پیروزی نهایی حق بر باطل

planet1 zmm5ztg2zw - پیروزی نهایی حق بر باطلآگاه باشید، قسم به جان کسی که جان من در دست اوست، این گروه (اهل شام) بر شما پیروز می‌‌شوند، امّا نه ‌‌به ‌‌این ‌‌علّت‌‌ که‌‌ آنها از شما به حق سزاوارترند؛ بلکه از این جهت که اینها برای‌‌ به‌‌ دست ‌‌آوردن ‌‌باطل، رهبر و فرمانده خود، سرعت می‌‌گیرند و شما نسبت ‌‌به آنچه که حقّ من است‌‌، به کندی حرکت می‌‌کنید.»


رسول هادیان شیرازی

«وَ قل جاء الحقّ و زهق ‌الباطل انّ ‌الباطل کان زهوقاً؛ ۱
و بگو حق فرا رسید و باطل مضمحل و نابود شد و باطل نابود شدنی است.»

یکی از آرزوهای دیرین بشر، برچیده شدن بساط ظلم و بیدادگری از جامعه ‌‌و حکم‌فرمایی‌‌ صلح ‌‌و آرامش و اجرای ‌‌عدالت ‌‌در سراسر جهان است.
این اندیشه هماهنگ با سرشت انسان است. به همین جهت، هرگاه برای گروهی از ملّت‌ها، زمینه قیام فراهم شده، به مبارزه با حکومت ظلم و جور پرداخته‌‌اند و بسیاری از این مبارزه‌‌ها نتیجه‌‌اش پیروزی اهل حق بوده است. امّا اوّلاً این پیروزی‌ها در گوشه‌‌ای از جهان اتّفاق افتاده است، نه در سراسر جهان و ثانیاً ممکن است، همین گروه حاکم نیز به تدریج از اهداف خود دور شوند و دوباره طاغوتی دیگر بر مردم مسلّط شود.
بنابراین در طول تاریخ مردم تحت ‌‌سیطره زورمدارانی بوده‌‌اند که بنای حکومت آنها بر پایه ظلم و فساد و ناامنی پایه‌‌ریزی شده است و به بیان قرآن از قول ملکه سباء
«انّ ‌‌الملوک اذا دخلوا قریه افسدوها و جعلوا اعزّه اهلها اذّله و کذلک یفعلون‌‌؛ ۲
پادشاهان هنگامی‌که وارد منطقه آبادی ‌‌شوند، آن را به فساد می‌‌کشند و عزیزان‌ ‌آن ‌‌را ذلیل می‌‌کنند، کار آنها همیشه همین گونه است.»
در بسیاری از آیات، «قرآن کریم» با قاطعیت تمام نوید تحقّق پیروزی نهایی و فرا رسیدن روزی را می‌‌دهد که حق در سرتاسر جهان حکم‌فرما، بساط حکومت‌‌ باطل برچیده و صالحان وارث زمین می‌‌شوند. در روایات زیادی نیز که از فریقین نقل شده، این پیروزی نهایی مربوط به قیام امام مهدی(عج) است.
در بحث‌‌های گذشته، بعضی از این آیات و روایات بررسی شد. اینک به بررسی آیه‌‌ای که در صدر کلام ذکر شد، می‌‌پردازیم.
این ‌‌آیه شریفه نوید قطعی آمدن حق و اضمحلال ‌‌و هلاکت ‌‌باطل ‌‌را می‌‌دهد.۳ خداوند برای روشن کردن چگونگی تحقّق این وعده، باطل را به کف‌هایی تشبیه می‌‌کند که بر روی آب غوطه‌‌ور و از بین می‌‌روند و حق را به آبی تشبیه می‌‌کند که سودمند است و در زمین باقی می‌‌ماند. فلزاتی هم که به وسیله آتش ذوب می‌‌شوند تا از آنها زینت آلات یا وسایل زندگی بسازند؛ کف‌هایی همانند کف‌های آب‌ ‌دارند.۴
تشبیهی که خداوند ذکر کرده است، برای فهم اینکه چرا حق ماندنی و باطل از بین رفتنی است، ما را کفایت می‌‌کند. حق همچون آب و فلزاتی است که واقعیت دارد و باقی می‌‌ماند و باطل همچون کف‌های روی آب است که محکوم به هلاکت است. حق همچون آب و فلزات است که مفید، سودمند و با ثبات است و باطل همچون کف‌هایی است که گرچه پر سر و صداست، امّا توخالی، بی‌‌ریشه، بی‌‌فایده و بالأخره نابودشدنی است. چون حق ریشه‌‌دار و باطل بی‌‌ریشه است. همان‌‌طوری که آب و فلزات موجب نابودی کف‌ها می‌‌شوند، در جریان حقّ و باطل نیز حق است که به باطل چیره می‌‌شود و باطل را از بین می‌‌برد. همچنان‌‌که خداوند می‌‌فرماید:
«… بل نقذف بالحقّ علی‌‌الباطل فیدمغه فاذا هو زاهق؛ ۵
… بلکه ما حق را بر سر باطل می‌‌کوبیم تا آن را هلاک سازد. پس در این هنگام باطل نابود می‌‌شود.»
در آیه مورد بحث نیز خداوند خبر از آمدن حق و نابودی باطل می‌‌دهد، با توجّه به مطالبی که بیان شد روشن می‌‌شود که چون حق توأم با واقعیت، صدق، درستی، دارای عمق و ریشه، هماهنگ با قوانین خلقت، با ثبات، سودمند و از جانب خدا و تأییدات اوست، باقی می‌‌ماند و چون باطل ‌‌امری‌‌ موهوم، ساختگی، بی‌‌ریشه، میان‌‌تهی، بی‌‌فایده، ناهماهنگ با آفرینش، بی‌‌ثبات و از جانب شیطان است، از بین رفتنی است.
نکته قابل توجّه در این آیه و امثال آن این است که در اینجا سخن از سیطره حق بر باطل نیست، بلکه سخن از ظهور مطلق حق و نابودی کامل باطل است. باطل ممکن است مدّت کوتاهی جلوه‌‌گری کند، امّا بالأخره عمر او کوتاه است و خاموش می‌‌شود.
حق همانند درخت ریشه‌‌دار و پرباری است که طوفان‌ها و تندبادهای سهمگین هم نمی‌‌تواند او را از جا برکند و باطل همانند درخت ‌‌بی‌‌ریشه‌‌ای است که از زمین کنده شده و هیچ رشد و نمو و ثمره‌‌ای ندارد و از ثبات و قرار محروم است.

عوامل حاکمیّت اهل باطل

تا به حال سخن از پیروزی حق بر باطل بود، امّا در بعضی مواقع، در مقابله حقّ و باطل، اهل باطل هستند که پیروز می‌‌شوند و حاکمیّت را به دست می‌‌گیرند. حتّی گاهی مشاهده می‌‌شود که جامعه نیز پذیرای همین گروه باطل است. سخن در این است که عامل این غلبه و عامل پذیرش جامعه چیست؟ عوامل زیادی ممکن است نقش داشته باشد، ما در اینجا به بررسی دو عامل مهم می‌‌پردازیم.

عامل ‌‌اوّل: ظهور باطل در چهره حق

اگر اهل باطل چهره واقعی خود را بپوشانند و لباس حق را به تن خود کنند و با زبان اهل حق سخن بگویند و بعضی از اهل حق نیز با آنها معاشرت داشته باشند و رفتار و کردار ظاهری خود را همانند رفتار و کردار اهل حق کنند، جامعه پذیرای آنها خواهد بود. امّا اگر روزی مکر آنها آشکار شود و نقاب از چهره آنها برداشته شود، جایی برای آنها باقی نمی‌‌ماند.
حضرت علی(ع) در این باره می‌‌فرماید:
«فلو انّ ‌‌الباطل خلص من مزاج ‌‌الحق لم یخف علی ‌‌المرتادین و لوان ‌‌الحق خلص من لبس ‌‌الباطل انقطعت ‌‌عنه ‌‌السن ‌‌المعاندین؛ ۶
اگر باطل از آمیزش با حق خالص شود، بر حق‌‌جویان مخفی نخواهد ماند و اگر حق از آمیزش با باطل رهایی یابد، زبان دشمنان قطع می‌‌شود.»

عامل دوم: وحدت ‌‌و انسجام ‌‌اهل ‌‌باطل

با مشاهده تاریخ به این نکته می‌‌توان پی ‌‌برد که هرگاه اهل باطل در کار خود سعی و تلاش کنند و بین نیروهای آنها وحدت و انسجام وجود داشته باشد و مطیع رهبر خود باشند و به عکس بر اهل حق، خمودی چیره‌‌ شده و در میان آنها تشتّت آرا و ناهماهنگی وجود داشته باشد و از رهبر خود اطاعت نکنند؛ در این صورت پیروزی با اهل باطل است. حضرت علی(ع) درباره آینده مردم عراق خطاب به آنها می‌‌فرماید:
«امّا و الّذی نفسی بیده لیظهرن هؤلاء القوم علیکم لیس لانّهم اولی بالحقّ منکم و لکن لاسراعهم الی باطل صاحبهم و ابطائکم عن حقّی؛ ۷

آگاه باشید، قسم به جان کسی که جان من در دست اوست، این گروه (اهل شام) بر شما پیروز می‌‌شوند، امّا نه ‌‌به ‌‌این ‌‌علّت‌‌ که‌‌ آنها از شما به حق سزاوارترند؛ بلکه از این جهت که اینها برای‌‌ به‌‌ دست ‌‌آوردن ‌‌باطل، رهبر و فرمانده خود، سرعت می‌‌گیرند و شما نسبت ‌‌به آنچه که حقّ من است‌‌، به کندی حرکت می‌‌کنید.»
بنابراین، عامل پیروزی را نباید تنها در اعتقاد به حق و نیّت‌‌ خیر دید؛ بلکه برای غلبه بر دشمن، اتّحاد و هماهنگی و اطاعت از رهبر نیز لازم است ‌‌و هر گروهی این صفت را بیشتر دارا باشند، پیروزی با آنهاست.
 
مصادیق این آیه: تاکنون دانسته شد که پیام این آیه، نوید پیروزی حق بر باطل و هلاکت و نابودی کامل باطل است. در این قسمت ‌‌به ذکر مواردی می‌‌پردازیم که می‌‌تواند از مصادیق حق بر باطل باشد.
۱. حق، یعنی‌‌ دین ‌‌الهی ‌‌و شریعت‌‌ خاتم انبیاء، محمّد(ص) و باطل ‌‌هر دین‌ ‌و مسلکی ‌‌است‌ ‌که ‌‌از مسیر خدا خارج شود. همچنان‌‌که در روایتی است از ابن‌‌ مسعود که در سال فتح، پیامبر(ص) وارد «مکّه» شد؛ در حالی که در اطراف خانه خدا ۳۶۰ بت وجود داشت و پیامبر با چوبی که در دستش بود، به آن بت‌ها می‌‌زد و این آیه را تلاوت می‌‌کرد و بت‌ها را با صورت به زمین می‌‌افکند؛
۲. حق، توحید و پرستش خداست و باطل شرک و پرستش بت‌ها است؛
۳. حق، قرآن است و باطل شیطان؛
۴. حق، قسط و عدل است و باطل ظلم و ستم و کینه؛
۵. حق، فضایل اخلاقی و کسب کمالات است، باطل رذایل اخلاقی و دوری از کمالات انسانی.
ادّعای ما این است که این آیه معنای وسیعی دارد، به گونه‌‌ای که می‌‌تواند همه این مصادیق را تحمّل کند. بنابراین پیام این آیه این است که دین اسلام، پرستش خداوند یکتا، قرآن، عدالت و فضایل اخلاقی، بر کفر، پرستش خدایان دروغین، شیطان، ظلم و رذایل اخلاقی پیروز است و سرانجام حاکمیت مطلق از آن حق است.
یکی دیگر از مصادیق این آیه، ظهور حضرت مهدی(ع) است. همچنان‌‌ که روایت ‌‌شده که وقتی حضرت قائم(ع) تولّد یافت، بر روی بازوی راست ایشان، این آیه نوشته شده بود.۸
در روایت دیگری است از امام باقر(ع) که درباره این آیه فرمودند:
«اذا قام ‌‌القائم ذهبت دوله‌‌ الباطل‌‌؛
وقتی قائم قیام کرد، حکومت ‌‌باطل از بین می‌‌رود.»
در این زمان قسط و عدل در سرتاسر جهان حاکم می‌‌شود و جایی برای ظالمان باقی نمی‌‌ماند. این در حالی است که قبل از تحقّق چنین روزی، ظلم و ستم سراسر دنیا را فراگرفته است. در روایتی از اهل سنّت چنین آمده است:
«لتملات ‌‌الارض ظلماً و عدواناً ثم لیخرجن رجل من اهل بیتی حتّی یملأها قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و عدواناً؛ ۱۰
زمین پر از ظلم و کینه می‌‌شود، سپس‌‌ مردی ‌‌از اهل ‌‌بیت ‌‌من ‌‌قیام ‌‌می‌‌کند تا زمین را پر از قسط و عدل کند، همان ‌‌گونه که از ظلم و کینه پر شده بود.»
پر شدن زمین از قسط و عدل، نشانه این است که هیچ جایی برای ظلم باقی نمی‌‌ماند. در روایتی دیگر در تأکید تحقّق چنین روزی، از رسول خدا(ص) نقل شده است که می‌‌فرماید:
«لو لم یبق من ‌‌الدّنیا اِلّا یوم لبعث ‌‌الله عزّ و جلّ منّا یملئوها عدلاً کما ملئت جوراً؛ ۱۱
اگراز دنیا فقط یک روز باقی مانده باشد، خدای عزّوجلّ مردی از ما را مبعوث می‌‌کند که دنیا را از عدل پر می‌‌کند، همان ‌‌گونه که از ظلم پر شده بود.»
چنین روزی دین الهی بر سایر ادیان و هدف رسالت انبیای الهی محقّق می‌‌شود؛ چرا که قرآن کریم در مقام هدف بعثت انبیا(ع) می‌‌فرماید:
«هو الّذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحقّ لیظهره علی ‌‌الدّین کلّه و لو کره ‌‌المشرکون؛ ۱۲
او کسی است که رسول خود را همراه با هدایت و آیین حق فرستاده تا او را بر همه ادیان پیروز کند، هر چند که مشرکان کراهت داشته باشند.»
استاد شهید، مرتضی مطهّری پیروزی نهایی اهل حق را چنین توصیف می‌‌کند:
از مجموع آیات و روایات استنباط می‌‌شود که قیام مهدی موعود(عج) آخرین حلقه از مجموع حلقه‌های مبارزات حقّ و باطل که از آغاز جهان برپا بوده است. مهدی موعود(ع) تحقّق‌‌بخش ایده‌‌آل همه انبیا و اولیا و مردان مبارز راه حق است.۱۳
برای رسیدن به این هدف، باید آمادگی لازم نیز در همه ما فراهم آید و این زمانی تحقّق می‌‌یابد که در همه شئون زندگی، اعمّ از کارهای فردی و اجتماعی و اعمال ما بر راستی و درستی استوار باشد و شاید به همین جهت است که خداوند در همین آیه مورد بحث قبل از بشارت به آمدن حق و نابودی باطل، به ما این گونه آموزش می‌‌دهد که چنین دعا کنیم:
«و قُل ربّ ادخلنی مدخل صدقٍ و اخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطاناً نصیراً؛ ۱۴
و بگو پروردگارا! مرا (در هر کاری) صادقانه وارد کن و صادقانه خارج نما و از سوی خود سلطان و یاوری برای من قرار ده.»

ماهنامه موعود شماره ۱۱۴

پی‌‌نوشت‌ها:
۱. سوره اسراء (۱۷)، آیه ۸۱.
۲. سوره نمل (۲۷)، آیه ۳۴.
۳. چون هرگاه بخواهند خبر قطعی از وقوع عملی بدهند با فعل ماضی می‌‌آورند.
۴. با استفاده از سوره رعد (۱۳)، آیه ۱۷.
۵. سوره انبیاء (۲۱)، آیه ۱۸.
۶. نهج‌‌البلاغه: خطبه ۵۰ (فیض‌‌الاسلام، عبده)
۷. نهج‌‌البلاغه (فیض‌‌الاسلام) خطبه ۹۶؛ (عبده) خطبه ۹۷.
۸. تفسیر نورالثقلین، ج ۳، ص ۲۱۳.
۹. همان، ص ۲۱۲.
۱۰. کنزالعمال، ج ۱۴، ص ۲۶۶، ح ۳۸۶۷.
۱۱. المسند، ابن حنبل، ج ۲، ص ۷۷۴.
۱۲. سوره توبه (۹)، آیه ۳۳؛ سوره صف (۶۱)، آیه ۹.
۱۳. قیام و انقلاب مهدی، ص ۲۶.
۱۴. سوره اسراء (۹۷)، آیه ۸۰.

همچنین ببینید

آیا داعش، همان سفیانی است؟

به نظر میرسد در پشت پرده تشکیل داعش، اتاق فکرهای جریان باطل، یهود، صهیونیسم مسیحی و سرویس های اطلاعاتی غربی، هستند و با مطالعه گسترده در ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *