امام جواد«ع» و فرقه ناجيه

امام محمدتقی علیه السلام، ملقب به امام جواد، نهمین امام شیعیان است که به امر خداوند و سفارش پیامبر بعنوان نهمین امام جهت عموم مسلمانان برگزیده شده است.

امام رضا علیه السلام در موارد متعدد و مناسبت های گوناگون، امامت فرزند بزرگوارش را گوشزد کرده و اصحاب بزرگ خود را در جریان امر گذاشتند.

دوران کوتاه امامت و عمر آن حضرت همراه با محدودیت ها و فشار فراوان از سوی دستگاه خلافت عباسی بود. با این وصف و با وجود اذیت و آزارهایی که نسبت به آن حضرت روا می‌شد، میراث علمی و گرانسنگی از آن حضرت باقی مانده است که در استدلالات حکمی و نیز در استنباط احکام و فروعات فقهی مورد استفاده و مراجعه متکلمان و فقیهان می‌باشد.

بعلاوه اذکار و ادعیه برجای مانده از آن حضرت در کنار مواعظ و نصایح اخلاقی و تربیتی، جملگی سرشار از مواهب معرفتی و معنوی را برای عموم مسلمانان و آیندگان به ارمغان داشته است. از جمله نکات مهم و تاریخی که در زندگی پربار امام جواد(ع) از تبلوری خاص برخوردار است، بحث مربوط به فرقه ناجیه و ارتباطی که از رهگذر امامت آن حضرت می‌باشد.

واژه فرقه ناجیه که از روایت معروف و مشهور میان متکلمان اخذ شده است بر شیعیان اثنی عشری یا دوازده امامی اطلاق می‌شود. در آن روایت پیامبر اکرم فرمود: «ان امتی تفترق علی ثلاث و سبعین فرقه…»(۱)

در روایت مزبور که بامضامین واحد اما با عبارات دیگری نیز نقل شده است پیامبر اکرم از انشعاب مسلمانان به هفتادوسه فرقه خبر داده‌اند که از میان اینها تنها یک فرقه اهل نجات هستند و مابقی در آتش دوزخ می‌باشند.(۲)

در همین جا ذکر دونکته که در موضوع این بحث دخیل است ضروری می‌باشد:

اول اینکه: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) همواره و در طول ۲۳سال دوران رسالت نسبت به امت اسلام و پیروان خویش با رأفت و مهربانی خاص و منحصر بفردی برخورد می نمودند که شواهد فراوان آن در آیات قرآنی و نیز در سیره طیبه آن حضرت مشهور است. لذا با توجه به این مطلب، می توان به دغدغه پیامبر نسبت به عاقبت امر پیروان خود و سرنوشت مسلمانان پی برد، بر همین اساس، آن حضرت در مواقف و مواضع متعددی جانشین پس از خود را برای مسلمانان معرفی فرمودند که از جمله آن در واقعه غدیر خم است که پیامبر به امر پروردگار، حضرت علی علیه السلام را به امامت منصوب کردند.(۳)

علاوه بر حدیث معروف ثقلین(۴) و حدیث سفینه(۵) که پیامبر، اهل بیت خود را کشتی نجات معرفی نموده است، احادیث فراوان دیگری وجود دارد که هر کدام مدرک و سندی برای اثبات حقانیت ولایت و امامت امیرمؤمنان و پیشوای فرقه ناجیه می‌باشد.

سعدبن عبدالله اشعری و حسن بن موسی نوبختی در این خصوص می نویسند: «نخستین فرقه ای که در اسلام پیدا شد، فرقه علی بن ابیطالب علیه السلام بود که در زمان رسول خدا و بعد از او به نام شیعه علی نامیده می‌شدند و همواره معروف بودند که متمایل به علی(ع) و قائل به امامت او هستند.

مقدادبن اسود، سلمان فارسی، ابوذر غفاری و عمار یاسراز جمله شیعیان بودند. اینان نخستین کسانی بودند که به نام شیعه نامیده شدند. زیرا اسم شیعه تازگی نداشت. در قدیم هم شیعه نوح و شیعه ابراهیم و شیعه موسی و شیعه عیسی استعمال شده است.»(۶)

نکته دوم که قابل ملاحظه است پاسخ به این سؤال است که چرا با وجود این همه تصریحات و تأکیدات پیامبر اکرم(ص) شاهد افتراق مسلمانان هستیم و علت بوجود آمدن هفتاد و سه فرقه چیست؟

در پاسخ به این سؤال باید گفت: برخی عوامل، دخیل بوده‌اند که از جمله آنها می توان موارد ذیل را نام برد:

۱- تعصبات قبیله ای.

۲- کج فهمی و کژاندیشی دینی.

۳- منع کتابت حدیث توسط خلفا.

۴- وجود «اسرائیلیات» یا روایات جعلی توسط یهودیان به ظاهر مسلمان.

۵-اجتهاد در مقابل نص، (۷)

در میان شیعیان نیز نحله ها و فرقه های خودسر و لجوجی که نسبت به قبول ولایت ائمه اطهار عناد می ورزیدند، وجود داشته‌اند که هریک به انشعابات مختلفی تقسیم می‌شوند. در زمان حضرت امیر علیه السلام فرقه های افراطی نظیر جریان غلاه که آن حضرت را- العیاذ بالله- خدا می پنداشتند و گروه سرکش خوارج وجود داشته‌اند.

در میان فرقه های شیعه تنها چهار دسته مطرح می‌باشند: زیدیه، اسماعیلیه، نصیریه و اثنی عشریه. فرقه اثنی عشری یا همان دوازده امامی‌که از اکثریت غالب در میان شیعیان می‌باشند، فرقه زیدیه که باقیمانده های آنها در کوهستان های یمن و اسماعیلیه در آسیای مرکزی ساکن هستند، مابقی فرقه های شیعه جز در تاریخ اسمی و رسمی از آنان باقی نمانده است.

درباره فرقه شیعه، نکته ای که حائز اهمیت است این که جریان نحله های انحرافی تا زمان امام رضا(ع) وجود داشته است و با امامت امام جواد(ع) و پس از آن حضرت، تمام شیعیان به امامت امامان بعدی یعنی امام هادی، امام حسن عسگری و امام زمان علیهم السلام اقرار نموده‌اند که به شیعه اثنی عشری معروف می‌باشند.

نکته دیگر این که امام جواد علیه السلام در دوران حیات مبارک زندگانی خویش، بسان دیگر امامان و اجداد مطهرش به مقابله و مبارزه با فرقه های انحرافی زمان خویش می پرداختند و اصحاب و یاران خود را نسبت به خطر آنها برحذر می داشتند.

علامه طباطبایی درباره این دوران از زندگانی امام جواد(ع)می نویسد:

«پس از امام هشتم تا امام دوازدهم که نزد اکثریت شیعه «مهدی موعود» است، انشعاب قابل توجهی به وجود نیامد و اگر وقایعی نیز در شکل انشعاب پیش آمده چند روز بیش نپاییده و خود بخود منحل شده است، مانند اینکه «جعفر» فرزند امام دهم پس از رحلت برادر خود امام یازدهم، دعوی امامت کرد و گروهی به وی گرویدند اما پس از روزی چند متفرق شدند و «جعفر» نیز دعوی خود را تعقیب نکرد و همچنین اختلافات دیگری در میان رجال شیعه در مسایل علمی، کلامی و فقهی وجود دارد که آنها را انشعاب مذهبی نباید شمرد.»(۸)

پی نوشت ها

۱- المستدرک علی الصحیحین جلد۱ ص۱۲۸
۲- مسند احمد حنبل جلد۲ ص۳۳۲
۳- صحیح بخاری جلد۶ و مسند حنبل جلد۱ ص۳۹۸
۴- مستدرک الحاکم جلد۳ ص۱۴۸
۵- المستدرک علی الصحیحین جلد۳ ص۱۵۱
۶- المقالات و الفرق ص۱۵ به نقل از کتاب بررسی مسائل کلی امامت، ابراهیم امینی ص۴۸
۷- بحوث فی الملل و النحل جلد۱ ص۵۰، آیه الله جعفر سبحانی
۸- شیعه در اسلام، علامه طباطبایی ص۶۵

همچنین ببینید

لوشاتو

لوکاشنکو: به پریگوژین گفتم که نیروهای واگنر مثل حشره له خواهند شد

رئیس جمهور بلاروس تأکید کرد که به رئیس واگنر در مورد نابودی اعضای گروه هشدار …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *