[این جانب] به مناسبت ماه شعبان تبریک عرض میکنم؛ ماه رسول الله(ص) و ماهی که به وسیله کرامت در برگرفته شده است؛ «حفّ بالکرامـ[».
چهار ـ بلکه پنج ـ مولود عزیز در این ماه تولّد یافتهاند؛ سردار شهیدان و رئیس شهدا، حضرت ابی عبدالله(ع) و برادر شهیدش ابوالفضل العباس و [امام سجّاد(ع)] صاحب قرآن صاعد (بالا رونده) ـ پنجاه و چهار دعای صحیفه سجادیه ـ که انسان را متحوّل میکند و جوان عزیزِ امام حسین(ع)، حضرت علی اکبر(ع) و نیمه شعبان، میلاد مردی که محقّق کننده هدف قیام همه انبیاست که [همانا] برپا شدن عدل الهی در بین مردم بوده است که هر ذی حقّی به حقّ خودش برسد. خداوند متعال فرموده است: «لقد أرسلنا رسلنا بالبیّنات و أنزلنا معهم الکتاب و الحکمـ[ لیقوم النّاس بالقسط؛ ۱ ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حق از باطل و قوانین عدل)) را نازل کردیم تا مردم به عدالت قیام کنند».
قبل از اینکه حکومت اسلامی تأسیس شود، حکم شاه و سلطان [ظالم]، هم طراز حکم خدا به جامعه تلقین میشد. در قالب شعر تعلیم میدادند: «چه فرمان یزدان، چه فرمان شاه» و گفته میشد:
واجب آمد برای ما شش حق
اوّلش حقّ واجب مطلق
بعد از آن حقّ مادر است و پدر
و آنِ استاد و شاه و پیغمبر
یعنی باطل را لابه لای حق جا داده بودند. امّا امروز، آنهایی که سردمداران جهاناند، به کذب ادّعا درباره حقوق بشر رسوا شدهاند. بچّهها هم خوب میفهمند که انگلیس و آمریکا خبیثاند و چیزی جز مادیات و غارت کردن مردم به هر وسیله ممکن نمیفهمند. طبیعی است که این جوانان و مردم دست به سوی خدا بالا میبرند که آیا دنیا نجات دهندهای دارد که دنیا را از عدل و داد پر کند، همان طور که از ظلم و بیداد لبریز گشته است؟
حضرت امام زمان(ع) در دنیای لبریز از ظلم، قیام میکند. به علاوه اینکه [ظهور] ابزار لازم دارد. اگر امام زمان(ع) از کنار کعبه بانگ بر آورند که «أنا بقیـ[ الله»، باید چنان باشد که همه آن ندا را به زبان خودشان بشنوند. امروز [اینطور است، ] اگر در گوشهای از گوشههای جهان صدایی بلند شود، همه میشنوند. پس هم ابزار باید در اختیار قرار بگیرد و هم روحیه مردم آماده [پذیرش] باشد.
و همه دیدند که [در عصر ما] مردی از گوشه خمین حرکت کرد و شجاعت به خرج داد و [قلبها را] تکان داد. چنانچه شیفتهاش شدند، [چنانکه حتّی] بچّه سیزده ساله چیزی جز فداکاری نمیفهمید؛ چنین روحیهای باید [در رهبری] باشد که مردم را تکان بدهد. رعبش چنان بود که موقعی که صحبت میکرد، سلمان رشدی [مرتد] در انگلستان تکان میخورد. او نمونهای از منتظران امام زمان(ع) بود که وعده الهی برای برپایی عدل موعود و جامعه عدالت محور جهانی است و هر وقت بیاید، یک ماه قبل از او، رعبش در دل دشمنان اسلام میافتد.
٭ ٭ ٭
من ابتدا از این موعودنامه و برادران عزیزی که در این وادی کار میکنند و هر ماه مردم را به یاد امام مهدی(ع) میاندازند، خرسند و متشکر هستم. این کار باید به صورت شبانه روزی صورت بگیرد. ما باید هر صبح به یاد امام عصر(ع) دعا بخوانیم: «خدایا، از همه مؤمنان در شرق و غرب عالم درود و صلوات به مولایم صاحبالزّمان(ع) برسان».2
امام زمان(ع)؛ همه کاره عالم
جملهای را از یکی از تشرّفات که در یکصدمین شماره ماهنامه موعود نقل شده، بیان میکنم: شخصی به حضور یکی از یاران حضرت مهدی(ع) تشرّفی پیدا میکند و حاجاتی میخواهد، آن فرد به وی میگوید: این دعا را بنویس: «یا محمّد یا علیّ یا فاطمـ[ یا صاحبالزّمان أدرکنی و لا تهلکنی»؛ این جمله به لحاظ ادبی اشکال دارد. چون خطاب به سه نفر است، باید فعل آن جمع آورده شود: «أدرکونی و لا تهلکونی» برای آن شخص نیز این اشکال طرح میشود که چطور چنین چیزی ممکن است؟ آن فرد شریف که دعا را نقل کرده، میفرماید: همین درست است [زیرا در حال حاضر اداره کننده عالم فقط حضرت امام زمان(ع) هستند] و دیگر اسامیبرای توسل به آن حضرت(ع) است. بعد آن شخص، این عبارت را نزد کسی که قبلاً طور دیگری نوشته بوده ـ مرحوم بیدآبادی ـ میبرد و او نیز فوراً اصلاح میکند. معنای این جمله آن است که کسی که کار میکند و فعّال است، حضرت بقیّـ[ الله ـ ارواحنا فده ـ است.
من میخواهم بگویم که امامان معصوم(ع) این معنا را در دعاهای متعدّدی به ما یاد داده بودند، امّا ما از آن غفلت کردهایم؛ در دعای افتتاح، دعای ندبه و….
در دعای افتتاح که برای ماه مبارک رمضان است، راجع به [وصف] پیامبر خدا(ص) و یازده امام معصوم تنها یازده سطر بیان شده ولی برای امام عصر(ع) بیست و یک سطر آمده است. البته به طور مسلّم، پیغمبر(ص) و علی(ع) از نظر فضیلت بر حضرت مهدی(ع) مقدّماند، با این وجود، درباره همه این معصومین(ع) یازده سطر و تقریباً دو برابر آن برای امام عصر(ع) بیان شده است.
در دعای ندبه نیز، که هر جمعه میخوانیم، چهل و نه و نیم سطر به تمام انبیا، اوصیا، پیغمبر اکرم(ص) و آل پیامبر(ع) اختصاص دارد، که بیست سطر آن ویژه امیرالمؤمنین(ع) است، امّا درباره امام عصر(ع) شصت و دو و نیم سطر نقل شده است. یعنی اینکه امروز همه کاره عالم امام زمان(ع) است؛ آنها عزیزاند، بعضیشان بر آن حضرت مقدّماند ولی امروز، کار به دست آن حضرت(ع) باشد، موقعی که کار دست امام حسن(ع) است، امام حسین(ع) اظهارنظر نمیکند؛ [امام حسین(ع) میفرماید:] من تابع تو هستم، ولیّ دوران تویی، اگر صلح بکنی صلح میکنیم، بجنگی، میجنگیم. موقعی که یک ولی روی کار است، ولیّ دیگر تابع او است و امروز نوبت ولیّ عصر(ع) است؛ اگر به پیامبر(ص) و سایر معصومان(ع) توسل بجویید آن را به ولیّ عصر(ع) ارجاع میدهند. پس این مطلب [ذکر شده در تشرّف مذکور] را به ما یاد داده بودند، امّا غافل شده بودیم. این [ویژگی] از نظر ماده و الفاظ بود.
به لحاظ معنایی و محتوایی نیز، اگر دقّت کنیم، مشاهده میکنیم که در پایان ادعیه مذکور میفرماید: «اللّهمّ المم به شعثنا و اشعب به صدعنا و ارتق به فتقنا؛ بار خدایا به واسطه او پراکندگیمان را بر طرف کن و به واسطه او گسیختگیمان را دور کن و پریشانیمان را بدو پیوست کن» در پایان دعای افتتاح همه امورمان را «به واسطه او» یعنی به وسیله ولیّ عصر(ع) از خدا طلب میکنیم. پس این نکته را در هنگامیکه دعا میخوانیم در نظر داشته باشیم:
«بار خدایا، … کمی ما را بدو زیاد کن و خواری ما را بدو عزّت بخش و نداری ما را بدو توانگری ده، بدهی ما را به وسیله او بپرداز و فقر ما را بدو جبران کن و شکاف و تفرقه ما را بدو برطرف کن و سختی ما را بدو آسان کن و چهرههای ما را بدو سفید گردان و گرفتاران ما را بدو رها کن و خواستههای ما را بدو روا کن و وعدههای ما را بدو تحقّق بخش و دعای ما را بدو مستجاب کن و خواهشهای ما را به وسیله او عطا کن و به وسیله او ما را به آروزهای دنیا و آخرت برسان و به وسیله او، بیش از آنچه ما خواهانیم به ما بده، ای بهترین درخواست شدگان و گشاده دستترین عطا کنندگان، سینههای ما را با ظهورش شفا بخش و به وسیله او عقده دلهای ما را بر طرف کن و ما را بدو، بدان حقّی که مورد اختلاف است، به اذن خود، راهنمایی کن که به راستی، تو هر که را بخواهی به راه راست هدایت میفرمایی و به دست او ما را بر دشمنانت و دشمنانمان نصرت ده، ای معبود بر حق؛ آمین».
[پرسش این است] ما که نام همه معصومان(ع) را برده بودیم، چرا فقط برآمدن حاجاتمان را از آن حضرت میخواهیم؟ [به همان دلیل که گفته شد] [نکته سوم اینکه] دعای ندبه را که میخوانیم، اوّل میگوییم: «أین… أین…؛ کجاست… کجاست…» بعد میگوییم: «بأبی أنت؛ جانم به فدایت» در دعای افتتاح رنجهای درونی جامعه خودمان را بیان میکنیم، امّا دعای ندبه، بیان رنجهای برونی (جهانی) است. «کجاست آن کسی که برای ریشه کن کردن ستمگران آماده شده است و کجاست آن مایه امید برای از بین بردن ستم و تجاوز، کجاست آنکه ذخیره شده برای نو کردن فریضهها و سنّتها و… کجاست آن در هم شکننده شوکت زورگویان، کجاست ویرانکننده بناهای شرک و دورویی، … کجاست نابود کننده سرکشان و متمرّدان». آن امام عدل(ع) است که ریشه ظلم و بیداد را محو میکند. در این فراز از دعا، بیست و نه نوبت میگوییم: «کجاست؟» و بیست و یک نوبت میگوییم: «بأبی أنت و امّی؛ پدر و مادرم به فدایت باد» بعد از آن میگوییم: «بنفسی أنت؛ جانم به قربانت» تو آن غایبی هستی که در میان ما زندگی میکنی.
امام زمان(ع) هدایتکننده قلبها
بارها در سخنان امام خمینی(ره) آمده است که «به برکت امام زمان(ع) این کار صورت گرفت»، آن حضرت(ع) پشتیبان مردم است، قلبها را ارشاد میکند، متوجّه میکند و به دل میاندازد که این کار را انجام بدهید. او به لبها میاندازد و عدهای را گرد میآورد و آنان را محکم و تزلزل ناپذیر میسازد. من در اینجا میخواهم دو نمونه از این محکم کردن [قلب]ها را ذکر کنم: شاه میخواست به دیدن آیتالله بروجردی(ره) برود. آقای بروجردی گفته بودند، اینکه او بیاید و من در مقابل او برخیزم درست نیست؛ او مردی شرابخوار و مزدور اجنبی است. من در اندرون خانه میایستم و بعد از آنکه آمد، بر او وارد میشوم. شاه وارد شد و علمایی که در آن مجلس بودند، طبق دأبی (روشی) که داشتند، برمیخاستند، امّا دیدند یک سیّد نشسته است؛ همه برخاسته بودند ولی آن یک سیّد نشسته بود. بعداً که امام خمینی(ره) به مرجعیّت رسیدند، شاه پرسیده بود، این سیّد کیست؟ در جوابش گفته بودند: این همان است که آن روز برنخاست.
و نمونه دیگر اینکه، امام(ره) به شاه فرمان دادند که مراعات دین را بکن، شاه پاسخ داده بود: از خدا میخواهم شما ارشاد عوام بکنید، امام خمینی فوراً به او نوشتند: «چون گفتهای ارشاد عوام بکنید، به تو و دولتت میگویم….» یعنی تو و دولتت عامیتر از همه هستید. این قوّت رشد چشمگیر در این انسان بزرگ از کجا سرچشمه میگیرد؟
ایشان در پاریس مصاحبهای داشتند، فرمودند: فردا جمعه است یک ساعت مصاحبه را به تأخیر بیندازید. جمعه برای غسل جمعه و ناخن گرفتن و خواندن دعای ندبه است. میگوییم: هل إلیک یا بن احمد سبیلٌ فتلقی، هل یتّصل یومنا منک بغده فنحظی».
یکی از حظوظ (لذّتهای) زندگی بنده دیدن دو نفر بود؛ یکی میرزا مهدی اصفهانی و دیگری امام خمینی(ره). میرزا مهدی اصفهانی حضرت مهدی(ع) را در مکاشفه میبیند که شال سبزی به کمر بسته و رویش نوشته است: «طلب المعارف من غیر طریقنا اهلالبیت مساوقٌ لإنکارنا»؛ اگر پایه معارفتان را از غیر مکتب ما قرار دهید ما را انکار کردهاید. چنان از این سخن تحت تأثیر قرار میگیرد که همه مشهد را تکان میدهد و میگوید فلسفه و عرفان را بخوانید ولی اینها پایه نیستند. پایه معارف اهل بیت(ع) از خود ایشان است.
من در طول عمرم، بزرگانی را درک کردم؛ یکی میرزا جواد آقای تهرانی، از شاگردان میرزا مهدی اصفهانی است. او به قدری والا بود که من کسی را خودْ کشتهتر از او ندیدم. وصیّت کرد که برایش مراسم روز سوم و هفتم و چهلم و سالگرد نگیرند و برایش سنگ قبر نگذارند [الآن قبرش سیمانی است] به ایشان گفتند، برای شما نزدیکترین جاها را به قبر مطهّر حضرت رضا(ع) قرار میدهیم. فرمود: «از قبر هارون به امام نزدیکتر میشود؟ من را هر جا باشد ـ ولو در بیابان ـ دفن کنید». از اشخاص ضدّ انقلاب با ایشان تماس گرفتند و گفتند اینقدر درباره امام خمینی(ره) صحبت نکن تو را میکشیم. گفته بود: من ساعت ۷ صبح از کوچه مستشار به سمت مسجد حاج ملّا حیدر حرکت میکنم. آن موقع بیایید که من به بهشت برسم و شما هم گرفتار نشوید، آن موقع خلوت است میتوانید فرار کنید.
فرد دیگر، مرحوم آقای لطیفینسب است که سال گذشته فوت کرد و مدیر هیئت امنای مسجد جمکران بود.۳ در اوایل تحصیل در مدرسه حاج حسن با هم بودیم. آن موقع ما ماهی ۲۵ تومان داشتیم که ارزشمند بود. آقای لطیفی۳۰ تومان داشتند که از تهران برایش میفرستادند. یکی دو ماه نیامد و هر چه داشت فروخت و دیگر هیچ نداشت. هوا یخ بندان بود. با آب سحری میخورد و با آب افطار میکرد. سه روز، افطار و سحریاش با آب روز بود. روز سوم میگوید خیلی بیحال شدم، خود را به سختی به اتاق رساندم تا شاید موقع نماز مغرب رمقی پیدا کنم و نماز بخوانم. ناگهان دیدم کلید برق را زدند. دو نفر وارد شدند [یک نفر ایشان حضرت صاحبالامر(ع) بودند] از او خواستند که چای درست کند. گفت: حتّی زغال هم ندارم. یکی از آن دو گفت: یک بسته زغال در پستو هست. مشتی چای هم داد تا چای درست کند. بعد به آن نفر همراه گفت: نان و کباب بگیر و بیاور. به من گفت: در گرفتاریها نماز جعفر طیّار بخوان. لازم نیست ۳۰۰ بار تسبیحات اربعه را در خود نماز بخوانی، بگذار بعد بخوان [بعد دیدیم روایت هم به این مضمون داریم]. این پول را زیر پتو بگذار و بدان که دیگر فقر به سراغ تو نخواهد آمد. کباب آوردند و خوردند. آقای لطیفی میگفت: خجالت میکشیدم به دهان حضرت(ع) نگاه کنم امّا میدیدم تناول میکنند. مقداری کباب زیاد آمد، فرمودند: این را ببرید برای دوست ما میرزا مهدی اصفهانی. (تا این را گفت، من گفتم: منزلش کوچه حوض لقمان نبود؟ فرمودند: چرا.) بعد آقا رفتند و تا پارسال که مرحوم لطیفی زنده بود، زندگی بسیار منظمی داشت. آن زمان در درس آیت الله میلانی شرکت میکرد و گفتهاند به درجه اجتهاد هم رسیده بود. ایشان صبح کباب را به در منزل میرزا مهدی اصفهانی میبرد. میرزا مهدی دم در میآید و میپرسد: کباب کجاست؟ آقای لطیفی میگوید: کباب چی؟ گفتند: آقا خودشان اینجا بودند. مطالب خیلی روشن و تأییدات فراوان است.
بزرگان همه سرمست حضرت(ع) بودند. شیخ بهایی میگوید:
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو.
بابا طاهر میگوید:
عزیزم کاسه چشمم سرایت
میان هر دو چشمم جای پایت
از آن ترسم که ناگه پاگذاری
نشیند خار مژگانم به پایت
هر روز به یادش باشید. دعای عهد و صلوات (زیارت) صبح حضرت(ع) را بخوانید. همه کاره ما ایشان است.
مجدداً از دست اندرکاران مجله موعود تشکر میکنم که هر ماه مردم را به یاد حضرت میاندازند. چند بار خود مسئولین مؤسسه برای جا و مکان مشکل داشتند، با اشاره حضرت مشکل حل شده است.۴ حتماً دعای ندبه را روزهای جمعه بخوانید. نمیگویم حتماً ۵۴ جمعه، امّا ترک نشود. «بنفسی أنت من مغیّبٍ لم یخل منّا، در دعای ندبه عرضه میداریم: بنفسی أنت من نازحٍ ما نزح عنّا»؛ دوری ولی دور نیستی و در میان ما هستی. مرحوم آقا سیّد حسین کرمانشاهی، دهه محرم را در خانهاش روضه میگرفت. روزی ناشناسی در بین جمعیت بود، که گفتند این با غیب سر و کار دارد. پرسید: شما با غیب سر و کار دارید؟ ناشناس اوّل انکار کرد. خیلی که اصرار کرد، گفت: فی الجمله بیخبر نیستیم. گفت: بگو آیا روضه ما مورد نظر حضرت ولیّ عصر(ع) هست یا نه؟ فردا آمد و گفت: بله مورد نظر است و یک روز هم خود حضرت(ع) به مجلس شما تشریف فرما میشوند. کدام روز، نمیدانم. امشب خبر میگیرم. فردا خبر آورد که روز تاسوعا دو ساعت از آفتاب گذشته، ایشان با ۴ نفر میآیند و تو چای به ایشان تعارف میکنی، ایشان میفرمایند: خودشان چایی آوردهاند مشغول کارت باش. تاسوعا خود را آماده کرد. با لباس مرتب و نظیف صبح به مجلس آمد، دو ساعت از آفتاب گذشته، دید ۴ نفر آمدند. همان جا نشستند. گفت: چایی بیاورم؟ فرمودند: چایی آوردند مشغول کارتان باشید. با اینکه منبریها در روز تاسوعا فقط از حضرت اباالفضل(ع) روضه میخوانند، امّا آن روز، منبری فقط از حضرت صاحب الزّمان(ع) صحبت کرد. منبری دوم همین طور، منبری سوم نیز که من او را میشناختم و از دنیا رفته است، همین که بر منبر نشست حمد و ثنا نخوانده گفت: ای گمگشته در بیابانها…. [حضرت و همراهانشان] بعد از ساعت مقرر از جلسه خارج شدند. [آقا] به مجلس ما میآیند، به کارهای ما سر میزنند، اعمال ما را میبینند و برایمان دعا میکنند.
انشاءالله که مجلس پر فیضتان ادامه داشته باشد و این ماهنامه هم پرمایهتر شود که خوب جدیّت میکنند؛ خداوند همه را تأیید بفرماید.
ماهنامه موعود شماره ۱۰۴
پینوشتها:
۱. سوره حدید (۵۷)، آیه ۲۵.
۲ مفاتیح الجنان، زیارت امام زمان(ع)، بعد از نماز صبح.
۳. درباره آشنایی بیشتر با زندگانی مرحوم لطیفینسب، ویژهنامه نیمه شعبان ماهنامه موعود (سال ۱۳۸۷) را بخوانید.
۴. تفصیل این مطلب در شماره ۱۰۰ مجله و با عنوان «داستان موعود» آمده است.