در قرآن چنان که مورد انتظار نیز هست روشن نیست که آیا نتیجهی سحر، همواره امری صرفاً ذهنی است یا عینی؛ و بنا به عقیدهی برخی مفسران هر دو صورت امکان پذیر است. از این رو زمانی که به یک پدیدهی شگفت بر چسب سحر زده میشود ممکن است هم به عنوان نوعی خطای باصره انگاشته شود و هم به سبب استخدام دیوان، عملی نامشروع محسوب گردد. درست است که (بنا بر قرآن) سلیمان نیز دیوان را به خدمت گرفت، لیکن شاید این امر فقط به عنوان یک امتیاز پیامبرانه برای او مجاز بوده باشد.
جادو (۲)
واژهای که در زبان عربی برای این مفهوم به کار میرود، «سحر» است که با فعلِ «به توهم افکندن چشم» پیوند دارد (اعراف: ۱۱۳ [صح ۱۱۶]) و بنابراین ظاهراً در اصل، سببیِ فعلِ «حارَ» (به حیرت افتاد) است که با فعل «استرهَبَ» (ترساند) توضیح داده میشود. محتمل است که واژهی عبری شِحِر (۳) که اشعیا (۴) دو بار آن را به معنی دور کردن ارواح به کار برده است با این کلمه یکی باشد. همچنین واژهی ارمنی سخرومن (۵) به معنی شگفت افکندن نیز احتمالاً از این واژهی عربی وام گرفته شده است. عبارتی که در قرآن بیشترین اطلاعات را درباره این موضوع به دست میدهد آیهی ۹۶ [۱۰۲] سورهی بقره است که در آن آمده است: «سحر به دو فرشته – هاروت و ماروت – در بابل وحی گردید و انان این فن را به آدمی زادگان آموختند بی آنکه این حقیقت را پنهان کنند که دارند آنان را میآزمایند». در این جا سحر، یاد میداد که چگونه میتوان میان زن و شوهر جدایی انداخت (یعنی چیزی بر خلاف مهر دارو و طلسم محبت). اشعیا (۶) سحر را به بابل منتسب میدارد که بر اساس اقوال نویسندگان باستانی نیز مرکز جادوگری بوده است. (۷)
آن چنان که از نام هاروت و ماروت بر میآید این دو، صورت تشخص یافتهی تبه کاری و شورش اند که این نکته (۸) با آنچه دربارهی اعمال شان گزارش شده است مطابقت دارد.
در قرآن چنان که مورد انتظار نیز هست روشن نیست که آیا نتیجهی سحر، همواره امری صرفاً ذهنی است یا عینی؛ و بنا به عقیدهی برخی مفسران هر دو صورت امکان پذیر است. از این رو زمانی که به یک پدیدهی شگفت بر چسب سحر زده میشود ممکن است هم به عنوان نوعی خطای باصره انگاشته شود و هم به سبب استخدام دیوان، عملی نامشروع محسوب گردد. درست است که (بنا بر قرآن) سلیمان نیز دیوان را به خدمت گرفت، لیکن شاید این امر فقط به عنوان یک امتیاز پیامبرانه برای او مجاز بوده باشد. اما این نکته که سحر به دو فرشته «وحی» شده است موجب بروز مشکلی کلامی میگردد؛ چرا که آنچه از جانب خداوند وحی میشود نباید امری شرّ به شمار آید. مسلمانان راست کیش بر این اعتقادند که جادو میتواند عینیت داشته باشد؛ در حالی که برخی علمای معتزله و بعضی از اعضای مکاتب شافعی و حنفی دیدگاه دیگری دارند و حتی آن دستهای که جادو را دارای جنبهی عینی میدانند، میپندارند که جادو تنها در عوارض، مؤثر واقع میشود و نمیتواند جواهر را مُتبدّل سازد.
جادوگری عملی حرام بود و در واقع مجازات مرگ در پی داشت. به عقیدهی مالک، کسی که اتهام جادوگری اش ثابت میشد حتی نمیتوانست توبه کند در حالی که شافعی، حکم اعدام را محدود به مواردی ساخت که طی آنها امتحان و تفتیش از متهم ثابت کند که او کفر ورزیده است. (۹) با این حال، آموختن مباحث نظریِ جادوگری قابل اغماض بود و بنا به اعتقاد برخی، لازم بود که تعدادی از اعضای جامعه این فن را جهت مقابله با کسانی که مرتکب این عمل میگردند فرا بگیرند.
این که اسلام وجود جن را مورد تصدیق قرار داد، خود مبنایی برای اعتقاد به جادو فراهم ساخت. گو این که، رویکرد نویسندگان پرهیخته و برجسته به این موضوع در بیشتر کشورها تقریباً یکسان است. یعنی اگرچه به طور معمول سحر به عنوان یک عامل در چرخهی حوادث و رویدادها به رسمیت شناخته نمیشود، به راحتی و بی هیچ اشکالی در حکایات عجائب و قصصِ سرگرم کننده راه یافته است. در حالی که خرافات نیز بر حسب انواع ضرورت ها میتواند وارد آن شده باشد.
جادو، یک بار نیز در زندگی پیامبر [ص] جلوه گیر میشود: زمانی که پیامبر به واسطهی (جادوی) لَبیدبن اعصم به بیماریای دچار میگردد. بنا به یک روایت، این یهودی به تار مویی که از شانه کردن موی سر پیامبر به جا مانده بود دست یافت و آن را با برخی اشیای دیگر در چاهی پنهان ساخت؛ بنا بر روایات دیگر، او ریسمانی را که تعدادی گره بر آن زده بود در چاه پنهان کرد. این روایت دوم بی تردید به سورهی ما قبل آخر قرآن اشاره دارد که [در واقع] وردی علیه تاریکیِ شب و زنانی است که در گره ها میدمند و بر آن تف میکنند. آنچه که این اوارد برای حصول آنها تنظیم شدهاند اگر نگوییم عیناً همانهایی هستند که در آثار نویسندگان کلاسیک برشمرده شدهاند [دستِ کم] بدانها شباهت دارند. (۱۰) برخی دیگر که شب های عربی [هزار و یک شب] از آنها شرح مفصلی به دست میدهد، در ادبیات عصر باستان کلاسیک نیز نمونه های مشابهی دارند. تبدیل شدن انسان ها به جانوران با داروهای جادویی، در اودیسه نیز سابقه دارد. در زبان عربی «مَسخ» واژهی ویژهای است که برای این فرآیند به کار میرود.
حاجی خلیفه (۱۱) روش های متنوع جادویی را به این ترتیب طبقه بندی میکند: گونهی هندی آن مبتنی بر تصفیهی روح است؛ گونهی نبطی بر استخدام اوراد در مواقع مناسب، و گونهی یونانی عبارت از به خدمت درآوردن ارواح آسمان ها و ستارگان است؛ جادوی عبریان، قبطیان و اعراب ذکر اسامیبا معانی ناشناخته است. این روش شامل انواعی از جادوگری است که طی آن افراد از طریق افسون خوانی، فرشتگانی مرا که بر جنیان تسلط دارند به خدمت خود در میآورند. این توضیح اخیر در اثر لوکان (۱۲) نیز آمده است.
این طبقه بندی را نمیتوان پذیرفت؛ گو این که ممکن است علائقِ برخی اقوام در این زمینه تقریباً با آن شیوه هایی که در این طبقه بندی معین شده است هماهنگ و مطابق باشد. بدون شک این عقیده که با ریاضت کشی میتوان در فرمان های خدایان دخل و تصرف کرد بیش از هر جای دیگر در هند رواج داشته است، در حالی که اعتقاد به کلماتِ رازآمیز ممکن است مشخصاً جنبهی یهودی، و جادوی هرمسی به ویژه ابعاد ستاره شناختی داشته باشد، هر چند که به طور معمول همهی این عقاید و روش ها با هم تداخل حاصل کرده و ترکیب گردیدهاند.
تفاوت میان علوم خَفیهی مجاز (۱۳) و گونهی غیر مجاز آن (۱۴) – که لوکان بر این تفاوت تأکید ورزیده – به طور کامل در نظر اسلام مورد تصدیق است. در حالی که اسلام خود اختربینان رسمی دارد (۱۵)، جادوی سیاه را محکوم میکند. هر چند از آن جا که مقصود از اختربینی رسمی پیش گویی است نمیتوان میان آن با جادوگری قایل به تمایزی شد که بهاندازهی دلخواه روشن و شفاف کننده باشد.
طبری (۱۶) گزارش کرده است که چگونه علی بن یحیی، منجم بزرگ، در سال ۲۷۴ هـ که برای خلیفه [متوکل عباسی] کتابی در پیش گویی (ملاحم) قرائت میکرد وقتی به این مطلب رسید که خلیفهی دهم در سرسرای قصر خود به قتل میرسد جملهی متن را تغییر داد. نظیر همین امر در گزارش طبری دربارهی فردی که کتاب الدوله را در اختیار داشت آمده است. در این کتاب پیش گویی شده بود که خلیفه مهدی پس از ده سال در خواهد گذشت. از آنجا که این پیش گویی موجب فرمان مرگ برای کسی میشد که میفهمیدند چنان کتابی را در اختیار دارد، عدد چهل را در این پیش گویی به جای عدد ده نهادنهد و با چنین ترفندی کسی نمیتوانست تحریف و دستکاری در متن را دریابد. (۱۷) در سال ۲۸۴ هـ (۱۸) شخص ناشناسی که به قصر خلیفه معتضد تردد میکرد مجانین و معُزّمان را فرا خواند تا او را شناسایی کنند. مُعزّمان بایستی جنّی را تحت کنترل در میآوردند و از طریق یکی از مجانین اطلاعات لازم را کسب میکردند. رفتار مجانین به قدری که موجب وحشت خلیفه شد که قبل از آن که کاری صورت بگیرد آنها را با پاداش و انعامیکه بدیشان بخشید مرخص کرد. میان اوراد بهنجار و متعارف و مشروع و آن دسته از اوراد که از جانب راست کیشان محکوم گردید تمایزی وجود دارد؛ هر چند که در اینجا شفافیت و وجه تمایز آشکارتری مورد نیاز است. تعاویذ ویژهی کودکان که تمیمه نامیده میشوند جزء اوراد متعارف به شمار میروند. سَخاوِی مورخ، مباحثهای را دربارهی خفیظاتِ رمضان ثبت کرده است. (۱۹) این اوراد، آیات معینی بودند که اگر آنها را در آخرین جمعهی ماه رمضان نوشته و در خانهای مینهادند، آن خانه از خطر آتش سوزی مصون میشد و اگر آنها را بر بدنهی کشتی مینوشتند آن را از آسیب طوفان و غرق نگاه میداشت. استادِ این مورخ، خواستار مداخلهی حکومت در منع این قبیل نوشته ها شد؛ لیکن این عمل چنان به طور گسترده شایع شده بود که حکومت نمیتوانست این تقاضای وی را بپذیرد. در مقامات حریری شیادی با وردهایی که خودش سرهم کرده توفیق حاصل میکند. در یک مورد جادو به فصاحت و بلاغت ادبی مربوط میشود در حالی که در مواردی هم (مثلاً برای تسهیل زایمان) در حقیقت عمل، از طریق دارویی که جادوگر اتفاقاً با آن آشناست انجام میگیرد.
در هزار و یک شب، جادوگر غالباً یک مغربی (مراکشی) است و وابستگی جادو به این نواحی هنوز برقرار است. کامل ترین رسالهای که دربارهی جادوی اسلامی در اختیار داریم (کتاب جادو و دین در شمال افریقا) (۲۰) به همین نواحی مربوط میشود. زنان و بردگان نیز در این زمینه نقش قابل ملاحظهای ایفا میکنند. در سنت اسلامی تمایل بر آن است که جادوگری را مربوط به بنی اسرائیل تلقی کنند چنان که در مورد بیماری پیامبر نیز وضع به همین قرار بوده است.
بنا به نقل مسعودی در مروج الذهب (۲۱) یکی از شکایت هایی که علیه عثمان خلیفهی سوم شده بود این بود که وی در رابطه با یهودیای که در مسجد کوفه دست به نمایش اعمال خارق العادهای زد اقدام قاطعی معمول نداشت؛ یهودی که بطرونی نام داشت «پادشاه بزرگی را پدید آورد که بر اسبی سوار بود و اسب در صحن مسجد میدوید، سپس بطرونی خود را به صورت شتری درآورد، بعد الاغی مثالی پدید آورد که وارد بدن او شد، آن گاه سر مردی را قطع کرد و با ضربهی دیگری سرش را به جای اولش نهاد و مرد برخاست. یکی از تماشاچیان پرهیزکار نیز سر یهودی را از تن جدا کرد.» ممکن است این یهودی یکی از شعبده بازان بوده باشد که کارهایی خارق العاده انجام داد و راویان مبالغه و اغراق کرده باشند.
اوراد مکتوبی که از کشورهای اسلامیبه اروپا راه یافته غالباً یا به زبان عبری است یا آن که مشتمل بر واژگان عبری هم هست.
در این زمینه مرزها و حدودی که اعمال نکوهیده توسط پیامبر را از آن دسته اعمالی که مورد موافقت او قرار گرفتهاند تفکیک میکند بسیار ظریف اند. از این رو در مجموعهی حدیثیِ معتبری چون صحیحِ مسلم (۲۲)، شاهدی ارائه شده است تا نشان دهد که پیامبر به کار بردن اوراد یا ادعیهی جادویی را به منظور مقابله با چشم زخم، نیش مار، و به طور کلی اقسام بیماری ها مجاز شمرده است. حتی فرد خبرهای که متون قرآنی را بدین منظور به کار میبرد ممکن است مبلغی حق الزحمه مطالبه کند؛ بدون آن که پیامبر چنین امری را مورد تصویب قرار داده باشد. برای نامیدن این دسته از افسون ها، واژهی «رُقیه» به کار میرود. از یکی از حکایات جاحظ (۲۳) چنین بر میآید که تأثیرگذاری افسون های مربوط به مارها به شدت و رسایی صدای افسونگر بستگی داشت.
«مَلاحِم» عنوان دیگری است که بر مجموعه های مکاشفهای و پیش گویانه اطلاق میشود. این عنوان در واقع برای آن دسته از نوشته ها که از روی آنها آینده به صورت منظم پیش گویی میشود (مثل کتاب دانیال) و نیز کتاب هایی از این دست که اعتبار کمتری دارند به کار میرود. دستهی دیگری از این آثار هم هستند که برای پیش بینی آینده به آنها مراجعه میشود و در واقع عبارتند از جداولی که میتوان آینده را از طریق روش های معینی از ترکیب کلمات، حروف یا تصاویر مندرجِ در آنها پیش گویی کرد. احتمالاً روش های اولیهای که سرمایهی اصلی جادوگران را تشکیل میداده، و در سرزمین های مختلف کما بیش یکسان بوده است، از طریق سنت شفاهی نقل و انتقال حاصل کرده و تنها از طریق کسانی که دست به این اعمال میزدند یا مسافران و سیاحانی که به دقت به مشاهدهی این اعمال میپرداختند آموخته شده باشد. (۲۴)
پینوشتها:
۱. دیوید ساموئل مارگولیوث (۱۸۵۸-۱۹۴۰ م) خاورشناس انگلیسی و مؤلف دو کتاب «اسلام» و «محمد و ظهور اسلام».
۲. Magic (Arabian and Muslim), Encyclopedia of Religion and Ethics, Vol.8, PP252-253, by: D.S Morgoliouth.
۳. Shahar.
۴. Isaiah.
۵. Skhroumn.
۶. ۴۷:۱۱
۷. Tunc Babylon Persca licet, Secretaque Memphis Omne Vetustorum Solvat Penetrale Magorum (Lucan, Pharsalia, Vi. 449f).
۸. Lucan, Pharsalia, Vi. 449f.
۹. قسطلانی، شرح مواهب لدنیّه، قاهره، ۱۲۷۸ق، ۱۱۶/۷.
۱۰. e.g.. Lucan, Vi. 460ff.
۱۱. Lexicon bibliogrphie et encyclopaedie ed, G. Flugel, London, 1835- iii, 584.
۱۲. Vi, 497 ff.
۱۳. Si quid tacitum, Sed fas erat.
۱۴. Detestanda deis Saevorum arcana Magorum.
۱۵. منظور نویسنده این است که در دربارهای خلفا و سلاطین مسلمان، کسانی به عنوان منجم فعالیت میکردند؛ مترجم.
۱۶. History, ed. M.J. De Goeje, Leiden, 1879-1901, iii, 1463.
۱۷. ibid, iii, 497.
۱۸. ibid, iii, 2179.
۱۹. تبر مسبوک، قاهره، ۱۸۹۶ م؛ ۲۱۸.
۲۰. E.Doutte, Magie et religion dans L’Afrique du Nord. (Algiers, 1909).
۲۱. ed. and tr. B.de meynard and P.de Courteille, Paris, 1861-77, iv, 266.
۲۲. قاهره، ۱۲۹۰ ق، ۲/۱۸۰-۱۸۳.
۲۳. الحیوان، قاهره، ۱۹۰۶ م، ۱۳۴/۴.
۲۴. e.g. E.W. Lane, Manners and Customs of Modern Egyptians, London, 1895.
منبع مقاله :
نویسنده: دی. اس. مارگولیوث (۱)
گرد آوری و ترجمه: ابراهیم موسی پور، (۱۳۸۷)، دوازده + یک (سیزده پژوهش دربارهی تعویذ، طلسم جادو)، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.
این مطلب ارسال شده توسط کاربران است و انتشار آن به معنی تایید محتوای آن از جانب موعود نیست بلکه صرفا جهت آشنایی کاربران موعود با این گونه مقالات است