«لواءُ الانتصار» یا شیوههای یاری قائم آل محمّد(ع) نام کتابی است که به قلم یکی از شیفتگان و ارادتمندان امام عصر(ع) تألیف شده است. مرحوم آیت الله میرزا محمّدباقر فقیه ایمانی اهتمام و عنایت فراوانی به ذکر فضایل و مناقب امام زمان داشت و در تمام عمر در فراق و انتظار یوسف زهرا(ع) دلی سوزان و اشکی ریزان داشت و از ویژگیهای آن منتظر راستین این بود که با هر بهانهای دلها را متوجه آن امام مهربان میکرد. ایشان ۷۰ جلد کتاب و رساله نوشت که نیمی از آنها به موضوعات مهدویت مربوط میشود. از آنجایی که پیش از این، در مقاله دیگری با عنوان «جانِ شیفته» به شرح احوال و آثار این عبدصالح خدا پرداخته شده است، در این نوشتار تنها گزارشی از کتاب «شیوههای یاری قائم آل محمّد» آورده میشود.
معنای یاری امام زمان(ع)
مرحوم فقیه ایمانی کتاب خود را با این سؤال اساسی شروع میکند که: آیا یاری امام عصر(ع) که خود مظهر قدرتِ یزدان و مظهر سیطره و چیرگی خدای جبار است، از طرف ما بندگانِ ضعیف امکان پذیر است؟ در پاسخ، با استناد به آیاتی چند مینویسد: «خداوند خود در قرآن کریم فرموده: «إن تنصروا الله ینصرکم و یثبّت أقدامکم؛ اگر خداوند را یاری کنید، او نیز شما را یاری کرده و گامهایتان را ـ در سلوک راه حق ـ ثابت و پایدار نگاه میدارد». ممکن است این سؤال در ذهن کسی خطور کند که خداوند متعال که خود بینیاز مطلق است و احتیاج و نیاز در ذاتِ مقدّس او راه ندارد و معقول و پذیرفتنی هم نیست؛ چگونه چنین درخواستی را از بندگان خود نموده است؟»
یا در جای دیگر فرموده: «من ذالّذی یقرض الله قرضاً حسناً؛ کیست که به خداوند قرض نیکو بدهد» در پاسخ باید گفت: خداوند از شدت علاقه و محبتی که به اولیای خود دارد، یاری آنها را یاری خود، ظلم به آنها را ظلم به خود، احسان به آنها را احسان به خود فرض کرده و آنان را معیار و ملاک قرار داده تا بندگانش را بیازماید. پس هر کس که ادعای دوستی خدا را دارد باید اولیای او را دوست بدارد، چنانکه در بسیاری از زیارات معصومین(ع) آمده است:
«من أحبّکم فقد أحبّ الله و من أبغضکم فقد أبغض الله؛ کسی که شما را دوست بدارد، خدا را دوست داشته و هر که با شما دشمنی کند، خدا را دشمن داشته است».
پس با توضیحات بالا روشن شد، اگر کسی بخواهد خدا را یاری کند تا مشمول عنایات پروردگار و امدادهای غیبی او واقع شود، باید اولیای او را یاری کند و بدیهی است که سر سلسله اولیای الهی و محبوبترین افراد در درگاه ربوبی، پیامبر خدا(ص) و اهل بیت(ع) او هستند و آنان سرچشمه همه برکات و واسطه همه فیوضاتِ الهی میباشند و آنچه از طرف پروردگار به بندگانش احسان میشود به خاطر آنهاست.
و در زمان حاضر ولایت کلیه الهیه و خلافت و وصایت نبویه به وجود مبارک حجت بن الحسن(ع) اختصاص دارد و اوست که واسطه میان خدا و خلق میباشد: «و بیمنه رُزق الوری و بوجوده تثبت الأرض و السماء؛ به برکت وجود نازنین اوست که به همه موجودات روزی داده میشود و به وجود شریف اوست که زمین و آسمان پایدار مانده است».
پس وظیفه ما در مقابل این همه الطاف و عنایات که از ناحیه مقدس او به ما میرسد، شکرگزاری است و کمترین مرتبه شکر آن است که نعمتهای ولیّ خود را در راه مخالفت با او به کار نبریم و موجباتِ خوشنودی او را فراهم آوریم و او را به هر شکل ممکن یاری دهیم که این خود یاریِ خداست و همان چیزی است که خداوند در برابر آن، وعده نصرت به بندگانش را داده است.۱
انگیزه نگارش کتاب
مرحوم فقیه ایمانی پس از بیان منظور از یاری امام عصر(ع)، در انگیزه تألیفِ خود مینویسد: از آنجایی که زنده کردن امر امام زمان(ع) و دعوت و هدایت بندگان به سوی ولایتِ ایشان، نصرت و یاری آن حضرت است ـ و این هدف با تحریر و نشر سخنان اهل بیت(ع) در این موضوع به دست میآید، در خاطر قاصر این عبد ضعیف ـ محمّدباقر (فقیه ایمانی) ـ چنین آمد که در ضمن چند ورق، راههایی را که به واسطه آنها، نصرت آن امام مظلوم تحقّق پیدا میکند را یادآوری کنم و آن را «لواء الانتصار؛ پرچم یاری» یا: شیوههای یاری قائم آل محمّد(ص)، بنامم.۲
گزارشی از کتاب
این کتاب در دو فصل نگارش و تدوین یافته است: ۱. فصل اوّل در: فضیلت نصرت و یاری اهل بیت(ع) در اخبار و روایات که مؤلف با آوردن احادیث و اخباری فضیلت یاوری اهل بیت پیامبر(ص) را مختصراً بازگو میکند؛ ۲. فصل دوم کتاب که سایر بخشهای کتاب را در برمیگیرد، در بیان چگونگی و کیفیت نصرت و یاری امام زمان(ع) در امر دین است. این فصل به بیان دوازده کیفیت پرداخته و نگارش یافته است که گزارشی از موضوعات و مطالب آن جهت آشنایی با بیشتر این شیوهها در ادامه میآید.
۱. یاری امام زمان(ع) با پیشه کردن تقوا: مرحوم فقیه ایمانی در ذیل این شیوه، شانزده راه و روش را برمیشمارد که به اختصار به چند مورد آن اشاره میشود:
الف) از بزرگترین و مهمترین اموری که آن حضرت(ع) از جانب حق تعالی بر عهده دارند، هدایت بندگان و ارشاد آنان به سوی فلاح و صلاح است. پس هرگاه کسی یک نفر از بندگان خدا را هدایت کند یا اینکه خودش را اصلاح نماید و تقوا پیشه کند، به همان مقدار که در هدایت او یا اصلاح خود گام بردارد، امام(ع) را یاری کرده است.
ب) هرگاه مؤمنی به صفتِ تقوا آراسته گردید و آثار کمال از او ظاهر شد، امام(ع) به وجود او افتخار میکند و در حقیقت مایه زینت امام(ع) شده است.
ج) هرگاه بنده مؤمنی بر اثر تقوا به درجه کمال رسید، خداوند متعال بعضی از کرامات را گاه گاه از او ظاهر مینماید و این ـ ظهور کرامات ـ موجب کمال و استحکام عقیده و معرفت مردم نسبت به امام زمان(ع) میشود که اینان که شیعه و دستپرورده اویند، چنیناند، پس خود او چگونه است.
د) از برترین اقسام یاری امام زمان(ع)، دعا در تعجیل فرج آن حضرت است و بدیهی است که از شرایط استجابت دعا، تقوا است. پس دعا و طلب فرج آن حضرت زمانی واقعاً یاری امام(ع) به حساب میآید که بنده، حقیقتاً دارای صفتِ تقوا باشد.۳
۲. یاری امام زمان(ع) با راهنمایی جاهلان: مرحوم فقیه ایمانی در این باب مینویسد: هدایتِ بندگانِ خدا یکی از شئون امامت امام(ع) است، پس هر کس به توفیق الهی بتواند وسیله هدایتِ گروهی شود، در حقیقت آن حضرت را در امر ترویج و تبلیغ دین یاری کرده و با این عمل نصرت الهی را محقّق نموده است. بنابراین هر کس به هر شکلی که برای او ممکن است باید در راهنمایی افراد گمراه و نادان تلاش کند که این شیوه، از بهترین عبادتها و باعث نزدیکی به پروردگار است و مقصود از زنده کردن [نفس] در این آیه شریفه «و من أحیاها فکأنّما احیی الناس جمیعاً؛ ۴ هر کس نَفْسی را زنده کند، گویا تمام مردم را زنده کرده است» همین هدایت است و این تکلیف بیشتر متوجه علما است.۵
۳. یاری امام زمان(ع) با تحصیل علوم و معارف دینی: شخص مؤمن با کوشش در فراگیری علوم و معارف دینی، در حقیقت امام عصر(ع) را یاری کرده است، زیرا اوّلاً خودِ انسان از جمله کسانی است که هدایتِ او از شئون امام است، پس همان طور که به هدایت دیگران، یـاری امــام(ع) حاصل میشود، فراهم آوردن وسایل هدایت خود نیز یاری آن حضرت به حساب میآید، ثانیاً: آمـوختـن علوم دینی، مقدمه راهنمایی خلق است. وقتی نور علم پیدا شد، دیگران نیز از روشنایی آن بهرهمند میشوند و بدین وسیله یاری امام زمان(ع) تحقّق پیدا میکند.۶
۴. یاری امام عصر(ع) با امر به معروف و نهی از منکر: یکی دیگر از راهها و شیوههای یاری امام عصر(ع)، انجام دو فریضه امر به معروف و نهی از منکر است که اگر با شرایط آن انجام شود، آثار ظاهری و باطنی را به دنبال دارد. آثار ظاهری این دو فریضه در این راستا این است که: به وسیله امر به معروف، تارکان کارهای نیکو، آنها را به جا میآورند و همچنین با نهی از منکر گناهکاران یا کلّاً گناه را ترک میکنند یا کمتر انجام میدهند.
و در این آثار ظاهری، نوعی نصرت و یاری امام زمان(ع) نهفته است، زیرا اینها از اموری است که مختص به وجود مبارک امام(ع) است. پس هر کس مؤفق به انجام این امور شود، البته امام را یاری نموده است.
امّا آثار باطنی این دو فریضه این است که: موجب نزول برکات و فیوضات الهی شده و سبب برطرف شدن بلاها و گرفتاریها میگردد. که در این آثار باطنی نوعی نصرت امام(ع) نهفته است، زیرا برکات و فیوضات الهی به یُمن وجود مبارک امام(ع) به بندگان میرسد، پس هر کس باعث برطرف شدن موانع و سبب ظهور آنها گردد، آن حضرت را در ظهور آثار وجودی ایشان یاری کرده است.۷
۵. یاری ولیّ امر(ع) از طریق مرابطه: حضرت آیت الله فقیه ایمانی ابتدا «مرابطه» را اینگونه معنی میکند: «مرابطه، یعنی آمادگی و مسلّح بودن در برابر دشمنان اسلام در مرزها» ایشان با آوردن این آیه و تفسیر آن از امام صادق(ع)، یاری امام عصر(ع) به وسیله مرابطه را چنین مینویسند: کلینی در کتاب «کافی» در ذیل این آیه شریفه «إصبروا و صابروا و رابطوا»8 از امام صادق(ع) روایت کرده: یعنی «بر سختی واجبات صبر کنید و یکدیگر را به پایداری در مصایب امر کنید و برای ائمه(ع) مرابطه نمایید».
مؤلف آنگاه مرابطه را در دو قسم اینگونه تبیین میکند: ۱. اینکه جمعی از مسلمانان برای حراست از کیان کشور اسلامی پیوسته آماده باشند که یاری امام زمان(ع) بدین شیوه کاملاً واضح است، زیرا حفظ کیان اسلام و مسلمانان از اموری است که به وجود مبارک امام(ع) بازگشت کرده و از شئون امامت است. پس هر کس در این راه تلاش کند، زحمتی از دوش مبارک آن حضرت برداشته، باعث عزّت و شرف ایشان گشته و به نوعی امام خود را یاری کرده است؛
۲. قسم دوم مرابطه آن است که شخص مؤمن پیوسته و در همه حال منتظر فرج امام زمان خود باشد و خویشتن را برای شرکت در قیام بزرگ و جهانی آن حضرت ـ هر چند با آماده کردن یک تیر ـ مهیّا سازد که امام صادق(ع) در این باره فرمود: «هر یک از شما [مسلمانان] باید برای قیام قائم آمادگی پیدا کند، اگرچه با داشتن یک تیر باشد».9
۶. یاری صاحب الامر(ع) با تقیّه نمودن: تقیّه، یعنی در برخورد با دشمنان آن گونه رفتار شود که جان و مال و آبروی فرد مؤمن و دیگر مؤمنان حفظ شود. مرحوم فقیه ایمانی این نوع یاری را در سه دسته تقسیم نموده، از جمله اینکه چگونه میتوان به وسیله تقیّه امام زمان(ع) را یاری کرد؟ وی در پاسخ مینویسد: چنانکه گفته شد «تقیه» در موردی است که شخص مؤمن به علّت انجام یا ترک کاری در معرض خطر [جانی ـ مالی ـ آبرویی و… ] باشد و همچنین آن خطر نسبت به آن حضرت یا شیعیان و دوستان آن حضرت باشد، پس اگر مؤمن در این گونه موارد تقیّه کند در اصل امام خود را در دفع خطر و ضرر یاری کرده است، مانند مواردی که گفتار و کردار بنده مؤمن [خدای ناخواسته] موجب مسخره دشمنان یا بیادبی جاهلان نسبت به اولیای حق و امامان معصوم(ع) شود.۱۰ مؤلف در ادامه روایاتی را در فضیلت تقیّه و همچنین در نکوهش ترک آن [در جایگاه خود] و اشاراتی به موارد و کیفیت آن آورده است.
۷. یاری امام عصر(ع) با دعا در تعجیل فرج آن حضرت: احادیث و روایات دلالت دارد که احقاقِ حقوق الهی و حقوق همه انبیا، اوصیا و اولیا بستگی کامل به ظهور سرشار از سرور حضرت بقیهالله(ع) دارد و متوقف بر آن است. همچنین از بسیاری از اخبار و فقرات ادعیه و زیارات استفاده میشود که اصل وقوع ظهور آن حضرت یک وعده تخلف ناپذیر الهی است، ولی زمان وقوع آن حرکت و حادثه عظیم از امور «بداءپذیر» بوده که قابل تعجیل و تأخیر میباشد.
از بعضی از روایات این گونه به دست میآید که دعای مؤمنان ـ چنانچه با شرایط و آداب کامل باشد ـ تأثیر به سزایی در تعجیل فرج خواهد داشت و روشن است که اگر فعل کسی در وقوع امری تأثیر داشته باشد، به نوعی در آن امر کمک کرده است. نتیجه آنکه: دعای شخص مؤمن جهت تعجیل فرج، در حقیقت، نصرت و یاری امام عصر(ع) است.۱۱
مرحوم مؤلف در ادامه این فصل چنین آورده است: همان طور که دعا موجب تعجیل در فرج است، ترک آن نیز باعث تأخیر در فرج میشود. ایشان از طریق استناد به شواهد قرآنی و روایی به تبیین این مهم میپردازد. آوردن آیات و روایات و تفسیر و تأویل آنها بر این مطلب تأکید میکند.
وی همچنین با آوردن روایاتی مبنی بر اینکه امامان معصوم(ع)، خود گاهی اوقات از شیعیان خود میخواستند، که برای حوایج و مهمات آنها دعا کنند، نتیجه میگیرد که دعای مؤمن در اصلاح حوایج و برطرف شدن هموم و غموم (ناراحتیها و نگرانیهای) امامان(ع) تأثیر دارد و این مطلب منافاتی با این قضیه ندارد که امامان با اینکه خود وسیله همه فیوضات الهی برای دیگران هستند و از هر جهت از دیگران بینیاز میباشند [امّا از دیگران درخواست دعا نمایند] چنانکه خداوند متعال با آنکه غنی بالذات بوده و بینیاز میباشد، امّا بندگان را امر به عبادت خود فرموده و همچنین از آنها طلب یاری نموده و حتی قرض خواسته است.
حکمت این امور، آن است که بندگان، خود را در راحتی عقیده و گفتار و در مقام دوستی با او بیازمایند و با انجام این اعمال لیاقت و قابلیت رحمت او را بیابند.۱۲ مؤلف در ادامه، مطالب خواندنیِ خوب و قابل استفادهای را درباره شرایط دعا و اوقات و مکانهای آن ذکر میکند.
۸. یاری امام زمان(ع) به واسطه تمنا و آرزوی یاری ایشان: تمنا و آرزوی یاری امام زمان(ع) هنگامیکه با عزم و اراده حقیقی و اشتیاق قلبی و صدق و یقین باشد در حقیقت یاری امام عصر(ع) است و بر دو قسم است: اوّل، اینکه اشتیاق فراوان و اراده و تصمیم داشته باشد که هرگاه آن حضرت ظهور کنند، ایشان را یاری نماید. دوم، اینکهاندیشه نصرت و یاری اسلام [حقیقتاً] در قلب او باشد و به واسطه خرابی و نابسامانی در اسلام اندوهگین باشد.
فردِ مؤمن، شوق و اشتیاق فراوانی برای نصرت و یاری امام زمان(ع) دارد و چون در خارج، اسباب ظاهری آن مهیّا نیست، همواره آرزوی فراهم شدن زمینه آن را دارد و برای آن بیتابی میکند. مؤمن منتظر، پیوسته با غم و اندوه همدم است تا به حدّی که حالت ندبه پیدا میکند؛ در این صورت است که خداوند به او اجر کامل یاری امام زمان(ع) را عنایت کرده و او را از یاوران
قائم آل محمد(ع) به شمار میآورد.۱۳
بنده مؤمن اگر تمنای نصرت و یاری اسلام را داشته و حقیقتاً برای مصیبتهای اسلام غمناک باشد امّا چون توانایی یاری اسلام را ندارد، به واسطه تمنای آن، در زمره یاوران واقعی محسوب میشود. از آنجا که نصرت و یاری و حفظ اسلام از شئون خاصه امام زمان(ع) است، پس هر کس، به هر عنوان و به هر وسیلهای که سعی و کوشش در نصرت اسلام نماید، در حقیقت امام عصر(ع) را یاری نموده است.۱۴مرحوم مؤلف در این باب، روایاتی را درباره ادخال سرور در قلب مؤمن و رفع گرفتاریهای مؤمنان و حقوق برادران دینی میآورد و از آن نتیجه میگیرد که کمک به آنان و یاری رساندن به ایشان، یاری رساندن به امام زمان(ع) است.۱۵
۹. یاری حجّت خدا(ع) با انتظار ظهور و فرج آن حضرت: اهمیت انتظار ظهور به حدّی است که منتظر در زمره مجاهدان و شهدای در حضور امام(ع) به شمار میرود. مرحوم فقیه ایمانی این بخش را در سه قسمت سامان داده است: ۱. روایاتی که بیان میکند که انتظار فرج، فضیلت نصرت و شهادت در راه خدا را دارد. از جمله: در «نورالابصار» از ابی حمزه نقل شده که گفت: به امام صادق(ع) عرض کردم: «فدایت شوم، پیر و ناتوان شده و اجلم نزدیک شده و میترسم پیش از وقوع امر فرج شما بمیرم».
امام(ع) فرمود: «ای اباحمزه! هر کس که ایمان داشته باشد و گفتار ما را تصدیق کند و منتظر فرج ما باشد، مانند کسی است که در زیر پرچم حضرت قائم(ع) شهید شده، بلکه پاداش کسی را دارد که در رکاب پیامبر اکرم(ص) شهید شده است».16 و در روایت دیگری آن حضرت فرمود: «هر کس که در حال انتظار فرج از دنیا برود نزد حقتعالی از بسیاری از شهیدان بدر و احد برتر است».17
از این روایات و روایات مشابه آن استفاده میشود که خداوند به واسطه انتظار، اجر و پاداش مجاهدان و شهیدان در رکاب حضرت قائم(ع) را مرحمت فرموده و منتظران فرج را در فوج یاوران ایشان محشور میفرماید.۱۸ مرحوم مؤلف فصل دوم این باب را به فضیلتهای انتظار اختصاص داده و احادیثی را در این باره میآورد.
۳. در بیان معنای انتظار و شرایط و آداب آن: مرحوم فقیه ایمانی در این باب در معنای «انتظار» مینویسد: حقیقت انتظار، بر حسب مفهوم لفظی آن، ضدّ یأس است و مراد از انتظار چیزی، آن است که یقین به وقوع آن داشته، چشم به راه آن و امیدوار به وقوع آن باشد. آنگاه ایشان انتظار را به دو مقوله قلبی و بدنی تقسیم میکند و مینویسد: «انتظار قلبی دارای درجات سه گانه است: الف) یقین داشته باشد که ظهور آن حضرت حق است و واقع خواهد شد و در آن وعده الهی، تخلفی نیست لذا هر قدر هم در تحقق آن تأخیر شود، ناامید نگردیده و اصل آن را منکر نشود و بداند که اعتقاد به این درجه واجب است و حقیقت ایمان به آن بستگی دارد و نبود آن در باطن امر، موجب کفر و ضلالت است، اگر چه به حسب ظاهر، محکوم به احکام اسلام باشد، چون انکار امر امامت است هر چند در ظاهر اقرار به توحید و رسالت دارد.
ب) ظهور را منحصر به وقت خاصّی نداند که قبل از آن، مأیوس از وقوع آن شود، اعتقاد به این درجه نیز واجب است از این یأس و ناامیدی نهی شده و حرام است و این حرمت و حرام بودن به علّت «تکذیب وقّاتون» است.
ج) به حسب آنچه در روایات آمده، در همه حال منتظر بوده و امید به ظهور داشته باشد و اعتقاد به این درجه، مقتضای کمال ایمان است، زیرا لازمه کمال ایمان شخص مؤمن در این است که فرج را نزدیک بداند و پیوسته چشم به راه بوده و همه وقت منتظر آمدن مسافر خود باشد.۱۹
مرحوم فقیه ایمانی در ادامه درباره «انتظار بدنی» مینویسد: هرگاه انسان مزرعهای داشته، آن را اصلاح کرده، تخم کاشته و آب داده باشد، چون احتمال وقوع آفاتِ زمینی و آسمانی میرود، دعا میکند و از خداوند متعال حفظ آن زراعت را از آفات طلب میکند و با این حال در انتظار زمان رسیدن محصول باقی میماند. همانگونه که در نعمتهای دنیوی، خداوند متعال اسباب را مهیّا کرده و نعمتها را به وسیله آن اسباب عطا میفرماید، همچنین برای تعجیل در ظهور امام ـ که وسیله ظهور همه نعمتهاست ـ اسبابی مقرّر فرموده که به دست خود بندگان است و آن اسباب عبارت از تقوا و اعمال صالح است. گناهان بندگان، افشا کردن اسرار آل محمد(ص) و تقیّه نکردن از دشمنان از اموری است که خود امر فرج را به تأخیر میاندازد، لذا بنده مؤمن باید با توبه از همه گناهان، دفع آفات را طلب کند و در انتظار زمان رسیدن محصول یعنی روز ظهور و فرج امام باقی بماند. این حالت، انتظار کامل بدنی بوده و از لوازم کمال ایمان است.۲۰
مؤلف دامنه بحث را با علایم انتظار فرو چیده و در این باب دو مطلب مهم را خاطر نشان میکند و آن اینکه: از آشکارترین علامتهای انتظار دو چیز است: ۱. اشتیاق قلبی: زیرا هر چه محبوب در نظر حبیب عزیزتر و محبت حبیب نسبت به او بیشتر باشد، اشتیاق او به دیدار محبوب زیادتر میشود و هر چه آتش اشتیاق شعلهورتر شود، فراق دوست تلختر خواهد شد و هر چه مفارقت درازتر گردد، غم و اندوه فراوانتری به دنبال خواهد داشت به حدّی که باعث بکاء و گریه، بلکه موجب جزع و ندبه میشود.۲۲
۲. دومین علامت و نشانه انتظار، عزلت و دوری از نامحرمان و همچنین کمیگفتار و دوری از مطالب بیهوده است. پس هر کس این آثار را در وجود خود به صورت بیشتر و کاملتر از نظر ظاهری و باطنی داشته باشد، نشان آن است که مقام اشتیاق و حقیقت انتظار او برای ظهور و فرج مولای خود و زیارت جمال نورانی او کاملتر است.۲۳
بنابراین هرگاه بندهای بهاندازه توانایی خویش در نصرت و یاری امام زمان(ع) کوشش کند و فرج آن حضرت را انتظار کشد، چنین شخصی در زمره یاوران آن حضرت قرار میگیرد.۲۴
۱۱. یاری آخرین حجّت خدا(ع) با یاری سیدالشهداء(ع): این بخش، آخرین بخش کتاب بوده و کتاب که در ۱۲ قسمت به تعداد امامان معصوم(ع) نگارش یافته، به پایان میرسد. مرحوم مؤلف این بخش را از دیگر بخشهای اشاره شده، برتر و ارزشمندتر دانسته و برای اهمیت آن سه مطلب را مورد اشاره قرار داده است.
الف) دلایلی عقلی و نقلی بر این موضوع وجود دارد که نصرت و یاری سیدالشهداء(ع) همان نصرت و یاری امام عصر(ع) است، از جمله: نقل روایتی از امام حسین(ع) که در کربلا به اصحاب خود فرمود: «هر کس ما را با جان خود یاری کند در درجات برتر بهشت با ما خواهد بود». جدّ بزرگوارم رسول خدا(ص) فرمود: «فرزندم چنین در کربلا در حال تنهایی و تشنگی شهید خواهد شد، هر کس او را یاری کند، مرا و فرزندش حضرت قائم(ع) را یاری کرده است».27 مفهوم فرمایش پیامبر خدا(ص) این است که به یاری امام حسین(ع)، یاری حضرت صاحب الامر(ع) حاصل میشود و تبیین مطلب چنین است: «زیرا از وجود مبارک سیدالشهداء(ع)، نصرت و یاری کامل، نسبت به خداوند متعال در امر دین مبین ظاهر و آشکار گردید به طوری که آن درجه محبت و نصرت از احدی از انبیا و اولیا از اولین و آخرین ظاهر نشده است. ـ اگرچه اهل بیت ـ از پیامبر اکرم(ص) تا حضرت قائم(ع) ـ از نظر کمال معرفت و خلوص محبت بهاندازه کمال حسینی یا کاملتر از آن حضرت بودند؛ اما در مقام ظهور و بروز درجات محبت و نصرت حضرت احدیت، حضرت اباعبدالله(ع) از دیگر اولیا ممتاز شدند ـ [به همین علّت] هم خداوند متعال در مقام عطایای خاصه خود نسبت به آن حضرت، قلوب بندگان، حتی اولیا و انبیای مرسل خود را ـ از اولین و آخرین ـ مجذوب ایشان گردانید.
عبدالحسن ترکی
ماهنامه موعود شماره ۹۹
پینوشتها:
۱. فقیهایمانی، محمّدباقر، شیوههای یاری قائم آل محمد، صص ۱۱ و ۱۲.
۲. همان، ص ۱۲.
۳. همان، صص ۲۳ و ۳۲.
۴. سوره مائده، آیه ۳۲.
۵. شیوههای یاری و قائم آل محمد، صص ۳۳ ـ ۳۴.
۶. همان، ص ۳۷.
۷. همان، صص ۳۹ ـ ۴۰.
۸. سوره آل عمران (۳)، آیه ۲۰۰؛ کافی، ج ۲، ص ۸۱، ح ۲.
۹. غیبت نعمانی، ص ۳۲۰.
۱۰. شیوههای یاری قائم آل محمد، ص ۴۷.
۱۱. همان، صص ۵۷ ـ ۵۸.
۱۲. همان، صص ۶۵ ـ ۶۶.
۱۳. همان، صص ۸۹ ـ ۹۰.
۱۴. همان، صص ۹۲ ـ ۹۳.
۱۵. همان، صص ۹۵ ـ ۹۶.
۱۶. تفسیر برهان، ج ۴، ص ۲۹۳، ح ۹.
۱۷. کافی، ج ۱، ص ۳۳۴، ذیل ح ۲.
۱۸. شیوههای یاری قائم آل محمد، ص ۱۱۴.
۱۹. همان، صص ۱۱۸ ـ ۱۲۱.
۲۰. همان، صص ۱۲۱ ـ ۱۲۲.
۲۱. همان، ص ۱۳۳.
۲۲. همان، ص ۱۳۴.
۲۳. همان، ص ۱۳۵.
۲۴. همان، ص ۱۳۸.
۲۵. همان، صص ۱۴۰ ـ ۱۴۱.
۲۶. همان، صص ۱۴۲ ـ ۱۴۳.
۲۷. ر.ک: شوشتری، شیخ جعفر، فوائد المشاهد.
۲۸. شیوههای یاری قائم آل محمّد، صص ۱۵۲ ـ ۱۵۵.