قال مولانا امیر المؤمنینع: «هِمَمُ الرِّجَالِ تَقلَعُ الجِبَالَ»[۱]
همت مردان کوهی را از جا بر میکند.
همت بلند دار که مردان روزگار
از همت بلند به جایی رسیدهاند
در قرآن کریم خداوند متعال، انسان را به سرعت گرفتن در امور خیر و همچنین سبقت از دیگران در امور معنوی فرا میخواند.
«سَارِعُوا اِلی مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ»، «فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرَات.»
از این مهمتر از بندگان الهی میخواهد، که تا پیشوائی و رهبری متقین را از خداوند در خواست نمایند: «رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَ ذُرِّیَّاتِنَا قُرَّهَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا.»[۲]
و در احادیث گهربار ائمه اطهارع ارزش انسان بهاندازه همت عالی او ذکر شده است:
«قَدْرُ الرُّجُلِ عَلی قَدْرِ هِمَّتِهِ»[۳]، «مَن شَرُفَتْ هِمَّتُهُ عَظُمَتْ قِیمَتُهُ.»[۴]
ارزش انسان به قدر همت اوست، هر کس همتش ارزشمند باشد جایگاهش بلند مرتبه است. خداوند متعال همت عالی و والا را دوست دارد و کارهای کوچک و پست را دشمن میدارد: «اِنَّ اللهَ تَعَالی یُحِبُّ مَعَالِیَ الاُمُورَ وَ اَشْرَافَهَا وَ یَکْرَهُ سَفسَافَهَا.»[۵]
البته همت انسان علاوه بر رسیدگی به امور دنیوی به فرموده حضرت علیع باید برای دنیای ابدی یعنی آخرت هم صرف گردد: «وَ اجْعَل هَمَّکَ وَ جِهَادَکَ لِآخِرَتِکَ.»[۶]، تلاشت را برای آخرتت قرار بده.
و اگر انسان فقط به امور مادی و دنیوی اکتفا نماید در هنگام مرگ دچار اندوه میشود: «مَن کَانَتِ الدُّنیَا هِمَّتُهُ اِشْتَدَّت حَسْرَتُهُ عِنْدَ فَرَاقِهَا.»[۷]
و به فرموده امام صادقع اگر انسان کم همت باشد از رسیدن به قلههای ترقی باز میماند: «سه چیز انسان را از رسیدن به امور متعالی باز میدارد کمی همت، عدم چارهاندیشی و سستی اندیشه و عدم فکر و خردورزی.»[۸]
۱.
هـمـتم بـدرقه راه کن ای طایر قدس
که دراز است ره مقصد و من نوسفرم
۲.
ذره را تـا نـبـود همـت عـالی حافظ
طالـب خــورشـیـد درخـشان نـشود
۳.
اگــر کاری بـه هـمـت بـسته گـردد
اگــر خـاری بــود گـلدسـتـه گردد
۴.
غلام همت آنـم کـه زیـر چرخ کبود
زهر چـه رنگ تعلق پـذیرد آزاد است
اللهم عجل لولیک الفرج…
——————————————————————————–
[۱]. نهج البلاغه، خطبه ۸۲. [۲]. سوره فرقان، آیه ۷۴ [۳]. نهج البلاغه، حکمت ۴۷. [۴]. غرر الحکم، ص ۴۴۸، ح ۱۰۲۷۸. [۵]. غرر الحکم، حدیث ۸۳۲۰. [۶]. میزا ن الحکمه، حدیث ۶۳۱۴. [۷]. بحار الانوار، ج ۶۸، ص ۱۸۱؛ الامالی للصدوق، ص ۳۹۳. [۸]. تحف العقول، ص ۳۱۸.