اشاره:
۱۱ ذیالقعده سالروز میلاد پرخیر و برکت هشتمین امام معصوم، حضرت علیبن موسی الرّضا(ع) است، با تبریک این میلاد خجسته، توجّه شما را به مقالهای که به همین مناسبت تهیّه شده است، جلب میکنیم.
امام رضا (ع) در حدیث معروف «سلسلـ[ الذهب» به واسطه پدران خود از پیامبر خدا و آن حضرت نیز از جبرئیل(ع) نقل میکند که خداوند تعالی فرمود: «لا إله إلاّ الله حصنی فمن دخل حصنی أمن [من] عذابی؛ «لا إله إلاّ الله» (توحید) قلعه استوار من است. پس هر کس در قلعه من داخل شود، از عذاب من در امان میماند».1
آنگاه در تکمیل حدیث میفرماید: «بشروطها و أنا من شروطها؛ [تحقّق آنچه گفتم] شروطی دارد و من از جمله آن شروطم». این سخن به این نکته اشاره دارد که داخل شدن در قلعه توحید و ایمنی یافتن از عذاب دوزخ بدون پذیرش ولایت امام معصوم(ع) امکانپذیر نیست.
شیخ صدوق(ره) در «کتاب التوحید» پس از نقل روایت یاد شده، در توضیح «شروط توحید» چنین مینویسد: «از شروط لا إله إلاّ الله (توحید) پذیرش این موضوع است که [امام] رضا ـ درود خدا بر او باد ـ از سوی خدای عزّ و جلّ [به عنوان] امام بر بندگان [برگزیده شده] و پیروی از او بر آنها واجب است».2
جالب اینجاست که در روایت دیگری که از امام رضا(ع) نقل شده است، خداوند متعال میفرماید: «ولایه علی بن أبیطالبٍ حصنی فمن دخل حصنی أمن ناری؛ ولایت علی بن ابیطالب، دژ استوار من است. پس هر کس در دژ من وارد شود، از آتش من ایمنی مییابد».3
این روایت به روشنی نقش محوری امامان(ع)در توحید و یگانگی خدا را نشان میدهد و روشن میسازد که وارد شدن در حصن ولایت امامان(ع)؛ یعنی داخل شدن در حصن ولایت خدا و پذیرش توحید و یگانگی او.
در زیارت جامعه کبیره نیز از ائمه معصومین(ع) با این عنوان یاد شده است: «و رضیکم… أرکانا لتوحیده؛ و خداوند، شما را پسندید به اینکه … پایههای توحید او باشید».5
در یکی از دعاهای ماه رجب نیز که به امام عصر(ع) منسوب است، امامان معصوم(ع) با این ویژگی توصیف شدهاند: «فجعلتهم معادن لکلماتک و أرکانا لتوحیدک؛ پس خداوند، شما را معادن کلمات خود و پایههای توحید خود قرار داد».6
برای روشن شدن مفهوم این ویژگی امامان، باید ابتدا نکتههایی را درباره توحید و جهانبینی توحیدی یادآور شویم:
جهانبینی توحیدی، اساس جهانبینی اسلامی را تشکیل میدهد. بر اساس این جهانبینی، مبدأ و منتهای جهان، یکی است و جز خدای یگانه کسی سزاوار پرستش نیست. استاد شهید مرتضی مطهری در این باره مینویسد:
«جهانبینی توحیدی؛ یعنی جهان «یک قطبی» و «تک محوری» است. جهانبینی توحیدی؛ یعنی جهان ماهیت «از اویی» (إنّا لله) و «به سوی اویی» (إنّا إلیه راجعون)۷ دارد».8
«توحید، درجات و مراتب دارد، همچنانکه شرک نیز که مقابل توحید است، مراتب و درجات دارد. تا انسان همه مراحل توحید را طی نکند، موحد واقعی نیست».9
ایشان در ادامه سخنان خود، با تقسیم مراتب توحید به «توحید نظری» و «توحید عملی»، مراتب سهگانه توحید نظری را اینگونه برمیشمارد: ««توحید ذاتی»؛ یعنی شناختن ذات حق به وحدت و یگانگی … «توحید صفاتی»؛ یعنی درک و شناسایی ذات حق به یگانگی عینی با صفات و یگانگی صفات با یکدیگر… «توحید افعالی»؛ یعنی درک و شناختن اینکه جهان با همه نظامات و سنن و علل و معلولات و اسباب و مسبّبات، فعل او و کار او و ناشی از اراده اوست».10
استاد شهید درباره توحید عملی نیز میفرماید: «توحید عملی یا «توحید در عبادت»؛ یعنی یگانهپرستی. به عبارت دیگر، در جهت پرستش حق، یگانه شدن».11 با روشن شدن مفهوم و مراتب توحید میتوان گفت که هم درک مراتب توحید و هم تحقّق عینی آن در فرد و جامعه، بدون وجود پیشوایانی که هم در توحید نظری و هم در توحید عملی، سرآمد روزگار خود بوده و به بالاترین مراتب توحید دست یافته باشند، امکانپذیر نیست. از همین رو، امام علی(ع) میفرماید: إنّ لِ«لا إله إلاّ الله» شُرُوطا وَ إِنِّی وَ ذُرِّیتِی مِنْ شُرُوطِها؛ «لا إله إلاّ الله» شرطهایی دارد و من و فرزندانم از جمله این شرطها هستیم».12
یکی از صاحبنظران در زمینه نقش امامان معصوم(ع) در توحید علمی (نظری) مینویسد: «اگرچه خداوند ـ تبارک و تعالی ـ انسان را به فطرت توحیدی آفرید و همراه آن عقل را به او عنایت فرمود تا خود از این طریق به توحید نایل گردد، اما انسان به کمک این قوا و تجهیزات فقط قادر به درک کلیاتی از معارف بلند توحیدی است و از درک دقایق و لطافت آنها عاجز است و لذا عقل حکم میکند که انسان همواره نیازمند کسانی است که به مرتبه توحید ناب نایل شده تا از آن مراتب رفیع به او خبر دهند و به این وسیله او را از ورطه جهالت و افراط و تفریط برهانند».13
جایگاه و نقش ارزنده امامان معصوم(ع) در تبیین و توصیف توحید نظری آنگاه روشن میشود که عقاید بیپایه اهلسنّت را درباره خدا و صفات او ملاحظه کنیم و ببینیم که چگونه آنها به واسطه دور افتادن از مکتب اهل بیت(ع) از یک سو، قائل به امکان دیدن خدا با چشم (رؤیت)؛ مشابهت او با مخلوقاتش (تشبیه) و دارا بودن چشم، گوش، دست و پا چون انسانها (تجسیم) شدهاند۱۴ و از سوی دیگر، در حلّ مسائلی چون جبر و تفویض، قضا و قدر و… درمانده و به بنبستهای فکری گرفتار آمدهاند.
برای درک نقش و جایگاه ائمه(ع) در توحید عملی و گسترش یگانهپرستی در جهان نیز تنها کافی است نگاهی اجمالی به تاریخ صدر اسلام بیفکنیم تا دریابیم چگونه امت اسلام با سرباز زدن از ولایت ائمه معصومین(ع) در برابر طاغوتهایی چون معاویه، یزید، مروان بن حکم، عبدالملک بن مروان و حجاج بن یوسف سر تسلیم فرود آورد. بدین ترتیب، جامعه اسلامیبه جای رسیدن به جامعه توحیدی به جامعهای گرفتار شرک و کفر، تبدیل و در دست کسانی اسیر شد که مردم را به جای اطاعت خدا به اطاعت خود فرا میخواندند.
روایات اسلامی، با توجه به نقش حسّاس و تعیینکننده امامان معصوم(ع) در تحقّق عینی توحید در جامعه بر ضرورت شناخت امام و حجت الهی در هر عصر، تأکید و نشناختن امام را برابر با مرگ در حال کفر و شرک دانستهاند.۱۵ از اینرو بود که امام حسین(ع) هنگام سخن گفتن از فلسفه آفرینش، معرفت خدا را غایت خلقت معرفی میکند و در پاسخ این پرسش که معرفت خدا چیست، میفرماید: «معرفت امامیکه اطاعت او واجب است» متن روایت آن حضرت به شرح زیر است: «هان ای مردم! همانا خداوند ـ بزرگ باد یاد او ـ بندگان را نیافرید مگر برای اینکه او را بشناسند. پس هرگاه او را بشناسند، او را بپرستند و هرگاه او را بپرستند، با پرستش او از بندگی هر آنچه جز خداست، بینیاز شوند. مردی پرسید: ای فرزند رسول خدا ـ درود و سلام خدا بر او باد – پدر و مادرم فدایت، معرفت خدا چیست؟ حضرت فرمود: این است که اهل هر زمانی، امامی را که باید از او فرمان برند، بشناسند».16
افزون بر آنچه گفته شد، ائمهاطهار(ع) در توحید و یگانهپرستی، جایگاه و نقش دیگری هم دارند که به این اعتبار هم میتوان آنها را «پایههای توحید» به شمار آورد و آن نقشی است که آنها در هدایت مردم به سوی خدا و رساندن آنها به مقصد نهایی بر عهده دارند که پیش از این در بحث از «باب الله» و «سبیل الله» بودن امامان(ع) به آن اشاره کردیم و گفتیم که جز از طریق آنها نمیتوان به خدا رسید. به همین دلیل در زیارت جامعه کبیره میخوانیم: «من أراد الله بدء بکم و من وحدّه قبل عنکم و من قصده توجّه بکم؛ هر کس خدا را میخواهد، به شما آغاز میکند و هر کس او را به یگانگی میشناسد، از شما میپذیرد و هر کس آهنگ او دارد، به شما رو میکند».17
خلیل منتظر قائم
ماهنامه موعود شماره ۱۰۵
پینوشتها:
۱. معانی الأخبار، صص ۳۷۰ و ۳۷۱، ح ۱؛ محمد بن علی بنالحیسن شیخ صدوق، ص ۲۵؛ بحار الأنوار، ج ۳، ص ۷، ح ۱۶.
۲. التوحید، ص ۲۵.
۳. معانی الأخبار، ص ۳۷۱، ح ۱.
۴. همان، ص ۳۵، ح۵ .
۵. من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۳۷۱، ح ۲.
۶. سید بن طاووس، إقبال الأعمال، ص ۶۴۶.
۷. سوره بقره(۲)، آیه ۱۵۶.
۸. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج ۲ جهانبینی توحیدی، ص ۸۳.
۹. همان، ص ۹۹.
۱۰. همان، صص ۹۹ـ۱۰۳.
۱۱. همان، ص ۱۰۵.
۱۲. علی بن محمد اللیثی الواسطی، عیون الحکم و المواعظ، تحقیق: حسین الحسنی البیرجندی، ص ۱۵۱، ح ۲۳۱۲.
۱۳. محمدباقر تحریری، جلوههای لاهوتی شرح زیارت جامعه کبیره، ج ۲، ص ۲۸۶.
۱۴. ر. ک: صحیح مسلم، ج ۸، ص ۳۲، ابو داوود سلیمان بن اشعث؛ سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۴۱۹؛ صحیح البخاری، ج ۲، جزء۴، ص ۱۴۱. ر.ک: مرکز المصطفی للدراسات الاسلامیه، العقائد الإسلامیـ[، ج ۲، صص ۷۱ـ۱۳۱.
۱۵. ر. ک: الکافی، ج ۱، ص ۳۷۱، ح ۵؛ بحار الأنوار، ج ۸، ص ۳۶۸ و ج ۳۲، صص ۳۲۱ و ۳۳۳.
۱۶. فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)، صص ۶۰۴ و ۶۰۵.
۱۷. من لایحضره الفقیه، ج ۲، صص ۳۷۳ و ۳۷۴.