چهارخطّ استراتژیک

d921be8184bd3e8ab943a5397e42ca6c - چهارخطّ استراتژیک

آن زمان که صاحبان امضاء و قدرت، خود را مستغنی از کلام اهل قلم و تذکار رسانه بشناسند یا مرتبه و مقام مطبوعات را در جغرافیای مجیزگویی و مشروعیت بخشیدن به اعمال صاحب منصبان تعریف کنند، همه امور خرد و کلان روی به فساد می‌گذارد و از همین مسیر، فساد نهادینه شده و ریشه می‌دواند.

 

و امّا بعد!
بدون مقدّمه‌چینی عرض می‌کنم؛ مطبوعات، چنان‌که قدر خود بشناسند و به تکلیف خویش واقف باشند، بهترین مدافعان مردم و برترین مشاوران صاحبان مناصبند؛ چنانچه رخصت گفت‌وگو بیابند.
آن زمان که صاحبان امضاء و قدرت، خود را مستغنی از کلام مصلحانه اهل قلم و تذکار رسانه‌ها بشناسند، یا مرتبه و مقام مطبوعات را تنها در جغرافیای مجیزگویی و مشروعیت بخشیدن به اعمال صاحب منصبان تعریف کنند، همه امور خرد و کلان روی به فساد می‌گذارد و از همین مسیر، فساد نهادینه شده و ریشه می‌دواند.
اهل قلم و رسانه، باید متذکّر باشند که؛ چنانچه حقّ ذوی‌الحقوق و در رأس همه آنان، حضرت ولیّ‌الله الاعظم، ارواحنا له الفداء؛ همو که درباره‌اش این عبارت وارد شده و خطاب به ایشان خوانده می‌شود که: «الحقُّ معکم و فیکم و منکم و الیکم» را ادا نکنند و به تبع ایشان، مراعات حال و روز شیعیان آل‌محمّد(ص) را ننمایند، ضرورتاً مبتلای به عاق می‌شوند و از رحمت خداوند، محروم.
در کلام زیبایی رسول خدا(ص) فرمودند:
«أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّه؛
من و علی، پدران این امّتیم و نیز درباره آنکه حقّ ایشان را ضایع گرداند، فرمود: «اَلا و الوالدیه فلعنه الله علیه؛ بدانید، هرکس عاقّ والدین (محمّد و آل‌محمّد) شود، لعنت خدا بر او باد!»
این مقدّمه را نگاشتم تا معلوم شود چرا موعود، به رغم حوزه تخصّصی‌اش، یعنی «نشر معارف مهدوی»، پرداختن به مباحث و مسائل مبتلابه جامعه مسلمانان و شیعیان را به طور مرتّب در تکلیف خویش می‌شناسد.
چنان‌که عرض شد، از سویی شأن مطبوعاتی و رسانه‌ای این تکلیف را بر عهده‌اش گذارده و از دیگر سو، متذکّر این معنا است که در عصر غیبت و غفلت، بر جمیع مؤمنان و هریک، حسب موقعیت و امکان خود فرض است که هیچ‌گاه درباره حضرت ولیّ‌عصر(عج) و همه آنچه که بر شیعیان و مستضعفان می‌گذرد، غفلت نورزند.
آن زمان که امام معصوم، حضرت امام(ع) فرمودند:
«دَوْلَتُنَا آخِرُ الدُّوَل‏؛
دولت آل‌محمّد(ص) آخرین دولتی است که تأسیس می‌شود.»، باید دانسته می‌شد که شیعیان و مستضعفان، تا به وقت برپایی آن دولت از آسیب و آزار و گزند دشمنان انسان و ادیان و به ویژه اشرار یهود در امان نخواهند بود.
گذر سال‌ها و قرون، ماهیّت و عملکرد دشمنان آل‌محمّد(ص) را بیش از پیش بر ملا و از اتّحاد و اتّفاقشان پرده برداشت تا به امروز که مشاهده می‌شود، در ائتلافی نامقدّس، سران «صلیب و سلفی و صهیون»، همه همّت و دارایی خود را برای انهدام سرمایه‌های مادّی و فرهنگی مؤمنان و شیعیان و انعدام آنان در کار وارد ساخته‌اند و به عبارت دیگر، این امر به عنوان «عمق استراتژی این ائتلاف خونین» قابل شناسایی است.
با آگاهی از این «ائتلاف و استراتژی» و تجربه عملکرد دشمنان در عرصه‌های مختلف و علم به وعده تحقّق دولت کریمه امام مبین، پس از ظهور کبری، ضرورتاً می‌بایست مؤمنان و شیعیان «خطوط استراتژیک» خاصّی را در رأس سایر راهبردهای خود قرار داده و هیچ‌گاه و به هیچ وجه درباره آن غفلت نورزند.
۱. استراتژی حفاظت و مراقبت از خود و شیعیان و مؤمنان:
این استراتژی چنانچه مؤمنانه اخذ و مراعات شود، به سان سپری محافظ و بازدارنده از یک سو، سبب مصونیت یافتن در برابر اقدامات آشکار و نهان دشمنان کین‌جو می‌شود و از دیگر سو، سبب اخذ تصمیمات بازدارنده در میان خودی‌ها.
چنانچه موقعیت‌های سیاسی، اقتصادی، امنیّتی و فرهنگی خُرد و کلان جامعه مؤمنان و مستضعفان در جغرافیای بیش از یک میلیون و ششصد هزار کیلومتر مربع خاک و بیش از هفتاد و پنج میلیون نفر جمعیت ملاحظه شود، می‌توان دریافت که وظیفه هریک از متولّیان امور مسلمانان در وقت اتّخاذ این استراتژی، چگونه تعریف و تشریح می‌شود؟ بروز هرگونه ناهنجاری و بحران در مناسبات و معاملات مادّی و فرهنگی این جمعیت بزرگ و سوء‌استفاده‌ها و ندانم‌کاری‌های صاحبان امضاء در هنگام اخذ تصمیم و اعطای مشاغل و مناصب به نااهلان و قبول مسئولیت‌ها، در اوج ناتوانی و ضعف حاکی از فقدان درک این استراتژی و بی‌ایمانی درباره ضرورت اخذ آن است.
حسب روایات رسیده از سوی حضرات معصومان(ع)، مؤمنان آل‌محمّد(ص)، به عنوان «سرمایه‌های اصلی حجّت خداوند»، «باعث بقای جان و روح دین‌داری و حقیقت اسلام» و «ذخیره بزرگ خداوند برای حضور و عمل در هنگامه ظهور کبری» شناخته می‌شوند و از این‌رو، نمی‌بایست «جان و مال و ناموس» آنان را در مهلکه افکند؛ بلکه صمیمانه می‌بایست از همه توان و امکان برای حراست از آنان، حتّی ضعیف‌ترینشان نیز بهره جست.
جماعت مؤمنان این خاندان، در شأن و شرف، افضل و اشرف از همه‌چیز و همه‌کسند و لذا، چنان‌که هیچ‌گاه افضل و اشرف خدای تعالی اسفل و اَدنی نمی‌شود، اینان و منافع آنان نیز به هیچ‌روی نمی‌بایست در مسیر منافع و خوشآمد خصم یا جلب قدرت و ثروت، توسط فرصت‌طلبان هزینه شود.
۲. استراتژی شناسایی مجاری و منافذ ورود خصم و انجام اقدامات بازدارنده؛
تحقّق استراتژی اوّل، در گرو اخذ دومین استراتژی است. جمله معروفی از قدیمی‌ترین استراتژیست چین، سون تزو مانده است. او می‌گوید:
در مسائل نظامی، این مطلب از اصول است که فرض را بر نیامدن دشمن نباید گذاشت؛ بلکه باید درباره سرعت مقابله با وی اندیشه کرد. همچنین نباید فکر کرد که دشمن حمله نمی‌کند، بلکه باید در صدد شکست‌ناپذیر کردن خود بود.
فرص غلط این است که گمان بریم دشمنی و خصومت‌ورزی در صورت جنگ میدانی آشکار به ظهور می‌رسد. بی‌دلیل نیست که حکما، سیاست‌مداری و مُلک‌داری را فرع بر حکمت دانسته‌اند.
همواره و در طول تاریخ، خصم کین‌جو با «تغییر میدان نبرد»، سعی در وارد کردن ضربه کاری بر پیکر طرف مقابل خود داشته است. حدّاقل چهارگونه نبرد و میدان نبرد قابل شناسایی است؛ درواقع ما با چهار صورت از دشمنی و کین‌ورزی مواجهیم.
الف) نبرد آشکار دشمن با سلاحی آشکار، نظامی‌گری و نبرد میدانی سربازان و جنگ‌آوران، مصداقی از این مرحله و مرتبه است؛
ب) نبرد آشکار دشمن با سلاحی پنهان شده، مجادلات دیپلماتیک و جنگ در پشت میزهای مذاکره سیاستمداران، مصداق این میدان نبرد است؛
ج) نبرد با دشمنی که پنهان شده و تغییر صورت داده است؛ امّا با سلاحی آشکار در میدان، وارد شده است.
تهاجم فرهنگی و حمله با استفاده از رسانه‌ها، تبلیغات و ابزار فرهنگی و هنری، مصداقی از این میدان جدید خصومت‌ورزی است؛
د) نبرد با دشمنی پنهان شده در حالی‌که هیچ نشانی از سلاح او وجود ندارد. شمشیرهای غلاف شده، مذاکرات تعطیل شده و تبلیغات متوقّف شده.
«بیوتروریسم»، مصداقی از صورت چهارم از خصومت‌ورزی است؛ زمین‌های آلوده گشته، مردان و زنان عقیم‌شده، بذرهای دست‌کاری شده، آب‌های مسموم و عمرهای کوتاه و فرسوده در اثر بیماری‌های ناشناخته، تیرهایی هستند که از کشته‌ها پشته می‌سازند؛ در حالی‌که خصم خود را در پشت ظاهری آراسته مخفی ساخته و حتّی گاه در لباس مصلح و منجی و شفادهنده، خود را به جمیع از پای افتادگان می‌نمایاند تا به ظاهر، یاری‌رسان آنها شود.
تنها از مسیر اخذ استراتژی شناسایی مجاری و منافذ ورود خصم و انجام اقدامات بازدارنده است که می‌توان از این میادین جان سالم به در برد؛ آن هم در صورتی عملی می‌شود که کلّیه نهادها و سازمان‌ها، حسب وظایف تعریف شده در حوزه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، بهداشت و درمان، کشاورزی و بازرگانی، پیشاپیش درباره نحوه عمل و میدان‌داری خود آگاهی داشته باشند.
۳. استراتژی ایجاد شرایط مادّی و فرهنگی برای پشت سر گذاشتن سال‌های سخت قبل از ظهور و آمادگی برای استقبال از امام غایب.
حجم بزرگی از روایات آخرالزّمان رسیده از حضرات معصومان(ع) درباره سال‌های سخت قبل از ظهور و نشانه‌های آن، به سان تابلوهای راهنمایی میان جادّه‌ها، «نحوه بودن و زیستن» مؤمنان در عصر غیبت را تعریف و ترسیم می‌کند. این همه سخن وحیانی که برای یادگاری میان کتابخانه‌ها و گنجه‌ها بیان نشده‌اند.
بخش بزرگی از لطماتی که به جان و مال و ناموس مستضعفان وارد می‌شود، ناشی از نادیده انگاشتن این تابلوهای راهنماست. چنان عمل می‌کنیم که گویی رها و یله‌ایم، بی‌صاحب و حجّت و آینده‌ایم. گاه واقعه شریف ظهور را بسیار دور و دست نیافتنی می‌شناسیم و خود را رها و یله در تصمیم‌گیری. گویی برای ما، هیچ سخنی درباره «نحوه بودن و زیستن» به جا نمانده است.
چنان‌که عرض کردم، «مؤمنان» ضرورتاً می‌بایست در موقعیت‌های سخت آخرالزّمان محفوظ بمانند و به عنوان ذخیره امام متّقین، ایشان را در استقبال و همراهی و مجاهدت یاری دهند.
حال پاسخ به این سؤال که: «چه تعداد از سازمان‌ها و وزارت‌خانه‌ها و متولّیان مستقیم و غیرمستقیم آنان، خود را مهیّای گذار از این شرایط ساخته و حسب کدامین برنامه، سعی در آماده‌سازی مؤمنان برای زمینه‌سازی و استقبال از حجّت حیّ خداوند کرده‌اند؟» ضروری می‌نماید.
۴. احتراز از بازی در زمین خصم؛
«میدان عمل» و مبارزه، یکی از ارکان تصمیم‌سازی‌های استراتژیک است. خواه در میدان رزم نظامی و خواه در میدان سیاست و اقتصاد. چنان‌که در هریک از عرصه‌ها، خصم فعّال، مؤمنان را در شرایط انفعالی گرفتار و وادار به عمل در میدان تعریف‌شده خود بکند، آنکه بازنده از میدان خارج می‌شود، خصم نیست.
طیّ سال‌های اخیر، نابخردانه، گاه با اتّخاذ شیوه «سکولاریزه کردن اوامر، نواهی و احکام دینی» و گاه با اخذ شیوه «اسلامیزه کردن احکام فرهنگی و تمدّنی غربی»، سعی در حضور تمام عیار در میادین تعریف شده و تجربه مدرنیته (در نظر و عمل) داشته‌ایم و همه معاملات و مناسبات جامعه مؤمنان را در چارچوب تعریف شده توسط حوزه فرهنگی و تمدّنی غربی تعریف و تنظیم ساخته‌ایم. این وضع را در اتّخاذ عموم شیوه‌های جعل شده غرب در حوزه‌های بهداشت، درمان، تغذیه، تعلیم و تربیت و سبک زندگی می‌توان ملاحظه کرد.
این همه نشان می‌دهد که ما عزم خروج از «میدان تعریف‌شده خصم» نداریم؛ بلکه بدان میادین اصالت می‌دهیم و پذیرش آن را ضروری بودنمان نیز تعریف است. درست از همین مجاری است که متحمّل ضربات هولناک می‌شویم.
این چهار خطّ استراتژیک در همه مناسبات و معاملات خرد و کلان، اعمّ از نظامی‌گری، امنیّت، کشاورزی، بهداشت و درمان، ارتباطات و رسانه، تعلیم و تربیت و سرانجام سیاست مدینه و تدبیر منزل هم قابلیت اجرا دارند و ضروری می‌نماید که در سرلوحه سایر استراتژی‌های اخذ شده، قرار گیرند.
این همه در عصر حاضر و در ایران اسلامی، با این پیش‌فرض، قابل مطالعه است که: انقلاب اسلامی ایران را زمینه‌ساز و جمهوری اسلامی را مأمور ایجاد شرایط لازم، برای تحقّق امر مقدّس سپردن پرچم به دست صاحب اصلی‌اش تا اهتزاز پرچم البیعه‌الله بر بلندای کره خاک می‌شناسیم.
میزان موفّقیت هریک از سازمان‌ها، نهادها و صاحبان مناصب در عمل و نظر مؤمنانه، با ملاحظه این خطوط قابل شناسایی و تعریف است.
در مرحله شناسایی و بازدارندگی، هریک از صاحبان امضاء می‌تواند برای خویش معلوم سازد که کدامیک از قواعد و مصوّبات تعریف شده رسمی و غیررسمی سازمانی‌اش، کدامین دستورالعمل و احکام صادر شده‌اش و سرانجام، کدامیک از اعمال آشکار و نهان حزبی و قبیله‌ای‌اش، برای جامعه شیعیان آل‌محمّد(ص)، همسو با این خطوط چهارگانه استراتژیک است.
موعود، حسب تکلیف و احساس وظیفه، طیّ بیست سال اخیر و در میان همه منشوراتش و به دور از همه اغراض و امراض سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، ـ چنان‌که متأسّفانه مرسوم است ـ سعی در مراقبت از همه شئون مهمّ جامعه مطبوعاتی و رسانه‌ای (مبلّغ و مروّج مرام و خاستگاه اسلامی ولایی) یاد کرده است و در این شماره، به نحو خاص، پرونده‌ای را گشوده که امید دارد، به نحو شایسته مورد توجّه عمومی و به خصوص صاحبان مناصب و امضاء قرار بگیرد.
موضوع نبرد بیولوژیک، موضوعی است که همه ساحات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، امنیّتی، غذایی و حتّی اخلاقی و فرهنگی را نوردیده و خسارات غیرقابل جبرانی بر جای می‌گذارد.
امید داریم تکلیف خویش را ادا کرده باشیم و آنچه را که عرضه می‌کنیم، مقبول طبع حضرت صاحب الزّمان(عج) واقع شود. ان‌شاء الله
سردبیر
برگرفته از:
www.illuminati-news.com

همچنین ببینید

استاد اسماعیل شفیعی سروستانی

پرسش ذاتی وجود آدمیست؛

پرسش ذاتی وجود آدمیست؛ وآدمی پرسشگری است که همواره از منشا هستی و نسبت میان …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *