ذات پروردگار متعال مصداق کامل حقیقت وفاق و سلامت و صلح و رفاقت و راستگویی در گفتار و عمل است، و در اثر این ذاتیات حضرت دوست، از او صفات رحمت و عطوفت و کرم و…، ظاهر میشود، در ذات او حتی یک ذره صفات بغض و غضب و دشمنی و کینه و…، وجود ندارد؛ (مصطفوى، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ۵، ص ۱۹۲ – ۱۹۳، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، ۱۳۶۰ ش)
از اینرو در دعای جوشن کبیر در بیان اوصاف حضرت احدیت آمده است: «یَا مَنْ وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَتُهُ یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَه».؛ ای کسی که رحمتش وسیعتر از هر چیزیست، ای کسی که رحمتش بر خشمش سبقت گرفته.
(مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۹۱، ص ۳۸۶، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق)
بر اساس همین رحمت واسعه و سبقت آن بر غضب، سر لوحه تبلیغی عموم انبیا و پیامبران را نیز بشارت و دلگرمی دادن مردم به عفو و گذشت قرار داده و ترساندن از عذاب قبر و قیامت را بعد از بشارت و امید قرار داده است و در آیه ۲۱۳ سوره مبارکه بقره چنین میفرماید: «کانَ النَّاسُ أُمَّهً واحِدَهً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرین». مردم در آغاز، یک امّت بودند و اختلافى نداشتند ـ سپس تضاد منافع باعث اختلاف میان آنان شد و براى رفع اختلاف به قوانین و مقرراتى نیازمند گشتند ـ پس خداوند پیامبران را به عنوان نویددهنده و هشدارگر برانگیخت؛ و صفت بشیر بودن انبیا را بر نذیر بودنشان مقدم داشته است.
بنابراین بخشش و عفو گنهکاران و مجرمان، از سوی پروردگار مهربان و بشارت و اعلام این عفو و گذشت به آنان، لازمه رحمت پروردگار است، اما ممکن است چنین تصور شود که سنت عفو و گذشت گنهکاران و مجرمان، موجب ازدیاد جرم و گناه خواهد شد، پس بهتر بود عفو و گذشت در اسلام مطرح نبود و یا اگر مطرح بود از سوی خداوند متعال به مردم ابلاغ نمیشد و فقط آیات غضب و مجازات مطرح میشد تا دارای اثر بازدارندگی بیشتری باشد؟
در جواب این اشکال و تصور، باید گفت:
اولاً: عفو و گذشت، از رحمت پروردگار سرچشمه میگیرد و رحمت واسعه هم از صفات ذاتی حضرت احدیت است، پس نبود عفو و گذشت در اسلام خلاف مقتضای ذات پروردگار خواهد بود و بروز خلاف مقتضای ذات از یک شیء نشانگر تبدل و دگرگونی خود ذات میباشد که در خداوند هرگز تبدل و دگرگونی وجود ندارد، بلکه محال است.
ثانیاً: اعلام آیات غضب و بیان مجازاتهای سنگین برای مجرمان و گنهکاران بدون ذکر آیات رحمت و عفو و گذشت نه تنها موجب بازدارندگی نمیشود، بلکه سبب انجام جرم و جنایت بیشتر و هرج و مرج در جامعه میگردد؛ زیرا هر انسان مجرم و گنهکار پس از انجام چندین بار گناه، به یقین، خود را مشمول غضب و عذاب الاهی خواهد دید و چون راهی برای عفو و بخشش در پیش رو ندارد، دچار یأس و ناامیدی میگردد و آنگاه که خود را در پرتگاه و سقوط حتمیبه سوی عذاب و عقاب الاهی دانست، با القائات شیطانی و نفسانی و تداعی همان مثل معروف «آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب»، از انجام هیچگونه جرم و جنایتی فرو گذار نخواهد کرد و نهتنها خویشتن را به نابودی ابدی میکشاند، بلکه چه بسا جامعه را دچار مشکل و دردسر مینماید.
اما وقتی بندگان مجرم و گنهکار، علاوه بر گزینه عذاب و مجازات، گزینه عفو و گذشت را نیز پیش رو داشته باشند، همیشه به حالت خوف و رجا به سر میبرند. ای بسا امیدوار شده سعی و تلاش میکنند کمتر مرتکب گناه و نابهنجاری شوند و با دعا و تضرع به پیشگاه خدای مهربان رو آورده و به امید عفو الاهی و نجات از عذاب، نه تنها اسراف و زیادهروی در گناه و جرم نمیکنند، بلکه در بسیاری از مواقع نیز به کلی از گناه و جرم دست کشیده و به راه راست قدم میگذارند و در پی اصلاح خود و جامعه برمیآیند.
به عنوان نمونه میتوانیم به «فضیل بن عیاض» اشاره کنیم که با شنیدن یک آیه رحمت و از تمام جرم و جنایت و گناه دست کشید و از بهترینهای زمان خود شد. (ابن شعبه، حسن بن على، رهاورد خرد(ترجمه تحف العقول)، مترجم، اتابکى، پرویز، ص ۳۷۷، نشر و پژوهش فرزان روز، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۶ ش؛ مفید، محمد بن محمد، الإختصاص، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر و محرمى زرندى، محمود، النص، ص ۴۱، الموتمر العالمى لالفیه الشیخ المفید، قم، چاپ اول، ۱۴۱۳ ق)