تمام افعال با استفاده از قدرت الهى صورت مى گیرد. (لا حول و لا قوه الا بالله:، بحول الله و قوه اقوم و اقعد)
خداوند مى تواند دایره ى قدرت یک انسان را هر قدر که بخواهد زیاد کند اما این قدرت لحظه به لحظه به فرد اعطا مى شود و قابل ذخیره نیست و از جهاتى انسان مانند یک وسیله برقى است که باترى در خود ندارد و تا زمانى که برق او تامین شود مى تواند کار کند و بعد از قطع برق قادر به انجام نیست
مانند کسانى که مى توانستند قبلا راه برود اما در یک لحظه با یک تصادف این قدرت را از دست مى دهند. وباید توجه داشت که بزرگى یک عمل دلیل آن نیست که آن فرد خدا است زیرا تشابه افعال باعث تشابه فاعلان آن عمل نمى شود. بعد از اعطاى قدرت در آن لحظه انسان با استفاده از قدرت اختیار تصمیم مى گیرد که از آن قدرت در آن لحظه استفاده بکند یا نه.
بدیهى است که با وجود این که قدرت از جانب خدا تامین مى شود فعل، فعل انسان است نه فعل خدا.
ب) در ضمن پیامبران نیز این گونه اعمال را انجام دادهاند و مدرک آنها بر پیامبریشان توانایى انجام این گونه افعال است که برخى از آنها عبارتست از:
آل عمران/ ۴۹: «وَ رَسُولًا إِلىَ بَنىِ إِسْرَ ءِیلَ أَنىِ قَدْ جِئْتُکُم بَایَهٍ مِّن رَّبِّکُمْ أَنىِ أَخْلُقُ لَکُم مِّنَ الطِّینِ کَهَیَهِ الطَّیرِ فَأَنفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیرَا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْىِ الْمَوْتىَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُنَبِّئُکُم بِمَا تَأْکلُونَ وَ مَا تَدَّخِرُونَ فىِ بُیُوتِکُمْ إِنَّ فىِ ذَالِکَ لَایَهً لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ»
معنى: «و به رسالت بر بنى اسرائیلش مىفرستد که: من با معجزهاى از پروردگارتان نزد شما آمدهام. برایتان از گل چیزى چون پرنده مى سازم و در آن مىدمم، به اذن خدا پرندهاى شود، و کور مادرزاد را و برصگرفته را شفا مىدهم. و به فرمان خدا مرده را زنده مىکنم. و به شما مىگویم که چه خوردهاید و در خانههاى خود چه ذخیره کردهاید
اگر از مؤمنان باشید، اینها براى شما نشانههاى حقانیت من است.»
باید توجه داشت که در آیات گفته مى شود که” باذن الله” (با اذن خدا) نه این که خدا این کار را انجام داده است.
مائده/ ۱۱۰: «إِذْ قَالَ اللَّهُ یَاعِیسىَ ابْنَ مَرْیَمَ اذْکُرْ نِعْمَتىِ عَلَیْکَ وَ عَلىَ وَالِدَتِکَ إِذْ أَیَّدتُّکَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُکلِمُ النَّاسَ فىِ الْمَهْدِ وَ کَهْلًا وَ إِذْ عَلَّمْتُکَ الْکِتَابَ وَ الحِکْمَهَ وَ التَّوْرَئهَ وَ الْانجِیلَ وَ إِذْ تخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیَهِ الطَّیرِ بِإِذْنىِ فَتَنفُخُ فِیهَا فَتَکُونُ طَیرَا بِإِذْنىِ وَ تُبرِئُ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنىِ وَ إِذْ تخْرِجُ الْمَوْتىَ بِإِذْنىِ وَ إِذْ کَفَفْتُ بَنىِ إِسْرَ ءِیلَ عَنکَ إِذْ جِئْتَهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِنهُمْ إِنْ هَاذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِینٌ»
معنى: «خدا به عیسى بن مریم گفت: نعمتى را که به تو و مادرت ارزانى داشتهام یاد کن، آن زمان که به روح القدس یاریت کردم تا تو چه در گهواره و چه در بزرگسالى سخن گویى، و به تو کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم. و آن گاه که به امر من از گِل چیزى چون پرنده ساختى و در آن دمیدى و به امر من پرندهاى شد و کور مادرزاد و پیسىگرفته را به فرمان من شفا دادى و مردگان را به فرمان من زنده بیرون آوردى و چون با این دلایل روشن نزد بنى اسرائیل آمدى، من آنان را از آسیب رساندن به تو بازداشتم و از میانشان کسانى که کافر بودند گفتند که این جز جادویى آشکار نیست.»
نمل/ ۴۰: «قَالَ الَّذِى عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْکِتَابِ أَنَا ءَاتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَن یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ فَلَمَّا رَءَاهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَاذَا مِن فَضْلِ رَبىِ لِیَبْلُوَنىِ ءَ أَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ وَ مَن شَکَرَ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَن کَفَرَ فَإِنَّ رَبىِ غَنىٌّ کَرِیمٌ»
معنى: «و آن کس که از علم کتاب بهرهاى داشت گفت: من، پیش از آنکه چشم بر هم زنى، آن را نزد تو مىآورم. چون آن را نزد خود دید، گفت: این بخشش پروردگار من است، تا مرا بیازماید که سپاسگزارم یا کافر نعمت. پس هر که سپاس گوید براى خود گفته است و هر که کفران ورزد پروردگار من بىنیاز و کریم است.»
آصف برخیا قصر بلقیس را براى حضرت سلیمان مى آورد در یک چشم به هم زدن و مى گوید این از فضل خداست.
با توجه به دلایل بالا در مى یابیم که انجام افعال غیر عادى مشکلى نداشته و شیعیان هم که این اعتقاد را دارند به هیچ عنوان مشرک و کافر نمى باشند.