اسرار نهفته در ولایتعهدی : شهادت امام رضا علیه السلام

69ed079ea4e16d905fd4088d06ef07b8 - اسرار نهفته در ولایتعهدی : شهادت امام رضا علیه السلام

مجموع این پیامدهای مثبت برای امام و یاران او، مامون را متوجه ساخت که اشتباه بزرگی را مرتکب شده و باید مشکل را حل نماید و راهی را غیر از نابود ساختن حضرت نمی‌یافت.مامون خود بیشتر طالب قتل بی سر و صدای حضرت بود، چرا که از عواقب کشتار علنی امام علیه السلام بیمناک بود. اما اگر خود را ناچار می دید حتما به این عمل اقدام می نمود.

قتل حضرت به دو شکل ممکن بود:
الف) این که مخالفت خود با حضرت را برای همه علنی سازد. که در این صورت از دو حال خارج نبود: یا کسی علیه او شورش نمی‌کرد و می توانست بر اوضاع مسلط باشد. در این صورت تمامی‌یاران امام در معرض خطر قرار می‌گرفتند و افرادی همانند صفوان بن یحیی، محمد بن ابی عمیر، ابی داود المسترق، محمد بن حسن واسطی، حسن بن محبوب، عثمان بن عیسی، علی بن حکم، حسن بن علی بن فضال، علی بن اسباط، احمد بن ابی نصر بزنطی، عبدالله بن مغیره و نظایر آن ها که نمونه هایی از ربیت یافتگان مکتب اهل بیت در زمان خویش و ناقل معارف مکتب اهل بیت به نسل های بعدی بودند و هر یک نویسنده ده ها کتاب و رساله و اثر در موضوعات مختلف معارف و تاریخ و حدیث شیعی بودند در معرض خطر بودند.
صورت دوم این که یاران امام و سایر افرادی که به هر دلیل در هوای مخالفت با مامون بودند، این مساله را دست آویز قرار دهند و به مخالفت عملی و قیام مسلحانه علیه مامون بپردازند که نتیجه این اقدام، در هم ریختن شیرازه حکومت و هرج و مرج و پیدایش زمینه برای درهم ریختن حکومت مرکزی و خطر ورود کفار از بیرون و سرازیر شدن آن ها برای قلع و قمع مسلمانان بود.
ب) امام را پنهانی به قتل برساند و ظاهرا مرگ امام به دلیل بیماری و ناگهانی جلوه کند و مامون نیز همچنان در نظر مردم موافق امام و دوستدار او باقی بماند.

مامون خود بیشتر طالب قتل بی سر و صدای حضرت بود، چرا که از عواقب کشتار علنی امام علیه السلام بیمناک بود. اما اگر خود را ناچار می دید حتما به این عمل اقدام می نمود.
و لذا راه دوم را در پیش گرفت و امام را به مجلس مشورت با خویش دعوت نمود و پس از مدتی مذاکره، برای پذیرایی، انار و انگور زهر آلود را نزد حضرت قرار داد و از ایشان خواست تا تناول کنند.
در اینجا دو راه در پیش امام بود: امتناع از خوردن انگور و یا انار زهرآگین که به معنای وادار ساختن مامون به قتل علنی و اعلان مخالفت رسمی‌با امام و یاران ایشان است و یا قبول تناول آن ها و وادار سازی مامون به ادامه سیاست تظاهر به دوستی با امام و یارانش تا سازمان شیعه از تهاجم او در امان بماند. امام راه دوم را به صلاح اسلام و شیعه دانستند. بنا بر این می توان گفت تمام همت امام این بود که مامون به تقابل علنی و رسمی‌با امام و یاران نپردازد و کشتن با شمشیر پیش نیاید.

تا کجا باید حفظ جان کرد؟
در این جا نکته ای خالی از لطف نیست که برخی برای فرار از مسؤولیت هایی که ممکن است خطر جانی در پی داشته باشد با تمسک به دلیل «لزوم اجتناب از ایقاع نفس در معرض هلاکت.»، از انجام وظایف شانه خالی می‌کنند و چه بسا به این تمسک امام، استشهاد می نمایند.
چنین افرادی باید توجه کنند که همیشه نمی توان به این آیه تمسک نمود و اصل شهادت در راه خدا هلاکت نفس نیست بلکه شهادت در راه خدا باید به گونه ای باشد که به مصلحت اسلام و شیعه تمام شود. یعنی آن جا که ماندن ترجیح دارد باید آن را اصل قرار داد و آن جا که جان لازم است باید جان را در معرض قرار داد و همین سخن در نوع شهادت نیز صادق است و استشهاد امام در آغاز برای اصل کشته شدن و یا نوع آن است اما در زمان بعدی امام به این دلیل استشهاد نمی‌کنند چرا که شهادت حتمی است و نوع آن به همین گونه به صلاح است.

گزارش شهادت قبل از وقوع
نکته دیگری که در اقدامات امام درس آموز است، گزارشی است که امام قبل از وقوع جنایت توسط مامون به هرثمه می دهند و او را که از نزدیکان امام و از اطرافیان مامون است از ماجرای ترور با خبر می سازند تا در زمینه اطلاع رسانی به مردم و شیعه و افشای ماهیت مامون مؤثر باشد.
مامون با قتل پنهانی ممکن بود از شیعه و همکاری آن ها سوء استفاده نماید و چنان وانمود کند که قبلا امام را دوست داشته و شیعه را به همکاری و ورود در دستگاه خود تشویق نماید.
امام با برنامه ریزی، از تحقق این نقشه او نیز جلوگیری کردند و هرثمه را در جریان ترور شدن توسط مامون قرار دادند و جزئیات را به گونه ای برای او نقل می‌کردند که جای هیچ گونه تردیدی برای او باقی نماند.
هرثمه در دستگاه مامون مقرب و گویا رابط بین امام رضا و مامون بود و پیام های مامون را به امام منتقل می‌کرد.
وی می‌گوید: «تا پاسی از شب در خدمت مامون بودم تا این که مرا اجازه مرخصی داد. به منزل رفتم، اما ساعاتی نگذشته بود که پیک امام رضا آمد و گفت: شما را خواسته‌اند. به سرعت به منزل ایشان رفتم. به من فرمودند: مطالبی است که برای تو می‌گویم. خوب گوش کن. هنگام رحلت و پیوستن من به پدرانم فرا رسیده و این طاغی تصمیم به قتل من گرفته است و زهر را به وسیله سوزن درون انگور قرار داده و انارها را نیز در دستان غلامانش که آلوده به سم است قرار می دهد تا پس فشردن انار، دانه ها به سم آلوده شود و او امروز مرا دعوت می‌کند و در مجلس از من می خواهد انگور یا انار را تناول کنم و این گونه شهادت من رقم خواهد خورد..»
هرثمه می‌گوید: «روز، هنگامی‌که نزد مامون بودم به من گفت: نزد اباالحسن برو و بگو شما نزد ما می آیید یا من نزد شما بیایم. برای رساندن پیام مامون نزد ایشان شتافتم اما به محض رسیدن به منزل حضرت، ایشان فرمودند: هرثمه! آنچه به تو گفتم در خاطرت حفظ کرده ای؟ گفتم: آری. حضرت مرکب خود را سوار شدند و به مجلس مامون رفتیم.
مامون به گفت وگو با حضرت پرداخت و پس از مدتی دستور داد انگور و انار بیاورند. من که قبلا از امام آن سخنان را شنیده بودم بدنم به لرزه افتاد و برای این که مامون متوجه حالم نشود از جلسه بیرون رفتم…
منتظر ماندم تا نزدیک اذان امام بیرون آمدند و به منزل رفتند. طولی نکشید که شنیدم مامون اطبا را احضار کرده و من که علت را جویا شدم گفتند: اباالحسن دچار بیماری شده و مامون برای علاج ایشان دکتر خواسته است. مردم نمی دانستند که ماجرا چیست و تردید داشتند اما من یقین داشتم که قاتل، مامون است. (۱)
همین گزارش توانست شیعه و بسیاری از مردم را در آن زمان و در طول تاریخ نسبت به واقعیت آگاه سازد و از سالوس بزرگی همچون مامون، شکست خورده ای ناتوان بسازد که «مکروا و مکر الله والله خیر الماکرین.»

مهدی طائب
پی نوشت :

۱) عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۲۷۵
منبع : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره۱۳.

همچنین ببینید

عصر ظهور در کلام امام باقر علیه السلام

این آگاهیها و اطلاع رسانی آن ستارگان هدایت موجب شده است که اهل ایمان و منتظران حکومت عدل حضرت مهدی علیه السلام بیش از پیش امیدوار و دلبسته ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *