تاریخ‌ پس‌ از ظهور-۲

شهید سیدمحمد صدر
مترجم‌: حسن‌ سجادی‌پور

اشاره‌ :
در قسمت‌ پیشین‌، نویسنده‌ سه‌ نکته‌ را به‌ عنوان‌ مقدمه‌ بحث‌ از تاریخ‌ پس‌ از ظهور مطرح‌ و به‌ بررسی‌ آنها پرداخت‌: اهمیت‌ موضوع‌؛ روش‌ استدلال‌ و مشکلات‌ موجود در این‌ بحث‌. پنج‌ مورد از این‌ مشکلات‌؛ یعنی‌ نمادین‌ و رمزی‌ بودن‌ روایات‌ نقل‌ شده‌ درباره‌ حوادث‌ آینده‌؛ کلی‌گویی‌ عمدی‌ در روایات‌ و سکوت‌ در مورد برخی‌ از حوادث‌ پس‌ از ظهور؛ وجود رخنه‌ و فضاهای‌ خالی‌ در روایات‌ و عدم‌ رعایت‌ زنجیره‌ حوادث‌؛ غلبه‌ رویکرد قومی‌ و مذهبی‌ و نقص‌ شخص‌ پژوهشگر در آن‌ قسمت‌ بررسی‌ شد و اینک‌ ادامه‌ بحث‌ را پی‌ می‌گیریم‌.

مشکل‌ ششم‌: هنگام‌ نقد و بررسی‌ روایاتی‌ که‌ حوادث‌ پس‌ از ظهور را شرح‌ می‌دهد، گاه‌ به‌ ذهن‌ خطور می‌کند که‌ حوادث‌ پس‌ از ظهور، بر اساس‌ معجزه‌ استوار می‌گردد؛ در حالی‌ که‌ وقوع‌ معجزه‌ در این‌ مورد دور از حقیقت‌ است‌ و تصدیق‌ آن‌ مشکل‌ می‌باشد. از اینرو فهم‌ و درک‌ همه‌ جانبه‌ این‌ احادیث‌ مشکل‌ می‌شود.

البته‌ این‌ مشکل‌ را نمی‌توان‌ در فهرست‌ حقیقی‌ مبحث‌ تاریخ‌ پس‌ از ظهور، جای‌ داد؛ زیرا مشکلات‌ پیشین‌، حقیقتاً موجب‌ نقص‌ و کاستی‌ بحث‌ هستند و پژوهشگر را ناچار می‌سازند که‌ واقعیت‌ را بپذیرد اما این‌ مشکل‌ (مشکل‌ ششم‌) چنین‌ نیست‌ و در واقع‌ تنها نقطه‌ ضعف‌، آنهم‌ در نزد اندیشمندانی‌ است‌ که‌ معجزه‌ را معتبر نمی‌دانند؛ زیرا در شمار مهمی‌ از آن‌ روایات‌، به‌ طور کلی‌ هیچ‌ اشاره‌ای‌ به‌ هیچ‌ معجزه‌ای‌ نشده‌ است‌. و تنها اقدامات‌ امام‌(ع‌) و دستاوردها و تعداد یاران‌ او و… را روایت‌ کرده‌اند و اساساً در آنها از معجزه‌ خبری‌ نیست‌.

امّا در میان‌ آن‌ روایات‌، شایسته‌ است‌ روایتهایی‌ را که‌ بر معجزه‌ دلالت‌ دارند یک‌ به‌ یک‌ مورد بحث‌ و بررسی‌ دقیق‌ قرار داد؛ در نتیجه‌ هر کدام‌ از آنها که‌ مطابق‌ قانون‌ معجزه‌ بود، ۱ پذیرفته‌ و هر کدام‌ که‌ از حدود «قانون‌ معجزه‌» بیرون‌ بود رد شود و از صلاحیت‌ اثبات‌ تاریخی‌، ساقط‌ گردد.

بنابر این‌، مشکل‌ ششم‌، از اهمیت‌ قابل‌ توجهی‌ برخوردار نیست‌ و تنها پنج‌ مشکل‌ نخست‌ مهم‌ است‌ که‌ البته‌ باید تا حد امکان‌ برای‌ رفع‌ آنها و جلوگیری‌ از تأثیرات‌ منفی‌شان‌، به‌ جست‌وجو و ارائه‌ راه‌ حل‌ پرداخت‌.

د) راههای‌ خروج‌ از این‌ مشکلات‌
هم‌چنان‌ که‌ پیش‌ از این‌ نیز اشاره‌ کردیم‌ پاسخ‌ قاطع‌ به‌ این‌ مشکلات‌ به‌ صورت‌ کلی‌ و جزیی‌، توسط‌ محقق‌ و پژوهشگری‌ که‌ معاصر با دوران‌ ظهور یا پس‌ از آن‌ دوران‌ نیست‌، امکان‌ ندارد.

به‌ همین‌ دلیل‌ بهتر است‌ به‌ نقص‌ این‌ بحث‌ از احاطه‌ به‌ ژرفای‌ حقیقی‌ روز موعود و جزئیات‌ حوادث‌ آن‌، اعتراف‌ کنیم‌، در نتیجه‌ نهایت‌ تلاش‌ ما این‌ خواهد بود که‌ اندیشه‌های‌ کلّی‌ و اقدامات‌ اساسی‌ موجود در آن‌ زمان‌ را از طریق‌ روایاتی‌ که‌ به‌ ما رسیده‌ و اصولی‌ که‌ آنها را می‌شناسیم‌، ترسیم‌ نماییم‌.

بهترین‌ شکل‌ برون‌ رفت‌ از این‌ مشکلات‌، اتخاذ دو روش‌ مترتّب‌ بر یکدیگر است‌:
روش‌ اول‌: رفع‌ و حل‌ این‌ مشکلات‌ از طریق‌ اصول‌ کلی‌ برگرفته‌ از قرآن‌ و سنّت‌. برای‌ این‌ کار، تمامی‌ روایاتی‌ را که‌ در منابع‌ این‌ تاریخ‌ (تاریخ‌ پس‌ از ظهور) وجود دارد بر فهم‌ متعارف‌ از اسلام‌ و دیدگاه‌ آن‌ درباره‌ مسائل‌ کلی‌ و جزیی‌، عرضه‌ می‌کنیم‌. مراد از فهم‌ متعارف‌ از اسلام‌، همان‌ فهم‌ برآمده‌ از قرآن‌ و سنّت‌ است‌ که‌ یا دلیلی‌ از آیات‌ و روایات‌ و یا استدلالی‌ عقلی‌ و برهانی‌ دارد.

به‌ مدد اصول‌ زیر، می‌توانیم‌ به‌ نتیجه‌های‌ اساسی‌ و قطعی‌ برای‌ رفع‌ و حّل‌ این‌ مشکلات‌ برسیم‌:
۱. تلاش‌ برای‌ درک‌ عبارات‌ رمزی‌ موجود در روایات‌، به‌ طوری‌ که‌ با فهم‌ درست‌ از اسلام‌ هماهنگ‌ باشد. به‌ این‌ شرط‌ که‌ فهم‌ ظواهر این‌ روایات‌، اساساً امکان‌ نداشته‌ باشد وگرنه‌ این‌ کار (برداشتهای‌ رمزگونه‌)، همچنانکه‌ در بحثهای‌ اسلامی‌ ثابت‌ شده‌ است‌ مبنایی‌ می‌شود برای‌ باورهای‌ نادرست‌ و انحرافی‌ از اسلام‌.

هنگامی‌ که‌ امر دائر باشد بین‌ وانهادن‌ این‌ روایات‌ و یا تأویل‌ آنها، تأویل‌ آنها به‌ معنای‌ صحیح‌، بهتر است‌. و چرا چنین‌ نباشد در حالی‌ که‌ می‌دانیم‌ استفاده‌ از تعبیرات‌ رمزی‌ و تأویلی‌ در زبان‌ مبارک‌ پیامبر و ائمه‌(ع‌) مرسوم‌ و متعارف‌ بوده‌ است‌، به‌ویژه‌ آنجا که‌ سخنان‌ آن‌ گرامیان‌ از میزان‌ درک‌ شنوندگان‌، بالاتر بوده‌ است‌. هم‌چنان‌که‌ در مورد روایات‌ حوادث‌ پس‌ از ظهور، وضع‌، این‌چنین‌ است‌.

۲. سعی‌ و کوشش‌ برای‌ پرکردن‌ فضاهای‌ خالی‌ و رخنه‌های‌ موجود در این‌ تاریخ‌ بر اساس‌ آنچه‌ که‌ می‌دانیم‌ امام‌ مهدی‌(ع‌) به‌ طور طبیعی‌ پس‌ از ظهورش‌ براساس‌ اصول‌ کلی‌ اسلامی‌ عمل‌ خواهد نمود، گرچه‌ روایات‌ هم‌ ـ در نتیجه‌ شرایط‌ خاص‌ ـ به‌ آن‌ تصریح‌ نکرده‌ باشند.

امّا باز شکافهای‌ وسیعی‌ باقی‌ می‌ماند که‌ می‌توانیم‌ همه‌ یا بخشی‌ از آنها را از طریق‌ روش‌ دومی‌ که‌ به‌ زودی‌ می‌آوریم‌ پر کنیم‌ که‌ بدون‌ به‌ کارگیری‌ این‌ روش‌، ترمیم‌ آن‌ فضاهای‌ خالی‌، ممکن‌ نخواهد بود. همان‌طور که‌ پس‌ از این‌ خواهیم‌ دید با استفاده‌ از این‌ دو روش‌، قادر خواهیم‌ بود بخش‌ مهمی‌ از آن‌ شکافها را پوشش‌ دهیم‌.

۳. رّد هر خبری‌ که‌ مخالف‌ نصوص‌ و اصول‌ کلی‌ اسلامی‌ باشد و ملاک‌ قراردادن‌ آن‌ نصوص‌ و اصول‌ در رّد یا پذیرش‌ اخبار (البته‌ تا وقتی‌ که‌ آن‌ اخبار، مستفیض‌ یا متواتر نباشند.)

۴. دست‌یابی‌ به‌ برخی‌ امور که‌ روایات‌ درباره‌ آنها ساکتند و به‌ رویکردهای‌ کلی‌ دولت‌ جهانی‌ امام‌(ع‌) مربوط‌ می‌شوند. به‌ این‌ امور می‌توان‌ پس‌ از رفع‌ مشکل‌ پنجم‌ تا حد امکان‌ دست‌ یافت‌.

۵. تلاش‌ در پرتو اصول‌ کلّی‌، برای‌ فهم‌ ارتباط‌ بین‌ حوادثی‌ که‌ ربط‌ آنها با یکدیگر در نقل‌های‌ که‌ به‌ ما رسیده‌ واضح‌ و روشن‌ نیست‌ یا کوشش‌ برای‌ مرتّب‌ کردن‌ ترتیب‌ زمانی‌ آن‌ حوادث‌، اگر آن‌ ترتیب‌ در اخبار لحاظ‌ نشده‌ باشد.

روش‌ دوم‌: به‌ هنگام‌ فقدان‌ اصول‌ کلی‌، تنها راه‌ رسیدن‌ به‌ نتیجه‌، ارائه‌ طرحهای‌ احتمالی‌ است‌؛ به‌ این‌ صورت‌ که‌ دو یا سه‌ احتمال‌ قوی‌تر در مورد مشکلی‌ که‌ وجود دارد ارایه‌ گردد. در این‌ حالت‌، ما باور قطعی‌ به‌ هیچ‌کدام‌ از آن‌ احتمالات‌ نداریم‌ گرچه‌ در اغلب‌ موارد می‌توانیم‌ با گردآوری‌ قراین‌، یکی‌ از آنها را ترجیح‌ داده‌ و برگزینیم‌.

در صورتی‌ که‌ با کمک‌ اصول‌ کلی‌ نتوانیم‌ به‌ نتیجه‌ برسیم‌ با این‌ روش‌ خواهیم‌ توانست‌ به‌ تعدادی‌ از نتیجه‌های‌ گذشته‌ برسیم‌. هم‌چنین‌ می‌توانیم‌ تمام‌ مطالب‌ را پوشش‌ داده‌ و بقیه‌ مشکلات‌ را حل‌ کنیم‌؛ زیرا دیگر مشکلی‌ باقی‌ نمی‌ماند تا بعضی‌ از احتمالاتش‌ بر دیگر احتمالات‌، رجحان‌ نداشته‌ باشد.

آری‌، تنها دو مطلب‌ باقی‌ می‌ماند که‌ تأمل‌ بیشتری‌ می‌طلبد:
۱. نگاه‌ مذهبی‌ که‌ در اخبار امامیه‌ بر آن‌ تأکید شده‌ است‌، اگرچه‌ در عصر صدور این‌ اخبار، توجیه‌ داشته‌ امّا این‌ توجیهات‌، ارزش‌ اجتماعی‌ خویش‌ را در عصر حاضر از دست‌ داده‌ است‌؛ زیرا حکومت‌ امام‌ مهدی‌(ع‌) جهانی‌ است‌ و همه‌ انسانها را دربرمی‌گیرد.

اگر مقصود ما آن‌ باشد که‌ به‌ شیوه‌ای‌ جامع‌ و کامل‌ به‌ مبحث‌ تاریخ‌ پس‌ از ظهور بپردازیم‌، روا نیست‌ که‌ صرفاً براین‌ مطلب‌ تأکید ورزیم‌ و دیگر جنبه‌های‌ آن‌ را رها سازیم‌.

نکته‌ مهم‌: پس‌ از قبول‌ این‌ دسته‌ از خبرها که‌ براساس‌ فهم‌ امامیه‌ از مهدویت‌، شایستگی‌ اثبات‌ تاریخی‌ را دارند ما می‌توانیم‌ با دو روش‌ بر این‌ رویکرد مذهبی‌ و قوی‌ سرپوش‌ بنهیم‌:

روش‌ اول‌: هرگاه‌ تلاش‌ کنیم‌ تا فضاهای‌ خالی‌ موجود در روایات‌ را پر کرده‌ و ترمیم‌ نماییم‌ و بر ارتباط‌ امام‌ مهدی‌(ع‌) با مردم‌ و دولتهای‌ غیرمسلمان‌ جهت‌ آماده‌سازی‌ آنها برای‌ پیوستن‌ به‌ دولت‌ جهانی‌، استدلال‌ بیاوریم‌، آنگاه‌ خواهیم‌ توانست‌ رویکردهای‌ کلی‌ و آثار بسیار ارزشمندی‌ را که‌ بر این‌ موضوع‌ بار می‌شود، درک‌ نماییم‌ و نهایتاً دلالتی‌ واقعی‌ از این‌گونه‌ اخبار به‌ دست‌ دهیم‌. بی‌تردید امت‌ اسلامی‌، رهبری‌ کاروان‌ بشریت‌ را در مسیر عدالت‌ کامل‌ به‌ دست‌ خواهد آورد. با تلاش‌ این‌ امت‌، امام‌ مهدی‌(ع‌) جهان‌ را فتح‌ خواهد نمود و دعوت‌ مقدس‌اش‌ را در سراسر آن‌ منتشر خواهد ساخت‌. به‌ این‌ منظور، امت‌ اسلامی‌ باید همه‌ ظرفیتهای‌ خود را متناسب‌ با این‌ مسئولیت‌ عظیم‌، افزایش‌ دهد در غیر این‌ صورت‌ تلاشهایش‌ در سطح‌ جهانی‌ بی‌ثمر خواهد ماند و در نهایت‌ برنامه‌ کلی‌ الهی‌، مخدوش‌ خواهد شد. از این‌ روست‌ که‌ در برنامه‌ کلی‌ الهی‌ بر تربیت‌ این‌ امت‌ ـ چه‌ در عصر غیبت‌ و چه‌ در عصر ظهور ـ بسیار تأکید شده‌ است‌.

ثمره‌ این‌ تربیت‌ در عصر غیبت‌، بر آمدن‌ گروهی‌ از مؤمنان‌ است‌ که‌ در رکاب‌ امام‌ مهدی‌(ع‌) جهان‌ را فتح‌ خواهد نمود. این‌ در حالی‌ است‌ که‌ عموم‌ بشریت‌ گرفتار کژی‌ و سرکشی‌ و ستم‌ و بیدادند حتی‌ امت‌ اسلامی‌ نیز از این‌ انحرافات‌ برکنار نیستند. در هر حال‌ امکان‌ ندارد چنین‌ امتی‌ که‌ اکثریت‌ افرادش‌ به‌ کژی‌ ره‌ می‌پویند بتوانند بر کرسی‌ رهبری‌ جهان‌ تکیه‌ زنند. البته‌ باید برای‌ ارتقای‌ مرتبه‌ اخلاص‌ آن‌ افراد از درجات‌ پایین‌ به‌ رتبه‌های‌ بالا اقدام‌ شود تا آنکه‌ امت‌ اسلامی‌ به‌ سرعت‌ در سطح‌ رهبری‌ جهان‌ قرار گیرد.

این‌ موضوع‌ نیازمند اقدامات‌ گسترده‌ نظامی‌ و فکری‌ ـ فرهنگی‌ است‌ اما لازم‌ است‌ بدانیم‌ که‌ امام‌ مهدی‌(ع‌) با مسلمانانی‌ وارد چالش‌ خواهند شد که‌ منحرف‌ باشند حتی‌ اگر هم‌ از لحاظ‌ فکری‌ ـ و نه‌ عملی‌ ـ بر مذهب‌ امام‌(ع‌) باشند.
روش‌ دوم‌؛ بیان‌ نکردن‌ هرآنچه‌ که‌ موجب‌ تحریک‌ عواطف‌ مذهبی‌ و شعله‌ور شدن‌ آتش‌ کینه‌ بین‌ پیروان‌ مذاهب‌ اسلامی‌ می‌گردد، هرچند که‌ با این‌ سکوت‌، رخنه‌ای‌ در این‌ تاریخ‌ ایجاد شود.

البته‌ تعداد این‌ روایات‌ افراطی‌ و فرقه‌گرایانه‌ زیاد نیست‌ و آنها نیز اسناد درستی‌ ندارند، پس‌ نباید بی‌توجهی‌ به‌ آنها، موجب‌ تأسف‌ گردد.

۲. اگر گفتیم‌ که‌ یک‌ پژوهنده‌ نمی‌تواند ژرفای‌ حقیقی‌ روز موعود و رهبری‌ امام‌(ع‌) در آن‌ روز را درک‌ نماید، حقیقتی‌ است‌ که‌ گریزی‌ از آن‌ نیست‌ و از این‌ روست‌ که‌ راه‌ بر روی‌ شناخت‌ جزئیات‌ برنامه‌ و قانون‌گذاریهایی‌ که‌ امام‌(ع‌) اعلام‌ خواهد کرد و نیز عمق‌ واقعی‌ فرهنگ‌ فرد مسلمان‌ و جامعه‌ اسلامی‌ در آن‌ زمان‌، بسته‌ است‌.

جز آن‌که‌ تنها به‌ شیوه‌ اجمال‌ و به‌ شکل‌ قضایای‌ کلّی‌ می‌توان‌ از آن‌ روز بزرگ‌ سخن‌ گفت‌. با آگاهی‌ از این‌ جهات‌ پنجگانه‌، به‌ روشنی‌ می‌توانیم‌ سستی‌ اشکالی‌ را که‌ در ابتدای‌ این‌ مقدمه‌ طرح‌ شد، مبنی‌ براین‌ که‌ «طرح‌ این‌ بحث‌، بحثی‌ بیهوده‌ و تیر در تاریکی‌ افکندن‌ است‌ و معلوم‌ نیست‌ که‌ آیا این‌ پیشگوییها در آینده‌ تحقق‌ پیدا خواهد کرد یا خیر» دریابیم‌.

ثمرات‌ این‌ بحث‌ را نمی‌توان‌ نادیده‌ گرفت‌؛ زیرا هر کدام‌ از ثمرات‌ و فایده‌هایی‌ که‌ در ذیل‌ جهت‌ اوّل‌ (از این‌ مقدّمه‌) آوردیم‌، به‌ تنهایی‌ کافی‌ است‌ که‌ ما را برای‌ ورود به‌ مبحث‌ تاریخ‌ پس‌ از ظهور قانع‌ سازد.

اما این‌ که‌ «تیری‌ در تاریکی‌» باشد، چنین‌ نیست‌؛ زیرا ما این‌ تاریخ‌ را از منابع‌ و اصول‌ کلی‌ اسلامی‌ دریافت‌ می‌کنیم‌ و هرگز ادعای‌ غیبت‌گویی‌ نداریم‌. آری‌، البته‌ اصل‌ اخباری‌ که‌ از پیامبر و امامان‌ معصوم‌(ع‌) نقل‌ شده‌ و ما بر آنها تکیه‌ می‌کنیم‌، حاوی‌ اخبار غیبی‌ و حوادث‌ آینده‌ نیز می‌باشد که‌ خداوند به‌ آنها تعلیم‌ فرموده‌ است‌. همچنان‌که‌ در تاریخ‌ گذشته‌ نیز بر چنین‌ روایاتی‌ اعتماد کرده‌ و درستی‌ آنها را اثبات‌ کرده‌ایم‌. حتی‌ برخی‌ از آنها از چنان‌ درستی‌ وصحتی‌ برخوردار است‌ که‌ می‌توان‌ بر آن‌ اساس‌ عقاید اسلامی‌ را ثابت‌ کرد، چه‌ رسد به‌ موضوع‌ مهدویت‌ 2 در نتیجه‌ اگر بعضی‌ از آن‌ خبرها را بتوان‌ تأیید کرد، بعید نخواهد بود که‌ بتوانیم‌ همه‌ آنها را نیز پذیرفته‌ و تأیید نماییم‌.

اما در مورد این‌ اشکال‌ که‌ «معلوم‌ نیست‌ این‌ پیشگوییها تحقق‌ پیدا کند یا نه‌» باید گفت‌ این‌ بستگی‌ به‌ استحکام‌ و قوت‌ ادله‌ای‌ دارد که‌ ارائه‌ می‌کنیم‌ که‌ برخی‌ قطعاً نتیجه‌ می‌دهد، برخی‌ دیگر به‌ ظن‌ قوی‌ و بعضی‌ هم‌ به‌طور احتمالی‌. گرچه‌ هر سه‌ آنها، شایستگی‌ اثبات‌ تاریخی‌ را دارد. و بالطبع‌ این‌ سخن‌ معنا خواهد بود که‌ بگوییم‌ آن‌ خبری‌ که‌ قطعی‌ است‌ و یا در آن‌ ظنی‌ قوی‌ است‌، هرگز اتفاق‌ نخواهد افتاد یا احتمالش‌ ضعیف‌ است‌.

ه) ترتیب‌ بخشها و فصلهای‌ این‌ کتاب‌:

این‌ کتاب‌ به‌ سه‌ بخش‌ کلی‌ تقسیم‌ می‌شود:

بخش‌ اول‌: درباره‌ نشانه‌ها و مقدمات‌ ظهور
باب‌ اول‌ : مبانی‌ کلی‌ ظهور (مسائل‌ اصلی‌ که‌ روز موعود بر مبنای‌ آنها پدید می‌آید.
فصل‌ اول‌: ارتباط‌ روز ظهور با برنامه‌های‌ کلی‌ الهی‌ برای‌ بشریت‌ (همان‌ برنامه‌ای‌ که‌ در کتاب‌ تاریخ‌ الغیبه‌الکبری‌ از آن‌ سخن‌ گفتیم‌ و برای‌ آن‌ استدلال‌ آوردیم‌).
فصل‌ دوم‌: تأثیرات‌ غیبت‌ کبری‌ بر دوره‌ پس‌ از ظهور، نسبت‌ به‌ خود امام‌ و نیز اصحاب‌ ایشان‌ و هم‌چنین‌ تمام‌ بشریت‌.
فصل‌ سوم‌: تعیین‌ زمان‌ ظهور از نظر شرایط‌ و نشانه‌ها و ثمره‌ تحقق‌ این‌ شرایط‌ و نشانه‌ها برای‌ دوران‌ پس‌ از ظهور و اشاره‌ به‌ این‌ مطلب‌ که‌ بیان‌ این‌ شرایط‌ و نشانه‌ها به‌ معنای‌ تعیین‌ زمان‌ ظهور که‌ در روایات‌ از آن‌ نهی‌ شده‌، نیست‌.
فصل‌ چهارم‌: نگاه‌ و نظر امام‌(ع‌) نسبت‌ به‌ هستی‌، زندگی‌ و قانون‌گذاری‌.
فصل‌ پنجم‌: برنامه‌ریزی‌ خداوند برای‌ بعد از ظهور و این‌ که‌ این‌ برنامه‌ریزی‌ در هنگام‌ ظهور پایان‌ نمی‌پذیرد بلکه‌ همواره‌ وجود دارد ولی‌ به‌ شکل‌ جدید.
باب‌ دوم‌: حوادث‌ و وقایع‌ نزدیک‌ به‌ زمان‌ ظهور از قبیل‌: جنگهای‌ سفیانی‌، فتنه‌ دجّال‌، کشته‌ شدن‌ نفس‌ زکّیه‌، صیحه‌ و ندای‌ آسمانی‌ و….
البته‌ در مورد سه‌ حادثه‌ نخست‌، در کتاب‌ تاریخ‌ الغیبه‌ الکبری‌ به‌ اندازه‌ کافی‌ بحث‌ کرده‌ایم‌ ولی‌ در این‌ کتاب‌، تحلیل‌ جدیدی‌ از آنها بدست‌ خواهیم‌ داد.

بخش‌ دوم‌: حوادث‌ مربوط‌ به‌ ظهور و برپایی‌ دولت‌ جهانی‌ تا وفات‌ امام‌ مهدی‌(ع‌)
باب‌ اول‌ : درباره‌ حوادث‌ ظهور تا حرکت‌ امام‌(ع‌) به‌ عراق‌
فصل‌ اول‌: معنای‌ ظهور و چگونگی‌ آن‌، و راه‌ شناخت‌ امام‌ در زمان‌ مناسب‌ آن‌.
فصل‌ دوم‌: درباره‌ امکان‌ و زمان‌ ظهور (مراد از زمان‌ ظهور: روز و ماه‌ آن‌ است‌ براساس‌ آنچه‌ در بعضی‌ روایات‌ آمده‌ است‌).
فصل‌ سوم‌: اوّلین‌ سخنرانی‌ امام‌ به‌ همراه‌ شرح‌ نبردهای‌ آن‌ حضرت‌ با پرداختن‌ به‌ عمق‌ مفاهیم‌ آنها.
فصل‌ چهارم‌: تعداد یاران‌ و ویژگی‌ آنها و کیفیت‌ گرد آمدنشان‌.
فصل‌ پنجم‌: دستاوردهای‌ ابتدایی‌ امام‌ تا هنگام‌ رسیدن‌ به‌ عراق‌.
باب‌ دوم‌: جهان‌ گشایی‌ عادلانه‌ امام‌
فصل‌ اول‌: مکانی‌ که‌ امام‌ از آنجا قیام‌ جهانی‌اش‌ را آغاز می‌نماید.
فصل‌ دوم‌: درباره‌ گستره‌ حکومتش‌.
فصل‌ سوم‌: چگونه‌ امکان‌ دارد او با شمار کمی‌ از یاران‌ در برابر قدرتهای‌ بزرگی‌ که‌ دارای‌ نیرو و امکانات‌ فراونند، بایستد.
فصل‌ چهارم‌: درباره‌ چگونگی‌ و مدت‌ زمان‌ فتح‌ کامل‌ جهان‌؛ از ابتدای‌ ظهور تا زمان‌ تشکیل‌ دولت‌ جهانی‌.
فصل‌ پنجم‌: مواضع‌ اشخاص‌ و گروهها در برابر او؛
فصل‌ ششم‌: مدّت‌ زمان‌ حکومت‌ ایشان‌.
باب‌ سوم‌: دولت‌ جهانی‌ امام‌ مهدی‌(ع‌)
فصل‌ اول‌: آوردن‌ کتاب‌ و قضاوت‌ جدید
فصل‌ دوم‌: موضع‌ امام‌ در مسائل‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌
فصل‌ سوم‌: ضمانتهای‌ اجرایی‌ سریع‌ برای‌ پیاده‌ کردن‌ عدالت‌ کامل‌ در جهان‌.
فصل‌ چهارم‌: فرماندهی‌ یارانش‌ و میزان‌ شایستگی‌ و ظرفیت‌ آنها.
فصل‌ پنجم‌: تزکیه‌ و تربیت‌ امّت‌ و یاران‌ امام‌ توسط‌ ایشان‌.
فصل‌ ششم‌: روش‌ امام‌ در تربیت‌ امّت‌ به‌ نحو اجمال‌
فصل‌ هفتم‌: بیان‌ دستاوردهای‌ امام‌ در زمینه‌های‌ اجتماعی‌ و اقتصادی‌ در حّد روایات‌.
فصل‌ هشتم‌: موضع‌ امام‌(ع‌) در برابر اهل‌ کتاب‌ و مسأله‌ مشارکت‌ حضرت‌ مسیح‌ با امام‌(ع‌) در رهبری‌ جهانی‌.

بخش‌ سوم‌ جهان‌ پس‌ از امام‌ مهدی‌ (ع‌)
باب‌ اول‌: درباره‌ رهبری‌ جهان‌ پس‌ از امام‌ مهدی‌(ع‌) و بیان‌ ویژگیهای‌ آن‌ دولت‌ از لحاظ‌ مدیریت‌ و نیز خصوصیات‌ کلی‌ آن‌ دولت‌ و جامعه‌.
باب‌ دوم‌: پایان‌ زندگی‌ بشر و این‌ که‌ آیا صحیح‌ است‌ «قیامت‌ برپا نمی‌شود مگر در زمان‌ مردمان‌ شرور».
البته‌ در بخش‌ سوم‌، بحث‌ را نسبتاً خلاصه‌ کرده‌ایم‌؛ زیرا آن‌ را به‌طور مفصّل‌ در مجلد چهارم‌ از موسوعه‌ الامام‌ المهدی‌(ع‌) خواهیم‌ آورد.
این‌ کتاب‌ را تاریخ‌ پس‌ از ظهور نام‌ نهاده‌ایم‌؛ زیرا مهم‌ آن‌ است‌ که‌ تاریخ‌ بشریت‌ را از زاویه‌ زمانیف ظهورف امام‌ و پس‌ از آن‌ بنگریم‌ و اگر هم‌ به‌ نشانه‌های‌ ظهور و خود واقع‌ ظهور می‌پردازیم‌ از آن‌ جهت‌ است‌ که‌ اینها، مقدمات‌ تاریخ‌ پس‌ از ظهور هستند.

ماهنامه موعود شماره‌ 48

پی‌نوشتها :
۱ . ر.ک‌: تاریخ‌ الغیبه‌ الکبری‌: ص‌37.
۲ . ر.ک‌: همان‌، ص‌537 به‌ بعد.

 

همچنین ببینید

احیای دین در عصر ظهور

...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *