شرق تا غرب عالم را هم بگردید، کتابخوانی را خوب، مفید و ضروری میدانند، هم بر اساس میزان مطالعه افراد، پیشرفت و رشدیافتگی مردم را میسنجند؛ امّا…
طیّ سه چهار سال اخیر در کشور ما، که آمار مطالعه بسیار پایین آمده است، اتّفاقی رخ داده که مصیبت را دو چندان کرده است.
شرق تا غرب عالم را هم بگردید، کتابخوانی را خوب، مفید و ضروری میدانند، هم بر اساس میزان مطالعه افراد، پیشرفت و رشدیافتگی مردم را میسنجند؛ امّا…
طیّ سه چهار سال اخیر در کشور ما، که آمار مطالعه بسیار پایین آمده است، اتّفاقی رخ داده که مصیبت را دو چندان کرده است.
تحریمها تشدید شد. کاغذ که در انحصار وارد کنندههای مشخّصی بود، با افزایش قیمتی، گاه تا پنج شش برابر مواجه شد و در نتیجه کتاب، جهش قیمت پیدا کرد و حسابی گران شد.
رشد درآمدها سرعتی لاکپشتی داشت و شیب افزایش قیمتهای همه چیز، از جمله کتاب، در مسابقه با یوزپلنگ ایرانی بود. به طور طبیعی یکی از اوّلین چیزهایی که از سبد کالای خانوارهای ایرانی حذف شد، کتاب بود.
سابق بر این رسم بود، شاید از قرنها قبل که از سکّه طلا (در قطع و عیارهای مختلف) برای هدیه دادن استفاده میشد.
برخی ناشران که خود را در آستانه ورشکستگی یافته بودند، ظلمی تازه به عرصه کتاب و کتابخوانی وارد کردند. باشد که هم آنها سود کافی و مطلوبشان را به دست بیاورند، هم آنها که نمیتوانستند هدایای طلایی به دیگران بدهند، بتوانند با کالایی لوکس و چشمنواز بر آنان منّت بگذارند…
آری. کتابهای لوکس!
کتابهایی برای نخواندن!
کتابهایی با قیمت ۵تا۶ رقمی!
جلدهای چرمین، صفحات عطرآگین، قابهای…
طبیعتاً اوّل مظلوم این عرصه هم مانند دیگر عرصهها، «قرآن» بود. قرآنهایی برای سر سفره عقد که قرار نیست هرگز عروس و داماد آن را بخوانند یا باز کنند؛ چه رسد به عمل کردن!
بعد از آن، دیگر کتب دینی، مانند «نهجالبلاغه»، «صحیفه سجّادیه» و… هم از این جنایت بیبهره نماندند.
مظلوم بعدی این فاجعه، فرهنگ و ادبیات فاخر ما بود. کتب ادبی و دیوانهای اشعار ما که به جای آنکه سند هویّتی ما باشند، به تزیین میز و طاقچههای ما بدل شدند.
طیّ دو سه سال گذشته، متأسّفانه تولید و انتشار کتابهای لوکس و اقبال ناشران به آن، رشد قابل توجّهی داشته است و حتّی ناشرانی در نمایشگاه کتاب و قرآن دیده میشوند که صرفاً عرضهکننده این پدیده ضدّفرهنگی هستند.
ما که هرچه به مسئولان فرهنگی کشور، شفاهی و کتبی اعلام خطر کردیم، عکسالعملی دال بر احساس آن ندیدیم. حدّاقل شما خواننده عزیز، بیایید و به کتاب ظلم نکنید و با این نگاه اشرافی، میراث دینی و فرهنگی مبارزه کنید.