درباره ساعت‌های فروشگاه مثل ادای دین به آنهاست، با شور و حال خاصّی از قیمت‌ها شروع می‌کند: گران‌ترین ساعت‌ ما نوزده میلیون تومان قیمت دارد و جنس آن از طلاست و در بدنه‌اش الماس به کار رفته است. ارزان‌ترین ساعت شرکت ما هم چیزی در حدود ۶ میلیون تومان می‌شود.
خوابم؟ این اوّلین سؤالی است که بعد از شنیدن قیمت‌ها یقه‌ام را می‌گیرد.

••• ساعتی با قیمت یک میلیارد و ۲۰۰میلیون تومان
افراد خاصّی و آن هم از قشر مرفّه می‌توانند ساعت‌های ما را خریداری کنند. ساعت‌های ۲۰۰، ۳۰۰ هزار تومانی هم کار آدم را راه می‌اندازد؛ ولی بیشتر مشتری‌‌ها یا به قول معروف، مدباز هستند یا به دنبال اجناس لوکس می‌گردند.
این حرف‌ها را جوانک فروشنده در جواب سؤال‌هایم که دارد مشکوکش می‌کند، می‌گوید و می‌پرسد: ببخشید؛ ولی این اطّلاعات به چه درد شما می‌خورد؟
اینجاست که مجبورم هویّتم را فاش کنم و قول دهم به شرطی که اسمش را در گزارش نیاورم فقط از اطّلاعاتش استفاده کنم. او که ۱۲ سال سابقه کار در ساعت فروشی دارد، می‌گوید:‌ بیشتر، خانم‌ها مشتری ما هستند و دلیلش هم چشم و هم‌چشمی‌بین آنهاست. اصلاً ساعت، عینک، کیف و خودنویس جزو اجناس لوکس به حساب می‌آید.
جوان فروشنده مثل هرکس دیگری که می‌خواهد خودش را در شغلش حرفه‌ای نشان دهد، به آمارهای جالبی اشاره می‌کنــــد:

الآن در سوئیس ۱۳۰ برند تولید می‌شود که هم گران‌قیمت است و هم ارزان‌قیمت. گران‌ترین ســـــــاعتی که به گوشم خورده متعلّق به برند (Patecphilippe) با قیمت یک میلیارد و دویست میلیون تومان است!

••• ساعت چنگیزخان
وقتی به یکی دیگر از فروشگاه‌های این پاساژ و مشهورترین آنها وارد می‌شوم و به دنبال اطّلاعات، راهنمایی‌ام می‌کنند به سمت میزی که پشت آن، پیرمرد کراوات‌زده‌ای نشسته است، پیشاپیش از نگاهش می‌فهمم بازنده‌ام. بدون هیچ حرفی و تنها با دادن یک کاتالوگ به زبان انگلیسی، در واقع دست به سرم می‌کنند و…
به فروشگاه دیگری می‌روم که ۳ برند مشهور سوئیسی را می‌فروشد. جوان فروشنده با روی خوش پشت میز می‌نشیند و درباره ساعت‌هایشان توضیح می‌دهد: گران‌ترین ساعتی که فعلاً در فروشگاه داریم سی و نه میلیون تومان است؛ امّا اگر بخواهید سفارش ساخت از روی کاتالوگ شرکت را بدهید، قیمت‌ها تا مرز یک میلیون دلار هم می‌رسد.
اینجا تهران است. من الآن در یک ساعت‌فروشی در شمال تهران هستم. این جمله مثل یک پیام مهمّ تلگرافی در ذهنم چرخ می‌خورد تا من را به واقعیت، همچنان وصل نگه دارد.
حرف‌های فروشنده دوباره مرا به خود می‌آورد، وقتی درباره علّت گرانی ساعت‌ها می‌پرسم. دلیل اصلی گرانی این ساعت‌ها، برند آنهاست. درست است که طلا و سنگ‌های قیمتی هم در آنها به کار رفته و همگی دست‌ساز هستند، امّا برندها در این میان، نقش تعیین‌کننده‌ای بازی می‌کنند.
بلند می‌شود و از داخل یکی از کشوهای میز، کاتالوگی می‌آورد و ورق می‌زند تا می‌رسد به صفحه چنگیزخان! صفحه‌ای که توضیحاتی درباره ساعتی با نام چنگیزخان نوشته که تنها سی عدد از آن در دنیا وجود دارد و تازه همه پیش‌فروش شده‌اند؛ با قیمت نجومی هشتصد میلیون تومان!
او به ساعت‌های شگفت‌انگیز دنیا اشاره می‌کند و می‌گوید: یکی از برندهای مشهور، صفحه ساعت‌هایش را از خاک کره ماه می‌سازد و در ازای، تکّه‌ای از کشتی تایتانیک را در بدنه ساعت به کار برده است!

••• و حکایت آن نیم درصد
توقّع دارید با این قیمت‌هایی که به گوشم خورده برای جمع‌بندی این گزارش چه چیزی بنویسم؟! فعلاً در این شرایط باید یک‌بار دیگر به همه چیز فکر کنم. به آن نیم درصد مردمی‌که می‌توانند این ساعت‌ها را بخرند، به ساعت‌هایی که دیگر فقط نمایانگر زمان نیستند و حتّی به دست‌فروش‌های این شهر بزرگ که ساعت‌های چینی دوهزار تومانی می‌فروشند و به خیلی چیزهای دیگر که فکر می‌کنم، چراغ سؤال‌های زیادی را در ذهن شما روشن کرده باشد. سؤال‌هایی از این جنس که وقتی اکثریت مردم در مخارج روزانه‌اشان وامانده‌اند، این اشرافیّت ارتجاعی تا کجا و تا به کی مانور مبتذل خود را ادامه خواهد داد؟

همچنین ببینید

روز جهانی حجاب

امروز اول فوریه روز جهانی حجاب است؛ برنامه‌های مختلفی به همین مناسبت در کشورهای مختلف اجرا می‌شود و هدف از گرامیداشت آن به رسمیت شناختن ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *