آیت الله حاج آقا حسین قمی(ره) (م ۱۳۶۶ ق) که از مراجع تقلید بزرگ مشهد و از عالمان بسیار باتقوای قرن حاضر به شمار میآید، در مسافرتی به تهران میآیند تا اعتراضات خود را علیه اقدامات رژیم پهلوی به رضاخان بنمایند.
اما موفق به تحقق مقصودشان نمیشوند و در ضمن از بازگشت ایشان به مشهد جلوگیری به عمل میآورند. ایشان نیز میگویند: «اگر مرا به میل خودم نمیگذارید و درخواستم اجابت نمیشود که به مشهد بروم، گذرنامه بدهید تا به عتبات (نجف و کربلا) بروم».
رضاخان با این درخواست موافقت میکند و دستور میدهد تا برای آن بزرگوار و عائلهشان گذرنامه صادر شود، همچنین شخصی از صاحب منصبان بانکی را همراه با چکی سفید و امضا شده به حضورشان میفرستد تا هر چه را بخواهند، بنویسند تا پرداخت گردد. اما آقای قمی(ره) آن درخواست را رد میکنند و در جواب میگویند: «من پول دولت را نمیخواهم».
عمال دربار به ایشان عرضه میدارند که ما اطلاع داریم پولی همراه شما نیست و مدتی نیز هست که در محاصره هستید پس این پول را بپذیرید. ایشان پاسخ میدهند: «من رعیت امام زمانم و تا به حال مخارج مرا امام زمان(ع) مرحمت کردهاند. بعد از این هم فراموش نمیکنند. امام زمان(ع) از طرق غیرطبیعی هم میتوانند نوکرهای خود را اداره کنند».
این سخن آن مرجع بزرگ در نظر آنان موجب تمسخر میشود و میروند. اتفاقاً رئیس کلانتری شهر ری که بر اثر چند روز حصر و حبس آقای قمی(ره)، نسبت به ایشان علاقه و ارادتی یافته بود و ضمناً با کسبه بازار تهران هم رابطهای داشت، آن مطلب را به صورت محرمانه به اطلاع بعضی از آنان میرساند و اظهار آمادگی میکند که چنانچه کسی بخواهد برای آقای قمی وجهی بدهد، وی حاضر است که آن را به ایشان برساند. لذا چند نفر از بازاریها مبلغی در حدود یک هزار تومان از وجوه شرعی و سهم امام زمان(ع) را توسط این فرد به خدمت آن مرجع بزرگوار میفرستند. رئیس کلانتری میگوید از آنجا که وحشت زیادی از انجام این کار داشتم و اگر کشف میشد که قصد کمک به آقا را دارم، مورد تنبیهات شدیدی قرار میگرفتم، لذا وجه مذکور را کف پای خود گذاشتم و جوراب را به پا کردم و چکمه نظامی را روی آن پوشیدم، زیرا این امکان وجود داشت که مرا هنگام ورود جستوجو کنند ولی به هر حال وجه مذکور به دست آیتالله قمی(ره) میرسد و ایشان اظهار میدارند:
«من مطمئن بودم امام زمان(ع) در چنین موقعیت خاصی رعیت خودشان را وانخواهند گذاشت».
ماهنامه موعود شماره ۸۵
٭ مجله نور علم، دوره ۲، ش ۱، ص ۸۸.
«من مطمئن بودم امام زمان(ع) در چنین موقعیت خاصی رعیت خودشان را وانخواهند گذاشت».
ماهنامه موعود شماره ۸۵
پینوشت:
٭ مجله نور علم، دوره ۲، ش ۱، ص ۸۸.