مام زمان(ع) در انتظار یاران تنوری امام صادق(ع)

امام صادق(ع) وقتی تقاضا می‌شد که قیام کنید، مباحثی را به زبان‏ های مختلف مطرح می‌کردند. یکی از آنها شیعه تنوری بود. با شما که نمی ‏شود جامعه را اداره کرد. اگر بخواهیم جامعه را اداره کنیم، یارانی می‌خواهیم که شیعه تنوری باشند.

مجموعه رفتارهای امامان(ع) در برابر حاکمان و خلفا را می توان در دو کلید واژه خلاصه کرد: ۱. صبر، ۲. قیام؛ که هر دو با انگیزش و تلاش برای اصلاح امت انجام می‌گرفته است. با این تفاوت که اقدام برای قیام تنها در زمانی اتفاق می افتاد که احتمال پیروزی باشد و یا حداقل از نابودی اسم و رسم پیامبر(ص) جلوگیری شود.

یکی از دلایل عدم قیام مسلحانه از سوی حضرت امام صادق(ع) این است که آن حضرت نیروی کافی برای قیام مسلحانه نداشت و اگر امام صادق(ع) قدرت نظامی داشت به طور قطع قیام مسلحانه می‌کرد. در زمان حضرت امام صادق(ع) تعدادی از علویان قیام مسلحانه کردند و هیچ کدام پیروز نشدند چون قدرت نظامی‌کافی در اختیار نداشتند و حضرت امام صادق(ع) به اینها تذکر داده بود که شما پیروز نخواهید شد ولی آنان براساس محاسبات خودشان اقدام کردند و شکست خوردند. حضرت امام صادق(ع) شرایط و اوضاع آن زمان را بهتر از دیگران تشخیص می دادند و برای همین به قیام مسلحانه دست نزدند.

برای روشن شدن این مساله به بررسی سخنانی از حجت الاسلام علیرضا پناهیان در هیئت شهدای گمنام تهران که در ایام شهادت امام صادق(ع) سال۹۳ ایراد شده است، می پردازیم.

“داستان‏های زیادی اینجا وجود دارد و اگر فرصت شود در این مباحث تاریخی به زمان امام صادق(ع) برسیم و ماجرای عجیب قیام نکردن امام صادق(ع مطالب را گفت. اینکه مکرر پیش امام می‌آمدند که شما قیام کنید فقط روی حساب درکشان نبوده، روایت داریم که بنا بوده لِیُظهِرَهُ عَلَی الدِیِنِ کُلِهِ، در زمان امام صادق(ع) رخ دهد بعدازاینکه درب خانه امام(ع) را به آتش زدند کار عقب افتاد و کار به غیبت صغری و بعد به غیبت کبری کشید. وگرنه اینکه می‌آمدند از امام صادق(ع) تقاضا می‌کنند بر اساس یک مبنایی بوده است می‌دیدند زمینه چقدر بالا است. در واقع بنی‌العباس رسماً بخاطر «مظلومیت اهل‌بیت» قدرت پیدا کردند.

می‌شود این‌جور تعبیر کرد اگر امام صادق(ع) قیام می‌کردند بی‌تردید موفق می‌شدند، تجربه تاریخی بنی‌العباس هم در آن مقطع نشان می‌دهد که هرکسی به نام اهل‌بیت موفق می‌شد، حالا خود اهل‌بیت قیام کنند موفق نمی‏شدند؟! اینکه امام(ع) قیام نکردند این موفقیت نبود بلکه به نظر بنده حقیر می‌رسد حضرت دنبال یک موفقیت پایدار نه موفقیت ناپایدار بودند! وقتی تاریخ را نگاه می‌کنید نمی‎توانید این معنا را رد کنید که «اگر امام صادق(ع) قیام می‌کردند موفق می‌شدند» و موجی ایجاد می‌شد و حکومت را به دست می‌گرفتند بنی‌العباس در همان عصر هم عِده و عُده آن‌چنانی نداشتند، به همین دلیل وقتی جنبش و حرکت خود را آغاز کردند صریحاً اسم خودشان را مطرح نمی‏کردند.

بر اساس چیزی که دیده می‌شود تمایل حضرت به این نبوده که بخواهند بصورت مقطعی مؤمنین را از حاکمیت برخوردار کنند. برای چه حضرت می‌خواستند حکومت ناپایدار تشکیل نشود؟

وقتی شرایط برای موفقیت پایدار مهیا نیست؛ اگر با موفقیت ناپایدار کنار بیایید؛ همان تعداد یاران خوبی هم که در اطرافتان هست را به کشتن می دهند. دلیل این سخن من واقعه با کربلا است. در کربلا خوب‏ها دور اباعبدالله حسین(ع) جمع شدند و همگی به شهادت رسیدند در حالیکه ائمه هدی نمی‎خواستند این کار را بکنند.

وقتی یاران به امام حسن مجتبی(ع)-نعوذبالله- به ایشان می‌گفتند “یا مذل المؤمنین”، “شما ما مؤمنین را ذلیل کردید!” حضرت می‌فرمود من به نفع و برای بقای شما این کار را کردم، اگر من قیام کرده بودم همه شما نابود شده بودید.

اهل‌بیت عصمت و طهارت به‌ویژه امام صادق(ع) که در معرض به دست گرفتن حاکمیت دینی بودند آن را نپذیرفتند چون منجر به حاکمیت ناپایدار می‌شد. منجر می‌شد همین ریشه‏ هایی که در خاک هستند خشکیده شوند و به شهادت برسند. امام صادق(ع) صریحاً وقتی اطرافیانشان می‌آمدند از ایشان تقاضا می‌کردند که شما قیام کنید، مباحثی را به زبان‏های مختلف مطرح می‌کردند. شیعه تنوری، دست در جیب هم بردند دو تا از نمونه‎هایش است که انتظار و توقعشان را برای برقراری حاکمیت خیلی بالا می‌بردند، با شما که نمی ‏شود جامعه را اداره کرد. اگر بخواهیم جامعه را اداره کنیم، یارانی می‌خواهیم که شیعه تنوری باشند.

مسئله اجتماعی امام صادق(ع) که همه شیعیان به آن تصریح می‌کردند این است که چرا شما قیام نمی‏ کنید، در روایت هم بنا بوده قیام و ظهور رخ بده و قصه تمام شود. بداء حاصل شده و خدا تصمیمش را تغییر داده است به خاطر همین که خوبان سطح عالی نداشتند. فاجعه زمان امام صادق(ع) این است که خوبان سطح عالی نداشتند! اتفاقی که خودش را به صورت فاجعه نشان نداد، چون حضرت صبر کردند.

ابومسلم خراسانی نامه نوشت. حضرت فرمود: “ما انت برجالی” نه زمانه، زمانه من است و نه تو آدم من هستی. این کلام حضرت نشان می‌دهد ما باید دو کار کنیم یکی اینکه خودمان از رجال حضرت باشیم یکی اینکه زمانه را تغییر دهیم زمانه حضرت کنیم. شما خودت هم از رجال حضرت بشوید زمانه را تغییر ندهید باید در خیمه خصوصی خدمت حضرت بقیه‌الله الاعظم ارواحنا له الفدا برسید سر روی زانوی ایشان بگذارید و اشک بریزید و برگردید بیرون. زمانه باید زمانه حضرت شود باید زمان را تغییر دارد.

هر کس هر شغلی دارد کاسب، طلبه و دانشجو، در آن فضا آدم حضرت ولی عصر(ع) شوید و زمانه را زمانه حضرت قرار دهیم. این دو کار را باید بکنیم تا حضرت قیام و ظهور کند.

Check Also

ماهنامه موعود شماره 280 و 281

شماره ۲۸۰ و ۲۸۱ مجله موعود منتشر شد

با امکان دسترسی سریع دیجیتال ؛ شماره ۲۸۰ و ۲۸۱ مجله موعود منتشر شد ماهنامه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *