مهدی (عج) وقتی خواهد آمد که جهان به واقع منتظر او و منتظر عدالت باشد و قدر عدالت را بداند و حاضر به پرداختن بهای آن باشد. وقتی میآید که صدای او را بشنوند و بشناساند و به احترام او برخیزند.
او تاریخ را شستوشو خواهد داد.
جامعهی مهدوی «ناکجاآباد» نیست
در روایات اجمالا توضیح دادهاند که در حکومت مهدی(عج) چه جامعهای ساخته خواهد شد. جامعهای که در روایات داریم جامعهای است که مردم از کول یکدیگر بالا نمیروند و یکدیگر را له نمیکنند، از یکدیگر سود نمیخواهند و به یکدیگر خدمت میرسانند. جامعهی مهدوی «ناکجاآباد» نیست، «همهجاآباد» است. یک جزیرهی دور افتاده محصور در خود، شهرکی پشت ابرها و در ذهن شاعران نیست. با مصالح واقعی و در همین دنیای واقعی ساخته خواهد شد. در جامعهای که او خواهد بود کینه و کینهتوزی قاچاق خواهد بود، زیرا ایشان عوامل کینهتوزی یعنی ظلم و جهل را برخواهد انداخت و رسم برادری و دولت عاشقی را برقرار خواهد کرد. برادری در همهی ابعاد زندگی تثبیت میشود و دیگر جیب من و تو ندارد.
ته تاریخ هوای تازه و باد صبا میوزد
عقیده به مهدویت برخلاف آنچه محافظهکاران و لیبرالها در دنیا میگویند جهان را نمیبندد و اتفاقا معنای مهدویت این است که آینده باز است و این وضعیتی که در جهان و برجهان حاکم است آخر خط نیست و دنیا بنبست نیست. اعتقاد به مهدی(عج) یعنی که ته تاریخ هوای تازه و باد صبا میوزد و این خبر بدی برای مستکبران عالم است. یک اصلی وجود دارد که اینها همه خواستهاند بدل او باشند ولی آن اصل واقعیت دارد و او خواهد آمد و رویای بردگان نیست که در زنجیر آرزو کنند منجی برسد. این منجی واقعا هست و واقعا خواهد رسید.
انتظار مهدی (عج) وادادگی نیست
روایتی از پیامبر(ص) است که میفرماید: «اگر منتظر او هستید با دوستان او (یعنی عدالتخواهان) دوست و با دشمنان او دشمن باشید.» یعنی موضع بگیرید و در همان راه مجاهدت کنید و بیطرف و بیتفاوت نباشید. چون اگر مهدی(عج) بیاید بیطرف نیست. نکتهی مهمیکه وجود دارد این است که انتظار مهدی(عج)، یک انتظار مثبت و فعال است و نه انتظار منفی و انفعالی به معنی وادادگی، بنابراین انتظار مهدی(عج) هیچ منافاتی با مهندسی اجتماعی و اصلاحی ندارد.
تکلیف ما چیست؟
به امام صادق(ع) عرض میکنند در عصر غیبت چه کنیم و تکلیف ما چیست؟ امام (ع) میگویند: «با دو دست به معیارهای دین بچسبید و رها نکنید، تقوی بورزید. خط دوستیها و دشمنیهای مکتبی را حفظ کنید. دوستیها و دشمنیها به خاطر دنیا و منافعتان نباشد.»
پس این مدرنیته آخر خط نیست؟!
این جهانی شدن برخلاف جهانی شدن از نوع آمریکایی و غربی است، چون جهانی شدن غربی معنیاش آن است که همهی جهان در خدمت غرب باشد. معنیاش این است که آنها پلو بخورند و بقیهی بشریت کودکان افغانستان، سودان، کودکان آمریکای لاتین و آفریقا نان خشک بخورند.
کسانی هستند که میخواهند کلاه از سر ملتهای عدالت خواه بردارند، که چون قبلا روی عدالت را ندیدند بهتر است در آینده هم نبینند و بهتر است که منتظر آن ننشینند و از آینده مأیوس باشند، چون اگر آنها مأیوس باشند بهترین فرصت برای خدایان ریز و درشتی است که امروز بر دنیا بیخیال، حکومت میکنند.
هدف عمده نظام لیبرال سرمایهداری که میگوید ما با “مدینه فاضله” سازی مخالفیم و با هر نوع اصولگرایی، حتی غیر دینی آن مبارزه میکند، این است که در افکار عمومیبشر، به خصوص در دانشگاههای شرقی و اسلامی، در ذهن دانشجو و سپس در ذهن مردم، حالت تردید در وضع موجود و حالت متوقع و منتظره، پیش نیاید که عجب، پس این مدرنیته آخر خط نیست؟ و باید منتظر بود؟ آنها میخواهند بگویند که هیچ چیزی دیگر فراتر از این وضع موجود جهان نیست و آن چه هست، عین علم و عقلانیت و آخر خط و پایان تاریخ است…
مهدی خواهد آمد و ملاک و محور عقلانیت را اصلاح خواهد کرد و عقلانیت راستین را بر عقلانیت شیطانی- که عین نفسانیت است- حاکم خواهد کرد. عقلانیتی که امام مهدی(عج) میآورد این است که انسان با انسان، مساوی است و همه انسانها به یک اندازه محترماند.
برشهایی از کتاب مهدی(عج)؛ ده انقلاب در یک انقلاب، حسن رحیمپور ازغدی