مسلمانان صهیونیست و کنفرانس کلیولند

برداشت نه چندان درستی از فعّالیت در حوزه مطالعات مهدوی و گفت‌وگو از حضرت صاحب‌الزّمان(ع) وجود دارد که قابل نقد و ارزیابی است زیرا گمان می‌شود این مطالعه و گفت‌وگو صرفاً منحصر به بیان مستقیم از حضرت، ذکر پاره‌ای مباحث کلامی، توصیف تشرّفات و تذکّر چند نکته اخلاقی است؛ در حالی که، از یک سو جریان امامت و ولایت در بستر تاریخ و درگیر با مناسبات و معاملات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی رخ داده، از سویی عصر غیبت کبرا و عسرت شیعیان و مؤمنان به امامت و ولایت اهل بیت(ع) در بستر شرایط تاریخی ویژه و در میان مناسبات و معاملات سیاسی اجتماعی ظالمانه اهل کفر و شرک و نفاق در جریان است و علاوه بر اینها ظهور مقدّس در اوج و غلیان شرایط و موقعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی اهل فسق و فجور و ظلم و از میان بستر تاریخی آخرین سال از عصر غیبت واقع خواهد شد. از اینجاست که باید پرسید:
 آیا بدون پرسش از این شرایط و شناسایی موقعیّت‌ها و مواضع جریانات معاند و منافق می‌توان به تشخیص درست رسید؟
 آیا می‌توان تولّی و تبرّی نظری و عملی داشت؟
 آیا می‌توان برای آمادگی و زمینه‌سازی قدم از قدم برداشت؟
 قطعاً بدون این شناسایی، امکان تبرّی جستن از جریان کفر و شرک و نفاق در عین سکوت و خاموشی؛ و در ضمیر هم نمی‌‌توان داشت، تا چه رسد به اینکه بخواهید در میان جامعه و در میان ملل و اقوام زندگی کنید، معاملات و مناسبات کلان سیاسی اجتماعی داشته باشید و در میان فتنه‌ها و آشوب‌ها، میلیون‌ها مسلمان و شیعه را از میان گذرگاه‌های سخت و پر بلا عبور بدهید.
با این مقدّمه طولانی می‌خواستم عرض کنم که گفت‌وگوی مهدوی چند وجهی است و گفت‌وگو کننده ناگزیر از توجّه به عموم وجوه و رویکردهاست؛ آن هم دقیق و به روز.
امّا سخن دوم؛ قبلاً به جریان مسلمانان صهیونیست که از میان مثلث «بهائیّت، وهابیّت و روشنفکری لیبرال» سر برآورده، اشاره کرده‌ام. جریان منافقانه شگفت‌انگیزی که در عصر غیبت و آخرین سال‌های قبل از ظهور، امّت اسلامی را مبتلا به «فتنه و آشوب»، «غفلت از خصم یهودی» و بالأخره آلوده به «انشقاق و اختلاف» می‌سازد، تا آنجا که همه دارایی فرهنگی و مادّی ملّت مسلمان به تاراج می‌رود. این سه موضوع که به آنها اشاره شد، مأموریت پوشیده جریان «مسلمانان صهیونیست» در همین سال‌هایی است که ما در آن به سر می‌بریم. متأسفانه، پوشیدگی عمل و نظر خصم اصلی ائتلاف صلیب و صهیون؛ یعنی «یهود و نصارا» در پس عمل مسلمانان صهیونیست و پوشیده ماندن اغراض این منافقان در پس عبارات زیبا و فریبنده حق‌نما، امکان تشخیص اراده اصلی آمر و مأمور را برای برخی از خواص هم سخت می‌کند تا چه رسد به عوام و عموم مردم. از همین‌روست که به جوانان عزیز مطالعه دقیق مثلث شوم «روشنفکری لیبرال، بهائیّت و وهابیّت» را توصیه می‌کنم.
چه حیف که طیّ سی سال اخیر، هیچ اقدامی جدّی در دستگاه فرهنگی رسمی‌کشور برای شناخت غرب و یهود صورت نپذیرفته است. این در حالی است که طیّ دوریست ـ سیصد سال اخیر، عموم مراکز دانشگاهی و علمی غربی رشته‌های شرق‌شناسی و اسلام‌شناسی دایر کرده و مأموران خود را در هیئت استاد و محقّق و مستشرق جاده ‌صاف کن مردان سیاسی و حتّی نظامی‌به جان کشورهای شرقی و اسلامی انداخته‌اند. یکی از بازوها و اضلاع این مثلث شوم؛ یعنی «روشنفکری لیبرال و سکولار» طیّ دویست سال اخیر؛ یعنی بعد از آشنایی ایران عصر قاجار با غرب بر مقدورات و مقدّرات فرهنگی، سیاسی و حتّی هنری جهان اسلام، سایه افکنده است. فراماسونری که بارزترین مصداق روشنفکری لیبرال یهودی زده است، هیچ گاه مجال شناخت جدّی غرب و یهودیّت صهیونیستی را نداده و به عکس، این جریان همیشه در عین زاد و ولد مزاحم و مانع شناسایی غرب بوده است.
طیّ دویست سال اخیر، بخش بزرگی از تلاش و سرمایه ائتلاف صلیب و صهیون، مصروف تربیت و تقویت جریان مسلمانان صهیونیست در جوامع مسلمانان شده است….
آنها به موقع و دقیق دریافتند که تنها از این طریق و تسرّی این جریان است که می‌توان غفلت، فتنه و انشقاق را در جوامع مسلمانان حاکم ساخت و نظرها و انگشت‌ اتّهام را که متوجّه خصم اصلی است، به سوی دیگر برگرداند.
طیّ یکی دو هفته اخیر در شهر «کلیولند ایالت اوهایو» در «ایالات متحده آمریکا» کنفرانسی به میزبانی «پژوهشگران حامی صلح در خاورمیانه» و حمایت «جامعه یهودیان کلیولند» و «مرکز مطالعات یهود در دانشگاه کیس وسترن» برگزار شد. موضوع کنفرانس: «جمهوری اسلامی ایران، تحلیل چند وجهی از حکومت دینی، ملّی‌گرایی و نمایش قدرت این کشور» بود که در آن، جمعی از بهایی‌ها، پژوهشگران و روزنامه‌نگاران روشنفکر لیبرال ایرانی به ایراد سخنرانی پرداختند. گویا جای برادر سومی آنها؛ یعنی وهّابیون خالی بوده است. نکته جالب توجّه و البتّه از نظر من محوری این کنفرانس: تضعیف «شیعیان، ‌ شیعه‌گری و جنگ مقدّس» بوده و تلاش برای «یهود‌نوازی» و کاهش موضع‌گیری جدّی مسلمانان علیه یهودیّت صهیونیستی؛ امر مهمّی که انجام آن در میان امّت اسلامی تنها از مسلمانان صهیونیست بر می‌آید، هم آنان که نمایندگانشان در کنفرانس حاضر بودند. در همین ایّام، شریک سومی‌یعنی وهابیّون سلفی با همه امکانات اقتصادی و نظامی عربستان سعودی و اردن و یمن در حال تاخت و تاز بر مواضع شیعیان زیدی یمن و بمباران آنها با استفاده از بمب‌های فسفری بودند.
بد نیست اطّلاعات بیشتری از این کنفرانس ضدّ شیعی و ضدّ ایرانی صهیونیست‌ها و برگزار کنندگانش داشته باشید:
SPME نام اختصاری گروه پژوهشگران حامی صلح در خاورمیانه است که مرکزش در پنسیلوانیای آمریکاست. برخی از مدیران اجرایی این گروه عبارتند از:
۱. آقای دانیل پایپس، سرسخت‌ترین صهیونیست ضدّ اسلام و از نویسندگان فعّال کانال تلویزیونی فاکس نیوز؛
۲. آقای پیتر هاس، خاخام یهودی؛
۳. ایگال لوین، از دانشگاه اسرائیل؛
۴. جرالد استین برگ، از دانشگاه اسرائیل؛
۵. ایلانا روزانسکی، خاخام یهودی دانشگاه سالم در آمریکا؛
و جمعی دیگر.
گروه SPME برگزار کننده کنفرانس ضدّ شیعی و ضدّ ایرانی «کلیولند اوهایو»، هدف خودش را صلح خاورمیانه و تلاش برای دستیابی به این صلح اعلام می‌کند و در بیانیه‌اش می‌نویسد:‌
«هدف ما صلح در خاورمیانه‌ای است که در آن اسرائیل به عنوان کشوری یهودی با مرزهای امن قرارداد و همسایگانش در فضای صلح آمیز زندگی می‌کنند. ما به عنوان پژوهشگران، خود را وقف انجام تحقیقات، آموزش و خدمت، برای رسیدن به این صلح عادلانه کرد‌ه‌ایم. ما شاهدیم که دروس و تحقیقات دانشگاهی با سوگیری، اسرائیل را عامل تهاجمات خاورمیانه می‌دانند و چنین چیزی خلاف سنن آکادمیک و تحقیقات پژوهشگرانه است. این دید، بحث درباره‌ خاورمیانه را مسموم می‌کند؛ نفرت علیه اسرائیل را افزایش می‌دهد؛ تفکّرات ضدّ یهودی را گسترش می‌دهد؛ تهاجمات ضدّ اسرائیلی را بالا می‌برد و باعث افزایش حملات تروریستی علیه اسرائیل می‌شود.
وظیفه ما روشن کردن موضوع، افزایش اطّلاعات و تشویق دانشگاه‌ها به استفاده از این مهارت دانشگاهی در کلاس‌ها و نشریات دانشگاهی است تاجواب مؤثّری به انحراف ضدّ صهیونیستی و ضدّ یهودی بدهیم.
هر شنونده فهیمی می‌تواند مقاصد اصلی این گروه را دریابد و سوگیری ویژه آنها را به نفع رژیم صهیونیستی بفهمد.
این گروه تاکنون در ۳۵۰۰ دانشگاه برای هزاران دانشجو، استاد، معلم و کتابدار (قریب ۲۸۰۰۰ نفر) برنامه فرهنگی شست‌وشوی مغزی برگزار کرد‌ه‌اند.
اینان در هر دانشگاهی که علیه صهیونیسم و اسرائیل برنامه‌ای اجرا شود و قصد منزوی کردن این رژیم اشغالگر را داشته باشد، حاضر می‌شوند. اساتیدی را می‌فرستند و جلو رأی‌گیری‌ها علیه اسرائیل را می‌گیرند.
میدان اصلی عمل این گروه، دانشگاه‌ها و مجامع روشنفکر دانشگاهی است. در کنفرانس اخیر، یکی از اعضای مجلس اسرائیل افی اتیام نماینده آمریکا در مورد غنی‌سازی هسته‌ای (سفیر جکی وال کت)؛ آقای بری رابین از مرکز گلوریای اسرائیل و خاخام اریک لانکین از صندوق ملّی یهود.
در این کنفرانس، «لوبالچر» مسئول امور دانشگاهی در کنسول‌گری رژیم صهیونیستی در «فیلادلفیا» و در کنار آنها چند نفر از روزنامه‌نگاران و پژوهشگران فراری و لیبرال روشنفکر ایرانی و چنان‌که عرض کردم یکی از مدیران این گروه ضدّ شیعی و ضدّ ایرانی متمایل به یهودیّت صهیونیستی آقای «دانیل پایپس» است. او سردبیر مجله ‌خاورمیانه، از مقامات ارشد وزارت خارجه و شورای روابط خارجی ایالات متّحده آمریکاست که همواره از رواج اسلام با عنوان «فاشیسم اسلامی» یاد می‌کند. این یهودی افراط‌گر، اخیراً گزارش جالبی را منتشر کرده که برای ما قابل توجّه است. محتوای این گزارش نشان می‌دهد که چرا یهودیّت صهیونیستی به تکاپو افتاده و لشکر مسیحیان و یهودیان صهیونیست دانشگاهی را به راه‌انداخته و سعی در ترویج بیش از پیش جریان مسلمانان صهیونیست دارد. در گزارش پایپس آمده است که نفوذ یهودیان در اروپا رو به کاهش گذاشته و در مقابل در این قاره سبز جمعیت مسلمانان روی به افزایش دارند.
این گزارش را مرکز برنامه‌ریزی سیاسی ملّت یهود در سال ۲۰۰۷ منتشر ساخت که در آن اعلام شده است:‌ تعداد یهودیان هر ساله رو به نزول است و به دلیل مهاجرت، پیری و ترس تا چند سال آینده در اروپا توده‌های یهودی نخواهیم داشت. این توده‌ها در برابر موج قویّ مهاجرت مسلمانان به اروپا رو به تضعیف نهاده است.
اضافه می‌کنم در گزارش «دانیل پایپس» از زوال یهودیان در اروپا خبر داده شده است. در آنجا اعلام شده که در سال ۲۰۰۱ تعداد یهودیان اروپا ۶/۱ میلیون نفر بوده که در سال ۲۰۲۰ به یک میلیون و سی هزار نفر خواهد رسید. همچنین اعلام شده که تعداد کلّ یهودیان جهان در سال ۲۰۰۷، ۰۰۰/۱۵۵/۱۳  نفر بوده که با سال ۲۰۲۰ به، ۰۰۰/۵۸۱/۵ نفر می‌رسد.
در این گزارش آمده است که بیشترین تعداد یهودیان؛ یعنی ۰۰۰/۳۹۳/۵ نفر در فلسطین اشغالی زندگی می‌کنند و امروزه، آشفتگی اقتصادی اروپا باعث شده تا جمع کثیری از یهودیان برای تأمین معاش به ادارات تأمین اجتماعی سوئیس مراجعه کنند.
پایپس سه عامل را عامل و باعث حرکت اروپا به سوی اسلام خوانده است: عقیده، جغرافیای جمعیتی و احساس تاریخی. او می‌گوید:‌ آینده قاره اروپا به سه سناریو بستگی دارد: قبول حکومت اسلامی، اخراج مسلمانان و تکامل همخوان؛ امّا اضافه می‌کند که تحلیل‌گران پیش‌بینی می‌کنند که سناریوی حکومت اسلامی اروپا، نزدیک‌ترین احتمال وقوع در اروپا را داراست.
پژوهشگران لندن معتقدند تعداد مسلمانانی که در روز جمعه به مسجد می‌روند، بیشتر از مسیحیانی است که روزهای یکشنبه به کلیسا می‌روند؛ این در حالی است که مسیحیان لندن ۷ برابر بیشتر از تعداد مسلمانانند.
رئیس گروه پژوهشگران حامی صلح در خاورمیانه که روشنفکران لیبرال ایرانی نیز زیر چتر و سایه‌اش به ایراد سخنرانی می‌پردازند، می‌نویسد:‌ «سناریوی دوم یعنی اخراج مسلمانان از اروپا بهترین گزینه‌ است» و حتّی می‌نویسد: «بسیاری از نویسندگان آمریکایی معتقدند که اروپا بهترین مکان برای کشتار دسته جمعی و پاکسازی نژادی است» (بخوانید هولوکاست مسلمانان) با این حال، تمامی اخبار و گزارش‌ها حکایت از افول و خاموشی فانوس عمر استکبار و یهودیّت صهیونیستی دارد. آنها به این موضوع به خوبی آگاهند.
نکته جالب توجّه آنکه، در همین گزارش‌ آقای پایپس، درباره‌ اصلاح وضع معیشتی یهودیان پیشنهادهایی شده است و از جمله آنها، صدور اجازه الحاق فرزندان خانواده‌‌های مختلط که پدر یا مادر آنها غیر یهودی است به هسته مرکزی جامعه یهودی است. چنان که می‌دانید یهودیان، تنها کسانی را یهودی اصیل می‌شناسند که از مادر یهودی زاده شده باشند.
بی‌گمان تلاش‌هایی از این دست و ازجمله تقویت‌ مثلث شوم مسلمانان صهیونیست و رویارو ساختن آنها با مسلمانان و شیعیان که خورشید بختشان در آسمان عالم در حال طلوع است، بی‌نتیجه است. امّا چنان‌که ذکر آن رفت، جامعه اسلامی، از فتنه‌گری‌ها و اختلاف افکنی‌های آنان در امان نیست؛ زیرا حرکت منافقانه آنها در صورت فریبنده اصلاح‌گری و دلسوزانه ظاهر می‌شود و برخی از جوانان خام و بی‌تجربه را به دنبال خویش به میدان می‌کشد. افشای ماهیّت اصلی مثلث شوم «بهایئت، وهابیّت و روشنفکری لیبرال» و هم‌سویی عملی و نظری آنها با ائتلاف «صلیب و صهیون» می‌تواند جامعه اسلامی ما را از تبعات عمل آنها مصونیت دهد. ان‌شاءالله
«الیس الصّبح بقریب»

ماهنامه موعود شماره ۱۰۶

همچنین ببینید

استاد اسماعیل شفیعی سروستانی

پرسش ذاتی وجود آدمیست؛

پرسش ذاتی وجود آدمیست؛ وآدمی پرسشگری است که همواره از منشا هستی و نسبت میان …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *