نقش الگو در شکلگیری ساختار شخصیّت انسان و تعیین سبک زندگی او در دنیا و نیز کیفیت زندگی او در حیات جاودانه آخرت، انکارناپذیر است. «قرآن کریم» و ادبیات اسلامی در مورد اهمّیت الگو و نقش سازنده آن، حسّاسیت زیادی از خود نشان دادهاند. این نقش به قدری مهم و تعیینکننده است که قیمت هرکس، به الگویی که برای خویش انتخاب میکند، وابسته است.
در آموزههای اسلامی هم ارزش هر کس همان الگوی فکری و عملی اوست، بلکه حشر هر کس با امام و الگوی او میباشد:
«یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ؛ ۱
روزی که هر قومی را با امامشان دعوت میکنیم.»
امام صادق(ع) درباره این آیه میفرمایند:
«چون روز قیامت شود، خداوند می فرماید: آیا عدالت از پروردگارتان نیست که بگوید هر قومی دنبال هرکسی بودهاند، بروند؟ میگویند: بلی عدالت است. پس گفته میشود از هم جدا شوید (هرکس به همراه کسی رود که در دنیا به دنبال او بوده است). پس جدا میشوند.»۲
بهشتی یا جهنّمیبودن و نیز خوشبختی یا بدبختی هرکس کاملاً به این موضوع بستگی دارد که خود را به چه امامی و چه رهبری سپرده و از چه الگویی تبعیت کرده است. اگر تحت ولایت و رهبری رهبران متخصّص الهی و حقیقی بوده است، مسیر هدایتشان به سوی بهشت و خداوند است وگرنه با همان کسانی که از آنها تبعیت کرده است، محشور میشود. بنابراین هرکس باید در زندگی دقّت زیادی کند که چه کسی را رهبر و الگوی خود قرار میدهد. رهبر یعنی کسی که انسان عملاً و از صمیم قلب حاکمیت او را میپذیرد و دستورش را اجرا میکند. امام واقعی هرکس الگوی عمل اوست، نه امام ادّعایی و شعاری او.
معصومان(ع) از آن جهت که نمایندگان خداوند و حجّت او در روی زمین هستند و تمامی تخصّصهای لازم برای رساندن انسانها به سعادت دنیا و آخرت را در دست دارند، از سوی خداوند کاملترین الگو به ایشان معرفی شدهاند.
امکان ندارد که کسی اهل بیت(ع) را بهطور صحیح بشناسد و برای خود رهبر و الگوی دیگری انتخاب کند. اگر میبینیم انسانهای زیادی در اطراف ما، هنوز موفّق به برقراری یک ارتباط زنده با اهل بیت(ع) نشدهاند، بهدلیل آن است که شناخت صحیحی از اهل بیت(ع) و فرهنگ آن ندارند. حضرت رضا(ع) در اینباره میفرمایند:
«إنَّ النّاس لَو عَلِمُوا مَحَاسِنَ کَلامِنا لاتَّبَعُونا؛ ۳
اگر مردم زیباییهای کلام ما را بدانند، حتماً از ما تبعیت میکنند.»
و به همین دلیل در پیدا کردن الگو و روش زندگی، دچار بحران و آشفتگی زیادی هستند و دائماً بین شخصیّتهای مختلف، با عناوین مختلف که همگی آنها نسبت به انسان و ابعاد وجودیاش جاهل هستند، در تردید میباشند. گاهی فلان نویسنده را الگو قرار میدهند و گاهی فلان ورزشکار را و گاهی فلان هنرپیشه را و گاهی فلان شخصیّت خارجی را و گاهی فلان فیلسوف را و… و در نهایت وقتی به خود میآیند، میبینند که عمر عزیز و شریف خود را که باید در روز قیامت نسبت به لحظه لحظهاش پاسخگو باشند، در سراب رفت و آمد بین الگوهای قلابی و موقّت تلف کردهاند؛ بدون اینکه به چیزی قابل اعتنا و خوشبختی ماندگار و حقیقی رسیده باشند. در اینجاست که دچار غم کشنده و جانکاهی میشوند که شاید هیچگاه تمام نشود؛ زیرا بزرگترین و باارزشترین سرمایه زندگی، یعنی عمر، جوانی و نشاط خود را به پای معشوقها و الگوهای قلّابی ریخته و هدر دادهاند.
مهمترین وظیفه ما قبل از هر چیز، شناخت رهبران الهی، امامان هدایت، به خصوص امام زمان خودمان است که بدون پیوند با او، وامانده و درمانده از راه و گمشده و حیرانیم و بدون پیوند با او، کارها و زحمات ما بینتیجه و عقیم است.
چنانکه در زیارت ایشان به محضرش، چنین عرض میکنیم:
«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا سَبِیلَ اللهِ الَّذِی مَنْ سَلَکَ غَیْرَهُ هَلَک؛ ۴
سلام بر تو ای راه خدا! که هرکسی غیر از آن را پیمود، هلاک شد.»
حضرت فاطمه زهرا(س) الگوی امام زمان(ع) و همه امامان(ع)
امام زمان(عج) که در غیبت جانکاه و غمانگیز و طولانی به سر میبرد، بهترین و کاملترین الگو را به شیعیان خویش معرفی نموده و بالاتر از آن، اینکه تأکید میکند، این الگو برای خود آن حضرت نیز حجّت و الگوی کامل است.
معرفی این الگو، اختصاصی به امام زمان(ع) ندارد؛ بلکه پدر بزرگوارشان حضرت عسکری(ع) نیز حضرت زهرا(س) را بهعنوان حجّت خدا و الگوی کامل برای همه ائمّه(ع) معرفی میفرماید:
«نَحنُ حُجَجُ اللهِ عَلَی خَلقِهِ وَ جَدَّتَنا فاطِمَهُ حُجَّهُالله عَلَینا؛ ۵
ما حجّتهای خداوند بر آفریدهشدگانش هستیم و جدّه ما حضرت زهرا(س) حجّت خداوند بر ماست.»
با این حال، شکّی نیست که سیره و قول حضرت فاطمه زهرا(س) برای همه انسانها و در همه زمانها، بهترین و کاملترین اسوه میباشد.
اینک با توجّه به ظرفیت این مقاله، به چند نمونه درخشان از سیره آن حضرت میپردازیم تا آیینهای برای تنظیم سبک زندگی ما با سبک زندگی فاطمیباشد.
۱. دفاع از امام زمان خویش و جانفشانی در راه او:
یکی از درسهای بزرگ در سبک زندگی فاطمی، دفاع از امام زمان و جانفشانی و فداکاری در راه اوست. آن حضرت وقتی امام زمان خویش، امیرالمؤمنین(ع) را تنها و غریب دید، از هیچ فداکاری و کوششی در راه یاری ایشان دریغ نکرد. او همه روشهای ممکن، از قبیل: نهی از منکر، موعظه و نصیحت دشمنان، تهدید دشمنان به نفرین، دعا و استغاثه، سخنرانی در اجتماع مسلمانان و احتجاج علمی، شاهدگیری بر حقّانیت امام، جدال احسن، اعتصاب و سکوت سیاسی و در نهایت، درگیری فیزیکی با دشمنان در راه دفاع امام زمان خویش را به کار گرفت.
بیرغبتی به دنیا و مظاهر آن از جمله درسهای بزرگ آن حضرت در دفاع از امام زمان(ع) است. ایشان در این راه، به زن بودن و باردار بودن خویش توجّهی نداشت؛ بلکه به تنها بودن و یتیم شدن چهار فرزند کوچک نیز توجّهی نکرد و هیچیک از این انگیزههای دنیایی، نتوانست مانع حضور ایشان در صحنه دفاع از امام خویش و جانفشانی در راه او شود.
فاطمه زهرا(س) از بزرگترین عاملان به این آیه شریفه و این تنها موعظه خداوند در قرآن کریم است که:
«قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَهٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى وَ فُرادى؛ ۶
بگو شما را تنها یک موعظه میکنم و آن اینکه برای خداوند، دو نفری و تنهایی قیام کنید.»
آری. آن حضرت یکّه و تنها برای دفاع از دین و امام خویش قیام کرد و هیچیک از ملاحظات و تعلّقات دنیایی نتوانست لحظهای در او تردید و سستی ایجاد کند. تا جایی که عاقبت جان خویش را نیز در این راه فدا کرد و مظلومانه و غریب، به شهادت رسید تا دین خداوند و امام زمانش را حفظ کند. حال این ما هستیم و این هم درس بزرگ مبارزه با تنهایی و غربت و مظلومیت امام زمان(ع). آیا ما نیز مانند مادر آسمانیمان در دفاع از امام زمان خویش و مبارزه با تنهایی و غربت و مظلومیت ایشان صادق و فداکار هستیم؟
باید از خویش بپرسیم که در راه برطرف کردن موانع ظهور آن حضرت، چه نقش و چه میزان سهم داریم؟ آیا به تنها موعظه الهی در قرآن که قیام لله برای یاری امام زمانمان است، عمل کردهایم؟ آیا وجود ما برای امام زمان(ع) و لشکر قلیل او فایدهای دارد؟ آیا ما سرباز او هستیم یا سربار او؟
۲. ارج نهادن به علم و کفایت حدیث
علم، ریشه همه خوبیها و جهل، اصل همه بدیهاست. علم به دین، از بالاترین واجبات الهی است که بدون آن، کسب سعادت دنیا و آخرت ممکن نیست. کسب علم و پرسش پاسخ و کتابت علم در سیره حضرت زهرا(س) جایگاه بسیار بلندی دارد. امام علی(ع) نقل میکند که روزی، یکی از زنان مدینه به حضور حضرت فاطمه زهرا(س) رسید و عرض کرد: مادر پیری دارم که درباره نماز سؤالهایی دارد و مرا فرستاد تا از شما مسائل شرعی نماز را سؤال کنم.
حضرت فرمود: بپرس. آن زن سؤالهای زیادی پرسید و پاسخ آنها را شنید. برای ادامه پرسشها، آن زن خجالت کشید و گفت: ای دختر رسول خدا! بیش از این نباید شما را به زحمت اندازم.
حضرت فاطمه(س) فرمود: «باز هم بیا و هر چه سؤال داری، بپرس. آیا اگر روزی کسی را اجیر کنند تا بار سنگینی را به بام ببرد و در ازای آن صد هزار دینار (طلا) فرد بگیرد، این کار بر او سخت است؟»
آن زن گفت: خیر. حضرت در ادامه فرمود: «من برای هر سؤالی که جواب میدهم، بیش از فاصله بین زمین تا عرش، گوهر پاداش میگیرم. پس سزاوارتر آن است که بر من سخت نباشد.»۷
از این فرمایش پی میبریم که آموزش دین و معارف اسلامی چقدر مهم است که انسان باید در راه آن، خستگیناپذیر باشد و شایسته نیست که شاگرد و معلّم در این راه، کوچکترین کسالت و خستگی را به خود راه دهند. از اجر عظیمیکه حضرت زهرا(س) برای پاسخگویی به یک سؤال ذکر کردهاند، جایگاه کلیدی و موقعیت ممتاز تعلیم و تعلّم در اسلام روشن میشود. بدیهی است سؤالکننده نیز اجر عظیمی در نزد خداوند خواهد داشت. انواع پاداشها در روایات اسلامیبرای معلّم و شاگرد ذکر گردیده است کما اینکه برای کوتاهی در یاد دادن و یادگرفتن نیز عذابهای سختی ذکر شده است.
در این فرمایش شریف از حضرت زهرا(س) علاوه بر تشویق و ترغیب به سؤال و پاسخ علمی و دینی و تبیین جایگاه بلند علم در اسلام، سیره ارزشمند دیگری نیز وجود دارد که لازم است برای همه مسلمانان، به خصوص بانوان مسلمان مورد توجّه و الگو قرار گیرد و آن این است که بانوی بزرگ اسلام، منزل خویش را جایگاه علمآموزی و بالا بردن سطح آگاهیهای دینی بانوان مسلمان قرار دادند. این سیره نشان میدهد که خانههای مسلمانان علاوه بر کارکردهای خانوادگی و طبیعی، میتواند نقش یک مرکز علمی و فرهنگی را برای مصالح عالیه مسلمانان ایفا نماید.
همچنین روزی شخصی از مؤمنان حدیثی را از آن حضرت درخواست کرد، حضرت به فضّه فرمود: آن روایت را که بر کاغذی نوشته شده است، بیاور. فضّه پس از جستوجوی فراوان اطّلاع داد که روایت گم شده است. حضرت زهرا(س) ناراحت شده و فرمود: «بگرد و پیدا کن؛ زیرا ارزش معنوی این حدیث نزد من، برابر ارزش حسن و حسین است.»۸
با توجّه به این رهنمود ارزشمند، نکات ظریفی نسبت به ارزش علم و تحقیقات اسلامیبرای ما روشن میشود؛ مانند:
۱. حضرت زهرا(س) تمام روایات و احادیث پیامبر(ص) را مینوشت؛
۲. احادیث نوشته شده را طوری نگهداری میفرمود که زود متوجّه میشد فلان روایت در جای خود قرار دارد یا نه؟ (سیستم بایگانی روایات)؛
۳. آیا در جهان علم میتوان کسی را سراغ داشت که ارزش یک روایت را با ارزش فرزندانش مانند امام حسن و امام حسین(ع) برابر بداند؟۹
کلام هرکس حاکی از قدر و قیمت اوست. همانطورکه شخصیّت معصومان(ع) با هیچکس قابل مقایسه نیست، حدیث و سنّت پیامبر(ص) و سایر معصومان(ع)، به عنوان دومین منبع شناخت دین خداوند از جایگاه بسیار رفیعی برخوردار است. آگاهی از سنّت و حدیث معصومان(ع) یک ضرورت و یک واجب بزرگ الهی است که بدون آن، امکان دینداری و انجام واجبات الهی محال است. در این حدیث شریف، حضرت زهرا(س) با همارزش کردن حدیث پیامبر(ص) با فرزندانش همجهت و همسویی آنان را از یکسو و اهمّیت دانش دینی در پیوند معصومان(ع) را از سویی دیگر به زیبایی بیان میکنند. بدون آگاهی از فرمایشهای معصومان(ع) ادّعای دینداری و پیوند حقیقی و مؤثّر با آنان، یک ادّعای بیهوده و یک لاف گزاف است. هرکس باید در زندگی و سیر علمی خویش تفکّر کند که تا چه حد سبک زندگی او مبتنی بر آموزههای معصومان(ع) و رهبرانی که قرار است با آنها محشور شوند، میباشد؟ و ما در انتخابها، ارتباطها، رفتارها و افکارمان از آموزههای آنان چقدر استفاده میکنیم؟ و هریک از ما چقدر با کتب حدیثی دینمان آشنا و مأنوس هستیم؟ آیا حدّاقل یک دفترچه موضوعی از سخنان آنان را برای استفاده در مقاطع مختلف و ضروری زندگیمان تهیّه کردهایم؟ آیا با پیشرفت علم و چاپ، کتب مختلف حدیثی و تولید نرمافزارهای ارزشمند از حدیث و سنّت معصومان(ع) چقدر از این کتب و نرم افزارها را در دسترس داریم و چقدر از آنها استفاده میکنیم؟ آیا سبک زندگی ما اینگونه هست که در صحنههای مهمّ زندگی، از قبیل مسائل خانوادگی، تربیتی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و معنوی و … حدّاقل یک حدیث از احادیث آنان را به یاد داشته باشیم یا آن را الگوی خویش قرار دهیم؟ آیا احادیث برای ما همان ارزش را دارد که برای مادر آسمانیمان حضرت زهرا(س) داشت؟
۳. اوج حیا
مادر آسمانی ما حضرت زهرا(س) در آخرین روزهای حیات خویش نگرانی و دغدغهای بزرگ داشت. او خطاب به اسماء بنت عمیس، از اینکه جنازه زنان را فقط با پارچهای میپوشانند و روی تختهای میگذارند و بالای دست مردان حمل میکنند، گله میکند. نگرانی حضرت در این بود که در چنین حالتی، حجم بدن زنان برای نامحرمان معلوم میشود!! ایشان دغدغه خود را چنین بیان میفرماید:
«إِنِّی قَدِ اسْتَقْبَحْتُ مَا یُصْنَعُ بِالنِّسَاءِ إِنَّهُ یُطْرَحُ عَلَى الْمَرْأَهِ الثَّوْبُ فَیَصِفُهَا لِمَنْ رَأَى ُ فَلَا تَحْمِلِینِی عَلَى سَرِیرٍ ظَاهِرٍ اُ اسْتُرِینِی سَتَرَکِ اللهُ مِنَ النَّارِ؛ ۱۰
من بسیار زشت میدانم کاری را که با زنان میکنند و پارچهای روی آنها میافکنند؛ بهطوری که حجم بدن زن را برای بینندگان نمایش میدهد… پس مرا بر روی تابوتی که بدننما باشد، قرار نده و بدن مرا بپوشان که خداوند تو را از آتش جهنّم بپوشاند.»
بانوی بزرگ اسلام به همین مقدار بسنده نکرد و دغدغه خویش را با همسر بزرگوارش امیرالمؤمنین(ع) نیز در میان گذاشت و به او چنین گفت:
«أوصِیکَ یَا ابْنَ عَمِّ أَنْ تَتَّخِذَ لِی نَعْشاً فَقَدْ رَأَیْتُ الْمَلَائِکَهَ صَوَّرُوا صُورَتَهُ؛ ۱۱
ای پسر عمو به شما وصیت میکنم که برای من تابوتی درست کنید. همانگونه که فرشتهها شکل آن را به من نشان دادند.»
اسماء میگوید، وقتی نگرانی حضرت زهرا(س) را دیدم، به ایشان عرض کردم: در سرزمین «حبشه»، تابوتی برای حمل جنازهها درست میکنند که بدن را میپوشاند و سپس به وسیله چوبهای تر و شاخههای نازک درخت، شکل و قیافه آن را ترسیم کردم. حضرت خوشحال شد و فرمود:
«برای من تابوتی مثل آن درست کن و مرا با آن بپوشان، خدا تو را از آتش جهنّم بپوشاند.»۱۲
در این ماجرا برای همه مردان و زنان مسلمان درس بسیار بزرگ و مهمّی وجود دارد. درس حیا و غیرت.
این بانوی بزرگ از اینکه نامحرمان حجم بدن ایشان و سایر زنان مسلمان را ببینند، به شدّت ناراحت است و آن را امری قبیح میشمارد.
درحقیقت، ایشان رمز و معنای حجاب و پوشش اسلامی را برای امّت جدّش، به زیبایی بیان فرمودند.
حجاب اسلامی پوشاندن پوست بدن نیست؛ بلکه در حجاب اسلامیباید اندام زن و برآمدگیهای آن از نگاه نامحرم پوشیده باشد. آیات حجاب و روایات اسلامیکه درباره حجاب بیان شده، به خوبی این حقیقت را بیان میکنند که حجاب زنان باید به گونهای باشد که هیچ نوع تحریکی در نامحرم ایجاد نکند و این ممکن نیست؛ مگر پوشاندن پوست و حجم اندام زن.
مادر آسمانیمان، حضرت فاطمه زهرا(س) معلوم بودن حجم اندام مرده زنان برای نامحرمان را ناپسند و قبیح میداند. چه رسد در حال زنده بودن آنان. حال باید از بسیاری از زنان و دختران مسلمان سؤال کرد که آیا به عواقب دنیایی و اُخروی اعمال خود فکر کردهاند؟ آیا با داشتن فاصله از مادر آسمانی خویش، امیدی به جلب رضایت الهی و محشور شدن با ایشان را دارند؟ باید از مردان مسلمان که مانع زنان و دختران خویش در بیحجابی و بیحیایی نمیشوند؛ بلکه در کمال خونسردی و بیتوجّهی به حیا و عفّت، آنان را در چنین ظلم بزرگی آزاد میگذارند و تشویق میکنند، سؤال کرد که آیا چشم خود را به عواقب شوم آثار این بیحیاییها بستهاند؟ آیا به عواقب اخروی اعمال قبیح خود و زنان و دخترانشان فکر نمیکنند؟ آیا برای محاکمه و سؤال و جزای سخت روز قبر و قیامت، خویش را مهیّا کردهاند؟ آیا نمیبینند که دود این بیحیاییها و بیعفّتیها به چشم همه اعضای جامعه، به خصوص زنان میرود؟ آیا به از هم پاشیده شدن خانوادهها و به فساد کشیده شدن مردان و بیشتر از آنان، زنان فکر نمیکنند؟
پینوشتها:
۱. سوره اسراء، آیه ۷۱.
۲. بحارالانوار، ج ۸، ص ۸.
۳. «وسائلالشیعه»، شیخ حرّ عاملی، ج ۲۷، ص ۹۲.
۴. «مفاتیح الجنان»، زیارت حضرت صاحب الامر(ع).
۵. تفسیر اطیب البیان، ج ۱۳، ص ۲۲۶.
۶. سوره سبأ، آیه ۴۶.
۷. «بحارالانوار» مجلسی، ج ۲، ص ۳.
۸. «نهج الحیات»، ص ۱۸۸، محمّد دشتی.
۹. توضیح مرحوم محمّد دشتی، ذیل روایت فوق.
۱۰. «تهذیب الأحکام» شیخ طوسی، تحقیق خرسان، تهران، دارالکتب اسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.، ج۱، ص ۴۶۹.
۱۱. «روضه الواعظین و بصیره المتعظین»، ابن فتّال نیشابوری، ج۱، ص۱۵۰-۱۵۱.
۱۲. «تهذیب الاحکام»، همان.