شام در گذر تاریخ

یکی از مناطقی که در روایات آخرالزّمان و عصر ظهور بسیار از آن گفت‌وگو شده، منطقه «شام» است. این منطقه از دیرباز به عنوان یکی از حوزه‌های مهم تمدّن بشری مطرح بوده است و پیشینه تاریخی گسترده‌ای دارد. در گذشته بلاد شام مناطق مختلفی چون سوریه، لبنان، اردن، فلسطین و بخش‌هایی از ترکیه را شامل می‌شده است و به همین دلیل هر زمان که در روایات از شام سخن به میان می‌آید، می‌تواند به هر یک از سرزمین‌های یاد شده قابل انطباق باشد..

گفت وگو با حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر مهدی‌پور

اشاره:


یکی از مناطقی که در روایات آخرالزّمان و عصر ظهور بسیار از آن گفت‌وگو شده، منطقه «شام» است. این منطقه از دیرباز به عنوان یکی از حوزه‌های مهم تمدّن بشری مطرح بوده است و پیشینه تاریخی گسترده‌ای دارد. در گذشته بلاد شام مناطق مختلفی چون سوریه، لبنان، اردن، فلسطین و بخش‌هایی از ترکیه را شامل می‌شده است و به همین دلیل هر زمان که در روایات از شام سخن به میان می‌آید، می‌تواند به هر یک از سرزمین‌های یاد شده قابل انطباق باشد..

با توجّه به اهمیت شام در رویدادهای پیش و پس از ظهور و با عنایت به این مطلب که نخستین نشانه‌های حتمی ظهور در این سرزمین آشکار می‌شود، در مجموعه ویژه‌نامه‌هایی که از این پس در چند شماره با عنوان «سرزمین‌های درگیر» تقدیم شما خوانندگان عزیز موعود می‌شود، این منطقه را مقدّم داشته‌ایم و تلاش خواهیم کرد در قالب گفت‌وگو و مقاله تصویر نسبتاً جامعی از رویدادهایی که در آستانه ظهور در این سرزمین رخ خواهد داد، ارائه دهیم.
نویسنده و پژوهشگر ارجمند حجت‌الاسلام و المسلمین علی‌اکبر مهدی‌پور در گفت‌وگوی پیش رو اطلاعات جامعی در مورد وجه تسمیه و پیشینه تاریخی شام، سیمای این منطقه در روایات و وضعیّت سیاسی، اجتماعی شام در آستانه ظهور ارائه داده است. امیدواریم این گفت‌وگو مورد توجّه شما عزیزان موعودی واقع شود.

  •   با سپاس از حضرت عالی به خاطر حضور در این گفت‌وگو، لطفاً در آغاز اشاره‌ای به وجه تسمیّه شام و پیشینه تاریخی آن داشته باشید.

  خلیل، پیشتاز اهل لغت درباره معنای واژه شام چنین گفته است: «شَأْم» از ریشه «شُؤْم» به معنی ضدّ میمنت است.۱ ابن فارس، قهرمان ریشه‌یابی لغات نیز در این باره می‌گوید: «شَأْم» به معنای طرف چپ است و چون این سرزمین در طرف چپ قبله قرار دارد، به آن شام گفته می‌شود.۲
برای نامگذاری شام به این نام، یاقوت حموی چند وجه بیان کرده است:

۱. منسوب به «سام»، چون نخستین کسی که در آن سکونت کرد، «سام بن نوح» بود، که به هنگام تعریب سین، به شین تبدیل شد.
۲. از شُؤْمیٰ، برخلاف یُمْنیٰ، به معنای سمت چپ؛ چون تیره‌ای از «کنعان بن نوح» به هنگام جدا شدن، به طرف چپ مسیر خود حرکت و در این منطقه سکونت کردند.
۳. از شَؤْمیٰ، از ریشه مَشْأَمَت برخلاف مَیْمَنَت.
۴. از شٰامَه، به معنای خال، به جهت کثرت قُرا و قصبات و نزدیک بودن آنها به یکدیگر به «شامات» شهرت یافت.۳
اگر نخستین ساکن شام، «سام بن نوح» باشد، پیشینه آن به حدود طوفان نوح برمی‌گردد، چون سام ۶۰۰ سال عمر کرده و ۱۵۰ سال پس از حضرت نوح درگذشته است.۴ و اگر نخستین ساکنان آن از تیره «کنعان بن نوح» باشد، پیشینه آن به عهد حضرت نوح می‌رسد، زیرا کنعان در هنگامه طوفان غرق شد.۵

به هر تقدیر پیشینه شام به حدود طوفان نوح می‌رسد.
از ۲۵۰۰ سال قبل از میلاد، کنعانی‌ها در این منطقه سکونت کردند و تمدن فینیقی‌ها را از خود به یادگار نهادند.۶
پس از سیطره آشوریان بر این منطقه، عنوان «سوریّه» بر قسمتی از این سرزمین در قرن پنجم پیش از میلاد اطلاق گردید.۷


  •   منطقه شام در حال حاضر شامل چه مناطق و سرزمین‌هایی می‌شود؟

  بلاد شام سرزمین وسیع و پهناوری است که از شمال به آسیای صغیر، از غرب به دریای مدیترانه، از شرق به صحرا و نهر فرات و از جنوب به بلاد عربی محدود است و مساحت آن به یکصد هزار کیلومتر مربع می‌رسد.۸

بلاد شام در طول قرون و اعصار، اطلاقات مختلفی داشته است. امروزه تعبیر «بلاد شام» شامل: سوریّه، لبنان، اردن، فلسطین و بخشی از سرزمین ترکیه، چون: اسکندرون، مرعش و عین تاب می‌باشد.۹

  •   چه ادیان و مذاهبی از دیرباز در شام وجود داشته‌اند؟

  پیش از میلاد، ساکنان اصلی شام را یهودیان تشکیل می‌دادند. پس از ظهور مسیحیت، آیین مسیحیت در این منطقه رواج یافت. در حال حاضر نیز در حدود ۱۵ درصد ساکنان شام را مسیحیان تشکیل می‌دهند.۱۰

با آغاز حکومت معاویه در دمشق به عنوانِ والی، سپس به عنوان خلیفه، یک گرایش اموی در شام رواج یافت. جز اینکه با تبعید ابوذر به شام یک گرایش علوی ریشه‌دار در منطقه ایجاد شد به همین دلیل مناطق لبنان در تاریخ به عنوان «بلاد متأوّله» یعنی  سرزمین دوستان و موالیان اهل‌بیت(ع) نامیده شد.۱۱

وجود اماکن زیارتی، چون: حرم مطهر حضرت زینب(س)، حضرت رقیه(س)، رأس‌الحسین(ع)، بلال حبشی، عمار یاسر، اویس قرنی، جعفر طیّار، مشهد نقطه، جبل جوشن و… موجب ادامه و گسترش عشق به اهل‌بیت(ع) در این سرزمین گردیده است.

۲۵ سال پیش از بعثت به هنگام تشریف‌فرمایی پیامبر اکرم(ص) در معیّت حضرت ابوطالب(ع) به دمشق، «بحیرا» راهب فرزانه بُصریٰ، آن حضرت را شناسایی و به حضرت ابوطالب توصیه کرد که آن حضرت را به حجاز بازگرداند؛ زیرا احتمال دارد که از ناحیه یهود شام خطراتی متوجّه آن حضرت شود.۱۲
پانزده سال قبل از بعثت نیز راهب دیگری به نام «نسطور» آن حضرت(ص) را در شام شناسایی و دلایل نبوّت آن حضرت را به صراحت به «میسره» کارگزار خدیجه بیان می‌کند.۱۳

در همین سفر راهب دیگری به نام «مثرم بن دعیب» با دیدن سیمای ملکوتی حضرت ابوطالب(ع) نوید ولادت و خبر ولایت مولای متقیان را در آینده نزدیک به او داد.۱۴

از بررسی گزارش‌های یاد شده به این نتیجه می‌رسیم که راهبان فاضل و فرهیخته‌ای در آن زمان در شام وجود داشته‌اند که براساس تعالیم تورات و انجیل طلوع خورشید اسلام و میلاد مسعود مولود کعبه را انتظار می‌کشیده‌اند.

  •   در برخی منابع تاریخی و روایی اهل سنّت، توصیف‌های عجیب و غریبی در مورد شام و اهالی آن وارد شده است، این توصیف‌ها تا چه حد درست است؟

  یک عامل نفوذی یهود در میان مسلمانان، به نام «کعب بن ماتع حمیری» که بعدها به «کعب الأخبار» شهرت یافت، به هنگام فتح بیت المقدس تظاهر به اسلام کرد و همراه خلیفه به مدینه آمد و مشاور اصلی خلیفه شد.

او هرچه می‌خواست، به عنوان اینکه در تورات یافته است، بیان می‌کرد و چون مورد اعتماد خلیفه بود، همگان به او استناد می‌کردند.
بخاری از طریق زهری نقل کرده که «کعب الأحبار از راستگوترین محدّثانی است که از کتب آسمانی حدیث می‌گوید».15 معاویه می‌گوید: «کعب، علم وافر چون درخت میوه تناور داشت و ما از شیفتگان او بودیم و در حقّ او افراط می‌کردیم».16

کعب الأحبار نیز شیفته معاویه بود، آنقدر از او در نزد خلیفه ستایش کرد که خلیفه او را به عنوان والی، روانه شام کرد. معاویه که گاهی برای جعل یک حدیث تا چهارصدهزار در هم اجرت می‌داد، بیت‌المال مسلمانان را در اختیار کعب الأحبار قرار داد. او نیز هزاران حدیث در فضیلت شام و شامیان جعل کرد که در همه کتب حدیثی جای گرفت.

ما در اینجا فقط به شماری از این احادیث مجعول در کتاب «تاریخ دمشق» اشاره می‌کنیم:
کعب الأحبار از پیامبر اکرم(ص) روایت می‌کند که فرمود:

۱. خداوند شام و اهل شام را تضمین کرده است؛ ۱۷
۲. ایمان در شام مستقر است؛ ۱۸
۳. شام، مرکز دارالمؤمنین است؛ ۱۹
۴. فرشته‌ها بال‌های خود را بر فراز شام گسترانده‌اند؛ ۲۰
۵. پیامبر برای شام و اهل شام از خداوند برکت طلبید؛ ۲۱
۶. نود درصد خیر در شام است؛ ۲۲
۷. قرآن در سه مکان نازل شده است: مکه، مدینه و شام؛ ۲۳
۸. چون فتنه‌ها پدیدار گردد به شام پناه ببرید؛ ۲۴
۹. شام سرزمین محشر است؛ ۲۵
۱۰. از قبرستان «باب الفرادیس» هفتادهزار شهید محشور می‌شوند، که شفاعت هر یک از آنها در حق هفتاد نفر پذیرفته می‌شود.۲۶
هر یک از این احادیث مجعول را ابن عساکر از طرق مختلف و غالب آنها را از بیش از ده طریق روایت کرده است، که سند آنها به کعب الأحبار، یا یکی از پرورش‌یافتگان مکتب او برمی‌گردد.

کعب الاحبار احادیث فراوانی در مورد دمشق جعل کرده است. او در این احادیث دمشق را از شهرهای بهشتی معرفی کرده، ۲۷ خیمه اسلام را برفراز دمشق نصب نموده، ۲۸ اهالی دمشق را همواره تابع حق و مدافع حق دانسته، ۲۹ لشکر شام را از سبز جامگان بهشتی برشمرده۳۰ و پیشگویی کرده است که روزی فرامی‌رسد که در هر منطقه‌ای از مناطق روی زمین لشکری از شام مستقر می‌شوند که از اسلام دفاع می‌کنند، اگر آنها نباشد همه کافر می‌شوند.۳۱

افراد ساده‌لوح این سخنان را باور کردند و به لشکر شام پیوستند. بدین ترتیب، تعداد لشکر شام به سیصد و پنجاه هزار نفر بالغ گردید.۳۲ همین لشکر به اصطلاح مدافع حق بودند که روزی در صفین با امیرمؤمنان(ع)، روزی با امام حسن مجتبی(ع) و روزی در کربلا با سالار شهیدان(ع) جنگیدند و روزی فاجعه حرّه را در مدینه پدید آورده و صفحات تاریخ را سیاه کردند و روزی نیز در زیر پرچم سفیانی گرد خواهند آمد و با حضرت بقیـ[الله(ع) درگیر خواهند شد.
کعب الأحبار همچنین برای مرکزیت دادن به شام، احادیثی جعل کرده، به تورات نسبت می‌داد. او می‌گفت:

۱. در تورات می‌یابم که او محمّد بن عبدالله است، در مکّه متولّد می‌شود، به طیبه (مدینه) هجرت می‌کند، و سلطنتش در شام است. این مضمون با چهارده طریق از او روایت شده است.۳۳

۲. در کتاب خدا یافتم که شام گنج خدا است و بندگان برگزیده خدا در شام هستند.۳۴

۳. از قبرستان فرادیس دمشق هفتادهزار شهید برمی‌خیزد که شفاعت هر یک از آنها در مورد ۷۰ نفر پذیرفته می‌شود.۳۵
۴. قبر حضرت موسی در دمشق است.۳۶

۵. قبر مریم، قبور حواریون حضرت عیسی و گروهی از صحابه پیامبر در قبرستان دمشق است.۳۷

ابن عساکر از تعدادی از اصحاب چون: بلال، ابوالدرداء، سعد بن عباده، مدرک بن زیاد، امّ حبیبه و دیگران نام برده، در مورد برخی از آنها تردید می‌کند.۳۸
آنگاه وهب بن منبّه، شاگرد مبرّز و نسخه برابر با سند کعب می‌گوید: «نام شام آنقدر در کتاب خدا تکرار شده که گویی خداوند جز شام به هیچ سرزمین دیگری کار ندارد».39

جالب توجه و شایان دقت است که کعب‌‌الاحبار به سال ۳۲ ق. یعنی در عهد عثمان درگذشت.۴۰ اگر او زنده بود و دوران سلطنت معاویه را مشاهده می‌کرد، شاید ده‌ها برابر آنچه درمورد شام جعل کرده است، جعل و پاداش‌های بیشتری از معاویه دریافت می‌کرد.

  •   آیا می‌توان گفت که بنی‌امیّه براساس همین روایات مجعول، شام را به عنوان مرکز قدرت و خلافت خود برگزید؟

  چنان‌که می‌دانید شماری از آیات قرآن به خاندان اموی تفسیر شده، و در یکی از آنها به عنوان : «الشجّره الملعونه فی القرآن»41 از آل ابی سفیان یاد شده است. سید هاشم بحرانی در ذیل این آیه شریفه پانزده حدیث از پیشوایان معصوم(ع) روایت کرده که منظور از شجره ملعونه «بنی‌امیّه» هستند.۴۲
این شجره ملعونه بر اساس تفکرات کعب‌الاحبار و برای یافتن هویّتی جدید به شام منتقل شد. معاویه نخست به عنوان والی شام و سپس به عنوان «خلیفه» قدرت را به دست گرفت و جنگ صفّین را به وجود آورد او پس از فاجعه حکمیّت، رسماً بر ممالک اسلامی سیطره یافت، آنگاه با امام حسن مجتبی(ع) جنگید و بر خلاف مواد صلح‌نامه پسرش یزید را ولی عهد خود گردانید.

یزید نیز فاجعه کربلا، تهاجم وحشیانه به مدینه و تهاجم به مکه معظمه را پدید آورد. و اینک جهان در انتظار خروج طاغوت آخرالزّمان، «سفیانی» از تبار این شجره ملعونه است.

اگر بخواهیم فجایع بنی‌امیّه را فهرست‌وار بشماریم به چندین مجلّد خواهد انجامید. از این رهگذر به نقل یک حدیث بسنده می‌کنیم: شیخ صدوق با سلسله اسنادش از امام صادق(ع) روایت کرده که فرمود: «ما و آل ابی سفیان دو خاندان هستیم که برای خدا با یکدیگر دشمنی ورزیدیم: ما گفتیم: خدا راست می‌گوید، آنها گفتند: دروغ می‌گوید. ابوسفیان با پیامبر خدا(ص) جنگید، معاویه با علی‌بن ابی‌طالب(ع) جنگید، یزیدبن معاویه با حسین‌بن علی(ع) جنگید، سفیانی نیز با قائم(ع) خواهد جنگید».43


  •   شام در آستانه ظهور امام مهدی(ع) چه وضعیّتی دارد؟

  شام در آستانه ظهور محور شرارت، کانون شقاوت و مرکز شناعت معرفی شده است.
شام پایتخت نیرومندترین حکومت ضدّ بشری سفیانی در منطقه می‌شود. او شش ماه می‌جنگد تا بر سه کشور سوریه، اردن و فلسطین سیطره پیدا می‌کند. وی هشت ماه حکومت می‌کند و در آغاز نهمین ماه حکومتش حضرت بقیّـ[الله ـ اروحنا فداه ـ
قیام می‌کنند. سپاه سفیانی در سرزمین بیدا خسف می‌شود، سپس سفیانی دستگیر شده به دست یمانی سر از تنش جدا می‌شود.

لازم به توضیح است که در میان بیش از ۲۰۰۰ علایم ظهور، تنها پنج علامت به عنوان علائم حتمی ظهور در احادیث صحیحه آمده است، که عبارتند از: ۱. خروج سفیانی؛ ۲. قیام یمانی؛ ۳. بانگ آسمانی؛ ۴. خسف بیدا؛
۵. قتل نفس زکیّه.۴۴

همه نشانه‌های حتمی، در سال ظهور اتّفاق می‌افتد و از نظر زمانی نخستین نشانه‌ای که رخ می‌دهد و فرارسیدن انفجار نور و سپری شدن شب دیجور غیبت را نوید می‌دهد، خروج سفیانی است. امام باقر(ع) در این رابطه می‌فرماید: «خروج سفیانی از نشانه‌های حتمی است».45
و امام رضا(ع) با تأکید بیشتری می‌فرماید: «ظهور قائم(ع) حتمی است، خروج سفیانی از سوی پروردگار حتمی است و هرگز بدون سفیانی، قائم(ع) قیام نخواهد کرد».46

امام صادق(ع) با تعیین وقت خروجش می‌فرماید:
«خروج سفیانی حتمی است و در ماه رجب خروج می‌کند».47

این تاریخ مربوط به آغاز حرکت اوست، وی شش ماه می‌جنگد تا به قدرت می‌رسد، به مدت هشت ماه نیز بر سه کشور سوریه، اردن و فلسطین حکومت می‌کند.

بنابر این بیان منظور از ماه رجب، ماه رجب پیش از سال ظهور می‌باشد.

  •   اشاره به خروج سفیانی داشتید، لطفاً در مورد نام و نسب و مشخّصات او بیشتر توضیح دهید.

  بنابر مشهور نام سفیانی «عثمان بن عنبسه»48 و لقبش «سفیانی» است. او از تبار ابوسفیان است.۴۹

سفیانی از بطن هند جگرخواره، ۵۰ به نقلی از صلب یزید بن معاویه۵۱ و به نقلی دیگر از تبار عقبـ[بن ابی‌سفیان۵۲ و بر اساس نقل سوم از تبار خالدبن یزید بن ابی سفیان است.۵۳

شیخ صدوق با سند صحیح از امام صادق(ع) روایت کرده است که فرمود: «اگر سفیانی را ببینی، پلیدترین انسان‌ها را دیده‌ای، او بور، سرخ روی، و زاغ چشم است».54 امیرمؤمنین(ع) در همین رابطه می‌فرماید: «پسر هند جگرخواره از «وادی یابس» خروج می‌کند، او مردی میان‌بالا، دارای چهره‌ای وحشتناک، سرستبر و آبله روی می‌باشد، چون او را ببینی او را یک چشم می‌پنداری».55

در احادیث عامه (اهل سنّت) آمده است: «سفیانی از تبار خالدبن یزیدبن ابی سفیان، سرستبر، در چهره‌اش آثار آبله و در چشمش نقطه سپیدی است».56


  •   سفیانی پس از خروج به چه اقداماتی دست می‌زند؟

  اگر بخواهیم شرح جنایات سفیانی را بشماریم، به تدوین کتابی بزرگ نیاز خواهیم داشت. در اینجا فقط فرازهایی از احادیث معصومین(ع) را فهرست‌وار می‌آوریم:

۱. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «مردی از درون دمشق خروج می‌کند که او را سفیانی گویند؛ پیروانش از تیره کلب هستند، آنقدر کشتار می‌کند، که حتّی شکم زنان را می‌شکافد و کودکان را از دم تیغ می‌گذارند».57 حاکم، این حدیث را با معیارهای بخاری و مسلم صحیح دانسته است.۵۸

۲. امیرمؤمنین(ع) فرمود: «مأمورانش را گسیل می‌دارد، کودکان را گرد می‌آورد و آنها را در دیگ‌های زیتون می‌جوشاند».59

۳. آن حضرت(ع) در حدیثی دیگر فرمود: «گروهی از اولاد رسول خدا(ص) به بلاد روم پناهنده می‌شوند، سفیانی آنها را از پادشاه روم باز می‌ستاند، پس آنها را در دمشق گردن می‌زند».60

۴. درحدیث دیگری فرمود: «سپاه سفیانی هفتادهزار نفر را در بغداد می‌کشند و شکم سیصد زن را می‌شکافند».61

۵. و در حدیثی دیگر فرمود: «با هفتادهزار نفر به سوی عراق حرکت می‌کند، در کوفه به بصره و دیگر شهرها می‌گردد، ارکان اسلام را منهدم می‌کند، دانشمندان را می‌کشد، قرآن‌ها را می‌سوزاند، مساجد را ویران می‌کند، محرمات را مباح می‌کند، به آوازه‌خوانی فرمان می‌دهد، کارهای ناشایست را رواج می‌دهد، از انجام فرائض الهی جلوگیری می‌کند، از جور و ستم پروا نکند، به جهت دشمنی با خاندان پیامبر، هر کسی را که نامش: محمّد، علی، جعفر، حمزه، حسن، حسین، فاطمه، زینب، امّ‌کلثوم، خدیجه و عاتکه باشد، از دم شمشیر می‌گذارند».62

۶. امام باقر(ع) فرمود: «سفیانی سرخ روی، بور و زاغ چشم است، او هرگز خدای را نپرستیده است، او هرگز وارد مکه ومدینه نشود، او همه‌اش می‌گوید: انتقام، انتقام، وانگهی دوزخ».63

۷. امام صادق(ع) فرمود: «او می‌گوید: خدایا انتقام، انتقام، وانگهی دوزخ. او به قدری پلید است که مادر فرزندش را از ترس اینکه مخفی‌گاهش را نشان دهد زنده به گور می‌کند».64

۸. در برخی از تفاسیر عامه آمده است: «سفیانی لشکری به بغداد می‌فرستد که بیش از ۳۰۰۰ نفر را می‌کشند و شکم بیش از ۱۰۰ زن را می‌شکافند».65

۹. در برخی از احادیث عامه از کشتن هفتادهزار نفر در «عین التّمر»66 و تعدّی به حریم سی‌هزار نفر در کوفه سخن رفته است.۶۷

۱۰. در برخی دیگر از منابع عامه آمده است: «سفیانی همه مخالفانش را می‌کشد، آنها را با ارّه دو نیم می‌کند و در دیگ‌ها می‌جوشاند، به مدت شش ماه این جنایت‌ها ادامه می‌یابد.۶۸

یکی از سیاه‌ترین جنایات تاریخ، که صفحات تاریخ را لکّه‌دار نموده، فاجعه «حرّه» می‌باشد، ‌ این جنایت به دست یزید معاویه در سال ۶۲ ق. رخ داد. او مسلم‌بن عقبه را با دوازده‌هزار تن از لشکر شام به مدینه گسیل داشت و به او فرمان داد: اگر یک تن از بنی‌امیّه کشته شود شمشیر بکشد، به کسی رحم نکند، رخمی‌ها و فراری‌ها را بکشد و سه روز مدینه را غارت کند.۶۹

هیچ تاریخ‌نویسی به خود جرأت نداده که جنایات یزید را در مدینه به تصویر بکشد و صرفاً به نقل چند آمار بسنده کرده‌اند.۷۰

در مورد جنایاتی که سپاه سفیانی در مدینه انجام می‌دهد، در احادیث فراوان آمده است که: «لشکر سفیانی مدینه را ویران می‌کند، شدیدتر از فاجعه حرّه».71


  •   سفیانی چه سرانجامی پیدا می‌کند؟

  سپاه سفیانی پس از قتل عام مدینه، برای نبرد با حضرت بقیّـ[الله ـ ارواحنا فداه ـ مدینه را به قصد مکّه معظمه ترک می‌کنند، در دو منزلی مدینه در سرزمین بیدا، به فرمان خدا، زمین دهان باز می‌کند و همه سپاهیان سفیانی را که تعدادشان یک‌صد و سی‌هزار نفر بیان شده است، در کام خود فرو می‌برد.

در دو آیه در قرآن کریم به این داستان اشاره شده است.۷۲ و در ده‌ها حدیث شرح این داستان آمده است.۷۳
این داستان که به «خسف بیدا» مشهور است چهارمین نشانه از نشانه‌های حتمی ظهور به شمار می‌آید.

  •   از اینکه در این گفت‌وگو شرکت کردید سپاسگزاریم.


ماهنامه موعود شماره ۹۸

پی‌نوشت‌ها در دفتر مجله موجود است.

همچنین ببینید

آیا داعش، همان سفیانی است؟

به نظر میرسد در پشت پرده تشکیل داعش، اتاق فکرهای جریان باطل، یهود، صهیونیسم مسیحی و سرویس های اطلاعاتی غربی، هستند و با مطالعه گسترده در ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *