نیازمند پرسشیم!

22 ndi3zta0nj - نیازمند پرسشیم!عبارت «برای فرج دعا کنید…!» یا مشابه آن که برگرفته از برخی روایات معصومان(ع) نیز هست، برای عموم موعودیان آشنا است. «دعا»، قرین با  و عینِ «طلب و تقاضا» است امّا، در وجهی دیگر، دعا ناظر بر «احساس نیاز» تام و تمام تا سر حدّ اضطرار نیز هست.

شاید یکی از حکمت‌های نهفته در پس دعای مستجاب، همین رسیدن به «اضطرار» باشد؛ چه اضطرار درخواست‌کننده را وا می‌دارد تا از ژرفای وجود طلب کند و ملاحظه اضطرار و نهایت درماندگی درخواست کننده است که دریای رحمت خداوند را به جوشش می‌آورد تا بنده‌ای از اضطرار و درماندگی برهد.

تاکنون چه کسی انسانِ سیر و برخورداری را دیده است که با شکم انباشته از اطعمه و اشربه از روی اضطرار دست به آسمان برداشته و طلب نان و خورش و قوت لایموت کند؟

کسی که احتمال می‌دهد مشکلش توسط بانک، دوستان، خویشان و سفارش‌های مقامات دولتی بر طرف می‌شود، نیز از عمق جان دست به دعا بر نمی‌دارد.

درک اضطرار و طلب استجابت دعا، رفیق «استغناء از غیر و ماسوی الله» نیز هست. بسیاری از ما، هم‌زمان، دستی به آسمان برمی‌دارند و دستی دیگر به زمین؛ به امید اینکه یکی از دو در گشاده شود؛ درب آسمان یا درب زمین.

این‌گونه طلب نیز ناظر بر اضطرار تام، طلب تام و لاجرم اجابت تام نیست و شاید این واقعه و وضع و روز ما، خود پرده‌ای از پرده‌های راز غیبت یک‌هزار و چند ساله حضرت بقیّـ[ الله الاعظم(ع) را کنار بزند.

به عبارت دیگر، ما، به ‌رغم آنچه بر زبان می‌رانیم و حتّی دست به دعا بر می‌داریم، نه احساس فقر می‌کنیم، نه طالبیم، نه خود را در اضطرار می‌یابیم و نه چشم از غیر حضرت دوست برمی‌داریم؛ در حالی که برای خالی نبودن عریضه عباراتی دعایی را نیز بر زبان می‌رانیم.

جملگی، اطلاعاتی درباره ظلم رفته بر آل محمّد(ص) داریم. شرح و سابقه حوادث را هم شنیده‌ایم و آرزو می‌کنیم: «ای کاش خداوند اسباب و مقدمات ظهور حضرت را فراهم کند»، امّا این نکته نیز گفتنی است که به هر دلیل، از دو امر مهم غافلیم:

اوّلی، «وسعت و ژرفای فقر و نیازمان» به امام است و دومی، جایگاه، توانایی و مأموریت تعریف شده برای حضرت موعود.

به صراحت باید گفت که: ما، انسان، جهان هستی و عوالمش را نمی‌شناسیم. از لایه‌های تو در تو و عجیب وجود آدمی هم بی‌خبریم. از راز خلقت انسان بی‌اطلاعیم و از نقش و مأموریتش در عالم غافل؛ از همین رو در اثر ابتلای به بیماری بی‌معرفتی و جهل از وسعت و حدّ فقر و نیاز موجودات منتشر در هستی و از جمله خودمان به حضور امام معصوم و حجّت خدا بی‌خبریم و خواسته‌های محدود و محصورمان را نیز در جهان مادی می‌بینیم و آن را هم به مدد خود و اسباب دست‌ساز خود و مردان و زنانی چونان خود برآورده شدنی می‌پنداریم و روی نیاز به درگاه بی‌نیاز نداریم؛ چنان‌که در اثر بی‌خبری از جایگاه امام معصوم(ع) و مأموریت ایشان برای دیگرگون ساختن زمین و زمان و بازگرداندن همه امور آشکار و نهان بر جای خود، استقرار عدالت، برطرف ساختن ظلم رفته بر خلق عالم (انسان و غیرانسان)، تأسیس دولت در زمین و مدیریت و تدبیرگری امور موجودات، ضرورت حضور ایشان و ظهور حضرتش را درنمی‌یابیم.

خدا می‌داند که این بدبختی بزرگ، چه بر سر ما آورده است؛ چنان‌که همو می‌داند که در این وضعیت، گستره غیبت تا کجا ادامه می‌یابد و چه روز و روزگار دهشتناکی را فراروی خواهیم داشت؟ وضعی که جمله ماحصل غیبت و غفلت ماست.

تعامل (؟!) یک سویه ما با حجج الهی و به ویژه حضرت صاحب الزّمان(ع)، نیز از همین‌جاست؛ «در خدمت گرفتن حضرت دوست و نه در خدمت ایشان آمدن».

قبلاً دراین‌باره بسیار سخن رفته است. در میان ما و برای ما، امام، تنها یک امکان در عرض سایر امکانات است؛ آن هم برای رفع و رجوع امور جاری و عادت شده که برقراری و انتظام اجزای آن را عین نیکی و صواب و صلاح می‌پنداریم و کم و زیادش هم ما را به فغان می‌آورد تا آنجا که دل خوش می‌داریم که شاید حضرت مساعدت و شفاعت نموده و بقا و دوام آن را إلی‌الابد باعث شود و مبادا که آب در دلمان بجنبد.

وا اسفا از این همه ظلم که ناخواسته از سوی ما بر حجم و گستره سایر ظلم‌ها می‌افزاید!

این همه در حالی است که از این گونه پرسش‌ها غفلت می‌کنیم:

  •  آیا اگر چنان‌که خداوند و پیامبر اکرم(ص) مقرّر کرده بودند، مدیریت و انتظام امور به دست امام معصوم بود، به این وضع و روزگار می‌رسیدیم؟؛

  •  آیا همین فرهنگ و تمدن پر بلا و آفت را تجربه می‌کردیم؟ یا وضعی دیگرگون نصیب خلق عالم می‌شد؟؛

  •  آیا اصلاح امور و نیل به وضعی مطلوب در گرو جابه‌جایی برخی روابط و مناسبت‌های جاری است و با انجام پاره‌ای تغییرات می‌توان به تجربه حیات معنادار و کامل و مملوّ از عدالت و پاکی امیدوار بود؟؛

  •  طرح کلّی و جزئی امامت برای اداره مناسبات مادی و فرهنگی بشر چه بوده است؟ و…

اگر چشم می‌گشادیم، این معنا را که ذکرش در دعای عهد رفته است، درمی‌یافتیم: «ظهر الفساد فی البرّ و البحر بما کسبت ایدی النّاس؛ ظلم و فساد در خشکی و دریا آشکار شده، ظلمی‌که حاصل عمل خود مردم است».

ـ‌ باید دست به دعا برداریم، شاید حضرت مدد دهد و ما پی به فقر خود ببریم و به وسعت و ژرفای تباهی منتشر در گستره زمین برسیم؛
ـ باید دست به دعا برداریم، شاید حضرت ما را به درک «اضطرار و اضطراب» عالم و آدم نایل سازد؛
ـ باید دست به دعا برداریم، شاید حضرت موعود ما را در کشف «چرا خواندن و چگونه خواندن امام» مدد دهد؛
ـ باید دست به دعا برداریم، شاید عطش و تشنگی به جان ما بیفتد و «دعای فرج» بخوانیم، خواندنی که در طرفـ[العینی دعا را مستجاب می‌سازد؛
ـ ما، می‌بایست بیاموزیم که برای دین‌داری و حفظ دین که عین سلامت و نیک‌بختی دنیا و آخرت است باید «در خدمت آمد»؛ «نه آنکه در خدمت بگیریم».

دین، در خود و با خود، برای هر یک از ساحات وجودی آدمی، بهره‌مندی ویژه‌ای دارد که در قلم و بیان این حقیر نمی‌آید. به همان سان که هر یک از مراتب دینداری، از ساده‌ترین تا عالی‌ترین مرتبه که تجربه نفس مطمئّنه است، نورانیت، برکت، نعمت، امنیت و… ویژه خود را ارزانی می‌دارد که امید می‌رود خداوند به واسطه حضرت موعود(ع) توفیق تجربه آن مراتب عالی را عطایمان فرماید. إن‌شاءالله.

از همین‌جا، در هر مرتبه‌ای که هستیم و هر مرتبه‌ای را که طلب می‌کنیم، نیازمند آمادگی هستیم برای «در خدمت آمدن»، «تسلیم شدن» و «روی نیاز آوردن به درگاه بی‌نیاز حکیم».

به راستی اگر از ما در همین باره پرسیده شود، چه جوابی داریم؟

حقیقی‌ترین نعمت و حقیقتِ نعمت که به واسطه‌اش سایر نعم چون باران سرازیر می‌شود، وجود گرامی حضرت ولیّ امر خداوند، وصیّ رسول ربّ‌العالمین، مقام امامت و ولایت است. هیهات که «کفران این نعمت» آن را از کفمان ربود و از آن بدتر، بلای «نسیان شناسایی قدر نعمت» را نیز بر آن افزود؛ به دو درد مبتلا گشته‌ایم، از دست دادن نعمت یک ابتلاء است و فقدان شناخت درباره این نعمت ابتلایی دیگر، باقی بیماری‌های مهلک و مبتلابه، از اینجا ناشی می‌شود.

خداوند یکتا را به آیت کبرای خداوند، حضرت نبأ العظیم، امیرالمؤمنین، علی(ع) قسم می‌دهیم که پیش و بیش از همه چیز ما را قدرشناس نعمت ولایت و امامت در گستره هستی کند. إن‌شاءالله.

٭ ٭ ٭

در حاشیه به اطّلاع همه موعودیان گرامی می‌رساند که لطف بی‌شائبه اداره محترم پست به مطبوعات و افزایش ۳۰۰ درصدی هزینه ارسال یک نسخه مجله برای شما باعث شده تا ما دیگر امکان ارسال مجله را نداشته باشیم و چنانچه روند افزایش قیمت کاغذ به همین منوال باشد نیز دیگر امکان انتشار مجله را هم از دست خواهیم داد.

تا ماه قبل هر نسخه از مجله با صرف هزینه ۷۰۰ ریال، توسط پست برای شما ارسال می‌شد. در حال حاضر این هزینه به ۲۸۰۰ ریال افزایش یافته است. به همان سان که شماره قبلی مجله با کاغذ کاهی روسی از قرار کیلویی ۸۴۰۰ ریال منتشر شده بود؛ در حالی که این شماره با همان کاغذ از قرار هر کیلو ۱۰۵۰۰ ریال منتشر شده است.

نمی‌دانیم شکایت به کجا بریم، امّا می‌دانیم که ناگزیریم همه اعضای خانواده موعود را متذکر این تغییرات کنیم و از آنان بخواهیم که حسب تکلیف، برای نشر این معارف و تدارک خوارک فرهنگی لازم خانواده‌ها و به ویژه جوانان، در خور توان خود اقدام کنند.
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مُجمل.
سردبیر

همچنین ببینید

استاد اسماعیل شفیعی سروستانی

پرسش ذاتی وجود آدمیست؛

پرسش ذاتی وجود آدمیست؛ وآدمی پرسشگری است که همواره از منشا هستی و نسبت میان …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *