از بررسی کاربردهای گوناگون واژه سرداب در لغت و عرف عامه مردم به خوبی معلوم میشود که این کلمه در کتابهای لغت و اصطلاح رایج در زبان اغلب مردم در طول تاریخ به یک معنی به کار میرود. توضیح آنکه سرداب و سردابه به خانهای گفته میشود که آن را در زمانهای سابق ـ به ویژه در مناطق گرمسیر ـ در آن موقع که هنوز وسایلی چون کولر، پنکه، یخچال و… ساخته نشده بود، در زمین میساختند تا در ایام بسیار گرم تابستان از طریق سکونت در آنجا از گزند گرما در امان باشند و به وسیله قرار دادن اغذیه و اشربه فاسد شدنی در این مکان، از فاسد شدن آنها جلوگیری نمایند. مرحوم دهخدا دراینباره مینویسد:
سرداب خانهای را گویند که در زمین سازند، خانهای که در زیرزمین سازند تا در گرما به آن پناه برند و آب در آنجا نگاه دارند تا سرد بماند…۱
- سرداب غیبت
متوکل عباسی نسبت به شیعیان و دوستداران اهلبیت(ع) بسیار سختگیری میکرد. تاریخنگاران نقل میکنند که هیچکس مثل متوکل به گماردن جاسوس و جمعآوری اخبار مناطق گوناگون اهتمام نداشت. وقتی جاسوسان وی و فرماندار نظامی مدینه، عبدالله بن محمد هاشمی، در مورد فعالیتهای سیاسی امام هادی(ع) و نفوذ معنوی او در بین مردم و به ویژه شیعیان گزارشهایی به متوکل دادند او بسیار نگران شد؛ زیرا شرایط به گونهای نبود که بتواند آن حضرت را به زور به زندان یا تبعید بفرستد یا جلوی فعالیتهای او را بگیرد؛ از این رو به حیله و نیرنگ متوسل شد و به ظاهر نامه محبتآمیزی به امام هادی(ع) نوشت و او را به سامرا دعوت کرد.
آنگاه بدون معطلی یحیی بن هرثمه را با سیصد سرباز مأمور کرد که امام هادی(ع) را به همراه خانواده به سامرا، مرکز خلافت عباسی، منتقل نماید تا در سامرا از هر جهت بتواند آن حضرت را زیر نظر داشته باشد. به این ترتیب حضرت هادی(ع) در سال ۲۳۶ق. به سامرا برده شد و بیش از بیست سال در بدترین شرایط، تحتنظر دژخیمان عباسی در شهر سامرا زندگی کرد و در نهایت با توطئهای که متوکل چیده بود در سال ۲۵۴ق. به شهادت رسید و جنازه مطهر آن حضرت در همان خانه مسکونی خودشان به خاک سپرده شد.
پس از شهادت امام هادی(ع) حضرت عسکری(ع) در همان خانهای که پدر بزرگوارشان در آنجا زندگی میکردند سکونت گزیدند.
درباره سرداب دو دیدگاه وجود دارد:
بسیاری بر این باورند با توجه به شرایط جغرافیایی منزل، همانند دیگر خانهها از ابتدا این سرداب با همین عنوان و کارکرد وجود داشته است؛
برخی مانند مرحوم علامه عسکری بر این باور بودهاند که شهرهایی مانند سامرا و شهرری با گذر ایام به واسطه اختلاف ارتفاع پدیدار شده شهرهای جدید روی شهرهای قدیم ساخته میشدهاند. بنای شهر جدید روی شهر قدیم باعث میشود که خانههای مسکونی شهر قدیمیکارکرد سردابی شهرهای جدید را پیدا کند. بنا بر این نظر، سرداب مورد بحث ما همان منزل مسکونی ائمه(ع) بوده که با ساخت شهر جدید چون در ارتفاع پایینتری قرار گرفته به مانند سرداب به نظر میآید.
هرکدام از دو نظر فوق را بپذیریم بنا بر گزارشهای مسلم تاریخی و روایات معتبر متعدد تعداد قابل توجهی از تشرفات به محضر امام عصر(ع) تا آغاز غیبت کبرا و خصوصاً در دوره حیات امام عسکری(ع) در این خانه و سرداب شریف انجام گرفته است؛ از آن جملهاند: دیدار علی بن بلال، احمد بن هلال، محمد بن معاویه بن حکم و…
خانه امام عسکری(ع) از آن جهت که محلّ سکونت و عبادت سه نفر از امامان شیعه یعنی امام هادی، امام حسن عسکری و امام مهدی(ع) بوده همواره در طول تاریخ مورد توجه و احترام مردم واقع شده است. علاوه بر آن به شهادت اسناد معتبر تاریخی، قبر بیش از بیست و دو تن از امامزادگان نیز در آن محل واقع شده که این امر در نوع خود نشانگر اهمیت و ارج این مکان شریف در نزد اولیای الهی است و از همینرو هماره مورد احترام شیعیان بوده است.
یکی از مهمترین علل تحت نظر قرار گرفتن امام هادی(ع) و امام عسکری(ع) دستیابی به حضرت مهدی(ع) بود؛ چون خلفای عباسی از طریق دهها روایت ـ که از پیامبر اکرم(ص) نقل شده بود ـ خبر داشتند که فرزند حضرت عسکری(ع)، امام مهدی(ع) بساط حکومتهای جائر و غاصب را در هم خواهد پیچید و به ستمگری و ظلم پایان خواهد داد. از اینرو همیشه در کمین بودند تا به محض تولد فرزند امام عسکری(ع) او را دستگیر نموده، به شهادت برسانند. اما مشیّت الهی آن بود که جریان تولد حضرت مهدی(ع) همانند تولد حضرت موسی(ع) به صورت نهانی در نزدیکی کاخ فرعون واقع گردد، بدون آنکه فرعون و دژخیمان او از این واقعه بویی ببرند. با این وجود تلاش برای دستیابی به حضرت مهدی(ع) همچنان ادامه داشت. حتی سالها پس از شهادت امام حسن عسکری(ع) خلفای عباسی منزل امام عسکری(ع) را زیرنظر داشتند و گاهی به طور ناگهانی به آنجا یورش میبردند تا بلکه بتوانند حضرت مهدی(ع) را دستگیر کنند؛ زیرا در جریان شهادت امام عسکری(ع) وقتی امام مهدی(ع) عموی خود ـ جعفر ـ را از نماز خواندن بر پیکر امام عسکری(ع) باز داشتند و خود بر پیکر آن حضرت نماز خواندند تقریباً بر همگان معلوم شد که امام مهدی(ع) علیرغم مراقبتهای دژخیمان عباسی متولد شدهاند و هماکنون جانشینی حضرت عسکری(ع) را برعهده دارند. بنابراین، پس از شهادت امام یازدهم نه تنها از شدت تعقیب و جستوجوی عوامل حکومت کاسته نشد بلکه به جهت احساس خطر بیشتر بر شدت این کار افزوده شد. در یک مورد معتضد (شانزدهمین خلیفه عباسی) عدهای از سربازان خود را از بغداد به سامرا فرستاد تا به طور ناگهانی، در فرصتی مناسب در حالی که اطراف خانه امام عسکری(ع) را به محاصره در میآورند به داخل منزل یورش ببرند و اگر حضرت مهدی(ع) را در آنجا یافتند دستگیر نمایند. وقتی سربازان خلیفه وارد حیاط خانه امام عسکری(ع) شدند و بخشهای مختلف خانه را مورد بررسی قرار دادند به در سرداب منزل رسیدند، از صدای تلاوت قرآن که به گوش میرسید متوجه شدند که امام مهدی(ع) در سرداب مشغول تلاوت قرآن هستند. با مشاهده این کار آنجا را به طور کامل به محاصره خود درآوردند و در پشت در سرداب منتظر ماندند تا موقع خارج شدن آن حضرت او را دستگیر نمایند. مدتی بعد امام(ع) در جلو چشم سربازان خلیفه از سرداب بیرون آمدند و آنجا را ترک کردند بدون اینکه حتی یک نفر از سربازان جرئت پیدا کنند تا کاری انجام دهند.
وقتی که امام(ع) کاملاً از دید سربازان دور شدند فرمانده نیروهای خلیفه عباسی به نیروهای خود دستور داد تا وارد سرداب شوند و امام(ع) را دستگیر نمایند. سربازها به او گفتند: مگر ندیدید که او از سرداب خارج شد و از مقابل شما عبور کرد و از خانه خارج شد؟ به محض شنیدن این خبر فرمانده دژخیمان عباسی در حالی که بسیار آشفته و نگران شده بود گفت: من کسی را ندیدم اگر شما او را دیدید چرا دستگیرش نکردید؟ آنها در پاسخ گفتند: ما گمان میکردیم که خود شما او را میبینید و لزومی نمیبینید که او را دستگیر کنیم در نتیجه ما هم هیچگونه عکسالعملی نشان ندادیم.۲
از این تاریخ به بعد سرداب امام حسن عسکری(ع) به سرداب غیبت مشهور شد. این در حالی بود که سالها پیش از آن؛ یعنی در سال ۲۶۰ق. به دنبال شهادت حضرت عسکری(ع) دوران غیبت صغرا شروع شده بود.۳
دشمنان امام عصر(ع) در دوره معاصر که همراه با اشغالگران اروپایی و آمریکایی، گستاخی و جسارتی افزون یافتهاند در کنار دیگر جنایات جانسوز و بیرحمانه خود، طیّ دو نوبت بمب گذاری به تخریب این مکان نورانی همت گماشتند و تا حدّ زیادی به خواسته پلید خود دست یافتند. بنای سرداب پیش از این بمبگذاریها و تخریب، دارای سه قسمت عمده به شرح زیر بود:
یک غرفه شش ضلعی، یک غرفه مستطیل کوچک و یک غرفه به شکل مستطیل بزرگ. توضیح بیشتر آنکه غرفه مستطیل بزرگ در میان مردم به «مصلای مردان» و غرفه مستطیل شکل کوچک به «مصلای بانوان» معروف بود. این بخشها با دو راهرو بلند و طولانی به یکدیگر مربوط میشدند؛ یعنی یک راهرو طولانی مصلای مردان و مصلای زنان را به هم وصل میکرد و یک راهرو طولانی دیگر بین مصلای مردان و غرفه شش ضلعی وجود داشت.
همچنین این بخشهای سهگانه هر یک از طریق روزنهای کوچک و طولانی که از قسمتهای فوقانی دیوار آغاز شده تا پایینترین حدّ دیوار بیرونی مسجد جامع امتداد مییابد و نور و هوا دریافت میکرد.
پلکانی که راه ورود و خروج سرداب بود و به غرفه شش ضلعی منتهی میشد، دارای بیست پله بود. ورودی این پلکان و سرداب در داخل ساختمان مسجد و بر دیواری قرار گرفته بود که ورودی نمازخانه نیز در آن واقع بود.
طول مصلای مردان پنج متر و هشتاد سانتیمتر و عرض آن سه متر و پنجاه سانتیمتر بود در ضمن طول مصلای زنان چهار متر و شصت سانتیمتر و عرض آن سه متر بود. طول راهرویی که مصلای مردان و زنان را به هم مربوط میساخت چهار متر بود.
طول روزنهای که نور غرفه شش ضلعی را تأمین میکرد حدود شش متر و طول روزنهای که نور مصلای زنان را تأمین میکرد چهار متر و پنجاه سانتیمتر بود. در انتهای غرفه مستطیل شکل یعنی انتهای همان مصلای مردان، یک در چوبی که معروف به باب غیبت بود وجود داشت، در پشت این در اتاق کوچکی قرار داشت که طول آن یک مترو پنجاه سانتیمتر بود. این اتاق به نام محل غیبت شهرت پیدا کرده که در حقیقت بخش مکمل غرفه مستطیل شکل بزرگ محسوب میشد و در جلوی آن حفاظ مشبکی بود که آن را از بقیه غرفه جدا میکرد. چاه معروف به چاه غیبت هم در گوشهای از همین اتاق قرار داشت.
اشاره به این نکته نیز خالی از فایده نیست که این سرداب در جهت غربی صحن عسکریین(ع) به سمت شمال واقع شده و در طول تاریخ اصلاحات و تعمیرات زیادی در آن انجام گرفته است. همیشه در موقع تعمیر و ترمیم بارگاه عسکریین(ع) در ساختمان سرداب نیز تغییرات و اصلاحاتی به عمل آمده است؛ به عنوان مثال در زمانهای گذشته، از داخل بارگاه عسکریین(ع) از کنار مرقد حضرت نرجس خاتون به سرداب میرفتند و این وضع به همین صورت تا سال ۱۲۰۲ق. ادامه داشت و در این سال احمد خان دنبلی برای سرداب راهی جداگانه از طرف شمال باز کرد و راه سرداب از طرف روضه عسکریین(ع) را مسدود نمود و صحن سرداب را جداگانه ساخت که تقریباً از یک فضای بزرگی به طول ۶۰ متر و عرض ۲۰ متر برخوردار است.
بنابراین اگر در کتابهایی چون «مزار» شهید اوّل اعمال و دعاهای مربوط به زیارت این سه امام در یک مکان ذکر شده است؛ علت آن است که در زمان سابق راه سرداب نیز از پشت حرم عسکریین(ع) در یک ساختمان بوده است، لذا پس از زیارت عسکریین(ع) بلافاصله زیارت امام زمان(ع) و سپس زیارت حضرت نرجس خاتون ذکر شده است.
در هرحال این سرداب در طول تاریخ بهاندازهای مورد توجه مردم بوده است که در آن آثار ارزشمندی از منبتکاری و کاشیکاری و سایر هنرهای معماری به کار رفته است. از جمله این اشیا، درِ چوبی نفیسی است که از دوران خلافت عباسیان به جای مانده است و از ویژگیهای هنری و تاریخی ارزشمندی برخوردار است.
دشمنان مکتب تشیع در طول تاریخ، گاه از سر جهالت و گاه به خاطر عنادی که با اهلبیت(ع) داشتند، با به کارگیری عوامل خود، از راه جعل افسانههای خیالی و بیاساس و نسبت دادن آن به شیعیان، اصل مکتب تشیع را زیر سؤال ببرند و پیروان آن را مورد تمسخر و استهزا قرار دهند. ابن خلدون در این زمینه مینویسد:
«غلو کنندگان شیعه مخصوصاً دوازده امامیها میپندارند: دوازدهمین امامشان که محمدبن حسن العسکری است که از او به لقب مهدی یاد میکنند، داخل سرداب خانهشان در شهر حله متولد شد و در حالی که در آغوش مادرش مخفی بود غائب گشت و او در آخرالزمان ظهور و زمین را از عدل و داد پر میکند…۴
و در ادامه گفتارش اضافه میکند که:
… شیعیان هماکنون نیز بعد از نماز مغرب جلو در این سرداب، با اسبهای آماده جمع میشوند واو را به اسم صدا میزنند که: ای سرور ما اکنون ما آمادهایم ظهور کن…!!!»
ب) میرزا حسین نوری طبرسی در «کشف الاستار» میگوید:
«ابن خلکان در تاریخ خودش مینویسد: شیعیان در انتظار امامشان که او را مهدی مینامند به سر میبرند و معتقدند او در مقابل چشم مادرش در سن چهار یا پنج یا نه سالگی داخل سرداب شده و در آنجا نهان گشته است و در آخرالزمان از همانجا ظهور خواهد کرد…»5
د) ابن تیمیّه هم مشابه این عقیده را داشته و همین مستمسک وهابیان برای ضربه به شیعه وآثار اهلبیت(ع) شده است.۶
همان طور که دیدیم شیعیان این مکان را محل آغاز غیبت نمیدانند و از آن جهت برای آنان مورد احترام بوده که خانه سه امام معصوم(ع) و محل سکونت و عبادت ایشان بوده است. نه تنها شیعیان در اطراف این چاه، انتظار نمیکشند که اساساً محلّ ظهور را بنا برروایات متواتر و مکرر با کیلومترها فاصله از این چاه در باشرافتترین نقطه روی زمین و کنار کعبه میدانند. حتی یک روایت در تمام منابع شیعی نمیتوان یافت که آن چاه را محل سکونت امام معرفی کند و حتی درباره دوره غیبت کبرا نیز درباره محلّ سکونت ایشان روایات و گزارشهای بسیاری وجود دارد که احتمال سکونت آن حضرت را در سرداب به صفر میرساند؛ البته این را نمیتوان منکر شد که شرافت این مکان و انتساب آن به پدر و جدّ امام زمان(ع) میتواند دلیل قابل توجهی برای حضور ایشان در نوبتهای زیاد و زمانهای نامشخص باشد و شاید بر همین اساس بوده که تشرفات زیادی در این مکان اتفاق افتاده و این مکان را از جمله مکانهایی قرار داده که بیش از دیگر بناها و اماکن شرف پذیرایی از آن وجود نازنین یافته است. اطلاعات رسمی و مستندی از سرنوشت این بنای شریف و بازسازیها در دسترس نگارنده نبوده لیک همگان امیدواریم با بازگشایی مجدد حرم شریف عسکریین(ع) آثاری از این یادگار مهم و بینظیر امام عصر(ع) برای شیعیان باقی مانده باشد.۷
ماهنامه موعود شماره ۹۳
پینوشتها:
۱ . لغتنامه، ج ۹، ص ۱۳۵۸۶.
۲ . بحارالانوار، ج۵۲، صص۵۳-۵۲.
۳ . این واقعه در زمان معتضد که در سال ۲۷۹ق. حکومت را به دست گرفته بود اتفاق افتاده است؛ یعنی حداقل نوزده سال پس از آغاز دوره غیبت صغری…
۴ . مقدمه ابن خلدون، صفحه ۱۵۷.
۵ . کشف الاستار، ص۲۱۰.
۶ . الصواعق المحرقـ[، ص۱۰۰.
تفصیل این مطلب را به قلم آقای سید صادق سید نژاد در ماهنامه موعود شماره ۳۷ بخوانید.