برخی مردم میپرسند: آیا با توجه به روایتهایی که در آنها آمده است: «امام مهدی(ع) جهان را از عدل و داد پرمیکند، همچنانکه از ظلم و جور پر شده بود» حرکتهای اصلاحی و تلاش برای برقراری عدالت در عصر غیبت معنا دارد؟ زیرا براساس این روایات باید جهان از ظلم و جور پر شده باشد تا امام زمان(ع) ظهور کند و اگر ما حرکتی برای از بین بردن ستم و مقابله با ستمکاران انجام دهیم، در واقع ظهور را به تأخیر انداختهایم. برای پاسخ به این پرسش لازم است نکاتی را یادآور شویم:
الف) اصل وجود این روایات
در اصل وجود چنین روایتهایی تردیدی نیست و در منابع و مصادر شیعه و سنی، روایتهای فراوانی مضمون نقل شده است.۱ از جمله در روایتی که از طریق اهل سنّت از پیامبر اعظم(ص) نقل شده، آمده است: «شما را به مهدی بشارت میدهم. او در زمانی که مردم گرفتار اختلاف، درگیری و آشوبها هستند، در امت من برانگیخته میشود و جهان را از عدالت و برابری پر میسازد، همچنانکه از ستم پر شده بود».2
امام محمد باقر(ع) نیز در این زمینه میفرماید: «پدرم از پدرش و او از پدرانش برای من نقل کردند که رسول خدا ـ درود و سلام خدا بر او باد ـ فرمودند: امامان پس از من دوازده نفر به تعداد نقبای بنیاسرائیل. نه نفر از آنها از نسل حسین ـ درود خدا بر او باد ـ هستند و نهمین آنها قائم ایشان است. او در آخرالزمان به پا میخیزد و زمین را از عدل پر میسازد، پس از آنکه از ستم و بیعدالتی پر شده بود».3
ب) مفهوم «پر شدن جهان از ستم»
نخستین پرسشی که در مورد اینگونه روایات مطرح میشود، این است که تعبیر «پر شدن جهان از ستم» به چه معناست؟ آیا مراد از این تعبیر آن است که جهان به گونهای از ستم و تجاوز اشباع شده که دیگر اثری از عدل و داد، عدالتخواهی و انسانهای صالح، هرچند ناچیز، در آن باقی نمانده است یا اینکه مراد، آن است که ستم و بیداد در جهان فراوان شده و بر عدل و داد غلبه یافته است نه اینکه دیگر هیچ اثری از عدل و داد یا انسانهای شایسته در جهان وجود ندارد؟ با توجه به کاربردهای روزمره کلمه «پرشدن» و آنچه عرف معمولاً از این کلمه اراده میکند، به روشنی میتوان گفت که برداشت دوم، درستتر است.
همچنانکه وقتی گفته میشود: «تالار از جمعیت پر شده است»، «مغازه پر از مشتری است»، «اتاق پر از مهمان است» یا «انبار پر از کالاست»، به معنای فراوانی جمعیت، مشتری یا کالاست نه اشباع شدن به گونهای که جایی برای چیز دیگر در تالار، مغازه یا انبار باقی نمانده باشد.
بنابراین، «پر شدن جهان از ظلم»، به معنای ظالم و نابکار شدن همه مردم به گونهای که دیگر هیچ انسان شایستهای باقی نمانده باشد، نیست. «پر شدن» در اینجا به معنای «بسیاری» و «فراوانی» ظلم و جور در جهان است.
با کمی دقت متوجه میشویم که خود ما هم در گفتوگوهای روزانه، هنگام توصیف وضع کنونی جهان، از این تعبیر که «جهان را ظلم و ستم فرا گرفته است»، بسیار استفاده میکنیم، ولی منظورمان هرگز این نیست که دیگر هیچ اثری از عدالت و عدالتخواهی در جهان وجود ندارد.
ج) توصیفی یا تکلیفی بودن بیان این روایات
پرسش دیگری که درباره روایات یاد شده وجود دارد، این است که آیا این روایات در پی بیان تکلیف و وظیفه ما در عصر غیبت هستند یا اینکه تنها بیانکننده ویژگیهای عصر ظهور امام مهدی(ع) و آثار ظهور ایشان هستند؟ به صراحت میتوان گفت: اینگونه روایات صرفاً جنبه توصیفی دارند و اساساً نسبت به تکلیف و وظیفه مردم در عصر غیبت ساکت هستند.
این روایات از یک سو بیانکننده شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جهان در پیش از ظهور حضرت مهدی(ع) و از سوی دیگر، نشاندهنده گستره اصلاحاتی است که پس از ظهور در جهان صورت میگیرد. به بیان دیگر، این روایات از یک سو، جهان پیش از ظهور را به تصویر میکشد که در همه زمینهها گرفتار ستم شده و نابرابری و بیعدالتی در آن فراگیر گشته است و از سوی دیگر، شرایط جهان پس از ظهور را بیان میکند که به مدد اقدامات اساسی و زیربنایی امام مهدی(ع)، عدل و داد در همه جای آن حاکم شده و همه روابط فردی و اجتماعی را دربر گرفته است.
بنابراین، برای پاسخ به این پرسش که مردم در زمان غیبت چه وظیفهای بر عهده دارند، آیا باید در مقابل ستم بیاعتنا باشند و حتی به آن دامن بزنند یا اینکه باید برای از بین بردن همه مظاهر ستم و تباهی به پا خیزند؟ نمیتوان به سراغ اینگونه روایات رفت و باید به دیگر روایات مراجعه کرد.
د) تکلیف مردم در برابر ستمها و تباهیها
حال که روشن شد روایات یاد شده، ناظر به تکلیف و مسئولیت مردم در برابر ستم نیستند، این پرسش مطرح میشود که تکلیف مردم در برابر ستمها، فسادها و تباهیهایی که در عصر غیبت در جوامع رواج پیدا میکند، چیست؟
برای یافتن پاسخ این پرسش، توجه به چند نکته ضروری است:
۱. فقهای شیعه همه بر این موضوع اتفاق نظر دارند که تمامی احکام و تکالیفی که در شرع اسلام مقرر شده، به جز مواردی نادر، در زمان غیبت پابرجاست و هیچکدام از آنها تعطیل نمیشود. بنابراین، همه مسلمانان موظفند تا زمان ظهور به همه وظایف و تکالیفی که برای آنها مقرر شده است، عمل کنند؛ چه وظایف و تکالیف فردی و چه وظایف و تکالیف اجتماعی.
۲. برخی احکام و اصول بنیادین اسلام که همگی در آموزههای قرآنی ریشه دارند، تکلیف مردم را در برابر هرگونه ستم، تجاوز، بیعدالتی، فساد، تباهی و ناهنجاری، در همه زمانها و مکانها مشخص کردهاند. براساس این احکام و اصول، هیچ مسلمانی نمیتواند در برابر هرگونه ستم، تجاوز، بیعدالتی، فساد، تباهی و ناهنجاری، در همه زمانها و مکانها مشخص کردهاند. براساس این احکام و اصول، هیچ مسلمانی نمیتواند در برابر امور یاد شده بیاعتنا باشد یا خدای ناکرده به آنها تن دهد تا چه رسد به اینکه بخواهد به آنها دامن زند.
برخی از این احکام و اصول بنیادین عبارتند از: تکلیف فردی هر مسلمان به پرهیزکاری و ترک گناهان از یک سو۴ و انجام اعمال شایسته از سوی دیگر؛ ۵ ضرورت تعاون و همکاری در نیکوکاری و پرهیزکاری و حرمت همیاری در گناه و تجاوز به حقوق دیگران؛ ۶ وجوب امر به معروف و نهی از منکر؛ تکلیف هر مسلمان، به رعایت عدالت در مناسبات فردی و اجتماعی.۷
با توجه به همین احکام و اصول است که حضرت امام خمینی(ره) در پاسخ به کسانی که معتقد بودند باید به گناهان دامن زد تا دنیا پر از ظلم و جور شود و حضرت صاحبالامر(ع) تشریف بیاورد، میفرماید: «یعنی خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نیست این معنا که ما دیگر معصیت بکنیم تا حضرت صاحب بیاید! حضرت صاحب که تشریف میآورند، برای چه میآیند؟ برای اینکه گسترش دهند عدالت را، برای اینکه حکومت را تقویت کنند، برای اینکه فساد را از بین ببرند. ما برخلاف آیات شریفه قرآن، دست از نهی از منکر برداریم. دست از امر به معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان را برای اینکه حضرت بیایند. حضرت بیایند چه میکنند؟ حضرت میآیند، میخواهند همین کارها را بکنند».8
۳. پارهای از روایات، به صراحت، وظیفه و تکلیف مردم را در زمان غیبت و انتظار روشن کردهاند و آنها را به پرهیزکاری، در پیش گرفتن اخلاق نیکو، ۹ انجام اعمالی که موجب خشنودی امام عصر(ع) میشود و ترک اعمالی که آن حضرت را آزردهخاطر میسازد، ۱۰ فرا خواندهاند. از این روایات به خوبی استفاده میشود که هیچ مسلمانی حق ندارد به بهانه زمینهسازی برای ظهور و تعجیل در فرج، به فساد و تباهی و ظلم و بیعدالتی تن در دهد یا به گسترش آنها در جامعه کمک کند؛ زیرا این عمل قطعاً با پرهیزکاری و اخلاق نیکو مغایز است و هرگز موجب خشنودی مصلح موعود نخواهد شد.
ماهنامه موعود شماره ۹۵
پینوشتها:
۱. ر.ک: منتخبالأثر، ج ۲، صص ۲۲۲ـ۲۳۵؛ ج ۳، صص ۱۵۵ـ۱۵۷.
۲. المسند، ج ۳، ص ۳۷.
۳. بحارالأنوار، ج ۳۶، ص ۳۵۹، ح ۲۲۸.
۴. ر.ک: سوره بقره (۲)، آیات ۲۴، ۴۸، ۱۲۳، ۱۸۹، ۱۹۴؛ سوره آل عمران (۳)، آیات ۵۰، ۱۰۲، ۱۲۳، ۱۳۰، ۱۳۱، ۲۰۰ و….
۵. ر.ک: سوره بقره (۲)، آیات ۲۵، ۸۲، ۲۷۷؛ سوره آل عمران (۳)، آیه ۵۷؛ سوره نساء (۴)، آیه ۵۷.
۶. ر.ک: سوره مائده (۵)، آیه ۲.
۷. ر.ک:سوره آل عمران (۳)، آیات ۱۰۴، ۱۱۰، ۱۱۵؛ سوره توبه (۹)، آیات ۷۱ و ۱۱۲؛ سوره حج (۲۲)، آیه ۴۱؛ سوره لقمان (۳۱)، آیه ۷.
۸. ر.ک: سوره مائده (۵)، آیه ۸؛ سوره انعام (۶) آیه ۱۵۲؛ سوره نساء (۴)، آیات ۳، ۵۸، ۱۲۰، ۱۳۵؛ سوره نحل (۱۶)، آیه ۹۰.
۹. صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۶.
۱۰. ر.ک: بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰، ح ۵۰.