- اشاره:
آنچنان که از روایات برمیآید، یکی از بزرگترین فتنههای مقارن ظهور، درگیری ویژهای است که در منطقه «قرقیسیا» در سوریه رخ میدهد. هم در منابع شیعی و هم در منابع اهل سنت به این نبرد اشاره و از جزئیات آن خبر داده شده است. مقاله حاضر تنها در پی آن است که گزارشی اجمالی از آنچه در این منابع آمده، ارائه نماید. انشاءالله تحلیل جامعتر این رویداد را در فرصتی دیگر پی میگیریم. در این مقاله ابتدا پارهای از روایات شیعه و اهل سنت را که در آنها به گستردگی و بزرگی نبرد قرقیسیا اشاره شده، نقل میکنیم و در ادامه نیز به بررسی موقعیت جغرافیایی این منطقه، دلایل و زمینههای بروز این نبرد، طرفین نبرد و زمان وقوع آن میپردازیم سپس به اجمال این واقعه را با حادثه آرمگدون که از جانب مسیحیان صهیونیست تبلیغ میشود، مقایسه میکنیم.
روایتهای اسلامی خبر از وقوع جنگها، فتنهها و آشوبهای گسترده و فراوانی در آخرالزّمان، در آستانه ظهور امام مهدی (ع) میدهند؛ فتنههایی که پیدرپی میرسند و سرزمینهای بسیاری را در برمیگیرند. رسول گرامی اسلام (ص) از این فتنهها و آشوبها چنین یاد میکنند: «فتنهای به پا میشود و به دنبال آن فتنهای دیگر برمیخیزد. فتنه اوّلی در مقایسه با دومی همانند تازیانه خوردن در مقایسه با ضربات لبه تیز شمشیر است! سپس فتنهای پدید میآید که همه محرّمات در آن حلال شمرده شود! آنگاه خلافت به بهترین مردم روی زمین میرسد، در حالی که او در خانهاش نشسته باشد».1 آن حضرت در روایت دیگری به گستردگی و تنوع این فتنهها اشاره کرده، میفرمایند: «بعد از من چهار فتنه بر شما فرود آید که در اوّلی خونها مباح میشود، در دومی خونها و ثروتها مباح میگردد، در سومی خونها و ثروتها و ناموسها مباح میشود و در چهارمی آشوبی کور و کر جهان را مضطرب میسازد آنچنان که کشتی غول پیکر آبهای مجاور را مضطرب کند، این فتنه شما را زیر پر میگیرد و عراق را میپوشاند و در جزیره دست و پا میزند، مردم تلخی حوادث و فشار آشوب را لمس میکنند، آنچنان که پوست به هنگام دباغی شدن فشار وارده را لمس میکند. کسی قدرت یک کلمه سخن گفتن نخواهد داشت! این فتنه در نقطهای آرام نمییابد جز پس از آنکه در نقطهای دیگر بیداد کند».2
۱. نبرد قرقیسیا در روایتهای اسلامی
۱ـ۱. منابع شیعی: روایتهای شیعه و اهل سنّت به نبرد قرقیسیا اشاره کرده، از بزرگی و بینظیر بودن این رویداد سخن گفتهاند. امام باقر(ع) در روایتی خطاب به «میسر» ضمن پرسش از فاصله محلّ اقامت او تا قرقیسیا به بزرگی و بیسابقه بودن نبردی که در این منطقه رخ خواهد داد اشاره کرده، میفرمایند: «ای میسر! از اینجا تا قرقیسا [قرقیسیا] چقدر راه است؟ عرض کردم: همین نزدیکیها است، در ساحل فرات قرار دارد. پس فرمودند: اما در این ناحیه واقعهای رخ خواهد داد که مانند آن از زمانی که خداوند تبارک و تعالی، آسمانها و زمین را آفریده اتّفاق نیفتاده و تا زمانی هم که آسمانها و زمین برپا هستند مانند آن اتفاق نخواهد افتاد. سفرهای است که درندگان زمین و پرندگان آسمان از آن سیر میشوند».3 و نیز از ایشان نقل شده است که: «همانا واقعهای برای فرزندان عباس و مروانی در قرقیسیا روی خواهد داد که پسر نوجوان در آن پیشامد پیر گردد و خداوند هرگونه یاری را از ایشان برگیرد و به پرندگان آسمان و درندگان زمین الهام کند که از گوشت تن ستمگران خود را سیر کنید. سپس سفیانی خروج خواهد کرد».4 امام باقر(ع) در روایت دیگری به ارتباط نبرد قرقیسیا و خروج سفیانی اشاره کرده، میفرمایند: «سپاهیان سفیانی از قرقیسیا عبور خواهند کرد و در آنجا به نبرد خواهند پرداخت، پس صد هزار نفر از ستمگران [در آنجا] به قتل خواهند رسید. آنگاه سفیانی سپاهی را به سوی کوفه روانه میسازد که تعداد آنها به هفتاد هزار نفر میرسد».5 آن حضرت همچنین به شمار کشته شدگان در این نبرد اشاره کرده، میفرمایند: «شهری در طرف شرق ساخته میشود که در آن حوادثی روی میدهد که هرگز مردم آن زمان نظیر آن را نشنیدهاند. آنگاه آن حادثه و یک حادثه دیگر که در شام روی میدهد مجموعاً چهار صد هزار کشته برجای میگذارد و به دنبال آن حضرت مهدی ظاهر میشود و هرگز سپاهش شکست نمیخورد».6
امام صادق (ع) نیز در روایتی، در مورد نبرد قرقیسیا چنین میفرمایند: «همانا برای خداوند در قرقیسیا سفرهای است که سروش آسمانی از آن خبر میدهد؛ پس ندا میکند ای پرندگان آسمان و ای درندگان زمین! برای سیر گشتن از گوشت ستمکاران شتاب کنید».7 یکی از محقّقان معاصر در کتاب خود به این حدیث اشاره کرده، ذیل آن مینویسد: «چنانکه روایت اشاره میکند، عرصه نبرد، بیابان خشک و بیآب و گیاه است و آنها اجساد کشتگان خود را دفن نمیکنند یا قادر به دفن آنها نیستند، از این رو پرندگان آسمان و درندگان زمینی از گوشت لاشههای آنها شکم خود را سیر میکنند و اینکه سربازان کشته شده نیز ستمگرند؛ زیرا که آنها سربازان جباران و ستمپیشگان میباشند. یا اینکه در میان آنها شمار زیادی از افسران و فرماندهان ستمکار از دو طرف وجود دارد».8
۱ـ۲. منابع اهل سنـت: در منابع اهل سنت نیز روایاتی وجود دارد که بیانگر شدت درگیری در قرقیسیا است؛ از جمله روایت زیر که ابن حماد آن را نقل میکند: «سفیانی با سپاهیانش بر آنها غالب میشود و ترک و روم را در قرقیسیا به قتل میرساند تا اینکه درندگان زمین از گوشت آنها سیر میشوند».9 او در روایت دیگری از امام علی(ع) نقل میکند که: «سفیانی بر شام غالب میشود، آنگاه در قرقیسیا نبردی بین آنها رخ میدهد، تا اینکه پرندگان آسمان و درندگان زمین از کشتههای آنها سیر میشوند».10
۲. موقعیت جغرافیایی قرقیسیا
قرقیسیا شهری در شمال سوریه است که در محل التقای رود «خابور» با «فرات» قرار گرفته است. این شهر پیش از اسلام «کرکیسیون» نام داشت و در سال نوزدهم هجری به دست مسلمانان فتح شد و قرقیسیا نام گرفت.۱۱ در کتاب «جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافتشرقی» درباره قرقیسیا چنین توضیح داده شده است: «در حدود دویست میلی پایین رقه، قرقیسیا که همان کرکیسیوم قدیم است، در ساحل چپ دجله، جایی که رودخانه خابور آبهای زیادی خود را در آن میریزد واقع است. ابن حوقل درباره قرقیسیا میگوید: «شهری زیبا است که در آغوش باغستانی قرار داد. یاقوت و حمدالله مستوفی هر دو آن را محلی دانستهاند کوچکتر از رحبه که شش فرسخی قرقیسیا و در جانب غربی فرات است».12 ابن رسته قرقیسیا را از شهرهای اقلیم چهارم و از حوزههای ناحیه جزیره معرفی میکند.۱۳ ابن خردادبه در «المسالک و الممالک» پس از آنکه موقعیت قرقیسیا بر ساحل فرات را توصیف میکند به بیان فاصله آن تا بغداد میپردازد و تمامی منازل میان این دو را نام برده، به فاصله هر یک از دیگری نیز اشاره میکند. بر اساس محاسبه وی، فاصله این دو شهر از یکدیگر در حدود نود و چند فرسخ است.۱۴
در «معجم البلدان» طول و عرض جغرافیایی این شهر به نقل از بطلمیوس ذکر شده است. او میگوید: طول [جغرافیایی] شهر قرقیسیا ۶۴ درجه و ۴۵ دقیقه و عرض آن ۳۵ درجه است. این شهر جزء اقلیم چهارم است.۱۵ یکی از محققان معاصر در مورد موقعیت جغرافیایی قرقیسیا مینویسد: «امروزه خرابههای آن نزدیک شهر دیرالزّور سوریه قرار دارد. قرقیسیا نزدیک مرزهای سوریه ـ عراق است و به مرزهای ترکیه ـ سوریه نسبتاً نزدیک میباشد».16 (قرقیسیا حدود ۱۰۰ کیلومتر با عراق و ۲۰۰ کیلومتر با ترکیه فاصله دارد.)
۳. دلایل و زمینههای نبرد قرقیسیا
آنچنان که از روایات بر میآید زمینهساز نبرد قرقیسیا گنجی است که در ناحیه فرات پیدا میشود. ابن حماد به نقل از پیامبر اکرم(ص) از این گنج چنین گزارش میدهد: «فرات از کوهی از طلا و نقره پرده بر میدارد سپس بر سر آن جنگ میشود به طوری که از هر نه نفر، هفت نفر کشته میشود، پس هرگاه آن را درک کردید به آن نزدیک نشوید».17 همین مضمون با الفاظی مشابه در روایات دیگری که از پیامبر گرامی اسلام(ص) نقل شده، آمده است که از جمله میتوان به روایت زیر اشاره کرد: «فرات از کوهی از طلا پرده برمیدارد، سپس مردم بر سر آن به نبرد بر میخیزند و از هر صد نفر، نود نفر (و یا فرمود: نه نفر) در این نبرد کشته میشوند، هر یک از آن مردمان گمان میکنند که نجات مییابند».18 در «الفتن و الملاحم» ابن کثیر نیز به نقل از رسول خدا (ص) به پیدا شدن گنج اشاره شده است: «به زودی فرات از گنجی از طلا پرده بر میدارد، پس هر کس آن را یافت، نباید چیزی از آن برگیرد».19 ابن کثیر در جایی دیگر نیز از آن حضرت روایت میکند که: «قیامت بر پا نمیشود، تا اینکه فرات از کوهی از طلا پرده برمیگیرد [در آن زمان] مردم با یکدیگر به نبرد برمیخیزند. پس، از هر صد نفر، نود و نه نفر کشته میشود، هر یک از آن مردمان میگوید: شاید من کسی باشم که نجات مییابم».20 ابن حسام جونپوری نیز در «البرهان فی علامات مهدی آخرالزمان» به ماجرای کوه طلا در فرات اشاره دارد: «قیامت برپا نمیشود، مگر اینکه فرات کوهی از طلا را آشکار میسازد، مردم بر سر آن گنج به نبرد برمیخیزند و نه دهم آنها کشته میشوند».21
نویسنده کتاب «عصر ظهور» در بحث از جنبش سفیانی چنین آورده است: «هدف اصلی سفیانی از جنگ عراق سلطه یافتن بر آن کشور و ایجاد مقاومت در برابر نیروهای ایرانی و زمینهسازان ظهور حضرت، که از مسیر عراق به سوی سوریه و قدس پیش میروند خواهد بود. ولی در راه عراق در اثر حادثه عجیبی جنگ قرقیسیا رخ میدهد و آن حادثه پیدا شدن گنجی در مجرای فرات و یا نزدیک مجرای رود فرات است؛ به طوری که عدهای از مردم برای دستیافتن به آن، دستبه تلاش میزنند و آتش جنگ بین آنها شعله ور میشود و بیش از صدهزار تن از آنها کشته میشوند و هیچیک به پیروزی قطعی نمیرسند و به آن گنج دست نمییابند. بلکه همگی از آن منصرف شده و به مسایل دیگر مشغول میشوند».22 ناگفته نماند که ایشان نیز روایاتی در مورد پیدا شدن گنج نقل میکنند، از جمله روایت زیر که در نسخه خطی ابن حماد به نقل از پیامبراکرم(ص) وارد شده است: «فتنه چهارم هجده سال به طول میانجامد، سپس در آن هنگام که باید پایان میپذیرد و تحقیقاً نهر فرات از کوهی از طلا پرده بر میدارد و مردم برای رسیدن به آن به جان یکدیگر میافتند و از هر نه تن هفت تن کشته میشوند».23 قابل ذکر است که بیشتر این روایات از نظر سند ضعیف هستند.
۴. نیروهای درگیر در نبرد قرقیسیا
بنابر آنچه از روایات اهل سنت به دست میآید طرفین درگیر در نبرد قرقیسیا، ترکان، رومیان و لشکر سفیانی هستند. در اینجا به برخی از روایاتی که در این زمینه وارد شدهاند اشاره میکنیم: «سفیانی با سپاهش بر آنها پیروز میشود و ترک و روم را در قرقیسیا میکشد».24 و در جایی دیگر آمده است: «… پس در آن هنگام ترکان و رومیان اجتماع کرده، با یکدیگر به نبرد برمیخیزند و سه پرچم در شام برافراشته میشود، آنگاه سفیانی با آنها جنگ میکند تا در منطقه قرقیسیا به آنها میرسد».25 در روایت دیگری چنین آمده است: «زمان وارد شدن سفیانی به کوفه بعد از نبرد او با ترکان و رومیان در قرقیسیا است».26 در روایتی که عبدالله بن زبیر از امام علی(ع) نقل میکند نیز از حضور دو عبدالله۲۷ و سپاه آنان در قرقیسیا سخن گفته شده است: «عبدالله به دنبال عبدالله برمیخیزد تا اینکه سپاهیان آنها در قرقیسیا در کنار نهر با یکدیگر رودرو میشوند».28
منابع شیعی نیز از درگیری لشکر سفیانی با ترکان خبر میدهند، مؤلف «عصر ظهور» در این زمینه چنین مینویسد: «اما طرف مقابل سفیانی در این نبرد از نظر اکثر روایات ترکان هستند ولی منظور از ترکان در اینجا چیست؟ آنچه به نظر میرسد و به طبیعت امر نزدیکتر است اینکه آنها سپاهیان ترک زبان هستند؛ زیرا درگیری و نزاع بر سر دارایی است که نزدیک مرزهای سوریه و ترکیه وجود دارد…».29 در کتاب «روزگار رهایی» نیز احادیث متعددی درباره ترکان ذکر شده و تأکید میشود که فتنه ترک در قرقیسیا انجام میپذیرد.۳۰
در اینجا به برخی از احادیثی که در کتاب یاد شده آمده و ظاهراً در ارتباط با نبرد قرقیسیا است، اشاره میکنیم: درنخستین روایت به نقل از پیامبر اکرم(ص) چنین آمده است: «برای ترکها دو خیزش است که در یکی از آنها آذربایجان ویران میشود و در دیگری وارد جزیره۳۱ میشوند و پرده نشینان را به وحشت میاندازند. خداوند مسلمانان را پیروز میگرداند که کشتار بزرگ الهی در آن روز است».32 در روایت دیگری نیز چنین میخوانیم: «بدون تردید سپاه ترک وارد جزیره خواهند شد تا اسبهایشان از فرات سیراب شوند، آنگاه خداوند بر آنها طاعون را مسلط میکند و همگی به وسیله طاعون از بین میروند و به جز یک نفر از آنها باقی نمیماند». خداوند بر آنها برف و تگرگ همراه با سرمای سوزان و طوفان خانمانبرانداز فرومیفرستد و همگی نقش بر زمین میشوند. مسلمانان به یکدیگر نوید میدهند که خداوند آنها را هلاک کرد و شرّ آنها را از شما کوتاه نمود.۳۳
۵. زمان نبرد قرقیسیا
نبرد قرقیسیا میان دو واقعه مهم صورت میگیرد؛ نخستخروج سفیانی و دوم ظهور امام مهدی(ع). دراینجا به اختصار به هر یک از آنها اشاره میکنیم:
۵ـ۱. خروج سفیانی: امام باقر(ع) در مورد واقعه نخست چنین فرمودهاست: «سفیانی در روز جمعه خروج میکند، بر فراز منبر دمشق قرار میگیرد و از مردم بیعت میگیرد که هرگز با امر او مخالفت نکنند، چه آن را بپسندند و چه آن را ناخوش دارند. آنگاه به سوی «غوطه» حرکت میکند و ۵۰ هزار جنگجو در اطراف او گرد آیند، آنگاه سه پرچم به اهتزاز در آید: پرچم ترکها و عجمها که سیاهرنگ است. پرچم بنیعباس که زردرنگ است. پرچم سفیانی، که سرخرنگ است. سفیانی بر آنها چیره میشود، پس از آنکه ۶۰ هزار نفر از آنها را از دم شمشیر میگذارند، آنگاه به سوی «حمص» میرود و از فرات عبور میکند و عازم «رقه» 34 و «سبا» 35 میشود. امیرالمؤمنین علی(ع) نیز از جنگ سفیانی با سپاه «ابقع» و «اصهب»36 خبر میدهند: «سفیانی با «ابقع» درگیر میشود سپس او و سپاهیانش را میکشد. سپس «اصهب» و یاران او را میکشد. آنگاه به کشتن آل محمد و شیعیان آنها اهتمام میکند و به سوی عراق راهی میشود و سپاه او به قرقیسیا وارد میشود… ».37 در «عقد الدرر» نیز در همین زمینه روایتی از امام محمد باقر(ع) نقل شده که به قرار زیر است: «سه پرچم در شام برافراشته میشود؛ پرچم اصهب، پرچم ابقع و پرچم سفیانی، سفیانی ابتدا با ابقع درگیر میشود و او و همراهانش را به قتل میرساند، آنگاه اصهب را میکشد، سپس تنها چیزی که سپاهیان سفیانی به آن میاندیشند حرکت به سوی عراق است و سپاهیان او از قرقیسیا عبور میکنند».38
در منابع اهل سنت نیز این واقعه چنین ذکر شده است: «سه پرچم در شام بلند میشود: اصهب، ابقع و سفیانی، سفیانی از شام و ابقع از مصر برمی خیزد. پس سفیانی بر همه آنها غالب میشود».39… سپس سفیانی در شام بر پرچمهای سه گانه غالب میشود. سپس برای آنها رویدادی به بزرگی قرقیسیا نخواهد بود».40
۵ـ۲. ظهور امام مهدی(ع): حادثه مهمیکه پس از نبرد قرقیسیا به وقوع میپیوندد، ظهور حجتخدا، قائم آل محمد(ص) است. امام باقر(ع) دراین زمینه میفرمایند: «سفیانی و قائم[ع] در یک سال خروج میکنند».41 همچنین در حدیثی دیگر از ایشان آمده است که: «مهدی(ع) همانند موسی[ع] نگران و ترسان از مدینه خارج میشود و به سوی مکه میرود و سپاهیان سفیانی حرکت میکنند تا به سرزمین «بیداء» میرسند، همگی آنها هلاک میشوند و جز گزارشگری از آنها باقی نمیماند».42
لازم به یادآوری است که طبق احادیثشیعی بزرگترین و حساسترین ضربت بر سپاه سفیانی را خراسانی و سپاهیان او وارد میآورند؛ هم آنانی که اشراف کوفه هیچ ارج و قیمتی برایشان قائل نیستند. در روایتی که از امام صادق(ع) نقل شده چنین آمده است: «همه مردان آن، جز یک نفر شامیکشته میشوند، وای بر حال کسانی که در اطراف آن (کوفه) باشند، چه آزار و اذیتی میبینند. مردانشان و زنانشان اسیر گرفته میشوند، بهترین آنها از نظر وضع و سامان کسی است که از فرات بگذرد و از منطقه بگریزد، فرار کردن از آنجا از یک ساعت ماندن در آن بهتر است. کسانی که از آنها اسیر شوند باکی بر آنها نیست، آنها را کسانی نجات میدهند که مردم کوفه هیچ ارزشی برای آنها قائل نیستند آنها را از کوفه دور نمیبرند».43
در «عقد الدرر» نیز به پیوند این حوادث با یکدیگر اشاره شده و در روایتی از علی(ع) پس از ذکر واقعه قرقیسیا چنین آمده است: «… سپاهیان سفیانی به جست و جوی اهل خراسان بر میخیزند و شیعیان آلمحمد(ص) را میکشند، آنگاه اهل خراسان در یافتن [امام] مهدی قیام میکنند».44
ابن حماد نیز در روایتی که از امام علی(ع) نقل میکند از این ماجرا به تفصیل یاد مینماید و از رو آوردن اهل خراسان به حضرت مهدی(ع) و طلبیدن ایشان سخن میگوید: «سفیانی بر شام غالب میشود، آنگاه بین آنها [سفیانی و شامیان] نبردی در قرقیسیا رخ میدهد که پرندگان آسمان و درندگان زمین از اجساد آنها سیر میشوند، آنگاه در عقبه آنها [سپاه سفیانی] شکافی ایجاد میشود. پس گروهی راهی سرزمین خراسان میشوند و سپاه سفیانی به دنبال آنها به راه میافتند تا به سرزمین خراسان میرسند. سپاه سفیانی در جست و جوی اهل خراسان برمیآیند و شیعیان آل محمد(ص) را در کوفه به قتل میرسانند. آنگاه اهل خراسان در جستوجوی مهدی(ع) به پا میخیزند».45
تطبیق نبرد قرقیسیا و واقعه آرمگدون
طیّ سالهای اخیر بسیاری از علاقمندان به پیشگوییهای مربوط به آخرالزمان، اشاراتی به تشابه میان «نبرد قرقیسیا» و «ادعای مسیحیان صهیونیست در خصوص واقعه آرمگدون» داشتهاند.، . از این رو در اینجا به طور خلاصه نگاهی بر این واقعه نیز میاندازیم:
۱. پیشگوییها درباره آرمگدون
جریان«مسیحیان صهیونیست» که همان مبدعان و مبلّغان وقوع آرمگدون میباشند، تمام رفتارهای خود را منسوب به مشیت (تقدیر) الهی کرده و در مسیر تحقق خواستههایشان اقدامات خشونت باری را تدارک نمودهاند و آنان پیشگوییهای کتاب مقدس را بهانه این اعمال خود قرار دادهاند تا آنجا که با استفاده از قدرت رسانهای فوقالعادهای مدام که تبلیغ میکنند خداوند مقرّر کرده است، بشر هفت دوران از مشیت الهی را از سر بگذارند که یکی از آنها «جنگ هستهای آرمگدون» است. که آن را « هارمجدون» میخوانند، فراهم آورند. آشکار است که این عبارت اساساً مدعای آنان را اثبات نمیکند، بلکه ریشههای آن را باید در اهداف خارج از کتاب مقدس آنان دنبال نمود.
۲. نبرد بزرگ آرمگدون
مسیحیان صهیونیست میگویند که پیش از ظهور (مجدد) مسیح و برپایی قیامت و پس از یک دوره فلاکت هفت ساله که منجر به نبرد با دجال میشود، جنگ آرمگدون اتفاق میافتد آنان برای این درگیری ویژگیهای منحصر به فردی بیان میکنند که پس از این خواهیم دید که حتی معتقدند وقوع این جنگ بزرگ جهانی بسیار نزدیک است و نسل فعلی بشریت قطعاً شاهد وقوع آن خواهد بود.
اعتقاد به این امر موهوم چنان در میان سیاستگزاران آمریکایی نفوذ کرده است که بسیاری از سیاستهای ریـــــیـــس جمهورهای گذشته و کنونی آمریــــکا در راستای عملی شدن این جنگ مقدس بوده تا آنجا که آنان حتی در سیاست اقتصاد نیز تلاش میکردند میزان کمکهای دولت آیالات متحده به اسراییل، افزایش یابد.
۳. انگیزه درگیری و رویارویی
مسیحیان اصولگرا جنگ آرمگدون را با پسوند مقدس توصیف میکنند و نوع بیان دستهبندی طرفین درگیر در میدان جنگ با استفاده از الفاظ مذهبی و با عنوان «مؤمن»، «کافر» و «مشرک» است که به خوبی نشاندهنده دینی جلوه دادن این جنگ است. خلاصه اینکه همه آنها که ادعا میشود در آرمگدون مقابل همدیگر میایستند برای دفاع از دین و آیین و مرام خودشان خواهد بود.
۴. زمان وقوع نبرد آرمگدون
همانطور که پیش از این متذکر شدیم مسیحیان صهیونیست عنوان میکنند این اتفاق در آیندهای بسیار نزدیک و طیّ چند سال آینده به وقوع خواهد پیوست و اندکی پس از آن مسیح(ع) ظهور خواهد کرد و بر دجال فائق خواهد آمد.
جالب است بدانیم که پیروان این جریان وقوع دو نشانه را پیش از رخ دادن آرمگدون ذکر میکنند و برای این دو نشانه هم ترتیب و توالی زمانی قائلند:
۱. تجدید بنای هیکل (معبد) سلیمان: معبد سلیمان که نماد حکومت جهانی دولت یهود است پیش از برقراری حکومت جهانی مطلوب آنها میباید برپا شود، و به منظور وقوع این امر بر وجوب و لزوم قطعی حیات و کمک به اسراییل و مهاجرت تمام یهودیان دنیا به فلسطین اشغالی تأکید شدیدی میکنند. راه وصول به این مقصود نیز تخریب مسجدالاقصی است و میگویند باید معبد بهجای مسجد ساخته شود؛ حتی اگر به قیمت آغاز جنگ جهانی سوم باشد.
۲. تولد گوساله سرخ موی: یهودیان ادعا میکنند که در هنگام بنای معبد و پیش از شروع عملیات ساخت لازم است مراسم «تطهیر» انجام شود و برای انجام آن میبایست گوسالهای سرخ موی که ویژگیهای خاصی دارد، با آداب مخصوص به خود قربانی گردد. در چند دهه اخیر یهودیانی با استفاده از دانش ژنتیک اقدام به اصلاح نژادی گاو برای تولید این گوساله کردهاند و چندی پیش ادعای موفقیت در این راستا را نمودند که این ادعا مورد تأیید مؤسسه معبد واقع در اورشلیم قرار گرفت و اکنون این حیوان سه ساله است.
یهودیان برای نیل به تخریب مسجدالاقصی با قاطعیت تصمیم دارند که حداقل در ابتدای هر ماه به طور جدی برای تحقق این تصمیم شوم اقدام کنند که تنها در سال جاری شاهد چند مورد تقابل بسیار جدی میان یهودیان با مسلمانان در اطراف قدس بودهایم.
۵. طرفین درگیر در آرمگدون
ادعا میشود در میدان آرمگدون دو سپاه رودرروی همدیگر قرار میگیرند: ۱. مؤمنان: یهودیان و هم پیمایان آنها (مسیحیان صهیونیست)، ۲. کفار و مشرکان: کمونیستها (شوروی (روسیه)، چین، کوبا و کره شمالی) و مسلمانان که عمدتاً شیعیان مد نظر قرار گرفتهاند. در این میان جایگاه ویژه ایران، سوریه، لبنان و عراق را نمیتوان نادیده گرفت. نکته قابل توجه اینجاست که تا قبل از فروپاشی شوروی، عنوان «امپراتوری شیطان» به آنجا اطلاق میشد و منظور از آن در تبلیغات مسیحیان صهیونیست، رهبری سپاه «شر» در جنگ آرمگدون بود و پس از آن، به خصوص بعد از حمله آمریکا به عراق، بارها از سوی آنها ایران «محور شرارت» خوانده شده و هدف بعدی حمله آنان اعلام شده است.
۶. پیروز میدان آرمگدون
بنابر آنچه مدعیان آرمگدون ادعا میکنند مسیح مورد نظر آنان پس از کشتار بسیاری از حاضران در میدان نبرد، پیروزمندانه از این معرکه بیرون خواهد آمد و مسیحیان صهیونیست هزار سال در خوشبختی بر جهان حکومت خواهند کرد.
۷. زمینهسازی برای آرمگدون
از جمله اساسیترین مسائلی که میان همه مسیحیان صهیونیست مشترک است و جملگی بر آن اتفاق دارند، این است که ما هماکنون در آخرالزمان زندگی میکنیم و زمینهسازی برای وقوع آرمگدون به عنوان مقدّمه ظهور مسیح، وظیفه ماست. در هم تنیدگی عقاید مسیحیان صهیونیست و سیاستمداران آمریکایی به حدی است در حال حاضر «کلید فهم سیاست آمریکا» چیزی جز شناخت کامل و دقیق این جریان نیست. در راستای تبلیغ این جریان امروزه بیش از ۱۵۵۰ شبکه رادیویی و تلویزیونی، ۸۰ هزار کشیش سخنران و مبلغ، ۲۰۰ مؤسسه و کالج علمی، ۱۰۰ هزار و دانشجوی پروتستان به طور شبانهروزی مشغول فعالیت هستند و تنها در آمریکا مخاطبانشان در حدود جمعیت کل ایران است و در سطح کلان حتی رؤسای جمهور گذشته و حال این کشور آرزو دارند آغازگر این جنگ بزرگ جهانی باشند.
۸. عوارض اعتقاد به آرمگدون
مشکلاتی که برای سوریه، عراق و ایران در خارج از آمریکا پیش آمده و حتی مشکلاتی که گاه برای کل ساکنان زمین رخ مینماید، از همین روست. جیمز وات، وزیر کشور اسبق آمریکا در جمع کمیته مجلس نمایندگان اعلام کرد: به علت ظهور دوباره و قریب الوقوع مسیح نمیتوانیم خیلی دربند نابودی منابع طبیعی خودمان [و صد البته دیگر کشورهای جهان] باشیم.
سهیلا صلاحی اصفهانی
ماهنامه موعود شماره ۹۹
پینوشتها:
۱. سلیمان، کامل، روزگار رهایی، ترجمه علی اکبر مهدیپور، ص۸۹۴، به نقل از: الحاوی للفتاوی، ج ۲، ص ۱۳۶.
۲. همان، ص ۸۹۶.
۳. دخل، علی محمد علی، الامام المهدی، ص ۳۴۴.
۴. الطوسی، محمد بن الحسن، کتاب الغیبه، ص ۴۲۲، ح12.
۵. المجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۳۷.
۶. سلیمان، کامل، همان، ص ۱۱۲۰، به نقل از: بشاره الاسلام، ص ۵۶.
۷. فقیه، محمد، السفیانی و علامات الظهور، ص ۱۲۷.
۸. کورانی، علی عصر ظهور، ترجمه عباس جلالی، ص ۱۳۰.
۹. ابن حماد، الفتن، ص ۱۹۵، ح ۷۹۷.
۱۰. همان، ص ۲۰۸، ح ۸۳۸.
۱۱. قاموس اعلام ترکی، ج ۵.
۱۲. سترنج، جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافتشرقی، ترجمه، محمود عرفان، ص ۱۱۳.
۱۳. الاعلاق النفیسه، ترجمه قره چانلو، ص ۱۱۲.
۱۴. المسالک و الممالک، ترجمه قره چانلو، ص ۵۶ – ۵۷.
۱۵. الحموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج ۴، ص ۳۲۸.
۱۶. کورانی، علی، همان، ص ۱۳۰.
۱۷. ابن حمان، همان، ص ۲۳۳، ح ۹۲۱.
۱۸. همان، ص ۴۱۸، ح ۱۳۵۳.
۱۹. ابن طاووس، السید علی، الفتن و الملاحم، ص ۵۸، ح ۱۰۶.
۲۰. همان، ص ۵۸، ح ۱۰۷.
۲۱. المتقی الهندی، علاء الدین علی، البرهان فی علامات مهدی اخرالزمان، ص ۱۱۱۱.
۲۲. کورانی، علی همان، ص ۱۲۹.
۲۳. همان، ص ۱۳۱.
۲۴. ابن حماد، همان، ص ۱۹۵، ح ۷۹۷.
۲۵. همان، ص ۱۴۵، ح ۵۹۶.
۲۶. همان، ص ۲۱۲، ح ۸۵۰.
۲۷. شاید مراد از این دو عبدالله رهبران مصری و مغربی باشد، یا یکی از آنها فرمانده لشکر سفیانی باشد.
۲۸. ابن حماد، همان، ص ۲۰۳، ح ۹۲۳.
۲۹. کورانی، علی، همان، ص ۱۳۲.
۳۰. سلیمان، کامل، همان، ص ۹۵۵.
۳۱. مترجم کتاب روزگار رهایی، در ترجمه حدیث «جزیزه العرب» آورده است که صحیح به نظر نمیرسد و با توجه به آنچه گفته شد منظور منطقه «جزیره» است و نه جزیره العرب.
۳۲. سلیمان، کامل، همان، ص ۹۴۳، به نقل از: الملاحم و الفتن، ص ۳۲.
۳۳. همان، ص ۹۴۲، به نقل از: الملاحم و الفتن، ص ۶۹.
۳۴. یکی از شهرهای سوریه.
۳۵. سلیمان، کامل، همان، ص ۱۱۰۳، به نقل از: بشاره الاسلام، ص ۱۹۲.
۳۶. نویسنده کتاب عصر ظهور، «اصهب» را زمامدار و نماینده ترکان و «ابقع» را زمامدار و نماینده رومیان (طرفرداران غرب) معرفی میکند.
۳۷. المجلسی، محمد باقر، همان، ج ۵۲، ص ۲۴۵.
۳۸. المقدسیالشافعی، یوسف بن یحیی، عقد الدرر فی اخبار المنتظر، ص67.
۳۹. ابن حماد، همان، ص ۱۹۸، ح ۸۰۵.
۴۰. همان، ص ۲۰۸، ح ۸۳۹.
۴۱. المجلسی، همان ج ۵۲، ص ۲۴۰.
۴۲. سلیمان، کامل، همان، ص ۱۱۱۱، به نقل از: بشاره الاسلام، ص ۱۰۲.
۴۳. همان، ص ۱۱۰۹، به نقل از: بشاره الاسلام، ص ۱۰۹.
۴۴. المقدسی الشافعی، یوسف بن یحیی، همان، ص ۶۷.
۴۵. ابن حماد، همان، ص ۲۰۸، ح ۸۳۸.
۴۶. مطهرینیا، محمود، نبرد آخرالزمان (برسی تطبیقی نبرد قرقیسیا و واقعه آرمگدون)، ماهنامه موعود.