یکی از موضوعات با اهمیت در موضوع مهدویت، نامههای صادره از سوی امام مهدی(ع) به افراد مختلف در زمینههای گوناگون فقهی، اخلاقی، معنوی، عقیدتی، تاریخی و غیره است که به صورت ابتدا یا در پاسخ نامه آن افراد مرقوم داشته و ارشاد فرمودهاند.۱ این خود یکی از برکات وجودی حضرت بقیهالله(ع) است که تاکنون در لابهلای کتب مذهبی و حدیثی ما موجود و مورد استفادههای فراوان قرار گرفته است. مرحوم علامه مجلسی(ره) در جلد سوم «بحارالانوار» تعداد ۲۳ نامه از امام عصر(ع) را تحت عنوان «باب ما خرج من توقیعاته(ع)» از منابع مختلف و معتبر نقل نموده است.
این نامه که شرح بخشی از آن جهت خوانندگان قلمیگردیده است، تحت عنوان «نامهای در مورد کسانی که در وجود امام زمان(عج) دچار شک و تردید شدند»، ۲ در «بحارالانوار»، نهمین نامه از نامههای امام(عج) آمده است که اینک به خوانندگان محترم ارائه میگردد.۳
از شیخ ابوعمر عامری(ره) که مورد وثوق و اعتماد بود نقل شده که، ابن ابی غانم قزوینی۴ و جماعتی از شیعیان در مورد جانشین حضرت امام عسکری(ع) به بحث و گفتوگو پرداختند تا آنکه به مشاجره و تندی رسیدند. ابن ابی غانم میگفت: امام حسن عسکری(ع)، بدون اینکه جانشینی داشته باشد از دنیا رفت. سپس نامهای نگاشته، به ناحیه مقدّسه۵ ارسال داشتند و در آن اشاره به بحث و گفتوگوی خود نمودند. در پی آن، پاسخ نامه آنان به خطّ خود امام زمان(ع) به دست آنان رسید».
ابن ابی غانم یا شیعه نبوده یا آنکه شیعهای پایدار و محرم اسرار امامت نبوده و لذا از وجود امام زمان(ع) بیاطلاع مانده است، یا تقیّه میکرده و لذا نقش مخالف شیعه را به خود میگرفته است. چنانکه محتمل است که آن جماعت دیگر میگفتهاند: امام عسکری نسلی داشته و باید داشته باشد که امامت شیعه را پس از رحلت پدر بزرگوارش به عهده گیرد؛ زیرا از مذکورات، بلکه بدیهیات تاریخ، آن است که خلفای جور، به خصوص بنیعبّاس، به تدریج دریافته بودند که عقیده قطعی شیعه بر وجود امامی غایب است که ظهور خواهد نمود و بساط ظلم و ستم دستگاه جور را برخواهد چید و قلیل افرادی نیز از خاندان سادات با استفاده از همین وعدهها و مسائل علیه بنیعبّاس قیام مسلحانه نموده بودند. لذا این خاندان جبّار، سخت بر خود میترسیدند و از همه طُرُق در مقام تفحص و تجسس بودند که این امام غایب را پیدا نموده، نابود کنند.
امامان معصوم شیعه، به خصوص حضرت عسکری(ع) که خود پدر امام زمان(ع) بودند، کمال استتار و اختفا را بر حضرت مهدی(ع) اعمال مینمودند و پس از ولادت مهدی موعود هم جز چند نفر محدود و معدود که اخصّ خواص مقام امامت بودند، دیگران، حتی برادر خود حضرت عسکری(ع) هم از وجود چنین مولود مسعود و فرزند برومندی اطلاع و آگاهی نداشتند. بسیاری از افراد، حتی از خود شیعه نیز یا منکر وجود چنین فرزندی یا دست کم دچار تردید، ابهام و شک و شبهه بودند. محتمل است که در زمان ابن ابی غانم یا امر غیبت و استتار حضرت حجت موعود(ع) استقرار کامل یافته یا به هر دلیل دیگری، زمینه جهت صدور این نامه از طرف آن حضرت و وصول آن به دست افراد تا حدودی فراهم شده است.
مقدمات این نامه مقداری مربوط به امامت و وجود حضرت صاحب(ع) و مقداری نیز مربوط به نکات و نقاط دیگر است. امّا بخشی از آن نامه که از جنبه اختصاصی خارج و برای همگان، به خصوص پیروان مکتب تشیع به کار میآید، در این مجال مورد توجه قرار گرفته است، که ذیلاً مطرح میشود.
حضرت بقیّهالله(ع) مرقومه شریف خود را چنین آغاز فرموده است: «بسم الله الرّحمن الرّحیم، خداوند ما و شما را از فتنهها [که بیماری اصلی همانها است] شفا عنایت فرماید، به ما و شما، روح یقین و عقیده محکم مرحمت نماید، و ما و شما را از سوء عاقبت در پناه خود نگه دارد. به درستی که خبر تردید جمعی از شما در دینتان به من رسید؛ [توجه شود امر امام و امامت به عنوان دین در سخن امام(ع) مطرح گردیده است] شک و حیرتی که نسبت به ولاه امر خود ـ امامان معصوم(ع) ـ به آنان دست داده است. این مسئله ما را غمزده نمود. البته به خاطر شما، نه به خاطر خود ما و ناراحت شدیم ـ در مورد شما نه در مورد خودمان ـ زیرا خدا با ما است و ما با داشتن خدا نیاز و حاجتی به دیگری نداریم. و حق با ما میباشد پس نمیترسیم و هراسی نداریم از کسانی که دست از یاری ما بردارند و از اعتقاد به امامت ما باز نشینند. آری ما مخلوق و آفریده خداوندیم و خلایق، ساخته و پرداخته دست ما هستند».
آنگاه به آنان خطاب میکند که:
«هان ای گروه شکاک؛ چرا در ریب و شک به سر میبرید؟ چرا در حیرت و تردید غوطهور شدهاید؟ آیا نشنیدهاید سخن خداوند را در قرآن که فرماید:
«ای کسانی که ایمان آوردهاید، خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را [نیز] اطاعت کنید».5
آیا از آثار و روایات در مورد حوادثی که بر امامان معصوم شما ـ چه در گذشتگان و یا موجودین آنها ـ رخ داده و میدهد آگاه نشدهاید؟ آیا ندیدید که چگونه خداوند برای شما پناهگاههایی قرار داده که ملجأ و مأمن شمایند؟ آیا ندیدید که از حضرت آدم ابوالبشر تا عصر پدرم امام حسن عسکری(ع) چگونه خداوند پرچمهای هدایت را برای شما برافراشت و هر پرچمی از میان رفت پرچم دیگر بر سر شما سایهافکن گردید؟ و هر گاه ستارهای ناپدید شد، ستاره دیگر طلوع نمود؟ ـ هر امام و رهبری که از جهان رخت بربست امام دیگر به جای او قیام نمود؟ ـ با این حال هنگامیکه پدرم حضرت عسکری(ع) از جهان دیده بربست گمان کردید که خداوند دین خود را عاطل و باطل میگذارد؟ و رابطه میان خود و بندگانش را قطع میکند؟ [امام دیگری به جای او نمیفرستد و منصوب نمیکند؟] هرگز که چنین باشد. هرگز چنین نخواهد بود تا قیامت برپا شود و به تحقیق که امر خدا و اراده پروردگار آشکار خواهد شد، هر چند دشمنان از آن کراهت داشته باشند».
آنگاه امام(ع) اصل مطلب را چنین ادامه میدهد:
«به درستی که شخص درگذشته از ما ـ یعنی امام حسن عسکری(ع) ـ با سعادت از میان ما رخت بربست و مو به مو به منهاج پدران بزرگوار خود و بر راه و روش نیاکان خود بود و اینک وصیت او و علم و دانش او در میان ما و در اختیار ما میباشد. کسی که جانشین او است و جای او را میگیرد ما هستیم و کسی بر سر این موضع ـ امامت و ولایت ـ با ما به نزاع برنمیخیزد مگر ظالم و ستمکار و هیچکس مدّعی آن نمیشود مگر منکر و کافری که به نزاع با ما و اشغال حقّ ما برخاسته است».
آنگاه امام مهدی(عج) در نامه خود چنین میفرماید:
«اگر نه این است که کسی بر خداوند غلبه نمیکند و اگر نه این است که راز خداوندی فاش نمیگردد و او اجازه افشای اسرار خود را نمیدهد، هر آینه از حقوق امامت ما و راز و رمز ولایت ما مطلب و مسائلی فاش میگردید که عقول شما به بهت و حیرت فرو میرفت و تفکرات شما حیران و سرگردان میشد و شاید این خود مشکلات جدیدی برای شما پدید میآورد، لکن کسی نمیتواند در قضا و قدر الهی دخالت کند و چون و چرا نماید. برای هر چیزی زمان تعیین شدهای است که تا فرا نرسد اسرار آشکار نگردیده و حقایق فاش نمیشوند و مقدّرات خداوندی مکشوف نمیگردد».
بدیهی است مقصود از اسرار خداوندی در این مقام و مقال همان اسرار مربوط به امامت و رازهای پیرامون ولایت و رهبری حضرت مهدی موعود(ع) و مصلح آخرالزّمان است.
آنگاه اضافه میکند که:
«ای بندگان خدا، پس تقوا پیشه کنید و تسلیم ما باشید و امر ما را به خود ما واگذار کنید [یعنی شما دخالت ننمایید، زیرا که مقتضای امامت و لازمه رهبری این است که مأموم به دنبال امام و رهرو، پشت سر رهبر حرکت کند و از او پیروی و متابعت کند و متعبّد به فرمان او باشد] زیرا در این صورت است که رهایی از مشکلات و خلاصی از گرفتاریهای امامت ما نیز به دست ما و زیر نظر و به اختیار ما بوده است. آری از واگذاری امور خود به ما زیان نمیبینید بلکه به سود شما بوده و نفع دنیا و آخرت شما در همین است.
برای کشف و افشای اموری که از شما مستور نگه داشته شده ستیزه و پیکار نکنید. [یعنی غیبت امام(ع)] جلوتر از قضایا و حوادث گام برندارید، عجله نکنید، بگذارید هر چیزی به وقت مقرّر و زمان مقدّر خود برسد تا به صورت طبیعی بر شما آشکار گردد و همه بهره ببرید.
از راه راست منحرف نگردید، اصحاب یمین باشید». یعنی آنچه را خداوند و کتاب او و رسول گرامی او و اوصیا و جانشینان پیامبر اکرم(ص) برای شما ترسیم نمودهاند محکم بگیرید و از کف رها نکنید و خطّ مشی اسلامی و اعتقادی خود را بر اساس آن استوار کنید.
«به طرف چپ و راه غیر مستقیم گام برندارید».
جدّ بزرگوار حضرت مهدی(عج) یعنی امام علی(ع) نیز در «نهج البلاغه» میفرماید: « الیمین و الشمال مضلّهٌ و الطّریق الوسطیٰ هی الجادّه؛ ۷ به این طرف و آن طرف افتادن موجب ظلالت و گمراهی است و خطّ مستقیم همان جاده اصلی و راه نجات و رستگاری است».
«توجه خود را به سوی ما قرار دهید. سنت واضحه الهی و راه راست اسلام را با مهر و محبت و مودت بپیمایید».
بنگرید تاریخ را، تاریخ و حوادث پس از رحلت پیامبر اسلام(ص) را؛ پیدایش گروهها، مذهبها و مسلکها را چگونه از در خانه اهل بیت پیامبر(ص) که مورد محبت او، مورد توصیههای او، مورد سفارشها و تأکیدات او، معدن علم و معنویت او بودند فاصله گرفته شد. با چه ترفندها و انگیزهها از خطّ امامت و ولایت فاصله گرفته شد. چه تفرقهها و پراکندگیها، چه اختلافها و تمایلات ایجاد گردید و در نتیجه با پیدایش فرقههای گوناگون مسلمانان به چه لغزشها و پرتگاهها سرنگون شدند و چه نزاعهای داخلی بر اسلام و مسلمین وارد گردید که هنوز هم ادامه دارد و دشمنان اسلام کمال سوء استفاده را از این اختلافات به نفع خود میبرند.
«من خالصانه شما را نصحیت کردم و خیرخواهی نمودم. خداوند متعال هم بر من و هم بر شما شاهد و گواه است. شاهد است بر من که نصیحت کردم و دلسوزی نمودم و شاهد است بر شما که نصحیت شدید و حجت بر شما اتمام گردید».
امام عصر(ع) میفرماید، ما وظیفه خود را انجام دادیم، گفتنیها را ابلاغ و اعلام نمودیم. اکنون نوبت شما رسیده که در مقابل اعلامها، انذارها و تأکیدات ما چه خواهید کرد.
«اگر نه این است که ما دوست داریم شما افراد و جامعهای صالح و شایسته باشید، وقت و فرصت نداشتیم تا با شما به مکاتبه و مخاطبه و نامهنویسی بپردازیم. زیرا وقت و فکر ما مشغول به مسائل و مطالب دیگری است».
سپس میفرماید:
«ما گرفتاریم با دشمنان خدا؛ غاصبان حق ما، آنانکه بر ضدّ خداوند قد علم کرده و پرچم افراختهاند، آنانکه مردم را از راه خدا بیرون میبرند، تابع و مروج گمراهی و ضلالت مردم هستند، به ناحق ادعای رهبری و امامت میکنند، حقوق آنان را که خداوند طاعتشان را واجب فرموده است انکار مینمایند. ما با این افراد ستمگر و غاصب و ضدّ خدا مبتلا و درگیر هستیم که باید ما خنثیکننده نقشههای شوم آنان باشیم و در اندیشه نجات و خلاصی مظلومان و مستضعفان از بند این جباران و طاغوتیان باشیم تا مظلوم را از آسیب ظالم رها سازیم و حقدار را به حقّ خود برسانیم و اینها گرفتاریهای کمی نیست بلکه طاقتفرسا و جانکاه میباشد، در سراسر جهان اینگونه کسان و ناکسان هستند که استعمار و استثمار فکری، عقیدتی، سیاسی اخلاقی و اجتماعی خود را گستراندهاند تا بندگان خداوند را بنده خود سازند و با تمام فعالیت در این راه کوشا هستند. ما باید به دفع و قلع و قمع این راهزنان راه حق بپرداریم».8
آنگاه امام مهدی(عج) به ذکر مطالب و نکات دیگر میپردازد. از آن جمله میفرماید:
«من باید بهترین تأسی و پیروی را از خط مشی و عملکرد جدّهام فاطمه زهرا(س) دخت گرامی پیامبر اسلام(ص) داشته باشم و دارم. نادانان زود است که از پستی عمل خود آگاه شوند و کافران به زودی خواهند دانست که حسن عاقبت در آخرت از آن کیست».
شاید در این رهگذر حضرت صاحبالامر(عج) اشارهای نیز، به مظلومیت خود نموده باشد. چه حضرت صدیقه کبری(س) در عصر خود و از سوی جباران و طاغوتیان زمان خود بسی مظلوم واقع گردید و مورد انواع و اقسام ستمدیدگیها، مظلومیتها، غصب حقها قرار گرفت امّا به خاطر حفظ اسلام و بقای دین همه آن ظلم و ستمها را به جسم و جان خرید و تحمل کرد و دم بر نیاورد.
در آخر این نامه، مهدی موعود(ع) به دعا پرداخته، چنین میفرماید: «خداوند ما و شما را از مهلکهها، بدیها و از همه گونه آفتها و بیماریها به رحمت و مرحمت خود حفظ فرماید. چه او بر این کار ولایت و قدرت دارد و بر هر کار که بخواهد توانا میباشد. خداوند ولی و نگهدارنده ما و شما باد و سلام و درود، همراه با رحمت و برکات او بر تمام جانشینان الهی و اولیای پروردگار و مؤمنان باد، و صلوات پروردگار و سلام و تحیت او بر صاحب مقام نبوّت و رسالت، حضرت محمّد(ص) باد».
پینوشتها در دفتر مجله موجود میباشد.
آیتالله سیّد علی شفیعی
ماهنامه موعود شماره ۹۷