گفت وگو با حجّت الاسلام و المسلمین مهدی ماندگاری
اشاره:
حجت الاسلام و المسلمین ماندگاری از مبلّغان موفق کشور و مسئول مؤسسه تفحص سیره شهدا در شهر مقدس قم هستند. تاکنون مباحث فرهنگی و تربیتی مختلفی از سوی ایشان در صدا و سیما و مراکز آموزشی به ویژه با رویکرد به جوانان ارائه گردیده است. تجارب ایشان در حوزه تعلیم و تربیت و مشاوره، موجب بود تا درباره «انتظارات امام زمان(ع) از ما» و نحوه آمادهسازی جامعه برای مهیّا شدن ظهور مقدس به گفتوگویی صمیمانه بنشینیم که حاصل آن را همزمان با نهم ربیع الاوّل سالروز آغاز امامت آن حضرت(ع) تقدیم خوانندگان گرامی موعود میکنیم.
- معمولاً وقتی که ما به امام زمان(ع) متوسل میشویم، با پیشزمینهای از درخواستها، حوائج و به بیان بهتر مطالباتی که داریم، خدمت ایشان میرسیم. امّا شاید کمتر به این موضوع توجّه کردهایم که ائمه از ما چه انتظاری دارند و به طور خاص در عصر حاضر که عصر امامت امام عصر(ع) است، آن حضرت از ما چه انتظاری دارند و از ما میخواهند چگونه باشیم و چگونه زندگی کنیم؟ لطفاً دیدگاهتان را مطرح کنید؟
طبق همان تعبیری که شما گفتید، ارتباط ما با امام یک ارتباط دو سویه است و باید خود را طوری تربیت کنیم که به درد امام زمان(ع) بخوریم و زمینههای تعجیل فرج آن وجود نورانی را آماده کنیم و این ممکن نیست، مگر اینکه ما فقط امام را برای خودمان نخواهیم بلکه باید خودمان را برای امام بخواهیم. این را یک بچّه کوچک که پدرش به مسافرت رفته است، هم میداند. بچه به پدرش میگوید: اگر برای من عروسک خریدهای بیا، اگر نخریدهای نیا؛ ولی دیگران میگویند: بیا که ما خاطرت را میخواهیم و میخواهیم به شما خدمت کنیم. بعضیها به وجود امام زمان میگویند، اگر قرار است برای ما خانه، پول و شغل و خلاصه سوغات بیاوری بیا، وگرنه، نیا. نمیگویند آقا بیا تا ما زیباترین فرصت را برای بذل نعمت جانمان در مسیر امامت شما داشته باشیم.
من از آیهای که درباره غدیر است: «الیوم اکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی؛ امروز دینتان را برایتان کامل کردم و نعمتم را بر شما کامل نمودم»، برداشتم میکنم که نعمتها دو گونه است: ۱. فقط نعمت هستند، ۲. هم خود نعمت هستند هم کلید استفاده از دیگر نعمتها هستند؛ مثل نور. نور که خانه را روشن میکند، هم خودش نعمت است و هم باعث میشود در پرتو روشناییاش نعمتهای دیگر را ببینیم.
در واقعه غدیر هم که خداوند میفرماید: نعمتم را بر شما تمام نمودم، شاید معنای این آیه نیز بر طبق آنچه در تفاسیر آمده، این باشد که وجود نازنین «ولیّ خدا» وسیله استفاده از نعمتهای دیگر است. شاید مقصود امام رضا(ع) در حدیث شریف سلسلـ[ الذهب: «کلمـه لا إله إلّا الله حصنی فمن دخل حصنی أمن من عذابی بشرطها و أنا من شروطها»؛ این باشد که شرط رسیدن به توحید، عبودیت و بندگی ولایت [ولیّ خدا] است. شاید معنای آیه «لتسئلنّ یومئذٍ عن النعیم» همین باشد که تنها سؤالی که درباره هر نعمت در روز قیامت میشود، این است که آیا به کمک و هدایت نعمت ولایت از نعمتهای دیگری که خداوند به تو داده، در مسیر بندگی خدا استفاده کردهای یا نه؟
پس تمام نیاز ما به وجود نازنین امام زمان(ع) این است که تا امام نداشته باشیم، از بندگی و از استفاده از نعمت در راه بندگی خبری نیست. چون زمانی که با امام سراغ یک نعمتی میرویم، به من میگوید مبدأ این نعمت خداست، مقصد این نعمت خداست و مسیر هم تکلیف است، سه برکتی که به برکت امامت و ولایت در هر نعمتی پیدا میشود.
ما باید بفهمیم بیش از آنکه نیازهای مادّی و دنیوی ما را به سوی امام میکشاند نیاز حقیقت و حقیقت بندگی و حقیقت زندگی و وجودمان ما را به سوی امام میکشاند. اگر این وجود با نور امامت و ولایت هدایت نشود، اصل وجودش در مسیر شر خواهد بود. مثالی میزنند که ثروت، قدرت، شهرت و… جمال نعمتاند، ولی آمار سوءاستفاده کنندگان از این نعمتها خیلی بیشتر از آمار درست استفاده کنندگان از این نعمتهاست. یعنی با همین نعمتها خود را به نقمت انداختهاند. برای اینکه بدون امام هستند.
مردم دوران قبل از بعثت هم منتظر ظهور پیامبر بودند. مردمیکه ۲۵ سال غیبت امیرمؤمنان(ع) را شاهد بودند هم منتظر ظهور امیرمؤمنان(ع) بودند، مردمیکه در زمان حکومت ده ساله امام حسن(ع) و امام حسین(ع) هم بودند، منتظر ظهور امام حسین(ع) بودند. حتّی کسانی که در زمان خفقان دوران پهلوی زندگی میکردند، منتظر ظهور انقلاب اسلامیبودند، امّا منتظران این چهار ظهور که اشاره شد دو دسته شدند، ۱. منتظران همراه بعد از ظهور؛ ۲. منتظران غیرهمراه و حتّی مخالف با هدف ظهور. وقتی طبق خطبه سوم «نهج البلاغه» میبینیم را که امام علی(ع) میفرمایند: «ترسیدم حسن و حسین(ع) زیر دست و پا له شوند.» در حقیقت نشان میدهد جامعه آن روز منتظران جدّی امام علی(ع) بودند، امّا بر اساس حقیقت امامت به دنبال امام نبودند، بلکه براساس منافع از دست رفته خودشان به دنبال او بودند، و زمانی که دیدند امیرمؤمنان(ع) آن منافع را بر اساس تفسیر آنها دنبال نکردند، مقابل ایشان ایستادند، گروهی قاسطین، گروهی مارقین و گروهی ناکثین شدند «و قلیلٌ ممن وفا لرعایـ[ الحقّ فیهم» یک عدّه کمیباقی ماندند که منتظران واقعی بودند.
- اگر بخواهیم علمیتر بیان کنیم، امام زمان(ع) چه حقوقی بر گردن ما دارند، که باید آنها را رعایت کنیم و اگر بخواهیم به فلاح و رستگاری که در انتهای دعای ندبه میخوانیم برسیم شرطش چیست؟
آمدن حضرت، سه مرحله دارد که به بیان شهید مطهری هر انقلابی این سه مرحله را دارد: ۱. ظهور، ۲. قیام و جهاد، ۳. حکومت. حضرت از ما توقّع دارند که پذیرنده ظهور باشیم، رزمنده قیام باشیم و فرمانده حکومت. هر کدام از اینها را باید ریز کنیم و در هر سه مورد حضور داشته باشیم؛ چون این اندک سربازهایی که با بسترسازی انقلاب اسلامی و تلاش امام خمینی(ره) به وجود آمدند، باید زمینه پذیرش ظهور امام زمان(ع) را در دنیا فراهم کنند. قطعاً این افراد نه تنها خودشان باید پذیرنده باشند، بلکه باید دیگران را نیز پذیرنده کنند، چون هر انقلابی اگر پذیرش نداشته باشد، محقّق نمیشود. زمانی که امام زمان(ع) قیام میکنند، دشمنانی دارند که مخالف جدّی این حکومت هستند و لذا قطعاً ما آن زمان جنگ جدّی و جهانی را خواهیم داشت که روایات ما میگویند هشت ماه به طول میانجامد (مقداری کمتر یا بیشتر)؛ این وجود نازنین در آن جنگ، نیازمند رزمنده است.
حکومت حضرت نیز نیازمند فرمانده است، برای مثال میگویم در حکومت جمهوری اسلامیکه یک کشور متوسط است، هر رئیس جمهور حدود ۳۰ هزار مدیر نیاز دارد، اگر ما جهان را حدوداً شامل ۲۰۰ کشور بدانیم، امام زمان(ع) چیزی حدود شش میلیون مدیر ارشد برای حکومت کردن بر جهان میخواهند و قرار نیست که این افراد از ملائکه آسمان باشند و حکومت حضرت را مدیریت کنند. اینها اصلیترین، ملموسترین، واضحترین و منطقیترین انتظارات حضرت است.
در ارتباط با پذیرش ظهور هم، ما در منابع آیات و روایات و مطالبی که بزرگان فرمودهاند داریم که وقتی ظهور حضرت محقق میشود که یک پذیرش جهانی صورت پذیرد. این پذیرش دو عنصر مهم دارد:
مردم از وضع موجود، خسته (خسته به معنای اینکه دیگر برای ما قابل تحمّل نباشد) نسبت به وضع مطلوب تشنه شوند.
امام زمان(ع) از ما انتظار دارند، که نقصهای بیامامی [بدون ظهور امام] را به مردم بگوییم.
شما باید نقص غیبت را بفهمید، اختلاف فتواها، علّت گرفتاریهایی که بر اساس اختلاف فتواها به وجود میآید، چیست؟ همه اینها مربوط به نقص نداشتن امام معصوم(ع) است. مردم باید این فشارها را بدانند. نقصهای نبود امام زمان(ع) در کلّ فضای زندگی بشر غیرقابل احصا است.
- لطفاً دلایل نیاز بشر به ظهور امام زمان(ع) را برشمرید یا به عبارت بهتر نقایص دنیای بشری را بدون ظهور امام بیان کنید.
بالاترین کلمهای که میتوانم بگویم این است که تا امام نداشته باشیم، پنج چیز محقّق نخواهد شد:
۱. تا امام(ع) نیاید، چشم مردم به آخرت باز نخواهد شد، و لذا تا زمانی که مردم بیاماماند عقلشان در زندان دنیای ظاهر و مادیات محبوس است. لذا از آمدن امام به وسیلهای برای تحقّق و ظهور عقل بشریت و باز شدن چشم بشر به آخرت تعبیر میکنند. الآن شما میبینید که میگویند چه کسی زرنگتر است؟ کسی که دنیایش را آباد کند؛ یا میگویند: چه کسی موفقتر است؟ کسی که در دنیایش موفق است. هیچ کس آخرت را در محاسباتش نمیآورد و این بالاترین نقص عصر غیبت است و نقطه مقابلش نور میشود و ویژگی نورانی عصر ظهور این است که هر کاری که مردم میخواهند بکنند، تصویر آخرتیاش را در نظر میگیرند. اگر تصویر آخرتیاش ارزش داشت، همه سختیهایش را میطلبند، اگر ارزش نداشت، همه شیرینیهایش را رها میکنند.
۲. دومین نقص زمان غیبت این است که هیچ چیزی سر جای خودش قرار نگرفته است؛ جایگاهها گم شدهاند، انسان در جایگاه خودش که باید خلیفـه الهی باشد، نیست، پدر در جایگاه خودش نیست، مادر در جایگاه خودش نیست و اینها نقص هستند. امّا زمانی که امام بیاید چون وجود ایشان معمار است، هر شیئی را با توجّه به عنصر عدالت، عصمت و مأموریتی که از سوی حق تعالی دارد، در جایگاه خودش قرار میدهد.
در معنای ولایت میگوییم ولایت یعنی معمار یعنی زعیم. یک ساختمان بدون معمار کوهی از مصالح است. مسلمان، بدون امام هم کوهی از مصالح را دور خودش جمع میکند، نماز و روزه را انبار میکند، ولی باید بداند که نماز و روزهاش در جایگاه خودش نیست. به عنوان مثال اگر نماز جمعه مسجد الحرام در جایگاه خودش باشد، نباید فلسطینیها اذیت شوند، امروز اگر مسلمانان در جایگاه خودشان باشند، نباید شیعیان یمن، افغانستان، لبنان و عراق در این وضعیت باشند. این نقصِ عصر غیبت است. همه در حال تلاش هستند ولی عناصر در جایگاه خودشان نیستند.
۳. نکته سومیکه برای بشریتِ بدون امام، خستگی میآورد، این است که بشر باید زندگی کند، ولی هدفش خیلی کوچک است، به قول آیه ۳۸ سوره توبه «یا أیّها الّذین آمنوا ما لکم إذا قیل لکم انفروا فی سبیل الله اثّاقلتم إلی الأرض أرضیتم بالحیاه الدّنیا من الآخره فما متاع الحیاه الدّنیا فی الآخره إلّا قلیلٌ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید شما را چه شده است که چون به شما گفته میشود در راه خدا بسیج شوید کندی به خرج میدهید آیا به جای آخرت به زندگی دنیا دل خوش کردهاید؛ متاع زندگی دنیا در برابر آخرت جز اندکی نیست». زمانی که حضرت بیایند هدفها عالی میشوند.
قبل از اجرای هر پروژه بزرگی معمولاً یک ماکت درست میکنند. ماکت پروژه جهانی امام زمان(ع) کجاست؟ من حس میکنم خداوند به ما توفیق داد تا یک ماکت از پروژه امام زمان(ع) را ببینیم و آن هشت سال دفاع مقدّس بود. خیلی از موارد شبیه دوران دفاع مقدّس است. در دوران دفاع مقدّس، این ویژگی را احساس کردم که بچّهها برای هدفگذاری در کلان زندگی و تک تک اعمالشان هم، دنبال چیزی جز جاودانگی نبودند. علّت خستگی دوران غیبت این است که اهداف آنقدر کوچک هستند، که انسانها زود به آن هدفها میرسند و تمام میشوند و زندگی برایشان بیمعنا میشود. مثلاً منِ طلبه اگر در مسیر طلبگی، خدای نکرده هدفم شهرت باشد، اگر به صدا و سیما رفتم و شهرت پیدا کردم دیگر نمیتوانم کاری کنم؛ ولی در حکومت امام زمان(ع) هدف، جاودانگی میشود و هدف بینهایت است و این، خستگی را از انسان دور میکند. در حال حاضر، همه خسته هستند؛ به هر کسی که بگویی چه کار میکنی؟ دوست دارد کارش زودتر تمام شود، ولی زمانی که به شهدا میرسیم وقتی از آنها میپرسند که آیا دوست دارید به دنیا باز گردید؟ میگویند بله. شهدا تنها گروهی هستند که دوست دارند به دنیا بازگردند. چرا؟ برای اینکه بار دیگر برای دین و امام زمان(ع) فدا شوند و مزّه جاودانگی را دوباره بچشند.
۴. به نظر میرسد، وقتی انسان امام ندارد، روابطش با دیگران ظلمانی است، همه روابط بر اساس منافع است، حتّی رابطه با پدر و مادر. الآن پدر و مادر میگویند ما تمام تلاشمان را میکنیم تا بچّههایمان عصای پیری ما بشوند. پس فقط دنبال منافع خودشان هستند. روابط، ظلمانی است، فقط در حکومت امام است که روابط نورانی میشوند، نگاه به چهره پدر لحظه استجابت دعا میشود؛ خواندن خطبه عقد و زناشویی، لحظه استجابت دعا میشود؛ نگاه به آب و طبیعت عبادت میشود و اینها در پرتو امام شکل میگیرد.
۵. آخرین نکتهای که در تشنگی و خستگی، مؤثّر است، این است که انسان وقتی در یک مجموعهای وارد شود و نداند که شرح وظایفش چیست، خسته میشود، ولی وقتی که انسانها شرح وظایف خودشان را بدانند، میبینند که همه چیز در مسیر خود و در جای خودش است. در حکومتِ بدون امام، همه سرگردانند، شرح وظایفشان را نمیدانند، حقوقشان را هم نمیدانند.
ما اگر این پنج عنصر را خوب تحلیل کنیم، هم خستگی معلوم میشود و هم تشنگی. در یک جمله خلاصه میکنم: بسترساز عطش نسبت به امام و نقطه مقابلش خستگی از وضع موجود، درک این پنج نیاز است.
- اینجا شبههای مطرح است که درباره شرایط قبل از ظهور امام زمان(ع) به ما گفتهاند: یکی اینکه دنیا پر از ظلم و جور میشود و امام زمان(ع) ظهور میفرمایند. این مسئله با توجه به انتظارات حضرت چگونه قابل جمع است؟
ما در جواب میگوییم، خُب اگر این روایات را دارید، که درست هم است، در کنارش روایات دیگر نیز وجود دارد که ما باید مقدّماتی را برای ظهور حضرت آماده کنیم. ما میگوییم اگرچه قبل از ظهور امام زمان(ع)، پرده عالم یک پرده سیاه است. امّا باید موجودات نورانی به صورت پراکنده در این عالم پخش بشوند که بستر را برای ظهور حضرت فراهم بکنند و وقتی که حضرت میآیند و فریاد میزنند، این نقاط جمع شوند و یک کانون نوری را درست کنند که کمک حضرت باشند و بتوانند عدل و داد را در عالم منتشر کنند. ضمن اینکه ظلم دو معنا دارد: یکی جفا کردن و دیگری کوتاهی کردن و حق را ادا نکردن. با وجود اینکه امروز جمهوری اسلامیبه عنوان نظام بسترساز ظهور ـ انشاءالله ـ مطرح است، همه خوبان معتقدند که هنوز حقّ اسلام ادا نشده است و این معنایی از ظلم است و انسان باید از این ظلم و از این نقص خسته بشود و تشنه آمدن امام زمان بشود.
- علاوه بر روشنگری و راهنمایی، برای رسیدن به زمان ظهور به چه عواملی نیاز داریم؟
دوم، برای جنگ و جهاد، حضرت نیازمند رزمنده هستند. مقام رزمندگی خیلی سختتر از مقام پذیرندگی است. هجدههزار نفر پذیرنده قیام امام حسین(ع) شدند، ولی فقط چند درصد رزمنده امام حسین(ع) شدند، چون رزمندگی دو عنصر جدّی میخواهد: ۱. آمادگی، ۲. قطع وابستگی.
آمادگی اعم از، آمادگی فکری در برابر حمله شبهات، آمادگی فکری در مقابل تهدیدهای جسمی در مقابل حملات نظامی اقتصادی. این خودش یک باب گستردهای است، امّا فکر میکنم منتظران امام زمان(ع) بدانند که برای رسیدن به نقطه ظهور و آمدن حضرت باید ما رزمنده لازم را داشته باشیم و برای ۸ سال دفاع مقدّس، این رزمندههایی که داشتیم در برخی از مقاطع احساس میکردیم حضور کمرنگ جلوه میکند. اگر حضرت قرار است، جنگ جهانی داشته باشند، چه رزمندگانی باید داشته باشند با این حملاتی که الآن در مباحث فکری و شبهات دارند انجام میدهند، قطعاً، اوج آمادگی جسمی، فکری، قلبی و روحی را ما نیاز داریم و این آمادگی طبیعتاً یک فرآیندی میخواهد.
امروز در عصر پیش از ظهور امام زمان(ع) بعضی از رزمندههای عرصه علمی در پاسخگویی به شبهات در برابر بعضی از تهدیدهای ابن زیادهای زمان ـ آمریکا و اسرائیل ـ کم آوردهاند و جا زدهاند. مجوعهها، اشخاص و هر کسی که دلش برای امام زمان(ع) میتپد باید هم خودش را در این سه جهت آماده کند و هم دیگران را به این آمادگیها دعوت کند.
دومین عنصری که رزمنده احتیاج دارد «عدم وابستگی» است ما در قصه کربلا میبینم که مادر وهب یک جوان نصرانی که مسلمان شد وقتی وهب آمد از همسرش خداحافظی کند، همسرش یک کلمه به صورت عاطفی به او گفت: آیا میخواهی من تازه عروس را در این بیابان رها کنی؟ مادر جلو آمد و گفت: شیرم را حلالت نمیکنم اگر پسر فاطمه را تنها بگذاری و وقتی سر این بچه را در بغلش انداختند، سر بریده فرزندش را گرفت و گفت: حالا شیرم را حلالت میکنم. این اوج عدم وابستگی مادر به فرزند است که نگذارد فرزندش در مسیر کمال متوقف شود و این نیازمند این مرحله است.
من یک روزی در ایام نیمه شعبان در حرم امام رضا(ع) میگفتم: مردم مواظب باشید که محبتهای حلالمان ما را از امام جدا نکند. محبّت به مال و دنیا، زن و فرزند، محبّتهای حلال و سفارش شدهای است. امّا مواظب باشیم این اگر از حدّ خودش فراتر برود، قطعاً ما را از امام زمان(ع) جدا میکند. وجودهای نازنینی در دوران دفاع مقدّس داشتیم که اشک چشم فرزندش مانعش نشد، اشک چشم همسرش مانع نشد، گریههای مادرش مانع نشد، نالههای خواهر و برادرش مانع نشد، پدری بود که فرزندش را هل داد و گفت برو با دل پدر خویش بازی نکن. این روحیههای به این قشنگی، مادر سه شهید، پنج شهید، هفت شهید. مثلاً مانند همسر زهیر که زهیر گفت: اگر من با حسین فاطمه باشم تکلیف شما چه میشود؟ همسر زهیر خیلی قشنگ جواب داد: هر کاری زینب کرد ما هم همان کار را میکنیم. این روحیه به این بالایی و قشنگی.
سومین بخش انتظارات حضرت این است که ما خودمان را برای حکومت حضرت آماده کنیم، طبیعتاً اگر کسی بخواهد فرمانده و مدیر حکومت امام زمان(ع) بشود، باید ۳ ویژگی را در خود تقویت کند: ۱. تخصص لازم: قطعاً امام زمان(ع) برای اداره یک کشور یک میلیارد و ۳۰۰ میلیونی چین نیازمند متخصص شیعه است که متناسب آن سرزمین و آن زمان و مکان و آن موقعیت باشد. منتظر واقعی کسی است که در رشته تحصیلیاش متوقف نشود و تا مرز هیئت علمی پیش برود که هم خودش به نقطه اوج برسد و هم بتواند دیگران را به نقطه اوج برساند.
۲. متعهد باشند؛ یعنی دیانتشان دیانت کاملی باشد که از همه امور با اشراف دیانت استفاده بکنند.
۳. شجاعت و کارآمدی، یعنی در کنار تخصص و تعهد، کارآمدی و شجاعت لازم را داشته باشند.
- سؤالی که در ادامه مبحث اوّل شما درباره شناخت نواقص پیش میآید این است که امّا هنوز بسیاری فریفته و شیفته این زندگی مدرن هستند و حاضرند همه هستیشان را بدهند و به مهد آن زندگی برسند چون در واقع آن را خوب میبینند. در این شرایط باید چه کنیم؟
خیلی نکته قابل تأملی است که شما اشاره کردید. تنها چیزی که به ذهنم میرسد این است که هر چند هم ذائقه زیبایی شناسی عوض شود، فطرت انسان چون فطرت الهی است بر اساس آن حقیقت زیباییهای حقیقی حرکت میکند و راهکار قرآنی است. «و اذا رکبوا فی الفلک دعوا الله مخلصین له الدین؛ وچون در کشتی سوار شوند، خدای را با اخلاص و پاک دینی بخوانند و چون به سوی خشکی ها برَهاندشان، آنگاه شرک می ورزند۱». تنها راه متوجه کردن این بشر و این افراد تلنگر زدن به فطرت است.
- حال، پرسش این است که در واقع بستر سازی و زمینه سازی مردم شامل چه حوزه هایی میشود و چه مخاطبانی را در بر میگیرد؟ آیا نهایتاً ما موظف هستیم که جامعه اسلامی خود را آماده کنیم؟ و بستر و قلمرو وظایف منتظران کجاست؟
ما باید ۴ گام تا ظهور برداریم:
۱. گامی در حوزه قلمرو فردی؛ قطعاً هر کدام از ما باید خودمان را فردی بسازیم که به درد امام زمان(ع) بخوریم. در روایات مختلف دیدم که اصلاً کسی که به درد امام زمان(ع) نخورد آن موجود شر و بی فایده است. تمام تلاش این است که ما بتوانیم به درد امام زمان(ع) بخوریم. در داستان امام صادق(ع) و ابومسلم خراسانی داریم که زمانی که ابومسلم برای امام نامه نوشت، امام به او گفت: «تو آدم ما نیستی و زمان هم زمان ما نیست». پس تمام تلاش ما باید برای این باشد که ما آدم امام زمان(ع) باشیم و خودمان را برای مأموریت های سخت امام آماده کنیم، زمانی مقام معظّم رهبری اشاره خیلی قشنگی داشتند که از تمام یاران امام علی(ع) در جنگ صفین عمّار خیلی برای حضرت کار کردند. لذا مشخص میشود که عمّار آمادگی بسیاری کسب کرده بود و خودش را به آب و آتش می زد تا پاسخ گوی دردها باشد و به درد امام زمانش بخورد.
۲. قلمرو خانوادگی؛ ما باید خانواده های مهدوی بسازیم. طبیعتاً انتخاب همسر مهدوی، ازدواج مهدوی، تربیت مهدوی مهم است. حتماً شنیدهاید (البته من خود هم از یکی از کارشناسان شنیدهام) که در کانادا ظاهراً بالاترین مقام سیاسی نخست وزیر است. در این کشور یک دبستان وجود دارد که در حدود ۶۰ تا ۷۰ سال است که تمام نخست وزیرانشان محصول این دبستان هستند. خیلی عجیب است آن هم در مقطع دبستان، البته بعداً رفتم در مورد این دبستان تحقیق کردم دیدم که برای دانش آموزان از مقطع دبستان برنامه ریزی دارند و از زمان ازدواج پدر و مادرشان کسب آمادگی میکنند. قبل از اینکه شاهزادگان و اشرافشان ازدواج کنند به آنها میگویند که با چه کسی ازدواج کنند، چگونه فرزنددار شوند و وقتی چهار و نیم ماهه شدند جواب پذیرش را می دهند که آیا این مدرسه آنها را می پذیرد یا نه؟ بعد میگویند در دوران شیرخوارگی و طفولیتشان چه کار باید بکنند؟ این همه برنامهریزی و سختگیری میکنند برای اینکه از این چند صد تا دانش آموز هر چند سال یک بار یک نخست وزیر بیرون بیاید. من به خیلی از دوستانم میگویم ما هم باید برای ایجاد سربازان امام زمان(ع) تلاش خود را بکنیم، این افراد برای مقامات دنیایشان تا این اندازه تلاش میکنند.
۳. سومین مطلب هم تربیت اجتماعی است. اینکه در زمان امام زمان(ع) امنیّت، حمایت و هدایت در سطح جامعه مطرح میشود، باید ما در سطح اجتماع هم تلاش کنیم، ویژگیهایی را که اجتماع مهدوی دارد، باید آرام آرام در جامعه خود فراهم کنیم.
۴. چهارمین مطلب هم مربوط به سطح جهانی میشود. ما باید با همین تکنولوژی و ارتباطاتی که ایجاد شده است، در سطح جهانی آمادگیهای لازم را فراهم کنیم. من میتوانم در خانهام هم که نشستهام فرهنگ مهدوی را به آن سوی دنیا هم برسانم. امروز جوانان آزادیخواه با فطرتهای پاک در آفریقا، اروپا، آمریکا، آسیا و سرتاسر دنیای امروز الحمدالله با این روشنگریها تشنه آمدن وجود نازنین امام زمان(ع) هستند.
- با تشکر از اینکه در این گفتوگو شرکت کردید.
ماهنامه موعود شماره ۱۰۹
پی نوشت:
۱. سوره عنکبوت(۲۹)، آیه ۶۵.