محسن قنبریان
آرمانهای رسالت
قرآن کریم ـ محکمترین سندِ مسلمانی ما ـ رسول الله(ص) را «خاتم النبیّین»1 و دارای امکاناتی اختصاصی چون «رحمـ[ً للعالمین»، ۲ «خُلُق عظیم»3 و … همراه با برنامه هایی چون تعلیم، تزکیه، ۴ حکومت: «لتحکم بین الناس»5 معرفی کرده که همه اینها برای اهداف و آرمانهایی بلند و الهی است. از جمله این آرمانها: ۱. حیات طیّبه مسلمین، ۶ ۲. برانگیزاندن مردم به قسط و عدل، ۷ ۳. خلیفه زمین کردن مسلمین۸ و ۴. ظهور تام دین اسلام بر همه ادیان الهی و بشری معرفی میکند.
آیا این آرمانها محقق شده است؟
سؤال اساسی این است که آیا این اهداف و آرمانهای آخرین فرستاده خدا در زمین محقق شده است؟ آرمانهای اخروی مثل عبودیت و یقین و سعادت از این بحث بیروناند. سنخ آرمانهای شمرده شده همه زمینی و این جهانی هستند ولو وجهه آسمانی دارند و مقدمه آن جهانی شدن باشند.
در بین این آرمانها «لنحیینّه حیاهً طیّبـهً؛ زنده شدن به حیاط طیّبه» شاید قابل تدارک در این دنیا در طول دوران گذشتن از رسالت بوده باشد. چون از سویی این آرمان نوعی خصوصیت انفرادی دارد و از سویی دیگر رسول الله با ولایت کلیّه الهیه خود و تصرفات تکوینی خود این منظور را در فرد برآورده میکند. افراد مؤمن به رسالت با عمل به تعالیم رسول الله در عرصه رفتار، اخلاق و عقاید مستوجب دستگیری و رسانده شدن به وسیله رسول الله به آن حیات طیّب در همین زندگانی مادی میشوند.
آیا مسلمین خلفای زمین شدهاند؟ امروز دنیای اسلام در جهان سوم قرار دارد و در گذشته نیز ایشان خلفای زمین نشدهاند. همچنین هیچ وقت دین اسلام بر همه ادیان دیگر ظهور و بروز نیافته است. اسلام در عهد رسول الله(ص) غریب بود و پس از او به زودی هم غریب گشت. همیشه ادیان دیگر هم بودهاند و حتی نحله های بشرساز جولان دادهاند پس مرحله ظهور دین حق هم به لحاظ کمی و هم کیفی (سیطره به لحاظ حجت و تأویل حقایق) هنوز نیامده است. پس آیا رسول الله ـ العیاذ بالله ـ در آرمانهای خود شکست خورده است؟
امر از سه فرض بیرون نیست:
الف) آرمانها محقق شدهاند ولی ما مطلع نیستیم: این فرض خلاف بداهت و حس است و تواتر تاریخ به خلاف آن است.
ب) بداء حاصل شده است و خدا و رسول دیگر این آرمانها را برای مسلمین نمی خواهند.
شاید برای این فرض از بنی اسرائیل بتوان شاهد آورد که فضیلتشان بر عالمیان به خاطر رسالتهای الهیشان بود و تا موسی هم آن آرمانها تعقیب میشد ولی وقتی بهانه گیریها به حداکثر رسید، خدا برای آنها بداء حاصل کرد و به جای آن فضیلت، ذلت و مسکنت را برایشان ضرب کرد (قرار داد). قرآن از این واقعیت پرده بر میدارد.
اما این فرض هم قابل قبول نیست. زیرا به نصّ قرآن، رسول الله، خاتم پیامبران۱۱ و از سوی دیگر تحقق این آرمان در زمین وعده الهی است۱۲ و تخلف از وعده برای خداوند حکیم جایز نیست (به خلاف تخلف از وعید).
اگر این آرمان توسط دین خاتم و متدیّنان به آن انجام نشود قوم و دین دیگری نخواهد بود که چنان کند پس آرمان الهی زمین محقق نشده، از وعده تخلف میگردد.
ج) این آرمانها، آرمان رسالت است نه رسول!
در این فرض تحقق این آرمانها یعنی رسیدن رسالت به غایت خود. پس پرونده رسالت رسول الله(ص) هنوز هم باز است نه بدین معنا که حرف و سخن تازه ای به آن وحی الهی افزوده میشود بلکه بدین معنا که آرمانهای وعده داده شده، آرمانهای شخص رسول الله نبوده بلکه آرمانهای شخصیت او که همان رسالت است میباشد لذا ولو شخص رسول الله در بین ما نباشد رسالت او در بین ما و الان بر دوش مؤمنان به اوست .
درک این نکته عمیق حسّ عظیمی از مسئولیت و تکاپو را در مؤمنان متفطن پدید میآورد و زمینه اصطفا و اجتبای آنها را فراهم میکند، کسانی مثل جمال الدین اسدآبادی، امام خمینی، و …. همه از این درک متولد شدهاند و منشأ اثر شدهاند و براثر احیاگری ملّتها یا امت اسلام را بیدار کردهاند و پویشی را موجب شدهاند.
رسالت مؤمنان برگزیده
اما آیا چیزی که مضمون رسالت رسول معصوم الهی بوده است همین طور یله و رها بدون محافظ و نگهبان به دست قاطبه مؤمنان سپرده شده است؟
وقتی به روایات ذیل آیات فوق رجوع میکنیم میبینیم در ذیل همه آیات مذکور وعده تحقق آنها در آخرالزّمان به دست امام دوازدهم از نسل پیامبر(ص) داده شده است.
با توجه به این، دلیلی مستقل بر ضرورت امامت تدارک میشود و استمرار نبوت را ضروری میکند و آن اینکه وقتی آرمان و هدف رسول هنوز به مقصد نرسیده باشد لابد باید کسی از سنخ رسول باشد تا رسالت را به مقصد و نهایت خود برساند. البته متکلمان ما عنایت لازم را در اینباره نکردهاند و این دلیل جای شرح و بسط بیش از این دارد.
امّا نکته بسیار حائز اهمیت این است که تحقّق این رسالت به دست امام دوازدهم، ناصران و یارانی از سنخ «ربّیون» همراه با انبیای گذشته میخواهد: «وکأیّن من نبیٍّ قاتل معه ربّیّون کثیراً.۱۳اینان همان مؤمنان برگزیدهاند. مؤمنانی که خود را نه فقط مستمع رسول که خود را مبعوث از سوی رسول برای رساندن رسالت به غایت خویش دیدهاند و با خلوص ایمان و جهد سعی خود را به مقام اصطفاء و برگزیدگی برای این مأموریت خطیر رساندهاند. گرچه اسلام هرگز دین نژادی نیست امّا پیشگویی های معصومان، این مؤمنان برگزیده را از جمله در دو جبهه ایرانی بیشتر تمجید کردهاند.۱۴
ابن ماجه در «سنن» خود این روایت مشهور را آورده که: «یخرج قومٌ من مشرق فیوطّئون للمهدی سلطانه» یعنی خروج اقوام شرقی (ایرانی) زمینه ساز حکومت و تمدن مهدوی است.
از این واضحتر حدیث «روح الله» است. بنا به روایت مرحوم مجلسی از امام باقر(ع): روزی از روزها چند نفر از صحابه بر پیامبر وارد شدند. در حالی که از منزل بیرون آمدند، در بین راه آن حضرت(ص) به همراهان خود فرمودند: «در روز قیامت مردمی در طرف راست عرش الهی با صورتها و لباسهایی نورانی بر منابری از نور جای میگیرند». آنگاه هر یک از همراهان و اصحاب از پیامبر جویا شدند اینان کیانند؟ پیامبر(ص) سکوت فرمودند تا اینکه امیرمؤمنان علی(ع) از پیامبر این سؤال را کرد. پیامبر(ص) در پاسخ فرمودند: «قومٌ تحابّوا بروح الله من غیر أنساب و لا أموال و هولاء شیعتک و أنت إمامهم یا علی؛ آنان قومی هستند که به «روح الله» عشق میورزند بدون اینکه به خاطر قوم و خویشی یا مال و منال باشد. آنها شیعیان تو هستند و تو امامشان هستی ای علی.۱۶
جای نگرانی بسیار اینجاست که قوم برگزیده خداوند (ایرانیان) برای آن مأموریت الهی با انواع دسیسهها و تهاجمها از آن وظیفه خطیر غافل شوند و قوم ذلیل و مسکنت خورده خدا (اسراییل) با انواع تبلیغات و وسوسهها خود را قوم برگزیده و مأمور الهی برای پایان تاریخ بشر بداند.
حضرت روح الله در این باره فرمود: «انقلاب ما محدود به ایران نیست انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت ـ ارواحنا فداه ـ است. مسائل اقتصادی و مادی اگر لحظهای مسئولان را از این وظیفه ای که بر عهده دارند منصرف کند خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد. باید دولت اسلام تمام سعی و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنماید و این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی اسلام است منصرف کند.۱۷
ماهنامه موعود شماره ۱۱۰
پینوشتها:
۱. سوره احزاب (۳۳)، آیه ۴۰.
۲. سوره انبیا (۲۱)، آیه ۱۰۷.
۳. سوره قلم (۶۸)، آیه ۴.
۴. سوره جمعه (۶۲)، آیه ۱۰۷.
۵. سوره جمعه (۶۲)، آیه ۲.
۶. سوره نساء (۴)، آیه ۱۰۵.
۷. سوره حدید (۵۷)، آیه ۲۵.
۸. سوره نمل (۲۷)، آیه ۶۲.
۹. سوره صف (۶۱)، آیه9.
۱۰. سوره بقره (۲)، آیه ۶۱.
۱۱. سوره احزاب (۳۳)، آیه ۴۰.
۱۲. سوره نور (۲۴)، آیه ۵۵.
۱۳. سوره نور (۲۴)، آیه ۵۵.
۱۴. ر.ک: کورانی، علی، عصر ظهور.
۱۵. بحار الانوار، ج ۵۷، ص ۲۱۶، ج ۳۷
۱۶. بحار الانوار، ج۶۵، ص ۱۳۹.
۱۷. صحیفه نور، ج ۲۱، ص ۱۰۸.