هر چند گفتهاند «لابی اسرائیلیِ» قدرتمندی در مجامع رسمی واشنگتن وجود دارد و حتی افراد بی احتیاط آن را "لابی یهود" مینامند، امّا تصویر عمومی این لابی تنها بیانگر تعهد آن به منافع دولت اسرائیل است.
روزنامههای یهودی، آزادانه درباره موضوع نفوذ جامعه یهود و تأثیر آن بر سیاست خارجی آمریکا سخن میگویند؛ ولی حتی روزنامهها و مجلههای به اصطلاح «جریان اصلی» نیز گاهی در این باره تعمق میکنند.
آنها میگویند: «بله، لابی اسرائیل قدرتمند است، اما مثل لابی اسلحه یا انجمن بازنشستگان آمریکا تنها یک لابی است. یهودیان آمریکا حق دارند برای اسرائیل لابی کنند، همانطور که یونانی تبارها و اعراب نیز میتوانند برای منافع جامعه خود لابی کنند.» کتابهای متعددی درباره قدرت لابی اسرائیل نوشته شده و انکار نفوذ این لابی، نشاندهنده جنون سیاسی است.
با این حال، آنچه بیشتر آمریکاییان نمیدانند ـ و جامعه یهودی دوست دارد مخفی بماند ـ نفوذ فزاینده مالی، فرهنگی و اجتماعی جامعه یهود آمریکاست. با اینکه قطعاً یهودیانِ زیادی فقیر هستند، حقیقت آن است که یهودیان آمریکا به تدریج به صاحبان لقب "نخبگان آمریکا" تبدیل میشوند، اگر تاکنون نشده باشند! آنان "نخبگان جدید آمریکا" هستند.
یهودیان آمریکا در واقع نوعِ مدرن شاهزادگان افسانههای شبهای عربی هستند. البته شاید "شاهزادهها" (و "شاهزاده خانمهای") یهودی اکثریت میلیاردرها یا ابرثروتمندان فهرست معروف "فوربز ۴۰۰" را تشکیل ندهند، مجموع ثروت آنان، بیتردید هم اندازه (یا شاید بیش از) نخبگان غیریهودی است.، همانطور که بیشتر منابع این کتاب نشان میدهد، نخبگان یهود تنها به منافع یهود تعهد دارند. سنجش میزان ثروت یا "نفوذ" و آثار هر دو، مشکل است، اما اطلاعاتی که در این کتاب گردآوری شده است، نشان میدهد بدون تردید نخبگان یهودی آمریکا ـ نخبگان جدید آمریکا ـ از جهتهای گوناگون، ثروت و نفوذی بسیار فراتر از اندازه خود دارند.
درک قدرت یهود، یا به عبارتی "نفی" قدرت یهود، در هر دو حزب آمریکا بوده است. تعدادی از مقامهای منتخب و سیاستگذاران مشهور آمریکا درباره قدرت یهود نظرهای صریحی داشتهاند:
"…جیمز بیکر «وزیر امور خارجه دولت بوش» در یک صحبت خصوصی به همکارش گفته بود لعنت بر یهودیان. آنها به هر حال به نفع ما رأی نمیدهند. جمله او عنوان یک روزنامه اسرائیلی شد، و طبیعی است که او را ضدیهود جلوه داد. ولی دیگران نیز چنین اظهارهایی داشتهاند. در مسئله آواکس، دولت ریگان از جرالد فورد کمک خواست. فورد در مکالمهای تلفنی با یک سناتور جمهوریخواه (که با رهبران یهودی شام میخورد، در حالی که فورد این را نمیدانست) از او پرسید: میخواهید سیاست خارجی آمریکا را دست یهودیان لعنتی بدهید؟ فورد نیز سخن کارتر را ـ که در بهار ۱۹۸۰ به یکی از صمیمیترین دوستانش گفته بود ـ اگر دوباره رأی بیاورم پدر یهودیان را در میآورم."
با توجه به حرف کارتر، عجیب نیست که ویلیام روبنشتاین، جامعهشناس دست راستی حامی صهیونیسم، گفته بود": به گفته منبعی موثق، ۷۵ درصد رهبران سازمانهای صهیونیستی آمریکا … از ریگان (در مقابل کارتر) حمایت میکردند."
در این شرایط که هم دموکراتهای لیبرال و هم جمهوریخواهان محافظهکار، گاهی سؤالهای مشابهی درباره قدرت یهود طرح کردهاند، حرف اچ. جی. ولز (نویسنده مشهور) به ذهن خطور میکند که گفت: "برای پاسخ به این سؤال باید تحقیقی جدی انجام شود که چرا در هر کشوری که یهودیان اقامت میکنند ضدیهودیگری ظهور مییابد؟"
خواهیم دید که در این میان، رسانههای اصلی آمریکا ـ به گفته منابع یهودی ـ بیشتر زیر نفوذ یهودیان هستند و بر نقش «پول آسیا» در انتخابات آمریکا تمرکز کردهاند. این مسئله به "رسوایی" حقیقی و خوراک ماشین رسانهها تبدیل شده است. دوباره کلیشههای کهنه ضدآسیایی که در زمان جنگ آمریکا علیه ژاپن شایع بود، بازگشتهاند.
با این حال، گروههای به اصطلاح "ضدتنفر" چون انجمن ضدافترا (ایدیال) کمتر در این باره سخن گفتهاند. دقیقاً به این دلیل که ایدیال تمرکز بر "پول آسیا" را دوست دارد. این مسئله نیز دلیل دارد: آمریکاییهای آسیاییتبار (متولدین آمریکا و مهاجران) آهسته میگویند (البته رسانهها منعکس نمیکنند) که رسوایی اصلی "پولِ بیگانگان" مربوط به آسیا نیست؛ بلکه مربوط به نفوذ آشکار پولهای جامعه یهودیان آمریکا (که متعهد به اسرائیل هستند) و یهودیان آمریکایی ساکن اسرائیل (در کنار خود اسرائیلیها) است که به دنبال تأثیرگذاری بر سیاست خارجی آمریکا نسبت به اسرائیل هستند.
فیلیپ ویس نویسنده ـ که با صراحت و غرور، یهودی بودن خویش را اظهار میکند ـ در شماره ۲۹ ژانویه ۱۹۹۶ مجله نیویورک، نوشت بحث از نقش پول یهودیان در سیاست از نظر سیاسی، درست نیست. ویس به صراحت نوشت: "اِعمال قدرت سیاسی انآرای (آژانس نظارتی آمریکا) موضوعی حساس است. حتی اگر پول یهود نقشی ایفا کند، بحث درباره آن ضدیهودیگری است."
در اینباره تردیدی نیست که این نفوذ سیاسی، واقعیت دارد. پول یهود و قدرت یهود تأثیری جدی بر حیات آمریکا دارد.
"چرا در زمانهای مختلف و مکانهای بسیار متفاوت، یهودیان به موقعیت، ثروت و قدرت بینظیری دست یافتهاند که در نهایت به بدبختی و طرد آنان ـ یا بدتر ـ انجامیده است؟"
براساس تحقیقات گینزبرگ، سخن هانا آرنت «نویسنده و فیلسوف مشهور یهودی» درست است که ظهور و افول تاریخی و مکرر یهودیان، به رابطه سنتی یهودیان با دولت ـ ملت محل زندگی آنان مربوط است. گینزبرگ میگوید:
"یهودیان همواره به دنبال حمایت دولتها بودهاند. حاکمان نیز مایل به اِسکان دادن یهودیان، در مقابل خدمات آنان، بودهاند. رابطه یهودیان با دولتها نتایج زیادی داشت. برای نمونه، برخی از مهمترین دولتهای جهان مدرن ایجاد یا مستحکم شد. همچنین یهودیان به دلیل این رابطه، گاهی بسیار قدرتمند میشدند. با این حال رابطه یهودیان با دولت آنان را در معرض تنفر و دشمنیهای جدید قرار میداد. در برخی شرایط، آغوش دولت برای یهودیان، مهلک بود. این ملاحظات تنها جنبه تاریخی ندارد. بلکه برای درک گذشته ـ و آینده احتمالی ـ یهودیان آمریکا نیز ضروری است."
بنابراین عنوان کتاب گینزبرگ و معنای آن، مشخص میشود: «آغوش مهلکِ» دولت ـ سازوکارهای قدرت سیاسی کشور ـ در مسیر ثروت اندوزی بیحدوحصر یهودیان، گشوده میشود.
گینزبرگ، حیرت آمریکاییان یهودی و غیریهودی از نفوذ فزاینده قدرت یهود در آمریکا را به شکلی عمیق بیان میکند. او مینویسد:
«با اینکه یهودیان آموختهاند در نگاه، صحبت و لباس، شبیه دیگر آمریکاییان باشند، در واقع نه در ذهن خود و نه از دید همسایگان خود کاملاً شبیه نیستند…. بدتر اینکه یهودیان، بیشتر مخفیانه یا نه چندان مخفیانه، خود را به لحاظ اخلاقی و فکری، برتر از همسایگان خود میشمرند…. در واقع، یهودیان غریبههایی بی نهایت موفق هستند که گاهی جرأت سرکوفت زدن نیز دارند.»
بنابراین بهتر است سخنان گینزبرگ، درباره ابعاد وسیع قدرت یهود در آمریکا را مرور کنیم. دیدگاه او نقطه آغازی برای مطالعه دقیق ماهیت ویژه قدرت یهود در آمریکا است گینزبرگ مینویسد:
«یهودیان از دهه ۱۹۶۰ نفوذ زیادی در حیات اقتصادی، فرهنگی، فکری و سیاسی آمریکا اِعمال کردهاند. آنان در دهه ۱۹۸۰ نقش مهمی در بازار مالی آمریکا ایفا کردند و از بَرندگان اصلی تجدید سازمان و ادغام شرکتها در این دهه بودند. هرچند تنها ۲% جمعیت فعلی کشور یهودیاند، امّا تاحدودی نیمی از میلیاردرها یهودیاند. مدیرعامل سه شبکه تلویزیونیِ اصلی و چهار استودیوی فیلمسازیِ اصلی یهودیاند، همانطور که مالک بزرگترین زنجیره مطبوعات کشور و پرنفوذترین روزنامه (نیویورک تایمز) نیز یهودیاند.
در اواخر دهه ۱۹۶۰، ۲۰% اعضای هیئت علمی دانشگاههای تراز اول و ۴۰% استادان دانشکدههای تراز اولِ حقوق، یهودی بودند؛ اکنون این نسبتها بدون شک بالاتر است.
نقش و تأثیر یهودیان در عرصه سیاسی آمریکا نیز قابل توجه است. یهودیان به تعداد نامتناسبی به مناصب حکومتی گمارده میشوند. در سال ۱۹۹۳ ده عضو سنا و سی و دو عضو مجلس نمایندگان ایالات متحده یهودی بودند، یعنی سه، تا چهار برابر نسبتِ آنها از جمعیت کشور!
یهودیان در سازمانهای سیاسی و امور مالی تأثیر بیشتری دارند. بررسیهای اخیر نشان میدهد در بیست و هفت مورد از سی و شش مبارزهانتخاباتی سنایِ ایالات متحده، یک نامزد یا هر دو نامزد، مدیر برنامه یا مدیر مالی یهودی داشتند.
در حوزه لابی و دعاوی قضایی، یهودیان یکی از موفقترین سازمانهای فعال سیاسی واشنگتن یعنی کمیته امور عمومی آمریکا ـ اسرائیل (آیپک) را تشکیل دادند و در گروههای صاحب منفعت عمومیِ مهم، مانند اتحادیه آزادیهای مدنی آمریکا (ایسیالیو) و جنبش عام، نقشهای کلیدی ایفا کردند. یهودیان زیادی نیز در مبارزههای ریاست جمهوری حزب دموکرات در سال ۱۹۹۲ نقشهای بسیار مهمیبر عهده داشتند.
پس از پیروزی دموکراتها، رئیسجمهور کلینتون تعدادی از یهودیان را به مناصب مهم دولتی گمارد. نقش یهودیان در نهادهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آمریکا آنان را به اِعمال نفوذ فراوان در حیات عمومیکشور قادر ساخته است. آشکارترین نشانه این نفوذ، کمک مستقیم نظامی و اقتصادی ۳ میلیارد دلاری است که آمریکا هر سال به اسرائیل میدهد و همین طور مبلغ مشابهی که مصر از زمان آغاز روابط مسالمتآمیز با اسرائیل دریافت میکند.
اختصاص سهچهارم بودجه کمکهای خارجی آمریکا به مسائل امنیتی اسرائیل، هدیه بزرگی است به قدرت لابی آیپک و اهمیت جامعه یهودی در عرصه سیاسی آمریکا…
مایکل کالینز پایپر
ترجمه اسماعیل اسفندیار
به نقل از کتاب اورشلیم جدید : قدرت صهیونیستها در آمریکا