یکی از مسائلی که تمامی انسانها با آن دست به گریبان اند و پیوسته با آن مواجه میباشند، مسئله رنج و سختی حاصل از مشکلات زندگی است که به تصریح آیه شریفه «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی کَبَدٍ» خلقت انسان با آن عجین شده است و هیچ روزی
یکی از مسائلی که تمامی انسانها با آن دست به گریبان اند و پیوسته با آن مواجه میباشند، مسئله رنج و سختی حاصل از مشکلات زندگی است که به تصریح آیه شریفه «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی کَبَدٍ» (۱) خلقت انسان با آن عجین شده است و هیچ روزی بر آدمی نمیگذرد، مگر آنکه قبل و یا بعد از آن با ابتلائات و امتحاناتی رو به رو گردیده است؛ چرا که اساساً بنای این نشئه بر رنج و مشقت است و آدمی در این دنیا بدون بلا نمی تواند باشد و به فرموده امیر المؤمنین علیه السلام: «[الدُّنْیا] دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَهٌ؛ (۲) دنیا سرایی است که با بلا و سختی پیچیده شده است.» و کسی را یارای گریز از آن نیست. بنابراین، گرفتاریها و مشکلات زندگی اموری هستند اجتناب ناپذیر که باید با آن رو به رو شد؛ اما باید خردمندانه با آنها برخورد کرد. از این رو، پیشوایان دین که برترین اسوه های زندگانی به شمار می روند، راهکارهایی را برای کنترل و مدیریت شرائط سخت و دشوار زندگی به ما آموختهاند.
مهم ترین راهبردی که دین برای مقابله با سختیها و فشارهای زندگی معرفی کرده، «صبر» است که در میان متون دینی (قرآن و روایات) از جایگاه والایی برخوردار میباشد؛ لکن برای دست یافتن به این راهبرد و عَمَلی کردن آن، نیازمند مهارتها و راهکارهایی هستیم که اهل بیت علیهم السلام این روشها را نیز به ما آموختهاند و سیره آنان در بردارنده مهارتها و روشهای مقابله با فشارهای روانی است.
یکی از این راهکارها، کمک گرفتن و استعانت جستن از منابع عظیم تقویت روح و روان است؛ چرا که یکی از اثراتی که شرائط سخت و موقعیتهای ناخوشایند در انسان میگذارد، کاهش توان تحمل انسان است که نتیجه آن عدم صبوری شخص در برابر سختیهاست. از این رو، چنین فردی نیازمند قدرتی است که ناتوانی او را جبران کند و توان بردباری وی را تقویت نماید. از جمله این عوامل، صبر و نماز میباشد که قرآن کریم نیز به صراحت از این دو به عنوان دو منبع مهم استعانت یاد کرده است: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرینَ»؛ (۳) «ای افرادی که ایمان آورده اید! از صبر و نماز کمک بگیرید! [زیرا خداوند با صابران است.»
اما یکی دیگر از این عوامل تقویت توان روحی، «دعام میباشد.
تعریف دعا
دعا در لغت به معنای خواندن و صدا زدن میباشد. «دَعَوتُ فلاناً»، یعنی او را صدا زدم. و در اصطلاح، طلب کردن فرد پایین و پست از فرد بالا و برتر با حالت خضوع را گویند. (۴) و در فرهنگ اصطلاحات (نفایس الفنون) نیز چنین تعریف شده است: «دعا، طلب حاجت است از حضرت باری تعالی به تضرع و اخلاص.» (۵)
همان گونه که بیان شد، دعا و نیایش یکی از بزرگ ترین عواملی است که در شرائط سخت و دشوار زندگی، توان روحی انسان را افزایش می دهد و او را برای بردباری و مقابله با فشارهای روانی آماده می سازد؛ لکن برای رسیدن به این باور و درک میزان کارکرد این عواملِ توانمندی، لازم است که ابتدا با جایگاه آن آشنا شویم. برای این منظور، این مقوله را از سه منظر قرآن، روایات و سیره پیشوایان معصوم علیهم السلام مورد بررسی قرار می دهیم.
دعا در قرآن
برخی از آیاتی که مرتبط با موضوع مورد بحث میباشند، از این قرارند:
الف. «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیسْتَجیبُوا لی وَ لْیؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یرْشُدُونَ»؛ (۶) «هر گاه بندگانم از تو درباره من سؤال کردند، [بگو] من نزدیکم، دعای دعا کننده را به هنگامیکه مرا می خواند، پاسخ میگویم. پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا هدایت یابند [و به مقصود برسند].»
در روایتی در ذیل این آیه شریفه آمده است: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی… کَانَ إِذَا بَعَثَ نَبِیاً قَالَ لَهُ إِذَا أَحْزَنَکَ أَمْرٌ تَکْرَهُهُ فَادْعُنِی أَسْتَجِبْ لَکَ وَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی أَعْطَی أُمَّتِی ذَلِکَ حَیثُ یقُولُ أُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ؛ (۷) خدای تبارک و تعالی… هر گاه پیامبری را می فرستاد، به او می فرمود: هر گاه امر ناخوشایندی تو را اندوهگین ساخت، مرا بخوان! پا سخت را می دهم. و خداوند متعال این موهبت را به امت من نیز داد که فرمود: بخوانید مرا تا شما را اجابت کنم.»
بنا بر آنچه در این کلام نورانی به خوبی بیان شده است، زمان پیشامد امور ناخوشایند، از جمله مواقعی است که دعا در آن نقشی اساسی دارد؛ زیرا این دعاست که می تواند در آن شرائط ناگوار به انسان آرامش دهد و به او نیروی مقاومت و صبر در برابر ناملایمات ببخشد.
و از کلام حضرت استفاده میشود که فضیلت دعا در گذشته مخصوص پیامبران بوده است؛ اما خداوند متعال از روی فضل و کرم خود آن را به امت پیامبر خاتم صلی الله علیه وآله نیز عنایت فرموده؛ چنان که در روایت دیگری از رسول اکرم صلی الله علیه وآله به این نکته اشاره شده است که فرمود: «از آنچه خداوند به امّت من عنایت فرمود و آنها را بدان سبب بر امّتهای دیگر برتری داد، این است که به آنها سه خصلت بخشید که فقط به پیامبران عطا فرموده بود:
۱. خداوند هر گاه پیامبری را بر می انگیخت، می فرمود: «در دینت بکوش و حَرَجی بر تو نیست.» و این را به امّت من داده است که می فرماید: «در دین بر شما حرجی نگذاشت.»
۲. هر زمان پیامبری را بر می انگیخت، می فرمود: «هر گاه چیزی که آن را نمی پسندی تو را غمگین کرد، مرا بخوان تا برای تو اجابت کنم.» و این را به امّت من داده که می فرماید: «مرا بخوانید تا برای شما اجابت کنم.»
۳. و هر گاه پیامبری را بر می انگیخت، او را گواه قوم خود قرار می داد و خداوند امّت مرا گواهان مردم قرار داد که می فرماید: «تا پیامبر گواه شما باشد و شما گواهان مردم.» (۸)
اما برخی از نکات دیگری که در آیه شریفه فوق وجود دارد، از این قرار است:
اول: خداوند متعال در پاسخ نفرمود: بگو من نزدیکم (به مناسبت اینکه اول آیه خطاب به پیامبرصلی الله علیه وآله است)، بلکه جهت تسریع در پاسخ بندگان کلمه بگو را حذف کرده، مستقیماً فرمود: «من نزدیکم.»
دوم: پروردگار سبحان خودش مستقیماً پاسخ داد و این نشانه منزلت و شرف دعا نزد ذات اقدس اوست.
سوم: بنا بر ظاهر، کلام وحی میبایست چنین باشد که دعا کنید تا اجابت نمایم؛ در حالی که خداوند متعال اجابت را بر دعا کردن مقدم داشته است: «أُجیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ»؛ «اجابت میکنم دعای دعا کننده را.» و این اشاره به حتمیبودن اجابت است.
چهارم: پروردگار متعال در این آیه با جمله «فَلْیسْتَجیبُوا لی»؛ «پس باید مرا اجابت کنند.» به دعا کردن بندگان امر کرده است.
پنجم: با ذکر جمله «لَعَلَّهُمْ یرْشُدُونَ»؛ «باشد که آنان هدایت یابند.» گویا به بندگان خود چنین بشارت می دهد که دعایتان اجابت شد؛ چون «رشاد» به راه هدایتی گویند که به مطلوب و مقصود می رسد.
ب. آیه دیگری که می توان از آن در موضوع مورد بحث استفاده کرد، آیه ذیل میباشد:
«ما یفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَهٍ فَلا مُمْسِکَ لَها»؛ (۹) «رحمتی را که خدا بر مردم بگشاید، کسی نتواند که بازش دارد.»
بنابر روایتی که از امام صادق علیه السلام نقل شده است، مراد از رحمت در این آیه «دعا» میباشد. (۱۰) به خوبی معلوم است که وجه ارتباط دعا و رحمت چیست؛ زیرا در آن زمان که انسان در کوران فشار و تنگنای مشکلات قرار میگیرد و هیچ یک از اسباب دنیا نمی تواند او را از آن شرائط سخت نجات دهد، تنها این دعا و ارتباط با خداست که همچون نسیمی روح نواز غبار اندوه را از چهره جان او می زداید و به او آرامش خاطر میبخشد.
ج. همچنین اگر در برخی از دعاهایی که قرآن کریم از لسان انبیا نقل کرده است، دقت کنیم، متوجه میشویم که اصل استعانت از دعا در میان آنان نیز جاری بوده است و هر گاه که رسولان الهی دچار ضعف و کاهش توان روحی میشدند، به وسیله دعا و اتصال به ملکوت در صدد جبران توان روحی خود بودهاند. خواه این ضعف و شکست ناشی از ناراحتیهایی بوده که از اهل دنیا به آنها رسیده بود، همانند دعای حضرت ایوب، نوح و موسی علیهم السلام و خواه به خاطر اندوههای معنوی بوده که بر اثر ترک اولی ایجاد شده بود، مانند دعای حضرت آدم و یونس علیهما السلام. نمونه هایی از این دعاها عبارت است از:
– دعای حضرت ایوب علیه السلام: «وَ أَیوبَ إِذْ نادی رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِی الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَکَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ آتَیناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَهً مِنْ عِنْدِنا وَ ذِکْری لِلْعابِدینَ»؛ (۱۱)
«و ایوب را [به یاد آور] آن زمان که پروردگارش را خواند [و عرضه داشت] : بد حالی و مشکلات به من روی آورده و تو مهربان ترین مهربانانی! ما دعای او را مستجاب کردیم و ناراحتیهایی را که داشت، برطرف ساختیم و خاندانش را به او باز گرداندیم و همانندشان را بر آنها افزودیم تا رحمتی از سوی ما و تذکّری برای عبادت کنندگان باشد.»
– دعای حضرت نوح علیه السلام: «وَ نُوحاً إِذْ نادی مِنْ قَبْلُ فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَنَجَّیناهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظیمِ»؛ (۱۲)
«و نوح را [به یاد آور] هنگامیکه پیش از آن [زمان پروردگار خود را] خواند! ما دعای او را مستجاب کردیم و او و خاندانش را از اندوه بزرگ نجات دادیم.»
– دعای حضرت موسی علیه السلام: «رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَی مِنْ خَیرٍ فَقیرٌ»؛ (۱۳) «پروردگارا! هر خیر و نیکی که بر من فرستی، به آن نیازمندم.»
– دعای حضرت آدم و حوا علیهم السلام پس از تخلف از فرمان الهی: «قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرینَ»؛ (۱۴) «گفتند: پروردگارا! ما به خویشتن ستم کردیم و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی، از زیانکاران خواهیم بود.»
– دعای حضرت یونس علیه السلام: «فَنادی فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ * فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ»؛ (۱۵) «پس در آن ظلمتها [ی متراکم] صدا زد: [خداوندا!] جز تو معبودی نیست. منزّهی تو! من از ستمکاران بودم. پس ما دعای او را به اجابت رساندیم و از آن اندوه نجاتش بخشیدیم و این گونه مؤمنان را نجات می دهیم.»
نکته قابل توجهی که در آیه آخر وجود دارد، این است که خداوند متعال با عبارت «وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ» در واقع، یک اصل کاربردی را که برای تمامی مؤمنین قابل اجرا میباشد، مطرح کرده است و آن اینکه هر آن کس که دچار غم و اندوه گردد، اگر خدا را به یاد آورد و او را بخواند، خداوند او را از آن غم نجات میبخشد.
بنابراین، با مطالعه این آیات به خوبی در مییابیم که انبیا و رسولان الهی نیز هنگامیکه در شرائط سخت و ناگوار قرا میگرفتند، از دعا و مناجات با خدا برای جبران ضعف توان خود کمک میگرفتند و اساساً از این طریق، یعنی ارتباط با منبع عظیم وحی بوده است که می توانستند وظیفه سنگین رسالت را به انجام رسانند.
دعا در روایات
همان طور که بیان گردید، یکی از مهم ترین تأثیرات دعا که در هنگام بروز حوادث ناگوار برای شخص دعا کننده حاصل میگردد، افزایش توان روحی و جبران ضعف روانی است و این واقعیتی است که در کلمات معصومین علیهم السلام نیز بدان اشاره شده و روایات بسیاری بر آن دلالت میکند که به عنوان نمونه، به برخی از آنها اشاره میکنیم:
الف. یکی از تعبیراتی که در روایات مربوط به دعا به کار رفته است و بر این مهم دلالت میکند، تعبیر «سلاح» میباشد:
۱. رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: «أَ لَا أَدُلُّکُمْ عَلَی سِلَاحٍ ینْجیکُمْ مِنْ أَعْدائِکُمْ وَ یدِرُّ أَرْزَاقَکُمْ قَالُوا بَلَی یا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ تَدْعُونَ رَبَّکُمْ بِاللَّیلِ وَ النَّهَارِ فَإِنَّ سِلَاحَ الْمُؤْمِنِ الدُّعَاءُ؛ (۱۶)
آیا سلاحی را به شما نشان دهم که از دشمنان نجاتتان می دهد و روزیتان را زیاد میکند؟ عرض کردند: آری، ای رسول خدا! فرمود: شب و روز پروردگارتان را بخوانید؛ زیرا که سلاح مؤمن دعاست.»
۲. امام صادق علیه السلام فرمود: «إِنَّ الدُّعَاءَ أَنْفَذُ مِنْ سِلَاحِ الْحَدِیدِ؛ (۱۷) همانا دعا از سلاحِ تیز کارگرتر است.»
۳. و امام علی علیه السلام فرمود: «الدُّعَاءُ تُرْسُ الْمُؤْمِنِ؛ (۱۸) دعا سپر مؤمن است.»
به خوبی معلوم است که کاربرد سلاح، مقابله با خطرات و دفاع در برابر حملات میباشد و کسی که در موقعیت خطرناکی قرار گرفته است، با داشتن اسلحه احساس ایمنی بیشتری میکند و نسبت به حفظ جان و مال و عرض خود اطمینان خاطر فزون تری خواهد داشت. همین طور کسی که به خاطر پیامدهای ناگوار زندگی در یک شرائط سخت و دشوار روحی قرار گرفته است، با داشتن اسلحه دعا و کمک گرفتن از امدادهای غیبی، اعتماد به نفس پیدا میکند و در جهت مدیریت و کنترل موقعیت پیش آمده، ثبات و ایستادگی بیشتری از خود نشان می دهد و در واقع، دعا ابزاری است که او را از شکست و ناکامی در مقابل مشکلات حفظ میکند.
ب. موضوع دیگری که در روایات مربوط به دعا بر آن تأکید شده است، مسئله «ایمنی از بلایا» میباشد:
۱. حضرت علی علیه السلام فرمود: «اِنَّ لِلَّهِ سُبْحَانَهُ سَطَواتٍ وَ نَقَمَاتٍ فَاِذَا نَزَلَتْ بِکُمْ فَادْفَعُوهَا بِالدُّعَاءِ فَاِنَّهُ لَا یدْفَعُ الْبَلَاءَ اِلَّا الدُّعَاءُ؛ (۱۹) همانا خدای سبحان را خشمها و کیفرهایی است. پس هر گاه بر شما فرود آمدند، آنها را با دعا دور سازید؛ زیرا که بلا را چیزی جز دعا دور نمیکند.»
۲. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: «إِدْفَعُوا أَبْوَابَ الْبَلَاءِ بِالدُّعَاءِ؛ (۲۰) درهای بلا را با دعا ببندید!»
۳. همچنین آن حضرت فرمود: «لَا یرُدُّ الْقَضَاءَ إِلَّا الدُّعَاءُ؛ (۲۱) قضاء (خواسته حتمی خدا) را چیزی جز دعا بر نمیگرداند.»
به خوبی آشکار است که آدمی در این دنیا پیوسته با انواع بلاها و مصیبتها مواجه میباشد؛ چه بلاهای مادی و طبیعی و چه بلاهای معنوی که معاصی و گناهان باشد. از سوی دیگر، انسان نیز موجودی است ضعیف و ناتوان که قدرت تحمل و کنترل انبوه غم و فشارهای سخت را ندارد؛ لذا نیازمند قدرتی است که او را در این موقعیتهای ناگوار یاری رساند و این قدرت و نیروی معنوی چیزی جز دعا نیست که حتی توان دفع کردن سخت ترین و حتمی ترین بلاها را نیز دارد و این تعبیرات به کار رفته در لسان روایات در حقیقت اشاره ای است به نقش مؤثر و کاربردی دعا در زندگی انسان.
دعا در سیره پیشوایان علیهم السلام
مسئله دعا و نیایش یکی از مهم ترین مسائلی است که در مکتب تشیع جایگاه خاصی داشته است و اهل بیت عصمت و طهارت نیز پیوسته آن را در سیره عَمَلی خود تبلیغ و ترویج نمودهاند. گواه و شاهد بر این امر، ادعیه بسیاری است که از جانب ائمه معصومین علیهم السلام وارد شده است؛ دعاهایی چون: دعای کمیل، مناجات شعبانیه، دعا عرفه، ابو حمزه ثمالی، صحیفه سجادیه و دیگر ادعیه مأثوره.
الف. یکی از مواقعی که اهل بیت علیهم السلام به دعا و استمداد از قدرت لا یزال الهی روی می آوردند، هنگام خطرات و پیشامدهای ناگوار و سخت بوده است که «میدانهای نبرد و مبارزه» از جمله این مواقع است:
۱. در ماجرای جنگ بدر – که نخستین و سخت ترین جنگ بزرگ مسلمانان با مشرکان بود – ابن عباس چنین نقل میکند: شبی که در روز آن جنگ بدر رخ داد، پیامبرصلی الله علیه وآله به همراه مسلمین به مناجات و راز و نیاز به درگاه الهی پرداختند. (۲۲) رسول خداصلی الله علیه وآله رو به قبله ایستاده و دستهایش را به سوی آسمان بلند کرده بود و همچنان به نیایش و استغاثه ادامه می داد تا آنجا که عبا از دوشش به زمین افتاد. ایشان در دعایش عرض میکرد: «خدایا! وعده ای را که به من داده ای، تحقق بخش! پروردگارا! اگر این گروه مؤمنان نابود شوند، پرستش تو از زمین برچیده خواهد شد.» (۲۳)
۲. درباره جنگ احد نیز از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمودند: زمانی که مردم در روز جنگ احد پیامبرصلی الله علیه وآله را رها کردند و از اطراف ایشان متفرق شدند، رسول خداصلی الله علیه وآله دست به دعا برداشته، عرض کردند: «اَللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ وَ إِلَیکَ الْمُشْتَکَی وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ…؛ (۲۴) بارخدایا! سپاس مخصوص توست. به سوی تو شکوه می آورم و از تو یاری می جویم.»
۳. همچنین امام علی علیه السلام در مواقع حساسِ میدانهای جنگ، به وسیله دعا کردن از خداوند استمداد می جستند؛ از جمله در «یوم الهریر» که سخت ترین روز نبرد صفین بود و جنگ بر دوستان امیر المؤمنین علیه السلام شدّت گرفته بود، دعای «کَرْب» را قرائت کردند و آن دعایی است که اگر شخص گرفتار و غمگین بخواند، خداوند او را از آن غم نجات میبخشد: «دَعَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام یوْمَ الْهَرِیرِ حِینَ اشْتَدَّ عَلَی أَوْلِیائِهِ الْأَمْرُ دُعَاءَ الْکَرْبِ مَنْ دَعَا بِهِ وَ هُوَ فِی أَمْرٍ قَدْ کَرَبَهُ وَ غَمَّهُ نَجَّاهُ اللَّهُ مِنْهُ.» (۲۵)
۴. نمونه بارز دیگر این أمر، حضرت سید الشهداءعلیه السلام میباشد؛ همان وجود نازنینی که وقتی در کربلا و در سخت ترین شرائط قرار گرفت، تنها پروردگار خود را خواند و از او یاری خواست.
– از جمله وقتی در عصر تاسوعا، سپاهیان «عُمر سعد» قصد آغاز حمله را داشتند، امام علیه السلام خطاب به برادر خود، حضرت ابو الفضل علیه السلام فرمود: «إِرْجِعْ إِلَیهِمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تُؤَخِّرَهُمْ إِلَی غَدٍ وَ تَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشِیهَ نُصَلِّی لِرَبِّنَا اللَّیلَهَ وَ نَدْعُوهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ فَهُوَ یعْلَمُ أَنِّی أُحِبُّ الصَّلَاهَ لَهُ وَ تِلَاوَهَ کِتَابِهِ وَ کَثْرَهَ الدُّعَاءِ وَ الاِْسْتِغْفَارِ؛ (۲۶) به سوی آنان باز گرد و اگر توانستی، امشب را مهلت بگیر و جنگ را به فردا موکول کن تا ما امشب را به نماز، مناجات و استغفار با پروردگارمان بپردازیم؛ زیرا خدا می داند که من به نماز برای او و تلاوت قرآن و کثرت دعا و استغفار علاقه دارم.»
– در صبح روز عاشورا آن هنگام که «عمر سعد» مشغول آرایش صفوف لشکر خویش بود، چون چشمان امام علیه السلام به انبوه لشکر دشمن افتاد و سیل عظیم صفوف دشمن را در مقابل خویش دیدند که کمر به قتل وی بستهاند، دستها را به سوی آسمان بلند کرده، این دعا را خواندند:
«اللَّهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِی فِی کُلِّ کَرْبٍ وَ رَجَائِی فِی کُلِّ أَمْرٍ نَزَلَ بِی؛ (۲۷) بار خدایا! تو در هر غم و اندوهی، تکیه گاه و در هر پیشامد ناگواری، مایه امید من هستی.»
– و بنا بر نقل شیخ طوسی در «مصباح المتهجد» و سید بن طاوس در «اقبال»، امام علیه السلام در آخرین دقایق حیات خود چشمان مبارک را باز کرده و به سوی آسمان متوجه گردیده، برای آخرین بار با پروردگار خویش چنین مناجات نمودند: «اللَّهُمَّ مُتَعَالِی الْمَکَانِ عَظِیمَ الْجَبَرُوتِ شَدِیدَ الْمِحَالِ غَنِی عَنِ الْخَلَائِقِ عَرِیضَ الْکِبْرِیاءِ…؛ (۲۸) ای خدایی که مقامت بس بلند، غضبت شدید و نیرویت بالاتر از هر نیرو است! از مخلوقات خویش بی نیاز هستی و در کبریا و عظمت خویش فراگیر.»
ب. همچنین از دیگر مواردی که ائمه علیهم السلام متوجه بارگاه قدس ربوبی شده، به مناجات با خدا می پرداختند، لحظاتی بود که از سوی دشمنان «تهدید به مرگ میشدند» و جان گرامیشان در معرض خطر قرار میگرفت:
۱. از جمله این ادعیه، دعای امام صادق علیه السلام است. آن هنگام که منصور (خلیفه عباسی) حضرت را فرا خوانده بود و قصد کشتن ایشان را داشت: «فَلَمَّا أَدْخَلْتُهُ إِلَیهِ رَأَیتُهُ وَ هُوَ جَالِسٌ عَلَی سَرِیرِهِ وَ فِی یدِهِ عَمُودُ حَدِیدٍ یرِیدُ أَنْ یقْتُلَهُ بِهِ وَ نَظَرْتُ إِلَی جَعْفَرٍعلیه السلام وَ هُوَ یحَرِّکُ شَفَتَیهِ فَلَمْ أَشُکَّ أَنَّهُ قَاتِلُهُ وَ لَمْ أَفْهَمِ الْکَلَامَ الَّذِی کَانَ جَعْفَرٌعلیه السلام یحَرِّکُ بِهِ شَفَتَیهِ بِهِ…؛ (۲۹) [راوی میگوید:] زمانی که امام علیه السلام را نزد منصور بردم، او را دیدم که بر روی تختش نشسته و در دستش عمود آهنینی است که می خواهد با آن امام را به قتل برساند. در این بین، به جعفر [بن محمد] علیهما السلام نگاه کردم و دیدم که دو لبانش حرکت میکند؛ پس شک نکردم که منصور او را میکشد، اما کلام جعفرعلیه السلام را نفهمیدم….»
۲. همچنین در مرتبه دیگری که امام صادق علیه السلام به دربار منصور احضار شده بودند، ولی با سلامت از نزد او بیرون آمدند، در پاسخ کسی که از علت این امر شگفت سؤال کرده بود، فرمودند: «دعای جدم امام حسین علیه السلام را خواندم.» ربیع که راوی این جریان است، میگوید: «به خدا سوگند! هیچ گاه در گرفتاریها این دعا را نخواندم، مگر آنکه مشکلم بر طرف شد.» (۳۰)
۳. و از این قسم است دعای امام کاظم علیه السلام آن هنگام که آن حضرت را در گودال حیوانات درندهانداختند: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ أَنْجَزَ وَعْدَهُ وَ نَصَرَ عَبْدَهُ وَ أَعَزَّ جُنْدَهُ وَ هَزَمَ الْأَحْزَابَ وَحْدَهُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ…؛ (۳۱) به نام خداوند بخشاینده مهربان. خدایی جز او نیست، تنهای تنهاست، وعده اش را تحقق بخشید و بنده اش را یاری کرد، به لشکریانش عزت عطا فرمود، تمام گروهها [ی کفر و شرک] را به تنهایی شکست داد و سپاس مخصوص پروردگار جهانیان است.»
در خاتمه، این نکته را یادآور میشویم که اگر چه دعا در پیشامدهای ناگوار و مواقع نیاز مؤثر بوده و بدان سفارش شده است، لکن این گونه نیست که تنها محدود به چنین موقعیتهای خاص باشد؛ چرا که مسئله دعا و مناجات با پروردگار از امور فطری بشر است که در همه انسانها – از هر دین و آیینی که باشند – به نحوی بروز و ظهور دارد. از این رو، باید بکوشیم که این حالت فطری را که ممکن است در اعماق ضمیر انسان مدفون گشته و تنها در حالات اضطرار و نیاز رخ بنماید، به صورت عنصری فعال در صحنه زندگی خود آشکار سازیم و آن را یکی از ضروریات زندگی معنوی خود به شمار آوریم؛ چنان که در فرهنگ قرآنی ما نیز «دعا» از امور ضروری در حیات ایمانی معرفی شده است که دوری از آن پیامدِ تنزل شخصیت و مهجوریت انسان از رحمت الهی را خواهد داشت: «وَ قَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی اَسْتَجِبْ لَکُمْ اِنَّ الَّذِینَ یسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرینَ»؛ (۳۲) «پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا [دعای] شما را بپذیرم! کسانی که از عبادت من تکبر می ورزند، به زودی با ذلت وارد دوزخ میشوند.»
پی نوشت:
۱) بلد / ۴: «به تحقیق ما انسان را در رنج و سختی آفریدیم.»
۲) نهج البلاغه، خ ۲۲۶.
۳) بقره / ۱۵۳.
۴) عده الداعی، ابن فهد حلی، تحقیق: احمد موحدی قمی، قم، مکتبه الوجدانی، ص ۹.
۵) فرهنگ اصطلاحات و تعریفات (نفایس الفنون)، بهروز ثروتیان، تبریز، انتشارات دانشگاه، چاپ اول، ۱۳۵۲ ش، ص ۱۲۸.
۶) بقره / ۱۸۶.
۷) میزان الحکمه، محمد محمدی ری شهری، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۳۷۷ ش، ج ۴، ص ۱۶۵۴، ح ۵۵۷۴.
۸) بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق، ج ۹۰، ص ۲۹۰.
۹) فاطر / ۲.
۱۰) میزان الحکمه، ج ۴، ص ۱۶۵۴، ح ۵۵۷۵.
۱۱) انبیاء / ۸۳ – ۸۴.
۱۲) همان / ۷۶.
۱۳) قصص / ۲۴.
۱۴) اعراف / ۲۳.
۱۵) انبیاء / ۸۷ – ۸۸.
۱۶) میزان الحکمه، ص ۱۶۴۸، ح ۵۵۳۸.
۱۷) همان، ح ۵۵۴۲.
۱۸) همان، ح ۵۵۴۴.
۱۹) همان، ص ۱۶۵۰، ح ۵۵۵۹.
۲۰) همان، ح ۵۵۶۰.
۲۱) همان، ص ۱۶۴۸، ح ۵۵۴۹.
۲۲) چنان که آیه ۹ سوره انفال نیز به این مطلب اشاره دارد: «إِذْ تَسْتَغیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکَهِ مُرْدِفینَ.»
۲۳) مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسی، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ اول، ۱۴۱۵ ق، ج ۴، ص ۴۳۷، ذیل آیه ۹ سوره انفال.
۲۴) بحارالانوار، ج ۸۸، ص ۲۰۹.
۲۵) همان، ص ۲۳۸.
۲۶) سخنان حسین بن علی از مدینه تا کربلا، محمد صادق نجمی، قم، جامعه مدرسین، حوزه علمیه، ۱۳۷۸ ش، ص ۱۴۱.
۲۷) همان، ص ۱۶۰.
۲۸) همان، ص ۲۶۳.
۲۹) بحارالأنوار، ج ۸۸، ص ۲۸۱.
۳۰) مکارم الاخلاق، فضل بن حسن طبرسی، منشورات شریف رضی، چاپ ششم، ۱۳۹۲ ق، ص ۳۵۰.
۳۱) بحارالانوار، ج ۸۸، ص ۳۲۸.
۳۲) غافر / ۶۰.
منبع : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره۸۶.