در طول تاریخ الیگارشی یهود، نمونههای بسیاری را میتوان یافت که حاکمان، دین را بهعنوان ابزاری برای حذف رقبا و سپس مظلومنمایی و عزاداری بر سر قربانیان به کار بستهاند. اما نمونهای که کمتر موردتوجه فرهیختگان قرارگرفته، اسطوره قبایل گمشده است؛ که همان استراتژی کهنه تاریخسازی و تطهیر جنایات را از طریق مظلومنمایی دنبال میکند.
در طول تاریخ الیگارشی یهود، نمونههای بسیاری را میتوان یافت که حاکمان، دین را بهعنوان ابزاری برای حذف رقبا و سپس مظلومنمایی و عزاداری بر سر قربانیان به کار بستهاند. فاجعه دادگاههای تفتیش عقاید و قتلعام یهودیان فریسی توسط این الیگارشی را شاید بتوان بهعنوان یکی از نامآشناترین این فجایع عنوان کرد. اما نمونهای که کمتر موردتوجه فرهیختگان قرارگرفته، اسطوره قبایل گمشده است؛ که همان استراتژی کهنه تاریخسازی و تطهیر جنایات، از طریق مظلومنمایی را دنبال میکند. آنچه در این نوشتار میآید، تنها محدود به قرون معاصر نیست؛ بلکه سر درازی به بلندای سده هفتم پیش از میلاد دارد.
در ابتدا، بهصورت اجمالی به بررسی آنچه تحت عنوان «قبایل گمشده» مطرح میشود، میپردازیم؛
«عبدالله شهبازی»، مورخ سرشناس، در جلد اول از مجموعه «زرسالاران یهودی و پارسی» چنین میگوید:«دوازده پسر یعقوب، قبایل دوازدهگانه بنیاسرائیل را بنیان نهادند. این قبایل عبارتاند از؛
۱. روبین
۲. شمعون
۳. لاوی
۴. یهودا
۵. یساکر
۶. زبولون
۷. دان
۸. نفتالی
۹. جاد
۱۰. اشیر
۱۱. منشه
۱۲. افرائیم (افرائیم و منشه که فرزندان یوسف بودند، باهم یک قبیله را تشکیل میدادند.)
۱۳. و بنیامین
پس از قدرت یافتن اشرافیت یهود، این قبیله، سایر قبایل را بهشدت تحتفشار قرارداد. گناه قبایل دهگانه – که میبایست بهخاطر ارتکاب آن بهسختی مورد عقوبت قرار گیرند – عدم فرمانبرداری از اشرافیت یهود بود. چنانکه پس از حمله رومیان، بخش مهمی از این اسباط در سرزمین یهود استقرار یافتند و در مجموعه جدیدی بهنام یهودیان مستحیل شدند و بسیاری از آنان بهعنوان برده به اسارت اشراف یهودی درآمدند.
مفاهیم «غلام» و «کنیز» عبرانی، از این دوران به عهد عتیق راه مییابند. از سده پانزدهم میلادی، اسطوره «اسباط گمشده» بنیاسرائیل بهوسیله الیگارشی یهودی احیا شد. اشرافیت یهود – که خود، عامل انهدام اسباط دهگانه شمالی بود – آنگاهکه نام و نشانی از آنان نماند، در نقش وارث تمامی افتخارات دولت افرائیم و نیز مظلومیت آن درآمد.
حال، اسرائیل از این اسطوره در تحقق دو هدف استفاده میکند. نخست، مظلومنمایی و تطهیر چهره خود با یادآوری سرنوشت غمبار قبایل بنیاسرائیل و دوم، انتقال گروههای مهاجر گسترده برای رفع مشکل خلأ جمعیتی در مقابل فلسطینیان.
در این مجال، قصد داریم تا سرنوشت دو گروه از یهودیان شبهقاره هند را بهعنوان نمونه موردبحث و بررسی قرار دهیم.
بِنِیاسرائیل (Bene Israel)
بسیاری از یهودیان این گروه، پس از استقلال هند در سال ۱۳۲۶ شمسی (۱۹۴۷ میلادی) و تأسیس اسرائیل، درست یک سال پس از این تاریخ، به فلسطین اشغالی مهاجرت کردند. بنا بر افسانهها، اجداد این افراد پس از سالها سرگردانی به منطقه کنکان – واقع در بیست مایلی جنوب بمبئی – رسیدند و رفتهرفته در میان بومیان مستحیل شده و بخش اعظمی از زبان عبری و احکام و عبادات یهودی را فراموش کردند.
علیرغم اینکه برخی مورخان آنها را بهعنوان نوادگان یکی از قبایل گمشده میدانند؛ اما مقامات یهودی، هیچگاه این ادعا را نپذیرفتهاند. نکته جالبتوجه، اینجاست که این افراد – که در یهودی بودن آنان شک بسیاری وجود دارد – در زمان استعمار انگلیس و در دستگاه کمپانی هند شرقی به مقام بالایی دست یافتند و از امتیازات بهمراتب بیشتری نسبت به سایر گروههای دینی برخوردار بودند. بههمیندلیل، یهودیان بِنِیاسرائیل برای دستیابی به موقعیت بهتر، از کنکان به بمبئی مهاجرت کردند.
دکتر «والتر جوزف فیشل»، استاد مطالعات یهودی دانشگاههای عبری اورشلیم و برکلی، در مقاله «تاریخ یهودیان بمبئی؛ در اسناد هند» معتقد است که تاریخ و اصالت این یهودیان مشخص نیست و صرفاً افسانه و داستانهایی دراینباره یافت میشود. آنچه بهصورت روشن از تواریخ بهدست میآید، حضور این افراد در دهه چهارم و پنجم قرن هجده میلادی تحت لوای عُمال کمپانی هند شرقی است. این یهودیان، تیپ پیادهنظام محلی را تشکیل دادند و در بسیاری از جنگها – همچون جنگ با افغانها و خیانت به هندیان مرات، برمه و میسوری – به مزدوری انگلیسیها پرداختند و در این راه، افرادی چون «ساموئل ییخزکل دیوکر» به فرماندهی رسیدند.
این خدمت بیچونوچرا، تا جایی است که حاکمان انگلستان، اداره بسیاری از امور مثل پست، راهآهن و گمرک را در اختیار این افراد گذارده، «ریوت کارناک»، همکار «دوک ولینگتون» در فرماندهی ارتش پیادهنظام بریتانیا، آنها را چنین مورد ستایش قرار میدهد؛ «من تاکنون سربازان با وفا و شجاعی مثل جمعیت یهودیان محلی (نام دیگر یهودیان بِنِیاسرائیل) ندیدهام.»
این یهودیان وفادار به بریتانیا، در میانه سالهای ۱۳۲۷ شمسی (۱۹۴۸ میلادی) و ۱۳۳۱ شمسی (۱۹۵۲ میلادی) بزرگترین مهاجرت کشورهای شرقی به فلسطین اشغالی را با ۲۳۰۰ نفر رقم زدند. این مهاجرت گسترده، اعتراض، بستنشینی و اعتصاب غذای یهودیان ارتدکس را بهدنبال داشت؛ که به بازگرداندن تعدادی از این مهاجران توسط آژانس یهود انجامید.
اما نکته اینجاست که این عمال دیروز استعمار بریتانیا، امروزه توسط فرزند خلف انگلیس در منطقه، مورد ظلم قرار میگیرند و باز هم شکاف عمیق یهودیان اشکنازی و سفارادی در جامعه اسرائیل بهوضوح دیده میشود. به گزارش کمیته عالی مهاجران هندی، اسرائیلیهای هندیتبار که رقمیبالغبر ۴۵ هزار نفر را شامل میشوند، از وضعیت نابسامان اقتصادی و اجتماعی رنج میبرند و همچنان در شهرکهای دورافتاده به کشاورزی مشغولاند.
بِنِی منشه (Bnei Menashe)
این افراد که تنها یک قرن از ادعای یهودی بودن آنان میگذرد، در منطقه استراتژیک «میزورام» و «مانیپور» زندگی میکنند. این دو ایالت، از جمله پراهمیتترین مناطق شبهقاره هند محسوب میشوند؛ بهگونهای که علاوهبر منابع غنی گیاهی و جانوری و GDP با رشد بالا، دروازه شرق محسوب میشوند. چرا که با کشورهای بنگلادش و میانمار هم مرزند.
عمده جمعیت این دو ایالت را مسیحیان تشکیل میدهند. حتی افرادی که ادعا میشود یهودی هستند نیز در اثر فعالیتهای مسیونرها، مسیحی شده بودند. اما ناگهان در قرن بیستم، خاخام «الیاهو آویشایی»، بنیانگذار مؤسسه «آمیشاو» آنها را متقاعد کرد که یهودی هستند و نام اجداد آنها یعنی «کوکی-میزو مانماسی» همان منشه عبری بوده است. خاخام الیاهو آویشایی، دانشآموخته مدرسه دینی خاخام کوک، یعنی همان مرکز پرورش بنیادگراهای صهیونیست، موسوم به گوش آمونیم بوده و معتقد بود علاوهبر بومیان هند، پشتونهای افغانستان و کارنهای تایلند نیز یهودیاند!
القائات خاخام آویشایی، بعدها توسط مؤسسه «شِوی اسرائیل» (Shavei Israel) تقویت شده، دستهدسته میزوها را یهودی میکردند. شوی اسرائیل، مؤسسهای است که مدعی تلاش برای یافتن مارانوها (یهودیان مخفی) و قبایل گمشده بنیاسرائیل و بازگرداندن آنها به اسرائیل است؛ رئیس این مؤسسه، «میشل فرُوند» (Michael Freund) – که زمانی در روابط عمومی دفتر بنیامین نتانیاهو کار میکرد – این قبیل برنامهها را احمقانه میخواند و به خاطر میآورد که در دفتر نتانیاهو به پروندههای احمقانه معروف بودهاند.
اما همین شخص در سال ۱۳۷۶ شمسی (۱۹۹۷ میلادی) پس از دریافت نامهای از بومیان مانیپور برای نجات قبیله گمشده، راهی هندوستان میشود. «متیو فیشبین» که از نزدیک با وی در ارتباط بوده، میشل را فردی سختکوش معرفی میکند؛ که خود، بهتنهایی به دیدار سران محلی هند میرفت.
.
بدینصورت، راهی که توسط آمیشاو شروع شده بود، توسط شِوی اسرائیل ادامه یافت؛ که نتیجه آن، انتقال ۱۷۰۰ تن از این هندیان به اسرائیل بود.
علیرغم دروغپردازی پیرامون یهودی بودن «بِنِی منشه»، شواهد بسیاری یافت میشود که این افراد هیچگاه بهعنوان یهودی در میان بومیان مطرح نبودهاند. چنانکه والتر جوزف فیشل، استاد دانشگاه عبری اورشلیم نیز در تحقیقات گسترده خود در اسناد رسمی هند درباره یهودیان این کشور، نامی از یهودیان بِنِی منشه نمیبرد. بلکه تنها سابقه این ادعا، مکاشفه یکی از بومیان در سال ۱۳۲۹ شمسی (۱۹۵۰ میلادی) مبنی بر مشاهده فرشتهای که خبر از یهودی بودن آنها میداد، است.
شِوی اسرائیل در حقیقت بهدنبال افزایش قدرت نرم اسرائیل در این ناحیه است و این سیاست را بهطور خلاصه بهصورت ذیل دنبال میکند.
• ایجاد دو مرکز گسترده آموزش زبان عبری و مفاهیم یهودی صهیونیستی در میزورام و مانیپور
• احداث کنیسهها و میکوِهها (حمامهای مذهبی)
• برگزاری سمینار یکماهه آموزش مبلغان جوان در نپال برای خطدهی و رهبری روستاها
• اعزام مبلغ مذهبی به جوامع بِنِی منشه
• برگزاری سمینار سالانه برای زنان هجده تا چهل ساله با قابلیت رهبری جوامع و آموزش زبان عبری و یهودیت صهیونیستی به آنها
این فعالیتهای تبشیری، به حدی گسترده بوده و هست که اعتراضات پیدرپی گروههای محلی و دولت هند را بهدنبال داشته است؛ چنانکه در شهر «چامپی»، به برهم خوردن ثبات و قدرت یافتن گروههای تجزیهطلب منجر شده است. از این میان، میتوان به گروه CIPC) Chhninlung Israel People Convention) اشاره کرد؛ که به گزارش مجله تایم ۱۹۹۹ مدعی ایالت میزو بزرگ متشکل از ۷.۵ میلیون میزو زبان ایالت میزورام، اسام، تریپورا و کشورهای میانمار و بنگلادش و پیوستن به اسرائیل هستند.
این، اولینبار نیست که جداییطلبان میزو به مخالفت با دولت مرکزی هند میروند؛ بلکه چنین اقداماتی را در دوران جنگ سرد و با حمایت شوروی و چین کمونیست نیز شاهد بودهایم. اما این تنشها پس از فعالیت گروههای تبشیری صهیونیست، دوباره شعلهور شد.
دکتر «بیاکسیاما»، یکی از مقامات وزارت دفاع هند و دارای دکتری در رشته فلسفه، دین و کتاب مقدس، معتقد است که هیچ شباهتی میان بِنِی منشه و یهودیان وجود ندارد. چرا که میزوها در گذشته به شکل کاملاً بدوی زندگی میکردند و در حقیقت، تا پیش از فعالیتهای مسیونرهای مسیحی، هیچ دینی نداشتند، هیچگاه قوانین مربوط به شنبه را رعایت نمیکردند و از رعد و برق وحشت داشتند. وی، در کنفرانسها و برنامههای تلویزیونی مختلف، این ادعای بِنِی منشه را فریب قلمداد میکند و اینچنین میگوید: «اگر بپذیریم که میزوها، نوادگان بنیاسرائیل هستند، آنگاه باید بگوییم میلیونها آسیایی نیز یهودیاند. چرا که آداب و رسوم مشترک با میزوها دارند. همچنین، فاصله محل زندگی میزوها از شرق و جنوبشرقی آسیا (خواستگاه بِنِیاسرائیل) بسیار دور است و نمیتوان مدعی شد که اجدادشان به اینجا آمدهاند.»
اما نکته اینجاست که با وجود تمامیبرنامههای پیچیده در اثبات یهودی بودن میزوها، پس از مهاجرت به اسرائیل با آنها همچون یهودیان فلاشه، برخورد و آنها را یهودیان «صفک» (به عبری بهمعنای مشکوک) خواندند و پس از ایجاد رنج و زحمت فراوان، بار دیگر آنها را یهودی نمودند.
انتقاد دیگری که متوجه دولت اسرائیل و مؤسسه شِوی اسرائیل است، اسکان دادن بِنِی منشه خارج از منطقه سبز اسرائیل و در مناطق و شهرکهای غیرقانونی است. چنانکه بسیاری از این افراد که در شهرکهای غزه ساکن شده بودند، با عقبنشینی اسرائیل، از این باریکه آواره شدند. پس از قوت گرفتن انتقادات جدی نسبت به یهودی بودن بِنِی منشه، آزمایش DNA بهعنوان کلید حل مشکل مطرح شد. در این راستا، مؤسسه تکنولوژی اسرائیل موسوم به «تخنیون»، تحتنظر پروفسور «کارل اسکورکی» – کسیکه DNA کوهنها را بهعنوان نمونه برای مشخص کردن یهودی بودن افراد کشف کرد – اقدام به آزمایش کرده که در نهایت هیچ شباهتی میان بِنِی منشه و DNA یهودیان یافت نشد.
پروفسور «لو گرینبرگ»، استاد جامعهشناسی دانشگاه بن گوریون در مصاحبهای با BBC، جناح راست اسرائیل را به یهودیسازی این جمعیت گسترده برای مقابله با رشد جمعیت فلسطینیان متهم کرد.
این انتقادات، حتی واکنشهای مقامات اسرائیل همچون «کسنیا تزولوا»، عضو کمیته امور مهاجرت کنست و «آبراهام پوراز»، وزیر داخلی اسبق را هم برانگیخت. چنانکه پوراز دراینباره میگوید:«اگر کسی آنها (بِنِی منشه) را یهودی بداند، آنگاه باید بگوید که نیمی از آفریقا، یهودی هستند!»
گذشته از اینها، مؤسسات صهیونیستی موجود در هند، بِنِی منشه را تحت تعالیم یهودیت صهیونیستی قرار میدهند و همین امر، میتواند انتقاد جوامع ارتدکس یهودی را جلب کند. همانطور که شِوی اسرائیل گروهی از یهودیان بِنِی منشه را به اردوگاه آشویتس برده؛ تا آنها را با هولوکاست بهعنوان سنگ بنای اسرائیل آشنا سازد.
مجموعه این عوامل، میزوهای بِنِی منشه را به این نتیجه رسانده که بازی کردن نقش یهودی، آنقدرها هم آسان نیست. چرا که عملاً آغوش گرمی در جامعه اشکنازی اسرائیل برای آنان وجود ندارد. با این حال، شوی اسرائیل در تلاش بود تا در سال ۲۰۱۶، هفتصد عضو دیگر از بِنِی منشه را به اسرائیل کوچ دهد.
در پاسخ به اینکه این یهودیسازی گسترده چه نفعی به رژیم اشغالگر قدس میرساند، باید گفت، نخست آنکه موساد از این طریق به پرورش ستون پنجم در این منطقه میپردازد؛ که اولاً نزدیک به چین و روسیه بوده و جمعآوری اطلاعات مطلوب سرویسهای جاسوسی آمریکا و اسرائیل است و ثانیاً، بهعلت هممرز بودن با بنگلادش، اولویت موساد مبنی بر جمعآوری اطلاعات و نفوذ در کشورهای اسلامی محقق میشود.
ضمن اینکه از این جمعیت گسترده، میتوان بهعنوان گروه فشار علیه دولت هند استفاده کرد. در آخر نیز باید گفت، تجربه هند چند نکته را بهروشنی مطرح میسازد؛
• اسرائیل با این کار، در تلاش است تا متحدی در پشت جبهه مقاومت برای خود ایجاد کند.
• پروژه نیل تا فرات، فقط سیاست اعلامی اسرائیل است؛ حال آنکه سیاست اعمالی، همان سیاستی است که قرنها در تجاوز الیگارشی غرب در ماورای بِحار شاهد آن بودهایم.
• در صورت موفقیت این طرح، باید منتظر نمونههای مشابه در نقاط دیگر جهان باشیم.
منابع:
[۱] شهبازی، عبدالله؛ (۱۳۷۷)؛ زرسالاران یهودی و پارسی استعمار بریتانیا و ایران؛ موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی؛ ج ۱، صص ۳۴۲-۳۴۶ [۲] Fischel, W. (1970). Bombay in Jewish History in the Light of New Documents from the Indian Archives. Proceedings of the American Academy for Jewish Research, 38/39, p 124. doi:10.2307/3622356 [۳] http://texts.cdlib.org/view?docId=hb9k4009c7&doc.view=frames&chunk.id=div00015&toc.depth=1&toc.id= [۴] Fischel, W. (1970). Bombay in Jewish History in the Light of New Documents from the Indian Archives. Proceedings of the American Academy for Jewish Research, 38/39, 119-144. doi:10.2307/3622356 [۵] Egorova Yulia; (2009); “Encyclopedia of the Jewish Diaspora: Origins, Experiences and Culture” Edited by M. Avrum Ehrlich; Emerald Group Publishing Limited; Santa Barbara, CA and Oxford; p. 1216 [۶] Fischel, W. (1970). Bombay in Jewish History in the Light of New Documents from the Indian Archives. pp. 123-127 [۷] High Level Committee on the Indian Diaspora [۸] http://indiandiaspora.nic.in/diasporapdf/chapter9.pdf [۹] خاخام کوک را پدر بنیادگرایی صهیونیستی می دانند. [۱۰] https://web.archive.org/web/20070927205735/http://www.travelblog.org/Asia/India/blog-4257.html [۱۱] https://shavei.org/about-us/ [۱۲] http://www.jpost.com/Author/Michael-Freund [۱۳] https://tabletmag.atavist.com/becoming-moses [۱۴] بنا به اعلام رسمی سایت شِوی اسرائیل، ۷۲۰۰ یهودی بنی منشه انتظاز مهاجرت به اسرائیل را میکشند. [۱۵] http://edition.cnn.com/ASIANOW/time/magazine/99/0906/mizos.html [۱۶] https://web.archive.org/web/20070927205735/http://www.travelblog.org/Asia/India/blog-4257.html [۱۷] http://www.bneimenashe.com/amijewish.html [۱۸] https://md.technion.ac.il/faculty_member/skorecki-karl/ [۱۹] https://www.rambam.org.il/EnglishSite/MedicalStaff/Pages/SkoreckiKarl.aspx [۲۰] http://in.bgu.ac.il/humsos/soc-ant/en/Pages/staff/lev-en.aspx [۲۱] https://www.knesset.gov.il/mk/eng/mk_eng.asp?mk_individual_id_t=934 [۲۲] https://www.knesset.gov.il/mk/eng/mk_eng.asp?mk_individual_id_t=98 [۲۳] https://shavei.org/bneimenashehighschoolersvisitauschwitzforthefirsttimetolearnabouttheholocaust/ [۲۴] http://www.presstv.com/DetailFa/2016/03/27/457760/IsraelIndiaPalestine [۲۵] http://www.presstv.com/DetailFa/2016/03/27/457760/IsraelIndiaPalestine [۲۶] https://wideawakegentile.wordpress.com/2013/12/05/the-independant-israelite-mizoram-nation-in-india/۱۳۹۶/۰۳/۰۹
محمد پاکدامن
منبع : پایگاه هادی