اسماعیل شفیعی سروستانی
پس از بهمن ۱۳۵۷ و پیروزی انقلاب اسلامی، در میان عموم مردم رویکرد خاصی به مذهب و مطالعه کتب مذهبی دیده میشد. به خانه هر یک از دوستان و آشنایان که وارد میشدی قفسهای مملو از کتابهای گوناگون تاریخی، کلامی و اجتماعی توجه تو را جلب میکرد. عموم مردم اسامی ابوذر، یاسر، میثم، روحالله، سمیه، محدثه و امثال اینها را برای نوزادان خود انتخاب میکردند. پیامد همین اقبال عمومی مردم بود که تمایل به تربیت و تعلیم مذهبی کودکان و نوجوانان هم رو به فزونی نهاد. واقعهای که سبب شد از در و دیوار شهر چون قارچ نویسنده و ناشر مذهبی سربرآورد و کتابهایی که هر یک گوشهای از تاریخ زندگی مردان مثبت و منفی صدر اسلام را به تصویر میکشیدند. کتابداران و مربیان و متولیان امور آموزشی نیز بدون آنکه کمترین ابزار کنترل و نظارت در اختیار داشته باشند قفسهها را از کتابهایی از این دست انباشتند. نتیجه کار معلوم بود. بروز بسیاری آموزههای بیاساس در ذهن و زبان کودکان و نوجوانان، بسط برداشتهای سطحی از دین و بالاخره ظهور تدریجی نوعی زدگی از این کتابها. واسپس اینهمه سال تا امروز هم هیچ اقدام جدی و قابل تأملی درباره ساماندهی امر مهم و اساسی ویژه کودکان و نوجوانان صورت نپذیرفته است؛ به عبارت دیگر شهر بزرگ فرهنگ و ادب نونهالان ما همواره بیدروازه و دروازهبان مانده است.
در طول تمامی سالهای دهه ۶۰ و ۷۰ جای خالی آثاری جدی که موضوع و محتوای خود را فرهنگ مهدوی قرار داده باشند، قلب هر معلم و مربی دردآگاهی را میآزرد. جمله نویسندگان، خطیبان و ناشران فرهنگی ـ مذهبی یا احساس نیاز در این باره نداشتند و یا در واهمه تند و تیز متهم شدن به وابستگی مستقیم و غیر مستقیم به انجمن حجتیه به تدریج گفتوگو از قویترین عنصر حیاتبخش فرهنگ اسلامی را در حاشیه بردند. در چنین موقعیتی هر کس رقیب خویش را با همین اتهام از میدان به در میکرد؛ بیآنکه در همان ایام بسیاری از آنانی که اظهار دلسوزی و احساس تکلیف در برابر اسلام و انقلاب میکردند کمترین اطلاعی از سابقه ولاحقه انجمن و یا دلایل و زمینههایی که موجب طرد آنان از صحنه حیات سیاسی و اجتماعی ایران اسلامی شده بود داشته باشند. شاید حسب همین ماجرا و عدم معرفت جدی درباره جانمایه اعتقادی شیعه بود که شمارگان نشر کتابهای مهدوی به پایینترین سطح خود ـ نسبت به سایر کتابها ـ رسید. به همانسان که هیچ نشریهای به صورت مرتب و دورهای تا سال ۷۵-۱۳۷۴ عهدهدار تبیین مباحث مهدوی و نشر این فرهنگ در میان مردم نشد. در حالی که این گفتوگو شرط ضروری بقا و دوام حیات دینی مردم و تکلیف جمله مبلغان و نویسندگان و هنرمندان بود.
انتشار برخی آثار و از جمله مجله موعود در نیمه دوم دهه هفتاد (۱۳۷۵) در کنار بسیاری از حوادث و بحرانهای گسترده که عموم مردم جهان را متذکر آخرالزمان، منجی موعود و رهاییبخش آسمانی میساخت و ورود پارهای فیلمهای غربی که حاوی همین مضامین بودند موجب شد تا عرضه آثار فرهنگی مهدوی و برگزاری نشستهای ادواری و جلسات گفت و شنود جوانان روی به تزاید نهد و تمایل عمومی مردم درباره حجت حیّ خداوند و مراجعه به آثار و کتابهای مهدوی (خارج از ایام جشن نیمه شعبان) به نحو چشمگیری آشکار شود.
این اقبال عمومی که به طور خاص محصول عنایت حضرت صاحبالزمان(ع) بود نمیتوانست قرین با بروز برخی تهدیدها از بیرون و آسیبها از درون نباشد تا آنجا که اکنون بیش از هر زمان این تهدید و آسیب خود را نمایان ساخته است.
انتشار آثاری سطحی، بازاری و ضعیف که نوعی قشریگری، خیالبافی و انفعال را با اتکاء به ظرفیتهای گسترده فرهنگ مهدوی میان عموم مردم میپراکنند.
طی سالهای اخیر این آثار فهرست بزرگی از کتابها و برخی مجلات مهدوی را در خود جای داده است. این آثار از سادگی، صرافت طبع و علاقه عمومی مردم به فرهنگ مهدوی و ساحت قدس حضرت صاحبالزمان(ع) سوء استفاده میکنند. چنانکه طی دویست سال اخیر دول استعماری با فرقهسازی سعی در ایجاد انحراف و یا ساخت و پرداخت مصادیقی جعلی و دروغین از آن منجی موعود و بالاخره تضعیف پتانسیل قوی و حرکت آفرین فرهنگ مهدوی کردهاند. آثار یاد شده افراد خاصی را مرتبط و منتسب به ساحت قدس حضرت ـ ارواحنا له الفداء ـ معرفی میکنند و با سکوت زیرکانه درباره همه تهدیدها و آسیبها باعث میشوند تا توجه جمله جوانان و نوجوانان بیش از هر چیز معطوف شاعرانهها، خوابها، دیدارها شود و با بسط نوعی بیتفاوتی درباره حوادث و وقایعی که کیان فرهنگی و جغرافیای خاکی این سرزمین اسلامی را تهدید میکند زمینه غفلت از خطرات و مخاطرات را فراهم سازند.
منحصر کردن شیوه بزرگداشت و پاسداشت جشن میلاد نیمه شعبان در برگزاری مجالس شادی و چراغانی و توزیع نقل و شیرینی یکی دیگر از آسیبهایی است که زمینه غفلت را فراهم میسازد.
در این شیوه تمامیت اهتمام در آخرین ساعات عصر پانزدهم شعبان به پایان میرسد؛ بیآنکه شرط ضروری این پاسداشت که همانا نشر معارف مهدوی، مصونیت بخشی به مردم در وقت بروز امواج فتنه، تردید و تهدید است ادا شده باشد.
این نحوه از مجالس جشن و سرور، ناخواسته کنارهگیری از حضور فعال در صحنههای مناسبات اجتماعی را القا میکند و چشم مردم را بر تهدیدهای نظامهای استکباری و استعماری میبندد.
نگاهی به فهرست برنامههای رسانهای چون «صدا و سیما» در ایام برگزاری جشن میلاد نشان میدهد که این رسانه مهم و تأثیرگذار ـ که حضرت امام(ره) از آن به عنوان دانشگاه عمومی یاد کردند ـ با وجود داشتن امکاناتی وسیع بدون هیچگونه برنامهریزی جدی و آمادگی شایسته به ناگاه در صحنه جشن و شادی مردم حاضر میشود و با ارائه برنامههایی ضعیف، فاقد محتوی، فاقد طرح کلان و منسجم و با اتکا به چند برنامه عجولانه و ترتیب مجالس میهمانی رنگارنگ با حضور چند هنرپیشه، چند خواننده، چند ورزشکار سر و ته ماجرا را هم میآورد. در این میان اگر همت طبیعی مردم در برگزاری جشن و برپایی طاق نصرت و بساط سور و سات نبود معلوم نبود اینهمه شبکه رادیویی و تلویزیونی در این ایام چه میکرد.
انصافاً تا کی میتوان از فلسفه غیبت، و راز طول عمر امام سخن به میان آورد؟! با این نحوه گفت و شنود کدامین نسل را میتوان در برابر هجمههای بزرگ رسانهای غرب ـ که عموماً توجه خود را معطوف آخرالزمان، ظهور منجی و امثال اینها کردهاند ـ بیمه کرد و یا معرفت ضروری و لازم را درباره حجت حیّ خداوند در میان مردم منتشر ساخت تا از مرگ در جاهلیت در امان مانده باشند؟!
طی چند سال گذشته «سازمان تبلیغات اسلامی» هر دو سال یک مرتبه اقدام به برگزاری یک نشست تخصصی میکرد. نشستی که تنها گروهی از خواص با کارت دعوت در آن راه مییافتند آنهم با حضور برخی سخنرانان رده بالای سیاسی که حضورشان و ضرورت حفظ امنیتشان به خودی خود مانع از حضور عمومی مردم میشد، متأسفانه در سال جاری همین نشست هم به دلایلی که از آن بیخبریم تعطیل شد.
گفتوگو از «منجی موعود» به ویژه در شرایط کنونی که جهان در التهاب و بحران به سر میبرد و عموم مردم جهان در تمنای دستیابی به آن منجی روزشماری میکنند و بالاخره در هنگامهای که غرب استکباری این معنا را وسیله سلطهجویی بر کیان فرهنگی و جغرافیای سرزمینهای اسلامی ساخته است شرط ضروری برای استمرار همه گفتوگوهای نمایندگان فرهنگی جمهوری اسلامی در اقصی نقاط عالم است.
این گفتوگوها نه تنها پرده از برنامههای شیطانی مسیحیان صهیونیست برمیدارد بلکه جمله ملل و از جمله مسیحیان کاتولیک، ارتدکس و حتی جماعتی از مسیحیان پروتستان را مهیای همراهی با مسلمین و مقابله با صهیونیستها میسازد. آن هم در زمانی که صدها نمایندگی فرهنگی با دریافت حقوقهای ارزی عهدهدار انجام تکلیف بزرگاند. اما، هیهات که در همین ایام مهم برگزاری جشن میلاد هیچیک از متولیان امور فرهنگی در روابط و ارتباطات بینالمللی طرحی و برنامهای جامع، آگاهانه و هدفدار را برای استفاده از فرصت پیش آمده، افشای جریانات استکباری و ایجاد وحدت رویه در میان پیروان سایر ادیان و ملل به بهانه گفتوگو از منجی موعود ارائه نکردند.
راستی وکیلان و وزیران برای تألیف قلوب رعایا، اظهار همراهی و حمایت از مستضعفان و درماندگان و نشان دادن رویکرد ولایی و عدالتخواهانه به انتظار کدامین روز و هفته نشستهاند؟ آیا گمان میکنند اظهار محبت و عهد و وابستگی به ساحت مقدس حضرت ولی عصر(ع) در چند پاکت نقل و شیرینی و یا اهدای هدایایی مختصر به کارکنانشان خلاصه میشود.
شاید افزایش قیمت پارهای از کالاهای مصرفی و ارزاق عمومی مردم ـ نان ـ را بخشی از هدایای خویش در این ایام مبارک به حساب آوردهاند.
نیمه شعبان ذکر بلندی است که صاحبان قدرت را در اصلاح امور، تطبیق عملکردها با معاییر ائمه دین(ع) و توجه به رویکردهای ژرف عدالتخواهانه متذکر میشود. افسوس که در هیچیک از سالهای گذشته حداقل به مناسبت نیمه شعبان لایحهای، قانونی، دستورالعملی و تبصرهای برای رسیدگی به حال یتیمان آل محمد(ص) و پرسش از جایگاه عدالت در مناسبات عمومی مردم و یا حتی حمایت از فعالیتهای فرهنگی مهدوی و کمک به گسترش آنها ارائه نشده است. گویی در نزد اینان میان روز جهانی کودک و روز ولادت حضرت حجت حیّ، بقیهاللهالاعظم، هادم ابنیه شرک و نفاق و واسطه فیض حضرت ربالارباب هیچ تفاوتی نیست.
همه آنچه ذکر آن رفت بخش کوچکی از غفلتهای ماست که شاید بتوان آنهمه را در عناوین زیر خلاصه کرد:
۱. شرایط تاریخی ویژهای که در آن بهسر میبریم؛
۲. وضعیت روانی و عاطفی شکننده جمعی مردم ساکن در این جغرافیای خاکی؛
۳. ضرورت ایجاد بستر مناسب روحی در مردم برای مقابله جمعی با توطئههای بالفعل و بالقوه؛
۴. بازسازی فکری و اخلاقی جوانان در عصر بحران هویت و فرهنگ مبتنی بر آخرین و بزرگترین سرمایه فرهنگی این دیار؛
۵. انجام تکلیف بزرگ مبتنی بر آموزههای دینی در عصر غیبت و غفلت کسب معرفت درباره حجت خدا و تلیغ سیره و سنت ایشان؛
۶. ضرورت آگاهیبخشی بزرگ برای در امان ماندن مردم از گرداب شبهات و تردیدها در آستانه ظهور.
این سخنان ممکن است کسانی را بیازارد اما، تذکار از روی دوستی و شفقت و به قصد زدودن گرد و غبار غفلت صد مرتبه بهتر است از کینجویی جماعتی مکار که با اظهار دوستی و قرابت چهره حقیقی خود را میپوشانند و گاه در هیأت خادم مردم حسابهای بانکی خود را از بیتالمال پر میسازند و با تحکیم پایگاه اقامتی خود در خارج از ایران مترصد اولین فرصت مهاجرت میشوند و یا با استفاده از فرصتها با انواع حیل زمینههای بیاعتمادی و عدم ثبات و امنیت را در کشور اسلامی ما فراهم میسازند. والسلام
سردبیر
موعود شماره چهل و هشتم